سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناجات» ثبت شده است

رفته ام تا پرتگاه اما خدا نگذاشته
لطف او هرگز مرا بر خویش وا نگذاشته

دوست دارم عادت او را که بنده پروری است
فرقی اصلا بین دارا و گدا نگذاشته

کارِ این صاحب‌کرم همواره دارد حکمتی
بنده ای را بی جهت در تنگنا نگذاشته

شد مقرب هر کس که بعد از توبه اش
عهد خود را با خدایش زیر پا نگذاشته

نیمه شب ها بی قراریم و برای عاشقان
خواب راحت، دوری از کرب و بلا نگذاشته

سربلند عالم است آن کس که وقت بندگی
سر به جز بر تربت خون خدا نگذاشته

کِشتی این روضه ها امن است و ظلمت بارها
خواست غرقم سازد اما ناخدا نگذاشته

او که باب رحمت و باب نجات امت است
بین سختی ها مرا هرگز رها نگذاشته

دوستان رفتند از دورم، فقط مانده حسین
باز هم تنها مرا آن باوفا نگذاشته

روضه ی لب های خشک و تشنه اش در کربلا
روزِ خوش اصلا بر اهل کبریا نگذاشته

مادرش اینجاست برگردان سخن را روضه خوان
خنجرش را شمر اصلا بر قفا نگذاشته

پیکرش حتما کفن شد، آن تن صدپاره را...
حضرت سجاد، بین بوریا نگذاشته

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۳ ، ۰۳:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۶ ماه رمضان ۱۴۰۳

خوان جود و رحمتش را میزبان انداخته
سفره را از بی کران تا بی کران انداخته

دعوتم در میهمانی لیک دستم بسته است
نفسِ بد بر دور دستم ریسمان انداخته

شرح من شرح کسی باشد که از نادانی اش
توبه اش را پشت گوشش هر زمان انداخته

با که گویم از خطایم هیچ کس بویی نبرد
بس که پرده بر گناهم، غیب دان انداخته

مِنُ و مِن کردن، نشان از بازگشت کودک است
این زبانم را خجالت از بیان انداخته

شرمِ از حق جای خود اما بغل وا کردنش
شوق توبه در دل پیر و جوان انداخته

شب نشینان، شادمان باشید چون شاه نجف
کیسه بر دوشش به عشق سائلان انداخته

ساقی من آن یداللّهی است که بر مرقدش
دستِ زهرا، طرح انگور از جنان انداخته

کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ، باقی است مولانا علی
سر به سجده محضرش هفت آسمان انداخته

تا ابد پرسه فقط دور سرایش می زنم
بس که بی منت برایم استخوان انداخته

یاد عشاق امیرالمؤمنین، وقت سحر
دانه ی تسبیح را صاحب زمان انداخته

سفره ی افطار شد پهن و لب خشک حسین
از غذا خوردن مرا وقت اذان انداخته

صوت تسبیحش چه شد دیگر نمی آید به گوش؟!
از صدا آخر گلویش را سنان انداخته

خواهرش بی تاب شد تا دید بر انگشترش
وقت غارت، گوشه چشمی ساربان انداخته

چوب دستِ بی حیا بر جای لب های نبی
آن قدر کوبید، رد خیزران انداخته

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۳ ، ۰۱:۲۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۲ ماه رمضان ۱۴۰۳

مولایَ یا مولای، سرتاپا گناهم
عذری ندارم، شرمسارم، روسیاهم

مولایَ یا مولای، بیرونم مینداز
چیزی نمی خواهم، گدای یک نگاهم

قلبم به ذکرت زنده می ماند حبیبم
ای منتهای حاجتم، ای تکیه گاهم

تا پای من لغزید، دستم را گرفتی
از کودکی دادی نجات از پرتگاهم

قدری مصیبت، های و هویم را در آورد
غافل ازین بودم که هستی خیرخواهم

مولایَ یا مولای، با قبرم چه سازم؟!
دلواپسِ تاریکی آن جایگاهم

از مادریِ فاطمه بالانشینم
بیرون کشیده بارها از قعر چاهم

شاهم فقط مولا علی باشد ولاغیر
دور از ضلالت با علی در شاهراهم

مولایَ یا مولای، از هجرش خرابم
دلتنگِ ایوان طلا و صحن شاهم

یاد وداع آخرش با بچه هایش
در پشت درب خانه اش افتاده راهم

مولایَ یا مولای، کوفه بی علی شد
چون پیر مرد کوفه غرق اشک و آهم

پشتم شکسته گرچه، شکرش باز باقی است
بین کفن پیچیده شد پشت و پناهم

کوفه کفن هم داشت پس! ماندم که از چه
بهر حسینش بوریایی شد فراهم؟!

