همین که بر دو دست شیر حق طناب بسته شد
پنجشنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، ۰۵:۰۶ ق.ظ
همین که بر دو دست شیر حق، طناب بسته شد
به تازیانه، بازوی حبیبه اش شکسته شد
چنان زدند بی هوا لگد به بار شیشه اش
نوشته اند بعد از آن نماز او نشسته شد
همین که بر زمین بدون اختیار خود نشست
تمام بند بند آسمان ز هم گسسته شد
جوان خانه ی علی، دعا برای مرگ کرد
ز بس که از عذاب پهلوی شکسته، خسته شد
چکید قطره های خون مرتباً به بستر و
شبیه لاله های لاله زار، دسته دسته شد
وصیتش به زینب و سؤال بی جواب او
چرا کفن کم آمده؟ چه زود بقچه بسته شد
پس از حسین که تنش کفن نشد به کربلا
کفن برای نوکر حسین، ناخجسته شد
محمد جواد شیرازی
۰۳/۱۲/۱۶