سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حمله به خانه وحی» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱

در سوخت و با ضرب پا از جا در آمد
از پشت در ناگه صدای مادر آمد

طوری صدا زد فاطمه: "فضه خُذینی"
آه از نهاد فاتح خیبر بر آمد

فضه سراسیمه به روی خاک افتاد
وقتی به سوی دختر پیغمبر آمد

زخمش نشد کهنه دو ماه و نیم اصلا
میخِ دری که از تن زهرا در آمد

مجروح بود اما علی را که کشیدند
زهرا برای جنگ با یک لشگر آمد

با چشم خیسش مرتضی در کوچه می دید
ریحانه اش با قد خم در معبر آمد

قنفذ غلافش را چنان بر بازویش زد
عمر کم زهرا از آن ضربه سر آمد

هر ماتمی را دید مادر در مدینه
در شام و در کوفه سراغ دختر آمد

زینب فقط گریان داغ مادرش بود
هر جا که بوی هیزم و خاکستر آمد

حتی زمانی که به روی خاک افتاد
یا آن زمان که شعله سوی معجر آمد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۲۰:۳۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۰

تا باز شد در، وضع پشت در عوض شد
طوری لگد زد، ناله ی مادر عوض شد

تا خواند زهرا فضه را در بین آتش
از شرم، رنگ چهره ی حیدر عوض شد

این صبرِ حیدر، از جهادش نیست کمتر
طرز جهاد فاتح خیبر عوض شد

از رنگ خون و رنگ خاکستر، نمایِ
پا تا سر صدیقه ی اطهر عوض شد

کنج عبای مرتضی را بست بر دست
تا که مسیر حرکت لشگر عوض شد

طوری به بازویش غلافی بی حیا خورد
شکل قنوت فاطمه دیگر عوض شد

تا قبل از آن، محشر بهشتی بود تنها
از بعد آن غم، صحنه ی محشر عوض شد

آری تعجب کرد حیدر چون که هر روز
می دید رنگِ رَختِ بر بستر عوض شد

گهوار محسن که نشد این تخته باشد
تابوت، بهر همسر او، درعوض شد

در کربلا مسمار شد تیر سه شعبه
محسن گلویش با علی اصغر عوض شد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۰ ، ۲۰:۰۷
عبدالرقیه

ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد
افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد

زهراست آن بانو که بین دود و آتش
یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد

افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت
شعله به موی ساقی کوثر نیفتد

ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها
از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد

"فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا
صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد

ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را
بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد

افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه...
جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟!

می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا
از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد

همسایه ها گفتند با فضه، محال است
زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۹ ، ۱۰:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ سال ۹۹

 

فاطمه افتاد اما سوخت حیدر بیشتر
بسته شد دست علی و سوخت مادر بیشتر

هر کسی آن روز ساکت ماند، مدیون نبی است
هیچ فرقی نیست در این جرم، کمتر... بیشتر...

سنگدل دیوار بود و سنگدل تر میخ در
سرخ شد دیوار اما سینه ی در بیشتر

هرچه زهرا می کشید ازین طرف مولای خود
می کشیدند آن طرف دستان حیدر بیشتر

نانجیبی دید زهرا بی خیالِ یار نیست
تازیانه زد به مادر، بین معبر بیشتر

در شلوغی ناگهان با ضربه ی سخت غلاف
ریخت بر روی زمین، آیات کوثر بیشتر

بعد از آن چشمی دگر لبخند زهرا را ندید
بین بستر، فکر رفتن بود دیگر بیشتر

ارث بردند از مصیبات بتول این بچه ها
یک به یک داغ و بلا دیدند، دختر بیشتر

زخم های سنگ و تیغ و نیزه ها جای خودش
سوخت زینب از غم کندیِ خنجر بیشتر

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۲۲:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سازور

به رسم فرقه ی عشاق ساده باید مُرد
به احترام علی ایستاده باید مُرد
چه بی اراده و چه با اراده باید مُرد
برای غربت این خانواده باید مُرد
 
چه خوب حق رسول خدا ادا کردند
کنار درب حرم کوه هیزم آوردند
 
میان مسلک کفار این عمل بد بود
هنوز فاطمه مشغول داغ احمد بود
اگرچه بعد نبی غصه هاش بی حد بود
ولی به حرمت حفظ علی مُقید بود
 
به داد و نعره علی را حرامیان خواندند
درِ حریم نبی را به شعله سوزاندند
 
رسید این طرف در زبانه ی آتش
و بود فاطمه شانه به شانه ی آتش
امان ز حوریه و تازیانه ی آتش
نشست بر سر و رویش نشانه ی آتش
 
کسی که بر همه ی خلق نان عطا می کرد
به پای حیدر کرار جان فدا می کرد
 
آهای مردم نامرد حرف بد نزنید
نمک به زخم عزادار با حسد نزنید
هر آن که دم ز غم بوتراب زد، نزنید
زنی که خورده زمین را دگر لگد نزنید
 
به روی خاک چرا اشک یاس افتاده؟!
چرا به صورت گل رد داس افتاده؟!
 
لگد زدند، در افتاد بی هوا این سو
زدند فاطمه را تازیانه رو در رو
میان حجره زمین خورد آه با پهلو
قسم به حرمت کعبه که بار دارد او
 
نجات شیشه ازین ضربه غیر ممکن بود
طلوع نه... که زمان غروب محسن بود
 
هجوم لشگر اشرار ماند آثارش
به خانه و در و دیوار ماند آثارش
به جسم فاطمه انگار ماند آثارش
فشار و تیزی مسمار ماند آثارش
 
برای غصب خلافت زدند زهرا را
بدون جرم و جنایت زدند زهرا را
 
محمد جواد شیرازی
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۱۹
عبدالرقیه