بیچاره ام کرده غمش، گریان برای...
آن جسم گرمادیده بین قتلگاهم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۳ ، ۲۳:۲۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۴ ماه مبارک رمضان ۱۴۰۳

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمود کریمی_ ماه مبارک رمضان ۱۴۰۳

عبد ضعیف، تابِ قهر و تشر ندارد
جز آستانِ ربّش، جایی دگر ندارد

بنده رسیده اما با کوله بار خالی
نزد رئوس الأشهاد، جز چشم تر ندارد

بیچاره تر کسی از این تحبسُ الدعا نیست
درد است که دعایم دیگر اثر ندارد

لطفی مرا کشانده بر آستان توبه
این لطف از کجا بود؟! روحم خبر ندارد

حُسن توکلم بر دست دعای زهراست
گرچه محبی از من آلوده تر ندارد

خیر و صلاح طفلِ خورده زمینِ خود را
هرگز شبیه مادر، کس در نظر ندارد

شب زنده دار بودن، کار علی و زهراست
جز اقتدا به عشقش، عاشق هنر ندارد

آقایی علی را هر سائلی چشیده
او از گناهکاران هم چشم برندارد

مستیِ ناب، از چیست؟ انگور مرقد او
حتی درخت فردوس، چون آن ثمر ندارد

راه نجات یعنی کرب و بلا، زیارت
قلبم جز آن حوالی شوق سفر ندارد

فیض سحر تماما از گریه بر حسین است
بی فیضِ ذکر روضه، فیضی سحر ندارد

زهرا رسیده نزد جسم حسینش اما
جسم عزیز زهرا، ای وای سر ندارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۳ ، ۰۴:۳۵
عبدالرقیه

آمدم ای خدای بخشنده
با دلی از گناه، آکنده
کرده غفلت مرا سرافکنده
شده ام بر درت پناهنده

ای که خیرت همیشه شد نازل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

گرچه آلوده است دامانم
از گناهان خود پشیمانم
حق من، آتش است می دانم
یا سریعَ الرضا نسوزانم

گرچه یک عمر بوده ام غافل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

خواب بودم، مرا صدا کردی
به رویم باب توبه وا کردی
از بدی ها مرا جدا کردی
با مناجاتت آشنا کردی

ملجأ آخرینِ هر سائل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

همه ی عمر، تا دم مردن
دلبرم حیدر است منحصراً
ای خدا قدرِ یک سر سوزن
حب او را مگیر از دل من

عمر، بی حب اوست بی حاصل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

قلبِ بی حبِ مرتضی، سنگ است
صَدَقَ اللهِ بی علی، ننگ است
بی ولایش کمیت ها، لنگ است
من نجف لازمم، دلم تنگ است

برسانم دگر بر آن منزل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

خیر و الطافِ بی حدش عشق است
آستانِ زبانزدش عشق است
تابش نور گنبدش عشق است
طرح انگور مرقدش عشق است

به علی، چاره سازِ هر مشکل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

من خرابم ولی خرابِ حسین
ذره ام ذیل آفتاب حسین
مستم از لطف بی حساب حسین
پس مرانم ز پشت باب حسین

نیستم گرچه بر غمش قابل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

شاهراه وصالِ من، عباس
ماه نیکو جمالِ من، عباس
أحسن الحالِ حالِ من، عباس
ذکر تحویل سالِ من، عباس

به لب تشنه ی ابوفاضل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

آه از آن لحظه که پریشان شد
ماند بی دست و سخت حیران شد
مشک او را زدند، گریان شد
شرمسار از حسین و طفلان شد

حقِ آهی که او کشید از دل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۵۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۶ ماه رمضان ۱۴۰۳

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

حمد شایسته ی ربّی است که نامحدود است
او که هر جا که بر آن می نگری موجود است

گرچه دیر آمدم و عمر هدر شد اما
بخشش صاحب این خانه، همیشه زود است

آخر کبر، تباهی است، گواهش این بس
پشه ای قاتل خودکامگیِ نمرود است

دل اگر نشکند و اشک مهیا نشود
توبه و ذکر و دعا بی ثمر و بی سود است

آخر سال، همه خانه تکانی کردند
دل من مانده که بدجور غبارآلود است

برسانید مرا زود به ایوان نجف
طفلِ آواره کنار پدرش خشنود است

بارها با مددش پا شدم از روی زمین
در همه زندگی ام لطف علی مشهود است

کاش تا هست زمان، کرب و بلایی بشوم
که اجل پشت سرم هست و زمان محدود است

روزه و ذکر و مناجات بهانه است رفیق
گریه بر تشنه لبِ کرب و بلا مقصود است

دید زینب بدن زخمی و بی جان حسین...
ته گودالِ بلا، بین سنان مفقود است

تشنه لب رفت به گودال و یقین دارم که
خونِ جاری ز تنش بر عطشش افزوده است

گیسویش هست معطر به شمیم مادر
شمر بس کن، مبر آخر سوی آن گیسو دست

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۰۲ ، ۰۴:۵۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

