سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناجات» ثبت شده است

السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه

 

دل شده بی قرارِ چشم ترم

اشک باشد عیارِ چشم ترم

شد خزان روزگارِ چشم ترم

تا بیاید نگارِ چشم ترم

 

برترین مستحب دعای فرج

خوانده ام روز و شب دعای فرج

گرچه شد ذکر لب دعای فرج

گریه ام شد شعار چشم ترم

 

هست دنیا برای من محبَس

طعنه خوردم ز هر کس و ناکس

خسته گردید جمعه ها از بس...

...که گرفت استخاره چشم ترم

 

تا نمردم بیا عنایت کن

این گدا را خودت هدایت کن

اصلا امشب مرا فدایت کن

بنشین در کنارِ چشم ترم

 

برسان بر گدا وصالت را

نبر از خاطرم خیالت را

گل نرگس بگو جمالت را...

...کی کند پس نظاره چشم ترم؟

 

من اسیر و فقیر یک نظرت

نام من را ببر تو در سحرت

یا ابانا فدای چشم ترت...

..‌.چشم من، چشمه سار چشم ترم

 

ای نگارم! چرا نمی آیی؟

شهریارم! چرا نمی آیی؟

بی قرارم، چرا نمی آیی؟

کی میایی بهارِ چشم ترم؟

 

آخرش من تو را نمی بینم

«فتصدّق» ببین که مسکینم

بعد مرگم بیا به بالینم

فاتحه خوان نثارِ چشم ترم

 

مادرت پشت در تو را می خواند

عرش حق را صدای او گریاند

سوز صوتش دل مرا لرزاند

روضه خوان شد دوباره چشم ترم

 

 

مهدی علی قاسمی

۹۴/۱۱/۹

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۸
مهدی علی قاسمی

مناجات شب جمعه

دانلود صوت شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی
دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی

 

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم

بر دل نوشتم: "دوستت دارم..." گذشتم

 

عشق است و عاشق هرچه دارد نذرِ عشق است

از مادرم،  دار و ندارم هم گذشتم

 

گمراه بودم، گریه کردم در عزایت

از نسلِ آدم بودم و آدم گذشتم

 

از کودکی ام بین هیئت ها نشستم

من پای عشقت از همه عالم گذشتم

 

فرهادم و با دردِ شیرینی که دارم

از خیرِ طب و بهره ی مرهم گذشتم

 

یک روز زیر پرچمت من را رساندند

عمری است از زیرِ همین پرچم گذشتم

 

امشب شبیه تو که درهم می خریمان

از هر کسی ناراحتم درهم گذشتم

 

شب های جمعه در فراقِ کربلایت

از شهر ری با سینه ای پر غم گذشتم

 

کم کم مرا سوزاند داغِ روضه هایت

از شعرها... از روضه ها... کم کم گذشتم

 

مقتل به دستم مانده و مبهوت ماندم

هی بغض کردم، خط به خط خواندم گذشتم

 

بوسه به زیر حنجرت دردسری شد

از روضه ی جان کندنت مبهم گذشتم

 

جانم به لب آمد زمانی که به مقتل

از غارت پیراهن و خاتم گذشتم...

 

شکر خدا این بار هم  از روضه هایت

با قلب خون، با چشم پر شبنم گذشتم

 

محمد جواد شیرازی

۹۴/۱۰

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۱
عبدالرقیه

السلام علیک یا صاحب الزمان

 

دانلود صوت این شعر با نوای حاج محمد طاهری

 

یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست

خوابمان برده ست…در اینجا کسی هشیار نیست

 

تو دعامان می کنی،ما بی محلی می کنیم

هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست

 

بی قراری از غم هجر تو کار عاشق است

من که عاشق نیستم،وقتی که حالم زار نیست

 

آخرش می میرم و رویت ندیده می روم

ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست

 

زحمتت دادم،برایت درد سر بودم ببخش

در میان نوکرانت مثل من سربار نیست

 

باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین

توبه و بد قولی من که همین یکبار نیست

 

من فقیر و رو سیاهم،بی نوایم…بی کسم

هم نشینی کریمان با فقیران عار نیست

 

این دل ویرانه را آباد کن یابن الحسن

بهر این ویرانه دل غیر از شما معمار نیست

 

دست من در محضرت خالی است می دانم ولی

مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست

 

من که سر تا پا گناهم….غیر گریه بر حسین

مرهمی بر زخم های این دل بیمار نیست

 

زینب و دروازه ی ساعات و یک شهر شلوغ

یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست

 

بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا

جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست

 

مثل اینکه باز از زوار او جا مانده ام

قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۴
علی سپهری

صاحبا یک نظری کن به گدا عیبی نیست 

رحم بر اشک دو چشم فقرا عیبی نیست

 

دل ویرانه ی ما و نظر لطف شما

نظرت گر برسد بر دل ما عیبی نیست

 

کوری من اثر بردگی شیطان است

چشم بیمار بگیرد چو شفا عیبی نیست

 

"روزها فکر من این است و همه شب سخنم"

من ندیدم رخ محبوب... چرا عیبی نیست؟!

 

حال افتاده ام از پا...به تو رو آوردم

تو بگیری ز کرم، دستِ مرا عیبی نیست

 

بارها اشک تو از فعل بدم جاری شد

گر بمیرم ز غم اشک شما عیبی نیست

 

درکثافات عمل غرق شدم کاری کن

دست خود را تو بگیری به دعا عیبی نیست

 

ما که مردیم و ندیدیم جمالت آقا

ما شنیدیم فقط وصف تو را یا مولا

 

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۱
مجتبی قاسمی

حسرت روز و شبم روی شما را دیدن

چند دوری به مدارِ سرتان چرخیدن

وسط گریه ی این وصل کمی خندیدن

پوزه را بر سر خاک قدمت مالیدن

 

چه شود اینکه گدا هم به نوایی برسد؟!

به روی صورت ما زلف رهایی برسد

 

اینکه یک عمر نبینم رخ یارم سخت است

بی خبر بودنِ از حال نگارم سخت است

سر روی زانوی غربت بگذارم سخت است

جز تو مردم بنشینند کنارم سخت است

 

یا که می میرم و جسم و کفنم میپوسد

یا که روزی لب من پای تو را میبوسد

 

آشنای دل ویرانه ی من تنها تو

پس مصفی شدن کلبه ی این دل با تو

دل نبستم به کسی جان خودم الا تو

سائلم...بی سرو پایم به خدا اما تو

 

شهریاری و فقط "عادتکم احسان" است

شرح این جمله خودش چند سری دیوان است

 

ای که دریای کرم، معدن حکمت هستی

صاحب تیغ دوسر صاحب شوکت هستی

دو جهان واسطه ی بارش رحمت هستی

در سیاهی زمان راه سعادت هستی

 

 راه گم کرده ام ای شاه بیا کاری کن

من پناهنده شدم... باز مرا یاری کن

 

به رسولی که شد از غصه لبالب سوگند

به نواهای علی در دل هرشب سوگند

به قد فاطمه که گشت مورّب سوگند

به پریشانی و حیرانی زینب سوگند

 

منجی آخر هر بی سر و سامان برگرد

یوسف فاطمه بر مردم کنعان برگرد

 

محمد جواد شیرازی

۹۴/۹/۲۰

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۸
عبدالرقیه

یک روز می رسد به خدا خوب می شوم

بیمارم و به طب شما خوب می شوم

 

تنها امید بنده ی عاصی نگاه توست

آخر به این امید و رجا خوب می شوم

 

از من دعا و از تو اجابت رسیدن است

در هر سحر به ذکر و دعا خوب می شوم

 

تنها سلاح عبد گنهکار گریه است

من با همین سلاح بکا خوب می شوم

 

دستان من به دامن جز تو دراز نیست

غیر از تو رو زنم به کجا خوب می شوم؟

 

هر بار با گناه و خطا می خورم زمین

فورا به لطف آل عبا خوب می شوم

 

وقتی میان سینه ی من حب مرتضی است

پس با هزار جرم و خطا خوب می شوم

 

گیرم که هیچ کس گره ام وا نمی کند

من می روم امام رضا خوب می شوم

 

بیمار،هر که شد به شفاخانه می رود

یک کربلا روم به خدا خوب می شوم

 

