سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاطمیه» ثبت شده است

در آن فشار که میخ در از نفس افتاد
چه دید پشت در خانه، فضه پس افتاد

چنان زدند که تا استخوان سینه شکست
به گریه بر غم او، حیّ دادرس افتاد

سه ماه، فاطمه شد آب و گوشه‌ی بستر
چنان کبوتر زخمیِ در قفس افتاد

دل حسن شده خون از نگاه بر مادر
ز بس که خواست به پا خیزد و ز بس افتاد

برای پستیِ دنیا همین اشاره بس است
به روی چادر او رد خار و خس افتاد

همینکه خواست زند شانه موی زینب را
ز درد بازوی خود، بر نفس نفس افتاد

به زحمت آبِ کمی را به چشم تر نوشید
به فکر تشنه لب کربلا سپس افتاد

همینکه نیزه به پهلوی آن غریب زدند
به یاد مادر خود از روی فرس افتاد

همان لباس قدیمی که عطر فاطمه داشت
به دست حرمله و خولی و أنَس افتاد

امان ز تابش ماه و امان از آن ساعت
که ساربانِ طمعکار بر هوس افتاد...

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۴ ، ۱۰:۴۳
عبدالرقیه

دلِ خوش، بی حضور یار، دست و پا نخواهد شد
جهان، بی یوسف زهرا دمی زیبا نخواهد شد

برای بنده‌ای که گم شده در ظلمت دنیا
هر آن کس هم بیاید دیدنش، مولا نخواهد شد

دعای نیمه شب‌هایش همان مُحیِ القُلوبِ ماست
دلِ مرده بجز با این دعا احیا نخواهد شد

حروف نامه‌ی مجنون به لیلا نیست غیر از اشک
بجز با گریه، این عاشق شدن افشا نخواهد شد

برو بین تنورِ داغ با حکم ولی الله
اطاعت از ولی با شاید و اما نخواهد شد

بس است اینقدر حیرانی، دلم میلِ نجف دارد
برای طفل، جایی خانه‌‌ی بابا نخواهد شد

دلت را پاک کن از عشق غیر از ساقی کوثر
دوتا معشوق، در قلبِ موحد جا نخواهد شد

منم در بند آن شاهی که اوصاف و ثنایایش
چو نعمات خدا بر بندگان احصا نخواهد شد

بدون رحمتِ بی منت زهرای مرضیه
برات کربلای هیچ کس امضا نخواهد شد

خدا را شکر کن هستی میان روضة الزهرا
به هرکس اینچنین منزلتی اعطا نخواهد شد

چنان لبخند زد بر خادمه با حرف تابوتش
دگر آن خنده پاک از خاطر اسما نخواهد شد

جوانی که فقط هجده بهار از عمر او رفته
بدون شک به یک یا دو جراحت تا نخواهد شد

به هم گفتند زن‌های مدینه در ملاقاتش
دگر از بستر این قامت‌خمیده، پا نخواهد شد 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۴ ، ۱۰:۳۱
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر

خون نشسته این شبا به چهره ی آسمون
باز دوباره سائل اومده در خونتون
مادری کن واسم ای مادر قامت کمون
دست تو بوده
اگه مهر اهل بیته توی سینم
دست تو بوده
اگه شیعه ی امیرالمومنینم
اومدم به زیر پرچمت بهت بدم سلام
با همون دست شکسته یه دعا بکن برام
ای رحمت عام

السلام علیک ایتها السیده الجلیله


به سقیفه می کنه غصه ی عالم رجوع
این مصیبتا شده همه از اون روز شروع
وَ لِأجلِها مِنَ الحُزنِ یَفیضُ الدُّمُوع

غمم همینه
جلو چشمم زدنت منو سوزوندن
غمم همینه
جلو چشمات منو تو کوچه کشوندن

به تشکر از هجوم کوچه و ضرب غلاف
دومی قنفذو از خراج می کنه معاف
کرده اعتراف

السلام علیک ایتها السیده الجلیله 


اون روزای خوش زندگی ما رفت کجا
تو داری رو میگیری ازم توخونه چرا
چه بلایی سر تو اومده تو کوچه ها