طوری حجاب روی جرمم خدا کشیده
گویی که اصلا از من معصیتی ندیده

رویی برای برگشت، بر درگهش ندارم
از این همه خجالت، رنگ از رخم پریده

نه یاد مرگ بودم، نه فکر تنگی قبر
پس کِی به خود می آیم عمرم که سر رسیده

وقت گناه اصلا از او حیا نکردم
وای از فریب نفس و از سستیِ عقیده

خواهم امان ز روزی که دیده ها ببینند
ظالم به آه حسرت، دستان خود گزیده

بار خرابم اما در کیسه ی کریمم
ما را سوا نکرده، زهرا خودش خریده

از کودکی به لطف دامان پاک مادر
قلبم به حب حیدر، در سینه ام تپیده

پایان ندارد اصلا بی تابی از فراقش
هر کس که از شراب صحن علی چشیده

باید بمیرم از غم، بودند بین یثرب
هم مرتضی وحید و هم فاطمه وحیده

گویای لطف زهرا، آن محور وجود است
اشکی که در عزایش بر گونه ام چکیده

می رفت سوی مسجد حق را اقامه دارد
می رفت محکم اما با قامت خمیده

گفتند با تمسخر، صدیقه شاهدت کو؟!
آزرده شد ازین حرف صدیقه ی شهیده

ناگاه بین صحبت، شد منقطع کلامش
انداختش به زحمت، پهلوی ضرب دیده

یک روز هم می آید پیش تن حسینش
بر روی نی ببیند زهرا سرِ بریده

پایان ظلم دنیا روز ظهور مهدی است
این شب ادامه دارد تا سر زند سپیده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۰۹:۵۵
عبدالرقیه

ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید مدافع حرم نوید صفری

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

منم و حسرت یک عمر پر از پرده دری
باورم نیست ولی آبرویم را ببری

قبح تأخیر مرا از کرمت زود ببخش
چون نمانده است ازین عمر، دگر آنقدری

هر کجا رفتم و دیدم که پناهم ندهند
بازگشتم به سرایت، به امید نظری

ضرر عمر هدر رفته، شود سود کلان
اگر از بنده ی خسران زده ات درگذری

جز در فیض علی را نکنم دَق الباب
همه ی خیر، فقط هست در اینگونه دری

اشک هایم همه از دوری صحن نجف است
کاش قسمت بشود دیدن صحن پدری

تازه فهمیده ام از سیر مرام شهدا
کارِ بی خصلتِ اخلاص، ندارد اثری

آرزویم همه این است شوم نذر حسین
سر دهم پای غمش مثل نوید صفری

کاش مادر بدهد کرب و بلایم را تا
تحت قبه بنشینم شب جمعه سحری

جگرم سوخته از صوت بُنَیّ، حتما...
فاطمه کرده میان حرمش نوحه گری

همه با بغضِ علی ضربه زدند اما شمر
رفت سوی بدنش با غضب بیشتری

رفت زینب به حرم سر بزند تا برگشت
پیش چشمان ترش رفت روی نیزه سری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۰۲ ، ۱۰:۳۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

همین که خواندمت یارب مرا فورا بغل کردی
تمام غصه هایم را به لطف خویش حل کردی

تو گفتی یک قدم بازا، می آیم ده قدم سویت
نه من خود آمدم اما تو بر قولت عمل کردی

نخوانده نامه ام را تا زدی یعنی فقط برگرد
چه گویم که بدی دیدی و بر خوبی بدل کردی

فدایت که مرا در خواب جهل و غفلتم دیدی
ولی بیدارم از این خواب ها قبل از اجل کردی

به حبل الله اعظم، بر علی دادی عنانم را
چنین ایمن مرا از هر کجی و هر دغل کردی

چنان دلبسته ام کردی به ایوانِ طلایش که
خلاصم از غم دنیا و از طول امل کردی

قَدیم المَنِّ وَ الاحسان، فدای قِدمت لطفت
مرا مجنون ثارالله از صبح ازل کردی

فدایت که میان روضه خانه منزلم دادی
دگر آسوده ام از بزم های مبتذل کردی

فقط گریه به غم های حسین است آبروی من
ندارم غیر از این گریه پس انداز و عملکردی

به زینب گفت با گریه: عزیزم بردباری کن
زمانی که نظر بر قتلگاه از روی تل کردی

بدان که مهر تو در عضو عضو پیکرم باشد
همان دم که ته مقتل، مرا بی سر بغل کردی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۲ ، ۱۱:۲۹
عبدالرقیه

علاج من شده گریانی و تباکی نیست
حلال کن اگر این چشم، چشم پاکی نیست

بهای عمر گران را به معصیت دادم
که گفته وضعیتم، وضع دردناکی نیست؟

میان خویشتن و صالحین درگاهت...
هر آنچه می نگرم، وجه اشتراکی نیست

فقط تو با غضبت بنده را نگاه مکن
وگرنه از غضب و خشمِ غیر، باکی نیست

ببین نیاز مرا... یا کریم کاری کن
مگر که اشک گدا از نیاز، حاکی نیست

برای سنجش ایمان و سنجش اعمال
به روز حشر، به غیر از علی ملاکی نیست

اگر تمام وجود مرا بسوزانی
میان حب علی و من انفکاکی نیست

به غیر گنبد گیرای ناخدای نجف
برای کشتی دل، شمس تابناکی نیست

اگرچه سینه زنانِ حسین، بسیارند
چنان رقیه بر او هیچ سینه چاکی نیست

برای گریه کن دختر غریب حسین
میان هر دو جهان صحبت از هلاکی نیست

فدای جسم نحیفش که با پدر می گفت:
گرسنه مانده ام و جز کتک خوراکی نیست

تمام راه، مرا بی هوا زمین زده است
رقیه از احدی مثل زجر، شاکی نیست

به شرح، صحبتی از موی خود نخواهم کرد
فقط بدان که سرم بی دلیل خاکی نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۲ ، ۱۷:۴۴
عبدالرقیه