من کربلا نرفته ام اما ز دیدن

عکس ضریح کرب و بلا خوب می شوم

 

از خوان سیدالشهدا رزق می خورم

با لطف سیدالشهدا خوب می شوم

 

خود را همه اش به روضه ی ارباب می کشم

در بین این حسینیه ها خوب می شوم

 

کنج خرابه دخترکی ناله زد پدر

یک شب به این خرابه بیا...خوب می شوم

 

پهلوم با نفس زدنم تیر می کشد

عمرم بگو سر آمده یا خوب می شوم

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۰:۴۹
علی سپهری

در کل سال ، ماه خدا چیز دیگری ست

حال دعا و اشک و نوا چیز دیگری ست

 

یک کوله بار معصیت و ماه رحمت است

گریه میان خوف و رجا چیز دیگری ست

 

با جوشن و مجیر و ابوحمزه آمدم

این جا بساط شاه و گدا چیز دیگری ست

 

در ابتدای ماه اگر محض روی یار

بخشد خدا گناه مرا چیز دیگری ست

 

" مَن إسمُه دَواء " حسین است تا ابد

ذکر حسین بهر شفا چیز دیگری ست

 

ماه صیام آمد و آن سینه ای که از ...

... گریه بر او گرفته جلا چیز دیگری ست

 

با یک دَمَش حبیب حیاتی دوباره یافت

بی شک بقای بعد فنا چیز دیگری ست

 

با لطف مادرش همگی نوکرش شدیم

آری رفیق ! منصب ما چیز دیگری ست

 

محشر میان خلق به سمت خودش اگر

آقا صدا زند " تو بیا " چیز دیگری ست

 

برگ برات کرب و بلای مرا اگر

امضا کند امام رضا چیز دیگری ست

 

فرمود: " اُسْتُجیبَ دُعا تَحتَ قُبَّته "

یعنی به زیر قبه دعا چیز دیگری ست

 

فهمیده هر که زائر شش گوشه اش شده

شب های جمعه کرب و بلا چیز دیگری ست

 

مادر رسیده است بُنیَّ به روی لب

زهرا که روضه خواند بُکا چیز دیگری ست

 

قلبش شکسته است ز زخم جبین ولی

آن ضربه های چوبِ عصا چیز دیگری ست

 

پرسید دختری که پدر جان لبِ تو را

سر نیزه ای به هم زده یا چیز دیگری ست ؟

 

بر روی خاک یک تنِ صد چاک مانده بود

بر روی نیزه زلف رها چیز دیگری ست

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۱
علی سپهری

باز هم بنده ی تو گریه کنان می آید

بر من این دوریِ آقام گران می آید

همه جا جار زدم صاحبمان می آید

ای أجل صبر کن امّید جهان می آید

 

آخرش یار سفر کرده می آید از راه

آید از راه شبی منتقم ثارالله

 

یارب العفو که این بنده ی فرّار آمد

از گنه خسته شد و بر در تو زار آمد

شب قدر است ببین عبد گنهکار آمد

عاشق و در به در حیدر کرار آمد

 

ای خدا با همه ی جرم و خطا آمده ام

به امید کرم و لطف و عطا آمده ام

 

معصیت آخرِ سر نان مرا آجر کرد

بایدامشب به برت توبه ای همچون حُر کرد

نام حیدر صدف سینه ی ما را دُر کرد

رحمت واسعه اش ظرف مرا هم پر کرد

 

امشبی را خودِ الله  عزادار علیست

هرکه را می نگرم بنده ی دربار علیست

 

سر او تا دمِ ابرو چه به هم ریخته است

چشمهایش شده کم سو چه به هم ریخته است

دلش از خاطره ی کوچه به هم ریخته است

یاد خونابه ی پهلو چه به هم ریخته است

 

فکر و ذکرش دم آخر شده زهرای بتول

شکوه ها می برد از امت خود پیش رسول

 

درد و دل با پسرش کرد دم آخر خود

کربلا جان تو و زینب غم پرور خود

قتلگه دور کن او را تو ز دور و بر خود

و بگو خوب ببندد گره معجر خود

 

کوفیان در دلشان کینه ی من را دارند

بعد تو شمر و سنان رو به حرم می آرند

 

