سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر» ثبت شده است

ثواب شعر هدیه به شهید مدافع امنیت حسین تقی پور

 

ای کوکب نورانی اقبال زهرا
بعد از تو بابا وای بر احوال زهرا

درد یتیمی مرا فی الفور حل کن
مثل گذشته دختر خود را بغل کن

دلسوزِ غم هایت شدم یک عمر بابا
اُم أبیهایت شدم یک عمر بابا

یک عمر بر اینگونه داغی برنخوردم
قرآن بخوان قدری برایم تا نمردم

بر وصله های چادرم که دوست داری...
بابا قسم خوردم نگویی رهسپاری

قدری نگاهت را به چشمانم بیانداز
بنشین... برایت نان تازه می پزم باز

این نانجیبی که لَیَهجُر گفت اینجا
خیلی غضب دارد، بدش می آید از ما

پیشم بمان تا حرمتم محفوظ باشد
کاشانه ی پر برکتم محفوظ باشد

آتش بگیرد چادرم؟! باور ندارم
ریحانه هستم، تاب میخ در ندارم

از غربت حیدر، نمردن درد دارد
با بار شیشه، ضربه خوردن درد دارد

بابا بمان تا دختر تو پر گشاید
یک ماه دیگر صبر کن، محسن می آید

با رفتنت وای از من و از آه سینه
کارم فقط گریه است دیگر در مدینه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۱ ، ۰۴:۴۱
عبدالرقیه

ببار ابر دو دیده که ماتم عظماست
میان عرش برین، بین اولیاء غوغاست

ببار، ختم رسالت شهید شد با زهر
عزا، عزای غریبانه ی ابالزهراست

***
همان رسول که دلسوز اهل عالم بود
همان که رحمت ربانیِ مجسم بود

همان که با همه ی مشکلات و سختی ها
برای عزت دین، مثل کوه، محکم بود

***
همیشه گفت علی بعد من امیر شماست
چراغ راه به تاریکی مسیر شماست

اگر که حرمت بیت علی شود محفوظ
خدایِ عزّ و جلّ یار و دستگیر شماست

***
سبب شدند دو ملعونه، سوز آهش را
گرفته اند به سم، رحمت نگاهش را

خدا کند که فقط لحظه ای نگاه کند
دوباره دختر مظلوم و پا به ماهش را

***
رها شود به زمین، پیکرِ نبی فردا
فقط علی است دگر محضرِ نبی فردا

همان که گفت لَیَهجُر به مصطفی امروز
به تازیانه زند دختر نبی فردا

***
بریزد از ستم این آبرو، زبانم لال
علی و خانه نشینی؟! بگو زبانم لال

دو دست شیر خدا بسته می شود با صبر
زنند فاطمه را پیش او؟! زبانم لال

***
نداشت تاب شنیدن، نداشت تاب سخن
نگاه کرد پیمبر به چشم تر به کفن

به ظرف آب نظر کرد و سوخت تا جگرش
چه بود در نظرش؟ روضه ی حسین و حسن

***
نگاه کرد حسن را و چشم تر را دید
میان طشت، نبی پاره ی جگر را دید

به قتلگاه نظر کرد و دید جسم حسین
به روی نیزه ی دشمن، بریده سر را دید

***
به قلب سوخته تسکین به چشم گریان داد
سپس به گریه ی خود بر حسین، پایان داد

میان گریه ی زهرا کنار جسم پدر
خبر رسید به عرش خدا، نبی جان داد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۱ ، ۰۴:۳۴
عبدالرقیه

از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد
توحید روضه خوان شد، کوثر به گریه افتاد

از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد‌‌‌...
می سوخت آن چنان که بستر به گریه افتاد

وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر"
جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد

هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر
بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد

یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش می سوخت
آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد

تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش
خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد

در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را
از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد

رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش...
آن قدر ناله سر داد، تا در به گریه افتاد

بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را
از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد

روز دهم شد و شمر آمد میان مقتل
آن قدر ضربه زد که خنجر به گریه افتاد

با قد خم رسید و در بین قتلگه دید...
فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد

جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..."
تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۹ ، ۲۱:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب بیست و هشتم صفر ۹۸

السلام ای امین وحی خدا
السلام ای وصیتت تقوا

معدن خیر، رحمت سرشار
ای پسر عمّ حیدر کرار

آبروی همه بنی هاشم
روح اسلام، یا ابالقاسم

باطنِ آیه های قرآنی
هرچه گویم فراتر از آنی

ای مقرّب به صاحبِ معراج
أنتَ بابُ الکَرَم، أنَا المُحتاج

گر نباشی شهید، یا احمد
پس شهادت چه ارزشی دارد؟!