ندارم قدر و ارزش، پر خطایم
شب قدر آمد اما بی بهایم

حیا از ساحت پاکت نکردم
حلالم کن که دیدی بی حیایم

ندارم آبرو، رسواترینم
حسابی مستحق ناسزایم

عتابم کن ولی رو برمگردان
نده با قهر خود یارب سزایم

نیاوردی به رویم هرچه دیدی
نیاوردی به رویم بی وفایم

حبیبم، مونسم، آرامش من
نخوان ناآشنا... ای آشنایم

من از خیره سری خیری ندیدم
نکن یک لحظه هم دیگر رهایم

شبیه کودک زار و هراسان
پناهنده سوی آل عبایم

مقدر می شود خیر دو دنیا
دعایی گر کند زهرا برایم

همه با طعنه رفتند از کنارم
فقط شاه نجف کرد اعتنایم

بهشتم روی حیدر باشد و بس
خوش اقبالم که عبد مرتضایم

مقدر کن ببینم کربلا را
خمار وصل آن صحن و سرایم

شب جمعه است و بی تابم حسابی
عزادار حسین سرجدایم

نمی خواهم کفن، گریان برای..‌‌.
تنی پیچیده بین بوریایم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۲ ، ۰۳:۴۶
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۱ ماه رمضان ۱۴۰۲

وقتی بساط غفران، چاره گشای کار است
توبه بر اهل خسران، چاره گشای کار است

بر عبد روسیاهی که چاره ای ندارد
تنها دو چشم گریان، چاره گشای کار است

کوه گناه بخشند اینجا به سوز آهی
آه از وجود سوزان، چاره گشای کار است

بزمی که میزبانش ستار و پرده پوش است
شرمندگی مهمان، چاره گشای کار است

وقتی رسیده کارم تنها به تار مویی
ذکر قدیم الاحسان، چاره گشای کار است

بر من که زیر دینم، دیوانه ی حسینم...
یک کربلا به قرآن چاره گشای کار است

یک عمر، نور رویش داد از خطا نجاتم
مصباح او کماکان چاره گشای کار است

حبی که از علی بر لوح دلم نشسته
روز حساب و میزان، چاره گشای کار است

در اوج بی پناهی، وقتی نمانده راهی
تکیه به شاه ایمان، چاره گشای کار است

هجر نجف حسابی اشک مرا در آورد
سجده به زیر ایوان، چاره گشای کار است

بر مصحفی که وا شد با تیغ ابن ملجم
کِی مرهم طبیبان، چاره گشای کار است؟!

تا زینبش نبیند فرق شکسته اش را
رفتن به پای لرزان، چاره گشای کار است

دلتنگ روی زهراست سی سال و این جراحت...
بر ختم درد هجران، چاره گشای کار است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۰۲:۵۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۳ ماه رمضان ۱۴۰۲

معصیت، زابراه کرده مرا
پیش تو روسیاه کرده مرا

آخرش نفس، کار دستم داد
اینچنین بی پناه کرده مرا

همچون آتش، میان مخزن کاه
ناسپاسی، تباه کرده مرا

حسرتِ غفلت از قیامت و قبر
پر از اندوه و آه کرده مرا

تا که خواندی مرا، به خود گفتم:
باز مادر نگاه کرده مرا

فاطمه با دعای خیر خودش
عاری از هر گناه کرده مرا

میزبانیِ خوبت این شب ها
بندِ این خیمه گاه کرده مرا

سربلندم که نور نام علی
خارج از قعر چاه کرده مرا

به مناجات هر شبش سوگند
نجفش سر به راه کرده مرا

آرزوی وصال صحن حسین
مست آن بارگاه کرده مرا

عطش روزه ام به وقت غروب
متوسل به شاه کرده مرا

خواهرش گفت: دست و پا زدنت
زار و بی تکیه گاه کرده مرا

قاتل مست تو، به ضرب لگد...
خارج از قتلگاه کرده مرا

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۰۲ ، ۰۴:۱۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۰ ماه رمضان ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

هرچه گشتم، مثل من خیره سری پیدا نشد
بار بد بودم، برایم مشتری پیدا نشد

جای من آخر حیا کردی که بین توشه ام...
جز گناه غفلت و پرده دری پیدا نشد

روسیاهی که دلش از جرم بسیارش شکست
همدمی نزدش به جز چشم تری پیدا نشد

یا قدیمَ المَنّ وَ الإحسان برای این گدا
از همین خانه، پناه بهتری پیدا نشد

بهتر از زهرا که لطفش دائم و بی منت است
واسطی تا از گناهم بگذری، پیدا نشد

سال ها از آتش هر رنج و غم جز چادرش...
بر سرم حصنی و سایه گستری پیدا نشد

در میان اولیائت بهتر از شاه نجف
بهر اسم اعظم تو مظهری پیدا نشد

هرچه پیغمبر صدا زد در میان لشگرش
روز خندق جز علی، جنگاوری پیدا نشد

اول هر اول و آخِر به هر آخِر علی است
بر وجودش اولی و آخِری پیدا نشد

چون حریم کربلا و مثل آغوش حسین
بین عالم کهف امن دیگری پیدا نشد

آی روزه دارهای تشنه، فَابکِ لِلحسین
چون که از او هیچ لب تشنه تری پیدا نشد

تشنگی اش جای خود آخر بگو دیگر چرا
بهر ذبحش غیر کهنه خنجری پیدا نشد؟!

زینب کبری هرآنچه گشت، بر جسم حسین
جای سالم، قدر یک انگشتری پیدا نشد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۲ ، ۱۰:۵۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۵ ماه رمضان سال ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی رسولی

از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟
من مانده ام و این همه ذلت، به چه قیمت؟

از نعمت سرمایه ی خود، بهره نبردم
سرمایه ی عمرم شده حسرت، به چه قیمت؟

گیرم که گناه است و نشاطش که چنین نیست
ای دل تو بگو بردنِ لذت، به چه قیمت؟

یکبار نگفتم به خودم، لحظه ی غفلت
آزرده شود حضرت حجت به چه قیمت؟

از بس که نچرخیده زبانم به مناجات
شد ورد لبم تهمت و غیبت، به چه قیمت؟

غافل شدن از مرگ و قیامت هنری نیست
رسوایی در روز قیامت به چه قیمت؟

دلبسته ی دنیا شدم و ماحصلم سوخت
رفت از کف من فیض شهادت، به چه قیمت؟

درمانده ام از معرفت حق که مرا هم
با کوه گناه، کرده دعوت، به چه قیمت؟

مقصود، علی باشد و فردوس بهانه است
بی روی علی، دیدنِ جنت به چه قیمت؟

صد شکر که در خیل محبین حسینم
خارج شوم از بزم محبت به چه قیمت؟

در کوفه همه پشت به ارباب نمودند
حیرت زده ام که به چه قیمت؟ به چه قیمت؟

از کوچکی و پستی دنیا چه بگویم
غارت شده پیراهن حضرت به چه قیمت؟
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۲ ، ۰۵:۰۴
عبدالرقیه

جهان تیره پر از نور شد، الهی شکر
بساط توبه ی ما جور شد، الهی شکر

شقاوت و ظلمات گناه، از دل ها
به لطفِ ذکر و دعا دور شد، الهی شکر

دوباره سنگ دلم با نوازش این اشک
شبیه آینه، مکسور شد الهی شکر

به برکت شهدایی که نزد معشوقند
دلم مجاور این طور شد، الهی شکر

برات بندگیِ سی شبِ علی طلبان
به دست فاطمه، ممهور شد الهی شکر

دل شکسته و غمگین من به ذکر علی
دوباره واله و مسرور شد الهی شکر

علی است هر تپش بین سینه ام که دلم
اسیر باده ی انگور شد، الهی شکر

نگاه لطف سلیمان کربلا یک عمر
به روضه، قسمت این مور شد، الهی شکر

به گریه بر لب خشک حسین، چشمانم...
چه بی مقدمه مأمور شد الهی شکر

نماند پیکرش عریان، به زیر تیر و سنان
عزیز فاطمه مستور شد ...

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۲۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، مراسم دعای کمیل، ماه رجب ۱۴۰۱

"صدق الله العلی العظیم"

اگر بناست ببخشد مرا خدای علی
سزاست آن که ببخشد فقط برای علی

کمیت توبه ی من بی کمیل می لنگد
نجات داده مرا بارها دعای علی

هر آن که خواند علی را، خدا نگاهش کرد
رضای حضرت حق است در رضای علی

هوای طفل زمین خورده را پدر دارد
فدای این پدر مهربان، فدای علی

برای روز پدر، کاش در نجف بودم
که باز سر بگذارم به زیر پای علی

پیام حق به همه، روز سَدُّ الابواب است
که نیست هیچ کسی محرمم سوای علی

خوشا به حال نبی، وقت خلوتش با رب
شنید در شب معراج خود، صدای علی

علی نخوانده خودش را خدا قبول ولی
چه شد که خواند خودش را "علی"، خدای علی

کنون که سفره ی احسان مرتضی پهن است
بگیر کرب و بلا، از کرم سرای علی

علی حواله دهد تا بخوانم از نوه اش
همان که شد بدنش جمع در عبای علی

همان که پیکر رعنایش ارباً اربا شد
فدای آن تن صد چاک و ناله های علی

حسین پیش علی اکبرش زمین افتاد
شکست قامت ارباب در عزای علی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۰۱ ، ۰۶:۰۳
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ایام فاطمیه اول ۱۴۰۱

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمدرضا طاهری

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

غل و زنجیر گنه بر پر و بالم مانده
به روی دوش من، این وزر و وَبالم مانده

دستگیری کن ازین بنده، مگر که چقدر...
فرصت از زندگی رو به زوالم مانده

سحر و ذکر لب و نافله از دستم رفت
کمکم کن که فقط اشک زلالم مانده

هر که پرسید بگو کیست امیدت؟ گفتم:
صبر کن، لطف خدای متعالم مانده

کیست جز حضرت حجت که دعاگوی دلم
در غریبی و پریشانیِ حالم مانده؟

عجمیان و علی وردی و خوبان رفتند
روسیاهی به رخ همچو زغالم مانده

خواب دیدم که نجف بودم و بیدار شدم
عطر ایوان علی، گوشه ی شالم مانده

کربلایی نشدن، علت خسران من است
بر دل سوخته از هجر، ملالم مانده

باید از داغ غریبی علی آب شوم
تا نفس هست و ازین عمر، مجالم مانده

شده هر ناله ی زهرا، عرق شرم علی
شرمسار از رخ او، شاه دو عالم مانده

گفت با خادمه حیدر که بگو فضه چرا
چند ماه است پسِ ابر، هلالم مانده؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۱ ، ۰۵:۵۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۶ محرم ۱۴۰۱