#مهدی_علی_قاسمی 

94/4

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۲۱:۰۹
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی

 

کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم

کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم

 

مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین

تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم

 

می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست

راهِ نجات، خوف و رجا بوده از قدیم

 

قلاده ام ببند بمانم کنار تو

بیچاره آن کسی که رها بوده از قدیم

 

شغل گدایی اش به دوعالم نمی دهد

هر کس گدای آل عبا بوده از قدیم

 

می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی

دلگرمی ام امام رضا بوده از قدیم

 

نزد کریم هر که فقیر است بُرده است

آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم

 

من عاشق تمام ائمه شدم ولی

در سینه جای دوست سوا بوده از قدیم

 

با یا حسین توبه ی آدم قبول شد

ذکرش همیشه عقده گشا بوده از قدیم

 

حب الحسین صوم و صلاة تمام ماست

حب الحسین نیت ما بوده از قدیم

 

در روضه و میان مناجات، حاجتم

برگ برات کرب و بلا بوده از قدیم

 

شب های جمعه ناله ی محزون مادری

بر زخم های رأس جدا بوده از قدیم

 

عالم شکست چون که نوشتند داغ او

سنگین برای ارض و سما بوده از قدیم

 

اموال غارتی همه میراث عترت است

عمامه ی نبی و عبا بوده از قدیم

 

محمدجواد شیرازی

رمضان ۹۴ 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج سید مهدی میرداماد

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی مختاری

 

آمده ماه خدا، حضرت دلدار بیا

از پسِ پرده ، گل حیدر کرار بیا

 

بی تو اصلا به مناجات صفا نیست که نیست

شده دیوارِ غمت بر سرم آوار، بیا

 

بی تو ای دوست چه خاکی به سرم ریخته شد

غصه ها در دل من گشته تلنبار بیا

 

آخر این نفس ، مرا از تو جدا کرد ولی

آمدم توبه کنم محضر غفّار بیا

 

رمضان آمده و چشم به راهت هستم

ای پناه دل این عبد گنهکار بیا

 

چقدَر خیر رسیده است به من از کرمت

چقدَر من شده ام بر تو بدهکار ، بیا

 

ترس دارم که نیایی و بمیرم آخر

لااقل لحظه ی مردن پی دیدار بیا

 

کاش می شد که قدم رنجه کنی مجلس ما

قَسَمت می دهم آقا به علمدار بیا

 

مادرت منتظر آمدنت هست هنوز

ناله ی فاطمه بین درودیوار:بیا

 

روز ها یاد لب جد غریبت هستم

نام او شد به لبم تا دمِ افطار بیا

 

نازدانه به لب تشنه ندا سر می داد

ای عمو دوری تو کرده مرا زار بیا

 

غیرت الله خبر داشته ای بی تو چه شد؟

دشمنت برد مرا بر سر بازار بیا

 

ای عمو خوب ببین صورت من را که شده است

چشمم از ضربه ی سیلی عدو تار بیا

 

مهدی علی قاسمی ۹۴/۳/۲۷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۳
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی محمود عیدانیان

 

لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد

رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد

 

این دوریِ مسیر دلم از دل شما

دیدی چطور روز و شبم را تباه کرد؟

 

دنبالِ نفس رفتن من آخرش مرا...

...در دیدگانِ فاطمیت روسیاه کرد

 

از روز اولی که وجود آمدم خدا

من را غلام زاد و تو را پادشاه کرد

 

صاحب زمان شدی تو و رحمت به مادرت

من را اسیر کوی تو با یک نگاه کرد

 

در بین عشق های نهفته در این جهان

هرکس که عاشق تو نشد اشتباه کرد

 

آقا دلم خوش است که حال بد مرا 

این روضه های مادرتان رو به راه کرد

 

ضربِ غلاف خصم سبب شد، شبانه روز

مادر درون خانه فقط آه... آه...کرد

 

تنها سپاهِ شیر خدا رفت و بعد از آن

مرد حنین را به خدا بی سپاه کرد

 

بعد از شبی که فاطمه اش را کفن نمود

مولا تمام درد و دلش را به چاه کرد

 

#مهدی_علی_قاسمی - ۹۳/۱۲/۷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۴۵
مهدی علی قاسمی