سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

السلام ای امین وحی خدا

شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۱۵ ب.ظ

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب بیست و هشتم صفر ۹۸

السلام ای امین وحی خدا
السلام ای وصیتت تقوا

معدن خیر، رحمت سرشار
ای پسر عمّ حیدر کرار

آبروی همه بنی هاشم
روح اسلام، یا ابالقاسم

باطنِ آیه های قرآنی
هرچه گویم فراتر از آنی

ای مقرّب به صاحبِ معراج
أنتَ بابُ الکَرَم، أنَا المُحتاج

گر نباشی شهید، یا احمد
پس شهادت چه ارزشی دارد؟!

چقدر حرص دین ما خوردی
سنگ از روی بام ها خوردی

تیره شد دیده ی محبانت
در اُحد تا شکست دندانت

کور دل ها به داغت افزودند
سال ها فکر کشتنت بودند

کرد نورت به تیرگی غلبه
شام تاریکِ تنگه ی عَقبه

حال از فتنه ی فلان و فلان
جگرت آمده میان دهان

همسرانت بلا به تو دادند
زهر، جای دوا به تو دادند

ننگ بر دختران لات و هبل
پا مکش روی خاک، وقت اجل

شعله بر سینه ات زده، ای ماه
جمله ی "حَسبُنا کتابَ الله"

به که گویم غمِ " لَیَهجُر" را
بستنِ معدنِ پُر از دُر را

باز هم دم بزن علی حق است
بی علی هر مسیر مُنشَق است

حسنِین اند مست آغوشت
بنشان هر دو را سر دوشت

دم آخر به گریه افتادی
به علی حکم صبر را دادی

حرف رفتن نزن رسول خدا
باردار است دخترت زهرا

می روی گریه اش عجیب شود
بین شهر پدر، غریب شود

شاید اصلا به او جسارت شد
دخترت پشت در اذیت شد

یک زمان در شرر بماند چه؟!
دخترت زیر در بماند چه؟!

وقت غسلت سقیفه بر پا شد
مرتضی یکه ماند و تنها شد

در کنارت، چهار تن داری
خوب شد لااقل کفن داری

لب گشودی به حمد و ذکر و دعا
نیزه داری نبود شکر خدا

تا به لب نامِ آب را بُردی
آب از دست مرتضی خوردی

نور خورشید بر تنت نرسید
اسب بر پشت و سینه ات ندوید
 

محمد جواد شیرازی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی