پیمبر شهر علم و مرتضی دروازه ی آن است
مدح امیرالمؤمنین بر اساس زیارت غدیریه
پیمبر شهر علم و مرتضی دروازه ی آن است
سراغ غیر حیدر هرکسی رفته است حیران است
علی که وارث علم تمام انبیا باشد
کنار سفره ی علمش تمام خلق مهمان است
ولای مرتضی را شیعه گر مختار خود کرده
مرامش را هم اصل و پایه ی کردار خود کرده
اگر تنها علی باشد امین الله فی ارضه
سفیه است آن که غیر از مرتضی را یار خود کرده
امیرالمؤمنین دین قویم خالق یکتاست
مزار انورش قطعا حریم خالق یکتاست
هزاران راه در دنیا به گمراهی شود مختوم
فقط حیدر صراط المستقیم خالق یکتاست
علی تا پای جان بهر دفاع از مصطفی جنگید
به غیر از مرتضی در بستر احمد چه کس خوابید؟
علی بین خبرهای الهی اعظم آن هاست
که بر هر امّتی فضلش چنان خورشید می تابید
فضیلت های حیدر گرچه در عالم فراوان است
ولی اوج مقاماتش برای خلق پنهان است
خدا بر مصطفی فرمود فرزند ابوطالب
امام المتّقین و شاه پیشانی سفیدان است
بدون مرتضی مختوم بر نار است هر راهی
نبی فرموده شک بر فضل او کفر است و گمراهی
کسی که بعد پیغمبر سراغ غیر حیدر رفت
خدا داند که دینِ او ندارد ارزش کاهی
علیٌّ عُروةُ الوثقی علیٌّ معدنُ الأسرار
علی رکن زمین است و وصیّ احمد مختار
هزاران سال دنبال زوال نور او بودند
ولی هرگز نشد خاموش نور حیدر کرار
امیرالمومنین اصل و اساس اعتقاد ماست
محبّت بر علی معیار پاکی نهاد ماست
هدایت می کند با نور خود کلّ خلایق را
علی تنها ذخیره بهر سختیِ معاد ماست
برای حفظ دین وقتی علی میرفت در میدان
حریف دلدل او هم نمی گردید یک گردان
خلیفه نیست آن کس که فرار از جنگ می کرده
خدا فضل مجاهد را بیان کرده است در قرآن
علی در خاک برده با خودش عدل و عدالت را
شده ضرب المثل عدل علی بین مسیحی ها
نشد حقّ کسی ضایع سر تقسیم بیت المال
به نزد مرتضی فرقی ندارد بنده با مولا
ولای مرتضی باشد اساس سنجش ایمان
مریدش حاتم طائی شده در بخشش و احسان
طعام سفره ی خود را به سائل داد بی منّت
بیان کرده نمی از فضل او را سوره ی انسان
علی باشد طریق روشنِ عالم بدون شک
که بوده دستگیر حضرت آدم بدون شک
خدا را شکر در بند ولای مرتضی هستیم
خدا بخشیده بر ما نعمت اعظم بدون شک
علی باشد یگانه مقتدای عالم بالا
به نامش مرده را کرده است زنده حضرت عیسی
به جز پروردگار و غیر پیغمبر در این عالم
کسی قادر نباشد فضل حیدر را کند احصا
عدالت در حکومت ریشه ی افکار حیدر بود
نشستن با فقیران روز و شب کردار حیدر بود
معاویه ملاکش حیله و نیرنگ بود و بس
ولی تنها رضای حق ملاک کار حیدر بود
علی پای عبادت احسن الخلق خدا باشد
که ضرب خندقش افضل ز فعل ما سوا باشد
به هنگام نمازش تیر از پایش جدا کردند
درون سجده از دنیا و مافیها جدا باشد
تمام عزّت مؤمن، امیرالمؤمنین باشد
که با عشق علی، سختی عالم دلنشین باشد
نباید لحظه ای مؤمن جدا از مرتضی گردد
خدا دستور داده در کنار صادقین باشد
نباشد بنده ی حق، هرکه بدخواه علی باشد
علی همراه حق و حق به همراه علی باشد
سقیفه بی علی تشکیل شد پس باطل محض است
مدار حق در این دنیا فقط راه علی باشد
علی بعد از نبی باشد یگانه محور وحدت
نباشد جانشین حق به جز حیدر در این امت
اگر حیدر به امر حق هدایت می کند ما را
فلانی هم به سمت آتش دوزخ کند دعوت
به کام مرتضی سلطانی دنیا گوارا نیست
به جز او حاکمی زاهد چنین در دار دنیا نیست
که تکه استخوان خوک در دست جذامی ها
به چشم مرتضی برتر از این دنیای ظلمانی است
پس از احمد که باید بین مردم درس دین می گفت
فقط نام خدا را مرتضی روی زمین می گفت
همان وقتی که آن دو می پرستیدند بت ها را
علی در سجده ذکر یا اله العالمین می گفت
پناه اول و آخر امیرالمؤمنین باشد
خلیفه بعد پیغمبر امیرالمؤمنین باشد
پس از احمد علی نسبت به جان مؤمنین اولاست
خدا گفته فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد
علی در دست دارد خلق انسان را به تنهایی
هدایت می کند تا حشر، انسان را به تنهایی
چنانچه ظالمین یعسوبشان اموال این دنیاست
علی یعسوب باشد اهل ایمان را به تنهایی
توسل بر علی کرده است هنگام بلا، آدم
گرفته بیعت از امت برایش حضرت خاتم
شهادت می دهم حیدر امیرالمومنین باشد
که قرآن بر ملا کرده ولایش را در این عالم
کسی که بر دلش مهر امیر المؤمنین شد حک
نخواهد شد مسیر و مقصدش از نور حق منفک
نه تنها مهر حیدر در دل شیعه فراوان است
خدا هم دل سپرده بر علی باشد بدون شک
شیخ مهدی علی قاسمی