کار نکن فاطمه جان غم به دلم بار نکن
کار نکن، فاطمه جان غم به دلم بار نکن
جان علی، پیش علی تکیه به دیوار نکن
امن نبوده حرمم، جرم علی را تو ببخش
تا که رَوی از بر من، این همه اصرار نکن
نان نپز و درد نکش، دست به دستاس نزن
مرد خودت را به خودت باز بدهکار نکن
با غم جانکاه نرو، آه نرو، راه نرو
چادر خاکی شده را، چادر گلدار نکن
من چه کنم تا که بر این غمکده جارو نکشی؟!
خاک نکن، پاک نکن، چشم مرا تار نکن
با پر زخمی به سر زینب خود شانه نزن
بین پر زخمی خود، درد تلمبار نکن
زار و گرفتار نمان، خیره به مسمار نمان
آبرویم را بخر و حال مرا زار نکن
چشم ورم کرده ی تو قاتل جان علی است
روی نگیر از من و این حادثه انکار نکن
داغ پی داغ رسد، بقچه چرا باز شده؟!
پای کفن ضجه نزن، گریه ی بسیار نکن
پیرهن بافته ات، کار کفن را بکند
روضه ی گودال نخوان، صحبتِ اسرار نکن
هر دوی ما بعد نبی روزه ی غم داشته ایم
جام لقا سر نکش و فاطمه افطار نکن
محمد جواد شیرازی
سلام... بسیار عالی... متشکرم جناب شیرازی عزیز و دوست داشتنی.... عمرت بلند ان شاءالله.