در کل سال ، ماه خدا چیز دیگری ست
در کل سال ، ماه خدا چیز دیگری ست
حال دعا و اشک و نوا چیز دیگری ست
یک کوله بار معصیت و ماه رحمت است
گریه میان خوف و رجا چیز دیگری ست
با جوشن و مجیر و ابوحمزه آمدم
این جا بساط شاه و گدا چیز دیگری ست
در ابتدای ماه اگر محض روی یار
بخشد خدا گناه مرا چیز دیگری ست
" مَن إسمُه دَواء " حسین است تا ابد
ذکر حسین بهر شفا چیز دیگری ست
ماه صیام آمد و آن سینه ای که از ...
... گریه بر او گرفته جلا چیز دیگری ست
با یک دَمَش حبیب حیاتی دوباره یافت
بی شک بقای بعد فنا چیز دیگری ست
با لطف مادرش همگی نوکرش شدیم
آری رفیق ! منصب ما چیز دیگری ست
محشر میان خلق به سمت خودش اگر
آقا صدا زند " تو بیا " چیز دیگری ست
برگ برات کرب و بلای مرا اگر
امضا کند امام رضا چیز دیگری ست
فرمود: " اُسْتُجیبَ دُعا تَحتَ قُبَّته "
یعنی به زیر قبه دعا چیز دیگری ست
فهمیده هر که زائر شش گوشه اش شده
شب های جمعه کرب و بلا چیز دیگری ست
مادر رسیده است بُنیَّ به روی لب
زهرا که روضه خواند بُکا چیز دیگری ست
قلبش شکسته است ز زخم جبین ولی
آن ضربه های چوبِ عصا چیز دیگری ست
پرسید دختری که پدر جان لبِ تو را
سر نیزه ای به هم زده یا چیز دیگری ست ؟
بر روی خاک یک تنِ صد چاک مانده بود
بر روی نیزه زلف رها چیز دیگری ست
علی سپهری