علی بمیره
نبینه که چشمای تو تار میبینه
علی بمیره
از رو پیرهنت گل لاله نچینه

محسنم باید به دنیا میومد همین روزا
کشتن این میوه ی پیغمبرو توی کوچه ها
وامحمدا


السلام علیک ایتها السیده الجلیله


شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۴ ، ۲۳:۵۴
عبدالرقیه

شرمم از یار، اتفاقی نیست
اشکم این بار، اتفاقی نیست 

ما کجا و به یاد او بودن؟!
یاد دلدار، اتفاقی نیست 

این همه لطف حضرت حجت
بر گنهکار، اتفاقی نیست 

پرده پوشی، مرام این قوم است
سترِ ستار، اتفاقی نیست 

اشک یعقوب و دوری از یوسف
دیده‌ی تار، اتفاقی نیست 

اتفاقا همین که کرده دعا
بر منِ زار اتفاقی نیست 

واسطه شد، شدیم عبد نجف
خیرِ بسیار اتفاقی نیست 

اینکه مختص حیدر است فقط
وصف کرار، اتفاقی نیست 

فاطمه می دهد برات نجف
فیض دیدار، اتفاقی نیست 

اشک ما رحمتِ بنی الزهراست
چشم پربار، اتفاقی نیست 

ضربه زد قاتلش حساب شده
زخم مسمار، اتفاقی نیست 

سر به دیوار خورده، این سرخی...
روی دیوار اتفاقی نیست 

پشت در، گرکه فضه را خوانده
آخرِ کار اتفاقی نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۰۴ ، ۰۶:۲۸
عبدالرقیه

یاس خوشبوی نبی، رحمت حق، فاطمه است
بر تمامی حجج، حجت حق، فاطمه است 

هر که در سیطره اش نیست، سزایش نار است
صاحبِ هشت درِ جنت حق، فاطمه است 

بی سبب نیست خدا فخر کند، خالق اوست
حضرت مرضیه‌‌ی ساحت حق، فاطمه است 

لیلة القدر، برازنده‌ی یکتایی اوست
شاهکارِ هنر خلقت حق، فاطمه است

مشرق و مغرب عالم همه وجه الله است
وجه حق چیست‌ مگر؟ صورت حق، فاطمه است 

خیره بر بیت علی کل ملائک بشوند
بین محراب که هم صحبت حق، فاطمه است 

گیرم اصلا احدی یار علی نیست ولی
غصه ای نیست که در بیعت حق، فاطمه است 

برکت زندگی ماست همین ذکر علی
از ازل رازق این برکت حق فاطمه است

فاطمه یار و دعاگوی دل رهبر ماست
حافظ روز و شب امت حق فاطمه است 

شرم بر مردم یثرب، احدی شکوه نکرد:
«پشت در دخت نبی، آیت حق، فاطمه است» 

ای حرامی که بر او قصد جسارت داری
شرم کن، آینه‌ی هیبت حق، فاطمه است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۴ ، ۱۷:۵۶
عبدالرقیه

همین که بر دو دست شیر حق، طناب بسته شد
به تازیانه، بازوی حبیبه اش شکسته شد

چنان زدند بی هوا لگد به بار شیشه اش
نوشته اند بعد از آن نماز او نشسته شد

همین که بر زمین بدون اختیار خود نشست
تمام بند بند آسمان ز هم گسسته شد

جوان خانه ی علی، دعا برای مرگ کرد
ز بس که از عذاب پهلوی شکسته، خسته شد

چکید قطره های خون مرتباً به بستر و
شبیه لاله های لاله زار، دسته دسته شد

وصیتش به زینب و سؤال بی جواب او
چرا کفن کم آمده؟ چه زود بقچه بسته شد

پس از حسین که تنش کفن نشد به کربلا
کفن برای نوکر حسین، ناخجسته شد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۰۳ ، ۰۵:۰۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۳

دانلود صوت شعر با نوای حاج سیدرضا نریمانی

خزان شدیم و بهار لقا نیامده است
به دهرِ غربت ما، آشنا نیامده است

تمام عمر، به دل مردگی گذشت ولی
به سینه ها، دم آن جان فزا نیامده است

هر آنچه هست به دربار رحمت مهدی است
درست آمده سائل، خطا نیامده است

نمی رویم از این باب مرحمت، جایی
گدایی از کس دیگر به ما نیامده است

خدا کند که مرا از کرامتش بخرد
زمان وحشت در قبر تا نیامده است

نشد عزیز خدا هر کسی به عشق علی
به پایبوسی ایوان طلا نیامده است

چه خاک بر سر خود می کنم اگر دو ملک
صدا زنند که او کربلا نیامده است

به سوی مملکت صاحب الزمان، عمری است
به لطف گریه به زهرا بلا نیامده است

چنین هجوم جفا و ستم، به سوی زنی
به غیر حوریه ی مرتضی نیامده است

چه کرده با پر و بالش غلاف، بعد سه ماه
هنوز حالش از آن ضربه جا نیامده است

چنان زدند که هر روز و شب صدایی جز
صدای گریه ی خیرالنسا نیامده است

هزار شکر کفن داشت و خیالِ تنش...
زمان دفن، روی بوریا نیامده است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۰۳ ، ۱۷:۰۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه ۱۴۰۳

زهراست آن که عرش خدا بوده محفلش
تعظیم کرده اند ائمه مقابلش

روح الامین در اوج تعالی و قرب خود
شد مفتخر به خادمیِ بین منزلش

جز او کدام زن، شب عقدش عطا نمود
پیراهن عروسی خود را به سائلش

او را خدا به مصحف خود مدح کرده است
این شعرهای ما که ندارند قابلش

بوسه به دست اُم ابیها زدن شده
بالاترین مقام نبی در فضائلش

مشمول رحمت است کنار پل صراط
هر کس دعای حضرت زهراست شاملش

وقت هجوم، حرمت او حفظ شد؟ نشد
تا روز حشر لعنت شیعه به قاتلش

افتاد درب سوخته روی گل علی
تا که شود به لحظه ی پیکار، حائلش

جا خورد فضه تا که به زهرا نظاره کرد
تغییر کرده بود ز بس که شمایلش

باری شبیه شیشه، زمان شکستنش
تحمیل می کند چه غمی را به حاملش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۰۳ ، ۰۵:۳۰
عبدالرقیه

اگرچه بر دلم گناه، چهره ی ممات داد
ولی دعای صاحب الزمان مرا حیات داد

فدای آن طبیب که به هر محله سر زد و ...
دوای هر مریض را به لطف و التفات داد

زمان لغزشم کنار منجلاب معصیت
به پای سست و بی ثباتِ این گدا ثبات داد

نداشتم لیاقتِ غلام پنج تن شدن
به لطف خود، جواز نوکریِ آن ذوات داد

همین که خواب غفلت از امام، بست دیده ام
صدای زنگ ساعت نجف مرا نجات داد

خدا نویدِ فتح مرتضی میان جنگ را
به حضرت رسول با نزول عادیات داد

نگو چرا دلت همیشه مست خاک حیدر است
به خاک خلقتم ابوتراب مختصات داد

بساط رزق کربلا به دست های مادر است
همیشه لطف فاطمه به دست ما برات داد

دو ماه و نیم دیده اش کبود بود و تار دید
همان زنی که نور بر تمام کائنات داد

به پهلوی شکسته، هر تکان عذاب آور است
چه رنج ها به فاطمه اقامه ی صلاة داد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۰۳ ، ۱۸:۵۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۳

زهرا مگیر از حرمم آفتاب را
بر چهره ات مبند عزیزم نقاب را

شرمنده ام که پای غریبیِ مرتضی
کردی تحمل این همه رنج و عذاب را

در روزهای صبر علی، با خطابه ات
دادی جواب دشمن حاضر جواب را

دیدی فراریان اُحد با چه کینه ای
بستند دور گردن و دستم طناب را

لعنت بر آن که با لگدی فتح باب کرد
با که بگویم آخرِ این فتح باب را

در خانه ام زدند زنم را مقابلم
زهرا حلال کن، منِ خانه خراب را

سوزاند آن که غنچه ی نشکفته ی مرا
خواهد چشید آتش یوم الحساب را

زینب کنار بسترت از حال رفته است
از بس که خوانده سوره ی اُم الکتاب را

فهمیدم از نفس زدنت، درد پهلویت...
از پلک تار و بی رمقت برده خواب را

ریحانه ی مجلله و سرو قامتم
بیچاره کرده قد خمت، بوتراب را

حالا دگر سفارش تابوت می دهی؟!
بغضم شکسته، فاطمه کم کن شتاب را

هر شب حسین تشنه لب از خواب می پرد
بگذار بازهم به برش ظرف آب را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۰۳ ، ۲۳:۲۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۲

با گریه و بدون صدا غسل می دهم
دارم شبانه جسم تو را غسل می دهم

سرو علی، به جلوه ی محراب رفته ای!
ای آبروی من، چقدر آب رفته ای؟!