چقدر حرص دین ما خوردی
سنگ از روی بام ها خوردی

تیره شد دیده ی محبانت
در اُحد تا شکست دندانت

کور دل ها به داغت افزودند
سال ها فکر کشتنت بودند

کرد نورت به تیرگی غلبه
شام تاریکِ تنگه ی عَقبه

حال از فتنه ی فلان و فلان
جگرت آمده میان دهان

همسرانت بلا به تو دادند
زهر، جای دوا به تو دادند

ننگ بر دختران لات و هبل
پا مکش روی خاک، وقت اجل

شعله بر سینه ات زده، ای ماه
جمله ی "حَسبُنا کتابَ الله"

به که گویم غمِ " لَیَهجُر" را
بستنِ معدنِ پُر از دُر را

باز هم دم بزن علی حق است
بی علی هر مسیر مُنشَق است

حسنِین اند مست آغوشت
بنشان هر دو را سر دوشت

دم آخر به گریه افتادی
به علی حکم صبر را دادی

حرف رفتن نزن رسول خدا
باردار است دخترت زهرا

می روی گریه اش عجیب شود
بین شهر پدر، غریب شود

شاید اصلا به او جسارت شد
دخترت پشت در اذیت شد

یک زمان در شرر بماند چه؟!
دخترت زیر در بماند چه؟!

وقت غسلت سقیفه بر پا شد
مرتضی یکه ماند و تنها شد

در کنارت، چهار تن داری
خوب شد لااقل کفن داری

لب گشودی به حمد و ذکر و دعا
نیزه داری نبود شکر خدا

تا به لب نامِ آب را بُردی
آب از دست مرتضی خوردی

نور خورشید بر تنت نرسید
اسب بر پشت و سینه ات ندوید
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۸ ، ۱۹:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب ۲۸ صفر ۹۹

رسید موعد داغی که سخت، سوزان بود

غمی که در اثرش فاطمه پریشان بود

 

رسید لحظه و ساعات آخر مردی

که اوج دغدغه اش یاری فقیران بود

 

رسید روز وداع رسول خوبی ها

همان که بر همگان رحمتی فراوان بود

 

به یاد یا ابتا گفتنش به پیغمبر

دو چشم ام ابیها عجیب گریان بود

 

دوباره یاد اُحد بود و یاد دندانش

دوباره خسته ازین لشگر دو رویان بود

 

همان زمان که بنای سقیفه برپا شد

دمِ شهادت خاتم، زمانِ هجران بود

 

اگرچه زهر گرفت از وجود او طاقت

ولی هنوز رخش مثل شمس تابان بود

 

چقدر تشنه شد و سوخت لحظه ی آخر

همان نبی که دلیل نزول باران بود

 

هنوز جای همان سنگ های اهل جفا

به روی بال و پر خسته اش نمایان بود

 

هنوز اهل کسا مست عطر او بودند

هنوز خانه پر از خاطرات جانان بود

 

چقدر حیف نگاهش اگرکه بسته شود

همان نگاه که اوج یقین سلمان بود

 

چقدر حیف نفس های آخرش باشد

همان نفس که معطر به عطر قرآن بود

 

کلامِ راه گشا را نبی به لب آورد

رسید نطفه حرامی و گفت هذیان بود

 

چقدر خون به دل پاک و خسته اش کردند

چقدر خسته ز شر فلان و بهمان بود

 

رسول رفت و فدک غصب شد در آن اوضاع

امان ز حال علی... سخت نابه سامان بود

 

