انگار علی مادر تو شیر ندارد
انگار علی مادر تو شیر ندارد
گریه نکن این قدر که تأثیر ندارد
بی حال شدی و دل من ریخته برهم
درمانده شده فرصت تأخیر ندارد
می گیرم از این قوم کمی آب برایت
بابای تو ترس از غمِ تحقیر ندارد
ای مردم کوفه پسرم تشنه ی آب است
این کودک بیچاره که تقصیر ندارد
یک مرد بیآید ببرد غنچه ی من را
آبش بدهد... مادر او شیر ندارد
گفتند: "حسین آمده خود آب بنوشد"
یک جرعه ی آب اینهمه تفسیر ندارد
ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد
شش ماهه ی بی شیر که شمشیر ندارد
تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا...
شش ماهه ی من طاقت این تیر ندارد
شادی نکنید این همه که مادرش افتاد
شش ماهه زدن این همه تکبیر ندارد
بیچاره ربابه جگرش سوخت و دیگر
کاری بجز اشک و غم شبگیر ندارد
گیرم که شکسته شده، بعد از علی اصغر...
...گهواره دگر حاجت تعمیر ندارد
خوابش شده دامادی اصغر ولی انگار
خواب دل هجران زده تعبیر ندارد
محمد جواد شیرازی
خیلی خیلی نوحه خوبی هست و ممنون از نویسنده این نوحه