شرمنده کرده رنگ رخت تا ابد مرا
زخم عمیق روی پرت می کشد مرا

کل حصیر حجره ی ما لاله گون شده
آبی که ریختم به پرت، رنگ خون شده

یادش بخیر جنگ اُحد که تمام شد
از زخم ها که در بدنم ازدحام شد

لبخند بر رخ منِ خیبرشکن زدی
مرهم به روی کل نود زخم من زدی

می خواستم برای تو جبران کنم، نشد
گفتم که زخم های تو درمان کنم، نشد

زهرا پسر عمویت ازین داغ خسته شد
در ظرف چند ماه، دو رکنم شکسته شد

پلکت چنان کبود شده، وا نمی شود
بازوی زیر و رو شده ات تا نمی شود

این داغ سخت، تاب مرا سر می آورد
رد غلاف، داد مرا در می آورد

ریحانه ی علی، علی افتاده از نفس
چیزی بگو دوباره به فریاد من، برس

ویرانه می شود حرمم، از حرم نرو
ای لیله ی مبارکه ام، از برم نرو

گرچه شکسته، ظرف وجودِ علی بمان
تنها دلیل بود و نبودِ علی بمان

زهرا ببخش اگر که علی در غمت نمرد
در پیش دیده ام به رخت تازیانه خورد

ای نور خانه ام به خدا می سپارمت
پیش حسین بین کفن می گذارمت

دیگر جز این دو تا، کفنی نیست فاطمه
جز این دو، غیر پیرهنی نیست فاطمه

زهرا، حسین سهم تنش تکه بوریاست
روزی که روی ریگ بیابانِ کربلاست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۲ ، ۰۶:۴۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۲

الا که در همه جا حاضر و هویدایی
چه خوانمت که ز توصیف من مبرایی

اگرچه دیر به درگاهت آمدم اما
به سوی بنده ی شرمنده، زود می آیی

چقدر وقت معاصی شتاب کردم و تو...
به حلم و مرحمتت کرده ای شکیبایی

قرار بود مقرب شوم به درگاهت
ولی حجاب شد این پرده های دنیایی

دلم هوای نجف کرده یا ولی الله
هوای نیمه شبِ آن دیار رؤیایی

حلال کن که ندیدی به نامه ام خیری
نداشتم بجز اشک دو دیده، دارایی

خدا کند که همین اشک های ناقابل
به قلب غرق به خونت دهد تسلایی

به زیر چوبه ی تابوتِ نیمه ی جانش
علی است مات و زمینگیرِ داغ عظمایی

"به عزت و شرف لا اله الا الله"
شده است نغمه و صوتِ غریب مولایی

به زیر چوبه به خود گفت: مردم نامرد...
گرفته اید ز بیت علی چه زهرایی

تمام بستر و دیوار و دسته ی دستاس
تمام زندگی ما شده گل آرایی

دری که سوخته با یک اشاره می افتاد
نداشت هیچ نیازی به ضربه ی پایی

چه زود شد سحر و رفت لیلة القدرم
کنار این همه غم مانده ام به تنهایی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۲ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

از بس که در پیکر، جراحت داشت زهرا
آه و فغان ساعت به ساعت داشت زهرا

پای امیرالمؤمنین و حق مولا
پرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهرا

شاهد طلب کردند از صدیقه، ای وای
قلبی شکسته از اهانت داشت زهرا

هر کس به یک قصدی عیادت رفت اما
چشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرا

زن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...
چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهرا

چرخاند حتی بسترش را رو به دیوار
از دیدنِ برخی کراهت داشت زهرا

پهلوی او نه، محور دین را شکستند
بر دین خاتم، محوریت داشت زهرا

ضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...
مانند ریحانه لطافت داشت زهرا

نه فکر حالش بود و نه دربند جانش
جان امامش، ارجحیت داشت زهرا

می بست با شال نبی پیشانی اش را
بدجور با دیوار اصابت داشت زهرا

پهلوی ضربه خورده کاری کرد با او
در هر تکان خوردن مشقت داشت زهرا

اُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادت
چون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۲۲:۵۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

طوری حجاب روی جرمم خدا کشیده
گویی که اصلا از من معصیتی ندیده

رویی برای برگشت، بر درگهش ندارم
از این همه خجالت، رنگ از رخم پریده

نه یاد مرگ بودم، نه فکر تنگی قبر
پس کِی به خود می آیم عمرم که سر رسیده

وقت گناه اصلا از او حیا نکردم
وای از فریب نفس و از سستیِ عقیده

خواهم امان ز روزی که دیده ها ببینند
ظالم به آه حسرت، دستان خود گزیده

بار خرابم اما در کیسه ی کریمم
ما را سوا نکرده، زهرا خودش خریده

از کودکی به لطف دامان پاک مادر
قلبم به حب حیدر، در سینه ام تپیده

پایان ندارد اصلا بی تابی از فراقش
هر کس که از شراب صحن علی چشیده

باید بمیرم از غم، بودند بین یثرب
هم مرتضی وحید و هم فاطمه وحیده

گویای لطف زهرا، آن محور وجود است
اشکی که در عزایش بر گونه ام چکیده

می رفت سوی مسجد حق را اقامه دارد
می رفت محکم اما با قامت خمیده

گفتند با تمسخر، صدیقه شاهدت کو؟!
آزرده شد ازین حرف صدیقه ی شهیده

ناگاه بین صحبت، شد منقطع کلامش
انداختش به زحمت، پهلوی ضرب دیده

یک روز هم می آید پیش تن حسینش
بر روی نی ببیند زهرا سرِ بریده

پایان ظلم دنیا روز ظهور مهدی است
این شب ادامه دارد تا سر زند سپیده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۰۹:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه اول ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلای سید مهدی حسینی

بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟!
گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی

چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است
نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی

چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟!
چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟!

شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصار
شنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالی

طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما
تمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟!

دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودم
شنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالی

پرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آید
نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی

حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالت
مزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالی

تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر
در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی

الهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که...
به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالی

الهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشند
نبینم که شود جسمش ته گودال پامالی
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۲ ، ۱۷:۱۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شهادت حضرت به روایت ۴۵ روز ۱۴۰۲

خوردی زمین و خورد زمین لشگر علی
خاکی شدی و ریخت چه خاکی سر علی

نشناختند قدر تو را قدر مرتضی
تکثیر خیرهای علی، کوثر علی

غم نیست، غصه نیست سلامم کسی نکرد
کافی است یک سلام کند همسر علی

هجده بهار دیده ی من، با علی بگو...
از ساقه از چه خم شده نیلوفر علی؟!

کُشتی مرا به نافله های نشسته ات
ای در عبادت دل شب یاور علی

تا صبح ناله کردی و تا صبح سوختم
حوریه ی بهشتیِ نوحه گر علی

گرچه شبیه سایه ولی سایه ی سری
زهرا تویی پناه دل مضطر علی

قلبم شکست، روی مگیر از منِ غریب
پوشیه می زنی ز چه رو محضر علی؟!

تو پا به ماه بودی و ماه علی ببخش
خوردی زمین مقابل چشم تر علی

هر بار با نفس زدنت وقت پاشدن
تکرار می شود غم زجر آور علی

وقتی که بار بستی و از خانه می روی
از سینه می رود نفس آخر علی

شکر خدا سرت روی دامان زینب است
وای از سر حسین و دل دختر علی

این سه کفن برای تو و مجتبی و من
سهمش حصیر شد پسر دیگر علی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۲۱:۴۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی
می سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنی

بر التماس من احدی هم دعا نکرد
درمانده ام، مگر تو برایم دعا کنی

ای وارث کسای یمانی، مرا بس است...
یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنی

دست مرا رها بکنی غرق می شوم
دست مرا بگیر، مبادا رها کنی

شرمنده ام... نه از بدی فعل دشمنان
از این که از گناه رفیقان حیا کنی

ای کاش زیر تابش خورشید، در نجف
امراضِ لاعلاج دلم را دوا کنی

بر آستان شاه نجف سجده می کنم
تا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنی

ای خوش به روزی عجمیان و آرمان
در راه خویش، کاش مرا هم فدا کنی

وقتش رسیده تا که در این ظلمت جهان
با نور اشک، پلک مرا آشنا کنی

با عجز و التماس فقط گریه می کنم
تا قسمتم زیارت کرب و بلا کنی

قابل که نیستیم ولی از کرامتت
ما را برای روضه ی مادر سوا کنی

آه و فغان میان دل ما شود به پا
تا خیمه های فاطمیه را بپا کنی

خون می شود دلت، به فدایت که ملتهب
چشمت به روی باغ پر از لاله وا کنی

داغت یکی نبوده و یاد "حسین" هم
وقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۱۶:۳۴
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم۱۴۰۱، روز شهادت

آیینه ام، اگرچه سراسر مکسری
اما هنوز قوت زانوی حیدری

می سوزم از حرارت آهی که می کشی
تبدار مرتضی شدی و بین بستری

مثل لباسِ در بدنت، زار می زنم
زهرا، چه آمده سرت اینقدر لاغری؟!

گفتم خدا بخیر کند، خوب می شوی
نسبت به قبل، دیدمت انگار بدتری

از شرمِ دستِ زخمی تو آب می شوم
بین قنوت، نام علی را که می بری

آرام تر نفس بکش و کم تکان بخور
با هر تکان، دچار عذابی مکرری

دست حسن چه می کند این گوشواره ات؟!
از من چه کرده ای تو نهان، زیر روسری؟!

