باهات دارم بابایی یه حرف دخترونه
دوشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۱، ۰۵:۳۰ ب.ظ
باهات دارم بابایی یه حرف دخترونه
از روزی که تو رفتی موهام نخورده شونه
خودش بهم لگد زد زجر حرومی بابا
حالا ازم می پرسه چرا قدت کمونه ؟
لکنت من رو خیلی مسخره کردن اما
خیال بکن هنوزم گلت شیرین زبونه
خودم با مشت شیکوندم دندونای شیریم و
آخه دیدم که لبهات زخمیه خیزرونه
خدا کنه نسوزه زخمای روی لبهات
وقتی که اشک چشمام میچکه دونه دونه
یادت میاد میگفتی چشام چقدر قشنگه
حالا ببین تو چشمام بابایی لخته خونه
دستمو محکم بگیر تا دوباره گم نشم
خرابه نیست جای من، منو ببر به خونه
محمد مهدی شیرازی
۰۱/۰۵/۱۰