ذات حق است فقط قدر و بهای حسنین
راه قرب به خدا چیست؟ لقای حسنین

در حسینیه موحد شدنم کامل شد
بنده ام، سجده کنم رو به خدای حسنین

آبرودار شدن، ماحصل نوکری است
هست، عزت همه اش تحت لوای حسنین

فاطمه بی برو برگرد تلافی بکند
هر کسی کارِ کمی کرد برای حسنین

کیمیا می شود از خیرِ مجاور شدنش
گردِ خاکی که نشیند به سرای حسنین

اینکه در سلسله ی سینه زنان، سینه زدیم
بوده تأثیر مناجات و دعای حسنین

ذکر مادر پدرم نام حسین است و حسن
جان مادر پدرم هم به فدای حسنین

نذر کردم بروم ماه صفر، صحن نجف
تا کنم طوف علی بهر رضای حسنین

اربعین پای پیاده، حرم ثارالله
کاش دستم برسد تذکره های حسنین

دل من لک زده تا زائر شش گوشه شود
دست خالی من و لطف و عطای حسنین

بارها گفت نبی این دو پسر جان منند
این همه ظلم نبوده است سزای حسنین

هر دو آقای مرا تشنه به مقتل بردند
کاش لب‌تشنه بمیرم به عزای حسنین

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۲۶
عبدالرقیه

محرم شد و بی قرار حسینم
شب و روز دنبال کار حسینم

به الطاف زهرای مرضیه هر شب
در این خیمه ها در جوار حسینم

شبیه تمامیِ ایل و تبارم
نمک گیر ایل و تبار حسینم

چه ربّی است ربّی که ربّ الحسین است
مسلمان پروردگار حسینم

به لب های او ذکر تکبیر، زیباست
موحد از آن هفت بار حسینم

سگ کهفم اما نه هر کهف و غاری
پناهنده در بین غار حسینم

عجب منتی بر سر من نهاده
عجب نعمتی، دوستدار حسینم

الهی که این اربعین زنده باشم
ببینم کنار مزار حسینم

دو چشمِ ترم هم از الطاف آقاست
من از کودکی، وامدار حسینم

لبش تشنه بود و فقط دود می دید
پریشان چشمان تار حسینم

در آن حال زهرا صدا زد بُنیّ
از آن ناله اینگونه زار حسینم

صدا زد حسینم غریب است و تنها
نمانده غیوری کنار حسینم

چرا لشگری دور تا دور مقتل
کند هلهله بر مدار حسینم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۲۸
عبدالرقیه

داغ حسینی بین دل ها سر گرفته
عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته

هر کس که در کشتی امنش می نشیند
اذن ورود از ساحت مادر گرفته

حتی خدا نزد تمام انبیایش
روضه برای سبط پیغمبر گرفته

شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده
بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته

آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم
ما را حسین بن علی در بر گرفته

از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است
فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته

نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟!
نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته

تا روز محشر هر کسی شد کربلایی
برگ برات از جانب خواهر گرفته

آن قدر شأن زینب کبری عظیم است
عمری رکابش را علی اکبر گرفته

گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل
زینب دو دستش را به روی سر گرفته

خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد
زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۱۲:۰۳
عبدالرقیه

امام علی علیه السلام: الدُّنیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ وَالنّاسُ فیها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ فیها نَفسَهُ فَأَوبَقَها، ورَجُلٌ اِبتاعَ نَفسَهُ فَأَعتَقَها.

دنیا مقر نبود، مَمر بوده، ای رفیق
اینجا فقط برای گذر بوده، ای رفیق

بدجور دل به مال و منالش سپرده ایم
پیمان ما که حرف دگر بوده، ای رفیق

آخر خدا چگونه ازین بنده می خرد
عمری که در معاصی و شر بوده، ای رفیق

غافل شدیم ازینکه برای وصال یار
عالی ترین مجال، سحر بوده، ای رفیق

فرموده اند راز شهیدان درگهش
در فیضِ اشک و دیده ی تر بوده، ای رفیق

دل را حریم ذکر علی کن که بی علی
عمری نماز و روزه ضرر بوده، ای رفیق

جز ثامن الحجج به کسی رو مزن دگر
از نزد اوست خیری اگر بوده، ای رفیق

از او بخواه کرب و بلا را که از ازل...
دست رضا برات سفر بوده، ای رفیق

یاد حسین آه بکش چون که بی رمق
در بین سی هزار نفر بوده، ای رفیق

باور کن آن زمان که لگد خورد پهلویش
یاد مصاف مادر و در بوده، ای رفیق

اصلا نپرس شیون زینب برای چیست
او شاهد بریدنِ سر بوده، ای رفیق

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۱ ، ۰۴:۰۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