رسول رفت و در این خانه چادر زهرا

میان دود لگدمالِ حزب شیطان بود

 

رسول رفت و علی را کشان کشان بردند

بتول در عقبش بین راه بی جان بود

 

رسول رفت و به بازوی او غلاف زدند

همان دمی که در آن کوچه راه بندان بود

 

رسول رفت و به اشک بتول خندیدند

سه ماه فاطمه از خلق، روی گردان بود

 

پس از رسول فقط بود جنگ حیدر صبر

جهاد فاطمه رفتن به بیت الاحزان بود

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۷ ، ۱۳:۳۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی علی قاسمی

 

دوباره پر می گیرم تو آسمون امشب

شده دل عاشقم غرق جنون امشب

 

قسم به خاک پای احمد

کلب این خونه ام تا ابد

وقتی که علی میگه أنا...

... عبد من عبید محمد

 

(میخونم با شور ونوا، شادی قلب مصطفی

صلو علی محمدٍ و آله خیرِ الوری)

 

بگو سرتو بذار به زیر پام اگه نذاشتم

بگو دلتو بده به دست من اگه ندادم

بگو خونتو بریز پای علی اگه نریختم

بگو براش بمیر اگه نمردم

***

 

زد از دلم جوونه محبت صادق

روز قیامت منو و شفاعت صادق

 

گرچه بنده ی خوار و پستم

دل بر آل محمد بستم

عمریه که غلام کوی

جعفر بن محمد هستم

 

دلم تا مدینه پر زد،  یا جعفر بن محمد

(میخونم با شور ونوا، شادی قلب مصطفی

صلو علی محمدٍ و آله خیرِ الوری )

 

بگو چشتو رو غیر من ببند اگه نبستم

بگو همین الان اشهدتو بخون اگه نخوندم

بگو ریشه ی طاغوتُ بکن اگه نکندم

بگو برام بمیر اگه نمردم

***

 

اگه می خوای بمونی عزیز پیغمبر

دلتو بزن به دریا فقط بگو حیدر

 

هر دلبر از علی می خونه

پیغمبر از علی می خونه

هر کسی که نجف رو دیده

تا محشر از علی می خونه

 

می خونم با شور و شعف، اللهم ارزقنا نجف

(میخونم با شور ونوا، شادی قلب مصطفی

صلو علی محمدٍ و آله خیرِ الوری)

 

بگو بمون گدای  میخونه اگه نموندم

بگو فقط بگو یا مرتضی اگه نگفتم

بگو تو راه ولایت جون بده اگه ندادم

بگو بگو علی اگه نگفتم

 

مهدی علی قاسمی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۵ ، ۱۰:۱۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رستمی

 

ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم

اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم

پخته ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم

با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم

 

خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین

ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین

از همه سیریم الا رحمة للعالمین

ظرف مان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم

 

ما اگر در راه پر نور ولایت مانده ایم

با دعاهای محمد  پر صلابت مانده ایم

با عنایت زیر باران محبت مانده ایم

تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم

 

گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت

مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت

بچه های ما همه یک جا فدای اهل بیت

قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم

 

جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه

در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه

ما نمک گیریم... محشر در جنان فاطمه...

 غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم

 

شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است:

از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است

برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است

غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم ¹

 

باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است

بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است

هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است؟!

حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم

 

ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم

آیه آیه راوی خط غدیر احمدیم

با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم

پیرو آن دو خبیثِ لاابالی نیستیم

 

پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم

نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم

عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم

ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم

 

شمس تابان امامت منجلی باشد بس است

یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است

نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است

با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم

 

هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم

در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم

راوی دین با روایات امام صادقیم

غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم

 

می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم

در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم

طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم

بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم

 

آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم

حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم

سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم

بنده ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم

 

عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم

دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم

مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم

منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم

 

محمد جواد شیرازی

_________________________

۱. شیخ طوسی در کتاب امالی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل می کند:

هنگامی که روز قیامت می شود و صراط بر روی جهنم نصب می گردد. هیچ کس نمی تواند از روی آن عبور کند مگر اینکه جوازی در دست داشته باشد که در آن ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد و این همان است که خداوند می گوید: «و قفوهم انهم مسئولون»

 

tlgrm.me/abdorroghaye

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۲:۵۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سازور

 

قد رعنای رسول الله آخر سر شکست

پایه های عرش از این داغِ درد آور شکست

 

رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید

صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست

 

جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود

در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست

 

فتنه ی آن دو یهودی عاقبت کاری شد و...