پلکت سه ماه، خواب خوشی را به خود ندید
هر شب به یاد محسنت از خواب می پری

بر پشتِ دست می زنم و آه می کشم
دشمن گرفت از منِ بی کس، چه همسری

داری وصیتی که فقط سهم زینب است
با چشم خیس، خیره به چشمان دختری

ذکر حسینِ زیر لبت گفت با علی
زهرا به فکر بوسه ی زینب به حنجری

باشد قرار ما لب گودال قتلگاه
وقتی حسین باشد و ضربات خنجری
 

محمد جواد شیرازی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۱ ، ۰۹:۲۵
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱، ایام بعد از شهادت

کجاست فاطمه ام، یار و غمگسار علی
همان که بود مداوای حال زار علی

کجاست فاطمه ام تا ببیند این مردم
زدند طعنه به قلب جریحه دار علی

به خنده گفت مغیره نگاه کن قنفذ
بعید باشد اگر پا شود دوباره علی

به خشت کوچه، رد خون، به من چنین فهماند
چه دردها که به دل ریخته، نگار علی

به دست میوه فروش مدینه در بازار
انار دیدم و گفتم: کجاست یار علی

کسی به تسلیت ما نیامد و ای کاش...
خودش دوباره بیاید، شود قرار علی

به زینبین غریب و به ناله ی حسنین
محل نداد کسی، پیش چشم تار علی

به جای فاطمه، با چاهِ بی کسی گویم:
نگاه کن که گره خورده بد به کار علی

دری که سوخته و بستری که گلدار است
شده فقط کمی از درد بیشمار علی

میان قبر، خودم را نهاده ام، در اصل...
مزار فاطمه باشد همان مزار علی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۰:۳۶
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱ شام شهادت

وقت غسلت به لبم آمده جانم، زهرا
زخم های بدنت، برده امانم زهرا

سرخ شد صورتِ آبی که چکید از بدنت
چه سرت آمده بانوی جوانم، زهرا؟!

تا سحر خیره به رویت شدم و آب شدم
بد سرت خورده به دیوار، گمانم زهرا

ذکر می گفتم و دستم به پرت خورد آرام
بند آمد وسط ذکر، زبانم زهرا

بازوی لاغرت اینقدر ورم کرده چرا؟!
با که گویم من از این داغِ گرانم زهرا؟

آستین بین دهان کردم و فریاد زدم
زخم مسمار، درآورد فغانم زهرا

کاشف الکرب دلم، چوبه ی تابوتت را
بر سر شانه گذارم؟ نتوانم زهرا

پیش قبرت به روی خاک زمین می افتم
می روی از بر من یار کمانم زهرا؟

پدرت آمده اما بدنت را آخر
با چه رویی به پیمبر برسانم زهرا؟

خاک با دست خودم بر بدنت می ریزم
حق بده که به لبم آمده جانم زهرا

خوشی بعد تو را، فاتحه اش را خواندم
تا ابد یاد غمت، فاتحه خوانم زهرا

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۱ ، ۰۶:۳۱
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱، روز شهادت

قسم به فاطمه و دیده ی ترش، برگرد
به حق چادر مشکیِ بر سرش، برگرد

کسی نداد جواب سلام مردش را
قسم به حق غریبی شوهرش، برگرد

بیا به خاطر آن لحظه ای که فاطمه دید
رسید شعله به بیت مطهرش، برگرد

قبول کن که غم دستِ بسته ی حیدر
برای فاطمه سخت است باورش، برگرد

همین که خورد زمین پشت در صدا زد آه
بیا به حرمت آن آه مضطرش، برگرد

گمان نداشت کسی آینه شکسته شود
شکست آینه اما سراسرش، برگرد

به داغِ سخت حسن که میانه ی کوچه
زدند مادر او را برابرش، برگرد

ألا که منتقم داغ ضلع مکسوری
قسم به مادر و ضلع مکسرش، برگرد

گرفته بود صدایش ز بس که گریان بود
به حق گریه ی شب های آخرش، برگرد

رسید زینب کبری به قتلگاه حسین
حسین گفت به زحمت به خواهرش، برگرد

قسم به بوسه زدن های سیدالشهدا
به دست های جدای برادرش، برگرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۱ ، ۰۶:۴۶
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱، شب شهادت

اولین شرط قبولی دعا فاطمه است
عرشِ پر مرتبه را قدر و بها فاطمه است

آن یگانه زن بخشنده که در شام وصال
داد پیراهن خود را به گدا فاطمه است

آن که روزیِ جهان، دست خودش بوده ولی
مال دنیا همه را کرد رها فاطمه است

از ازل قبله گهم کعبه ی رخسار علی است
بهر این قلبه ی حق، قبله نما فاطمه است

سر در خانه ی ما ساده ولی دیدنی است
چون که زیبایی آن پرچم یا فاطمه است

بانویی که به سرش چادر ناموس خداست
در صف اول هر معرکه با فاطمه است

پای رهبر سر و جان را به خدا هدیه کنند
الگوی راه تمام شهدا فاطمه است

رهبرم گرچه غریب است ولی پیروز است
چون که ذکر لب او در همه جا فاطمه است

فاطمیه ته جولانگه هر آشوبی است
عقده، گر کور شود، عقده گشا فاطمه است

خشکسالی غم سختی است ولی شکر خدا
رازق ملت زهرایی ما فاطمه است

چون پرنده که جدا دانه کُند از دل خاک
شافع تک تک ما روز جزا فاطمه است

سرو رعنا و رشیدی که به هنگام وداع
قامتش خم شده بی جرم و خطا فاطمه است

چه بلاها که مدینه سر زهرا آورد
برد از یاد که ناموس خدا فاطمه است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۱ ، ۲۰:۴۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱

در سوخت و با ضرب پا از جا در آمد
از پشت در ناگه صدای مادر آمد

طوری صدا زد فاطمه: "فضه خُذینی"
آه از نهاد فاتح خیبر بر آمد

فضه سراسیمه به روی خاک افتاد
وقتی به سوی دختر پیغمبر آمد

زخمش نشد کهنه دو ماه و نیم اصلا
میخِ دری که از تن زهرا در آمد

مجروح بود اما علی را که کشیدند
زهرا برای جنگ با یک لشگر آمد

با چشم خیسش مرتضی در کوچه می دید
ریحانه اش با قد خم در معبر آمد

قنفذ غلافش را چنان بر بازویش زد
عمر کم زهرا از آن ضربه سر آمد

هر ماتمی را دید مادر در مدینه
در شام و در کوفه سراغ دختر آمد

زینب فقط گریان داغ مادرش بود
هر جا که بوی هیزم و خاکستر آمد

حتی زمانی که به روی خاک افتاد
یا آن زمان که شعله سوی معجر آمد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۲۰:۳۸
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ایام فاطمیه اول ۱۴۰۱

هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد
از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد

وای از دلی که با همه مأنوس شد ولی
نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد

دل را چه شد که با همه ی لطف های او
نسبت به ذکر و یاد ولی کم حواس شد

بنده چنین خراب و بدون بها نبود
دور از امام شد که چنین آس و پاس شد

گریه، کفایت از غم هجران نمی کند
کارم برای آمدنش التماس شد

تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان
رحمت به هر کسی که وظیفه شناس شد

تابید نور عُلقه ی زهرا به سینه ها
صحن علی وسیله ی این انعکاس شد

گفتند با علی که کتاب خدا بس است
برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد

وای از مصیبت تن زخمی فاطمه
با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد

آن قدر گُل به هر طرف آشیانه کاشت
تا هر کجای خانه پر از بوی یاس شد

گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او
از درد استخوان شکسته خلاص شد؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۱ ، ۰۶:۲۴
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ایام فاطمیه اول ۱۴۰۱

دلم گرفته ازین روزگار یا أبتا
نمانده در دل و جانم قرار یا أبتا

تمام خانه به حالم به گریه می افتند
شده است وضعیتم گریه دار یا أبتا

کسی نداد جواب سلام حیدر را
علی شده به غریبی دچار یا أبتا

ببین که بر سر ریحانه ات چه آوردند
نشسته بر سر و رویم غبار یا أبتا

دوباره پا شدم از جا، دوباره افتادم...
سر مزار تو با چشم تار یا أبتا

رسید آخر هجده بهارِ عمر کمم
سراسرم شده چون لاله زار یا أبتا

همان لعین که کنار تنت لَیَهجُر گفت:
چنان کشید سر من هوار یا أبتا

چقدر تشنه ی دیدار محسنم بودی
چه گویم از غم میخ و فشار یا أبتا

همین که دید مرا بین شعله ها، تر شد
دو چشم خادمه، بی اختیار یا أبتا

دلم هوای سفر کرده، عاقبت پس کِی
تمام می شود این انتظار یا أبتا

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۰۱ ، ۰۶:۳۷
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ایام فاطمیه اول ۱۴۰۱

اگرچه بار معاصی به شانه آوردم
مرا کمک بده تا که دوباره برگردم

خراب شد دلم از دست خدعه ی نفسم
چنان خراب شدم من که از همه طردم

حجاب معصیتم بست راه چشمم را
خودم به غفلتم اینگونه سایه گستردم

چقدر وضع مرا دیدی و دلت خون شد
مرا ببخش امام زمان، غلط کردم

اگر نبود دعاهای خیر و مغفرتت
هلاک می شدم از موج فتنه ها هر دم

به غیرِ کرب و بلا حاجتی طلب نکنم
منی که از همه غیر از حسین دلسردم

به لطف نوکری ام در عزای فاطمیه
ولا و دوستی ات را به سینه‌ پروردم

دلم خوش است به این اشک ها که مرحمت است
دلم خوش است که با تو دوباره همدردم

بگو فقط به چه جرمی زدند فاطمه را
اگر نمردم از این داغ و روضه نامردم

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۰۱ ، ۰۶:۳۴
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر

ای عشق مرتضی، نمیگی دردات و این روزا به ما
تو خونه از من رو میگیری چرا؟ ای عشق مرتضی

حال من درهمه، خنده های تو درمون دردمه
تو نباشی سهمم از دنیا غمه، حال من درهمه

نرو از پیش من ای خانومم، بی تو تنها می مونم

مرو زهرا زهرا...
****

شرمندس شوهرت، شده لاغر مثل سایه پیکرت
دوباره انگار خونیه بسترت شرمندس شوهرت

شد قد تو کمون، روزی صد بار حیدر داره میده جون
شده چشمات زهرا جان هم رنگ خون، شد قد تو کمون

پشت در بودی و در روت افتاد، با لگد محسن جون داد

مرو زهرا زهرا ...
****

ای حوریه ی من، دیده که می بافی این روزا حسن
با همین بازوی زخمی پیرُهن، ای حوریه ی من

تا گودال میری و دیدن اون جسم پامال میری و
هر شب جمعه تو از حال میری و تا گودال میری و

سر پیراهنش دعوا میشه، کربلا غوغا میشه

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۰ ، ۱۹:۰۱
عبدالرقیه

اهل این خانه عزادارند بعد از فاطمه
یک به یک بیمار و تبدارند بعد از فاطمه

در کنار بستری که بوی مادر می دهد
نیمه شب تا صبح بیدارند بعد از فاطمه

گاه با هم روضه می گیرند، گاهی هم جدا...
گوشه ای از خانه می بارند بعد از فاطمه

با مشقت خونِ بر در پاک شد، دیوار نه
فضه و اسما گرفتارند بعد از فاطمه

بچه ها با چشم پر اشک و دلی لبریز بغض
خیره بر تیزیِ مسمارند بعد از فاطمه

مردم ناشکرِ شهری که به او سیلی زدند
بر عذابِ حق سزاوارند بعد از فاطمه

تسلیت گفتند با زخم زبان و طعنه ها
تا که حیدر را بیازارند بعد از فاطمه

هم علی، هم کودکان، در لحظه ی برخاستن
دست بر دیوار بگذارند بعد از فاطمه

نه حسن در کوچه بازی کرد دیگر نه حسین
بچه ها از کوچه بیزارند بعد از فاطمه

کوچه های شام و کوفه سهم زینب می شود
داغ هایش سخت و بسیارند بعد از فاطمه

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۱۸:۱۰
عبدالرقیه

شمس نورانی من بودی و مهتاب شدی
چقدر ناحلةالجسم شدی، آب شدی

تا نفهمم که سه ماه است چه آمد سر تو
گفته ای نیمه ی شب غسل دهم پیکر تو

تازه فهمیده ام از شوهر خود پوشاندی
بازویت بستی و هرطور که شد پوشاندی

مثل یک مشکل لایَنحل و مبهم شده ای؟!
یاس خوش قامت حیدر چقدر خم شده ای!

اشک، از چشم من و روح الامین می ریزد
آب میریزم و خونابه زمین می ریزد

آستین بین دهان، زینب من ناله کشید
تا که چشمم به رخت خورد، حسن ناله کشید

جگرم سوخت ازین داغ عظیم و جانسوز
پهلویت خوب نشد بعد نود روز هنوز

دسته دسته ز لباست گل لاله چیدم
با همین دست، تو را بین کفن پیچیدم

باورم نیست که باید به دو چشمان ترم
چوب تابوت تو را بر سر دوشم ببرم

بگذر از من که شب و روز اذیت بودی
جان حیدر چه بگویم که امانت بودی

سرخ شد با رخ من رنگ تمام افلاک
هستی ام را به چه رویی بگذارم در خاک؟!

شد تمام این همه آشفتگی احوالت
فاطمه جان پدرت آمده استقبالت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۰ ، ۰۵:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۰

چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد
خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد

از قنوت سحر فاطمه باید پرسید
گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟!

تا که پا می شود از بستر خود، می افتد
چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد

آب شد آب ولی باز غم حیدر را
بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد

همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر
تا ابد، روضه درین بیت مکرم دارد

دردش انداخته از فایده مرهم ها را
شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد

هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد
بس که از مردم این شهر به دل غم دارد

می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش
محسنش را که در آغوش، مجسم دارد

قول داده به حسینش که به جای کفنش
جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد

***

ساربان کاش نمی دید، میان گودال
بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۰ ، ۱۶:۱۸
عبدالرقیه