نه فقط در پی آنم که امانم بدهند
بیشتر در پی آنم که عنانم بدهند

غافل از مرگم و ای کاش تکانی بخورم
قبل از آن که وسط قبر، تکانم بدهند

ترسم این است که در نزد رُؤوس الأشهاد
هر چه کردم، همه را خوب نشانم بدهند

کاش تا هست زمان توبه ی مردانه کنم
نیست تضمین که دگر بار زمانم بدهند

رزقم از سفره ی زهراست، به عالم ندهم
قرص نانی که از آن سفره و خوانم بدهند

مستم از جام امیر نجف و جز مولا
جرعه ای باده نخواهم دگرانم بدهند

منشأ زندگی ام از نجف و کرب و بلاست
این دو عشقند که در دل ضربانم بدهند

روز محشر به لبم ذکر حسین است، اگر...
قدرتی بهر تکلم به زبانم بدهند

حال که نیست کسی زائر فردوس بقیع
کاش در آن عتبه، جا و مکانم بدهند

صادق آل عبا گفت: خدا آمده اند
تا که زحمت به من و قد کمانم بدهند

مشکلی نیست مرا هر چه که شلاق زنند
ناسزا بر پدرانم نگرانم بدهند

ای خدا آبرویم را بخر آن ثانیه که
بی عبا، پشت فرس، داغ گرانم بدهند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۱ ، ۰۴:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۹ ماه رمضان ۱۴۰۱

آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز
آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز

بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا
مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز

سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب
آنقدر درمانده ام از خویش، بیدارم هنوز

شرمسارم از اباصالح امام عصر خود
چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز

بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند
سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز

هرچه می خواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم
هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز

سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم
در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز

خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام
هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز

از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام
شد تمام این ماه رحمت، سخت می بارم هنوز

یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع
داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز

وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین
دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز

مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت
هرچه غم در سینه ات داری خریدارم هنوز

مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت
از گلویت بوسه ای را من طلبکارم هنوز

دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی دانی مگر
می دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۱۵
عبدالرقیه

نمانده فرصتی، هنوز توشه برنداشتم
لیاقتی برای بهره از سحر نداشتم

چه حیف شد، چه زود ماه رحمتت تمام شد
حلال کن مرا که غیر دردسر نداشتم

تو خواستی که جوشن از عذاب روزی ام شود
اگر نبود رزق روزه ات، سپر نداشتم

از آن طرف چه میزبانی و چه خوان رحمتی
ازین طرف مرا ببخش جز ضرر نداشتم

خلاصه عرض می کنم تمام عزتم تویی
چقدر خوار می شدم تو را اگر نداشتم

ضمانتی نداشتم برای قبر و محشرم
اگر به سوی مشهد الرضا سفر نداشتم

تمام عمر، هر زمان دلم شکست از غمی
به غیر ثامن الحجج، به کس نظر نداشتم

به من رضا جواز گریه بر حسین داده است
وگرنه از بساط عاشقی خبر نداشتم

پر از غبار می شدم، ذلیل و خوار می شدم
اگر به روضه ی حسین، چشم تر نداشتم

فدای آه خواهرش که با سر حسین گفت:
مرا ببخش بیش از این دوتا پسر نداشتم

غیور من چه خوب شد نبودی و ندیدی ام
که بر سرم بجز حجاب شعله ور نداشتم

سرم به گریه بند شد، شب غمم بلند شد
ولی کنار خود ستاره و قمر نداشتم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۳:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۰ ماه رمضان ۱۴۰۱

یا أبصرَ الناظِرین
از همه رانده و تنها شدنم را دیدی
زیر بار گنهم تا شدنم را دیدی

پای نفسی که تمام ثمرم را سوزاند
دامن آلوده و رسوا شدنم را دیدی

شرمسارم که پس از این همه توبه هربار
خارج از حیطه ی تقوا شدنم را دیدی

روز و شب غافلِ از مرگ و شب اول قبر
قاطیِ بازی دنیا شدنم را دیدی

ملجأ طفل گرفتار، فقط مادر اوست
دست بر دامنِ زهرا شدنم را دیدی

مرده ای بودم و مادر به دعا یادم کرد
با دعا کردنش احیا شدنم را دیدی

به علی کرد سفارش که بگیرد دستم
از زمین با مددش پا شدنم را دیدی

از علی، کرب و بلا دارم و با خرج پدر
زائر عرش معلا شدنم را دیدی

علتش کام حسین است که وقت افطار
خیره بر آب گوارا شدنم را دیدی

دل مجنونِ من افتاده به پایین پایش
بنده ی اکبر لیلا شدنم را دیدی

علی اکبر به پدر گفت: پدر، شکر خدا
سال ها طی شد و رعنا شدنم را دیدی


نگرانم چه می آید به سرت آن ساعت
بر عبایت که معما شدنم را دیدی

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۱۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ظهر شهادت امیرالمؤمنین ۱۴۰۱