... زهر آتش زد به جان او، دل دختر شکست

 

گوشه ای از شهر غوغای سقیفه شد بلند

جسم او جان داشت اما حرمت منبر شکست

 

خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است

مردکی پرخاش کرد و قلب پیغمبر شکست

 

بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید

سخت تنها شد امیرالمؤمنین، حیدر شکست

 

بعد پیغمبر شرر بر خانه ی عصمت زدند

در میان غربت این شهر نیلوفر شکست

 

در میان دود و آتش با لگد بر در زدند

در شکست و سر شکست و حرمت مادر شکست

 

بار شیشه داشت در آغوش خود خیرالنساء

پشت در اصلا چه شد آیینه سرتاسر شکست

 

پیش چشمان ولی الله زهرا را زدند

پیش همسایه غرور فاتح خیبر شکست

.

.

.

 

روز عاشورا که شد شبه پیمبر را زدند

با شتاب نیزه، پهلوی علی اکبر شکست

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۰۵:۴۱
عبدالرقیه

السلام علیک یا رسول الله... یا رحمة للعالمین

 

دانلود فایل صوتی این شعر با نوای حاج محمود کریمی

دانلود فایل تصویری این شعر با نوای حاج محمود کریمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری

 

شمس رویت همیشه تابنده است

ابرویت ذوالفقارِ برنده است

دلت از مهر و عشق آکنده است

نام احمد تو را برازنده است

یا محمد که هر دو زیبنده است

 

مست جامت شدم خدا را شکر

صید دامت شدم خدا را شکر

بعد، رامت شدم خدا را شکر

من بنامت شدم خدا را شکر

هر اسیری به تو پناهنده است

 

خانواده به خانه محتاج است

مو پریشان به شانه محتاج است

مرغ، بر آب و دانه محتاج است

نوکرت بی بهانه محتاج است

دستِ لطفت زِ بس که بخشنده است

 

زینت دوش تو حسین و حسن

عطر تو برده عطر و بوی وطن

شاهد حرف من اویسِ قرن

بتکان باز هم عبا، دلِ من...

بر همین عطر دلنشین بند است

 

خطبه های فصیح تو دریاست

خنده های ملیح تو غوغاست

سینه ی ما... ضریح تو اینجاست

رحمتی و شبیه تو زهراست

نامتان هم مرا خوشایند است

 

چشم تو کرده بر دلم اثبات

من کجا خواندن از شما... هیهات

پس نوشتم به جای این ابیات

بر محمد و آل او صلوات

این دعا ضامنِ فرستنده است

 

راه سخت است، راهِ حل داری

میل برچیدن هُبَل داری

صحبت از رب لم یزل داری

فاطمه را که در بغل داری

دشمن ابترت سرافکنده است

 

سوره خواندی و از ولی خواندی

هر کجا بی معطلی خواندی

سنگ هم خوردی و ولی خواندی

آیه آیه "علی علی" خواندی

شاهد حرف من خداوند است

 

بستر تو که جای هرکس نیست

منبر تو که جای کرکس نیست

پس خلافت برای ناکس نیست

لایق مسند شما پس نیست...

غیر خیبر شکن که رزمنده است

 

حشر، حق است... پس اجل حق است

راه توحید از ازل حق است

الحق این حرف چون عسل حق است

حق علی و علی معَ الْحَق است

حق علی را به قلب ما کنده است

 

میوه داده است اشک و آه علی

دو جهان، شیعه شد سپاه علی

مذهب صادق است، راه علی

مثل موجی به تکیه گاه علی...

مکتب جعفری خروشنده است

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۴/۱۰/۶

 
۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۶
عبدالرقیه