شرمنده از خدایم گریه شده گواهم
پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۲۱ ب.ظ
شرمنده از خدایم، گریه شده گواهم
مُستغفرٌ لِذَنبی، لبریز از گناهم
باشد قبول پستم، دل را به هر که بستم
اما بگیر دستم، بی لطف تو تباهم
آلوده بودم اما، کردی مرا صدایم
تو کشتیِ نجاتی، دادی مرا پناهم
یا واهب العطایا، بی لطف و بی عطایت
در هرکجا که باشم، بیچاره قعر چاهم
مشهد دخیل بستم، با اشک ندبه کردم
محتاج کربلایم، دلتنگ صحن شاهم
هجران شده دلیلِ چشمان تار یعقوب
شش گوشه را نبینم، این دیده را نخواهم
باب الحوائج من دردانه ی حسین است
رویش حساب کردم با آن که روسیاهم
می گفت در خرابه، عمه، کجاست بابا؟!
تا که مرا ببیند، لبریز درد و آهم
باید به او بگویم، این زجر بی مروت
جوری زده مرا که، تیره شده نگاهم
محمد مهدی شیرازی
۹۹/۰۳/۰۱