بسم ربی که بی قرار علی است
رمضان ماه شاهکار علی است

شده این ماه اگر که ماه کرم
ماه الطاف بیشمار علی است

روزه پر فضل و برکت است اما
قدر و شأنش به اعتبار علی است

روسیاهم ولی رها نشدم
چون زمامم در اختیار علی است

بر لب هر کسی مناجات است
تا خود حشر وامدار علی است

حاجیان دور کعبه می چرخند
چرخش کعبه بر مدار علی است

غایت سیر ماست شهر نجف
مقصد عاشقان، مزار علی است

هر که دلتنگ وصل دلدار است
وقت مرگش در انتظار علی است

خسته است از جنایت و تزویر
هر کجا هر که دوستدار علی است

گردن بی رگ سعودی ها
تشنه ی خشم ذوالفقار علی است

مؤمنین را امیر جز او نیست
این خصیصه در انحصار علی است

روضه ی سخت تشنگی حسین
راز چشمان اشکبار علی است

هر که آمد به قتلگه می گفت
بزنیدش که از تبار علی است

آن عبایی که از ته گودال
می بَرد شمر، یادگار علی است 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۹:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمدرضا طاهری

دور بودم از سرایت، حس غربت داشتم
ماه ها بود انتظار ماه رحمت داشتم

خود مرا خواندی به درگاهت و الا من کجا
از برای صحبت با تو لیاقت داشتم؟

بارها کردم گناه و بارها پوشاندی اش
کن حلال این بنده را خیلی اذیّت داشتم

وقت خلوت بندگانت هم کلامت می شوند
جز گنه کاری مگر در وقت خلوت داشتم؟

کاش مثل کودکی هایم میان مجلست
سینه ای سرشار از شور و حرارت داشتم

خوب فهماندی به من در سال هایی که گذشت
سر پناهی امن در ساعات هیئت داشتم

چشم امیدم همیشه بوده بر دست علی
شکر بر شاه نجف عمری ارادت داشتم

جنس بنجل بودم و فورا خریدی ام خودت
تا که دیدی بین دستم خاک تربت داشتم

آخرش از دوری کرب و بلا دق می کنم
روز و شب رؤیای یک لحظه زیارت داشتم

روضه های دختر ارباب دنیای من است
شد روا در روضه هایش هرچه حاجت داشتم

گفت آن طفل سه ساله با سر بابای خود
رفته بودی و به تن رخت اسارت داشتم

قد من کوتاه بود و نیزه ات خیلی بلند
حسرت یک بوسه بر روی لبانت داشتم

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۲۱
عبدالرقیه

ثواب شعر هدیه به روح خادم الحسین مرحوم مهدی فلاحیان

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ششم ماه رمضان ۱۴۰۱

شد بنده پشیمان و خدایش بخشید
هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید

انگار نه انگار گنهکاری دید
زود از سر مغفرت خطایش بخشید

مخلوق حیا نکرد هنگام گناه
درد است که خالق از حیایش بخشید

تا بنده دلش نرم شود، گریه کند
شیرینی و لذت دعایش بخشید

هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست
از دوستی آل عبایش بخشید

بخشید به هر بهانه ای هر کس را
ما را به علی و ربنایش بخشید

هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت
بر ساحت پاک مرتضایش بخشید

من بنده ی آن شهم که هنگام رکوع
انگشتری از زیر عبایش بخشید

مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا
در گوشه ی ایوان طلایش بخشید

از شاه نجف هر که فلاحش را خواست
فی الفور برات کربلایش بخشید

بی نام حسین، هر مناجاتی بود
باید که عطایش به لقایش بخشید

آن قدر به مقتلش حسین آه کشید
تا حق، همه را به ناله هایش بخشید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۱ ، ۰۳:۴۹
عبدالرقیه

بیشتر از هر کسی با بنده اش تا کرده است 
مرده بودم مرده را باعشق احیا کرده است 

حقِ من اصلا نبود این عزت و این احترام 
عیب پوشی اش مرا اینگونه آقا کرده است 

داشت می رفت آبرویم بارها پیش همه 
آبرویش را همیشه خرج رسوا کرده است 

چشم هایم خشک بود از معصیت های کثیر
چشم خشک سائلش را همچو دریا کرده است 

در گنه گُم بودم و آمد به دنبالم خودش 
عبد رسوای خودش را زود پیدا کرده است 

با ابوحمزه، مجیر و افتتاح و جوشنش 
خوب زخم بال هایم را مداوا کرده است 

خواست تا شاهی کنم فردای محشر، آمد و 
سینه ام را معدن عشق به مولا کرده است 

وقت افطاری دلم را برد تا کرب و بلا 
روزه ام را با غم کرب و بلا وا کرده است 

کرد منصوبم که باشم نوکر کوی حسین 
این چنین با آبرویم نزد زهرا کرده است 

یاد جسم درهم ارباب زهرا روضه خواند
روضه ای جانسوز در گودال برپا کرده است 

شمر با خنجر رسید و فاطمه از حال رفت
ناله ای زد تا ابد آن ناله غوغا کرده است 

پیش چشمان حسینش آب را بر خاک ریخت
بی حیایی را حرامی خوب معنا کرده است

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۲۱:۳۴
عبدالرقیه