سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۹۲۱ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا» ثبت شده است

در گنهکاری ز بس مشهور هستم

هر کجایی می روم مقهور هستم

 

طعنه ی مردم به من، دردی ندارد

درد من این است از تو دور هستم

 

بال پرواز مرا غفلت شکسته

در حصار جهل خود محصور هستم

 

غافل از سرمایه ی عمرم که طی شد

در سراشیبی تند گور هستم

 

معصیت های زیادم را ندیدم

بر عبادات کمم مغرور هستم

 

ذره ای سختی صدایم را درآورد

این همه نعمت، ولی من کور هستم

 

حق من عریانی و بی آبرویی است

با بزرگی خودت مستور هستم

 

سر پرستم باش در بازار دنیا

کودکی ناپخته و محجور هستم

 

سائلم، دور و بر باب الجوادم

در شعاع انتشار نور هستم

 

وقت جان کندن به دنبال رضایم

مثل سلمانی نیشابور هستم

 

خادم زوار اربابم حسینم

از تبار فُطرس و منصور¹ هستم

 

دوست دارم روضه را، پس در قیامت

با غم ارباب خود محشور هستم

 

ساربان مزدش گرفت اما خدایا

شاکی از وجدان آن مزدور هستم

 

در نیامد خاتم از انگشت و می گفت:

حلقه ات تنگ است پس مجبور هستم...

 

محمد جواد شیرازی 

 

۱ «أَرْبَعَةُ آلَافِ مَلَکٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ رَئِیسُهُمْ مَلَکٌ یُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ وَ لَا یَزُورُهُ زَائِرٌ إِلَّا اسْتَقْبَلُوهُ وَ لَا یُوَدِّعُهُ مُوَدِّعٌ إِلَّا شَیَّعُوهُ وَ لَا یَمْرَضُ إِلَّا عَادُوهُ وَ لَا یَمُوتُ إِلَّا صَلَّوْا عَلَیْهِ [وَ عَلَى جِنَازَتِهِ‏] وَ اسْتَغْفَرُوا لَهُ بَعْدَ مَوْتِهِ؛

چهارهزار فرشته در اطراف قبر حسین علیه‌السلام هستند که جملگى ژولیده و غبارآلودند و تا روز قیامت بر آن جناب مى‏‌گریند. رئیس ایشان فرشته‌اى است که به او منصور گفته مى‏‌شود. هیچ زائرى به زیارت آن حضرت نمى‌‏رود، مگر آنکه این فرشتگان به استقبالش مى‌‏روند و هیچ وداع‏ کننده‏‌اى [با آن حضرت وداع نمی‌کند] مگر آنکه این فرشتگان مشایعتش مى‌کنند و مریض نمى‏‌شود مگر آنکه عیادتش می‌کنند و نمى‏‌میرد مگر آنکه ایشان بر او [و بر جنازه‌‏اش] نماز می‌خوانند و پس از مرگش از خدا برای او طلب آمرزش مى‏‌کنند»؛ 

کامل‌الزیارات، ص١١٩

کافی، ج‏۴، ص۵۸۷؛

بحارالانوار، ج‏۴۵، ص۲۲۰و۲۲۶؛ ج‏۵۲، ص۳۲۹.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۲۰:۲۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج عبدالرضا هلالی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حیدر خمسه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا بذری

 

هر کس برای توبه مصمم نمی شود

با صد هزار موعظه آدم نمی شود

 

امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم

فردا همین مجال فراهم نمی شود

 

طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا

خالص نبوده است که محکم نمی شود

 

نامردی است بندگی لحظه ای ما

شوق گناه و نافله با هم نمی شود

 

باید برای خشکی چشم التماس کرد

این چاه خشک یک شبه زمزم نمی شود

 

ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:

من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟

 

شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر 

وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود

 

در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر

چیزی که از کریمی تو کم نمی شود

 

حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده

حلوا برای غم زده مرهم نمی شود

 

جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید

بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود

 

هرکس که آمده قدمی سمت کربلا

شرمنده ی رسول مکرم نمی شود

 

نان علی و فاطمه را سائلی که خورد

دیگر مقابل احدی خم نمی شود

 

شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند

پس مرهمی براش فراهم نمی شود

 

جوری که آیه های سرش ریخته بهم

هر کار هم کنند منظم نمی شود

 

این ضربه سخت بود ولی در دل علی

بر دردهای کوچه مقدم نمی شود

 

زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف

یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود

 

محمد جواد شیرازی

رمضان ۹۵

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۶:۲۵
عبدالرقیه

بر لب هر عاشقی گل کرده امشب یا حسن

می شوم عبد خدا ماه مبارک با حسن

 

ما اگر عبد حسینیم و گدای زینبیم

بر خود زینب قسم کرده جدا ما را حسن

 

رزق آب و نان من دائم ازین خانه رسید

نیستم مدیون دربار کسی الا حسن

 

سود با ما می شود گر کلب او گردیم ، چون...

...لقمه بر سگ می دهد ،  دردانه ی زهرا ، حسن

 

تا که جان دارم میان تن دم از او می زنم

شافع عقبی حسن ...مولا حسن... آقا حسن

 

ذکر یاسبّوح و قدوسم شده یا مجتبی

می روم سجده به عشق اینکه گویم یا حسن

 

کوری چشم زنی که قاتل پیغمبر است

می نویسم روی قلبم "سیدی مولا حسن"

 

ای که در شهر مدینه شهره گشتی بر کرم

یک نظر بر این گدا کن ماه دل آرا حسن

 

نیمه ی ماه است و دستم خالی و رویم سیاه

حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیّ یاحسن

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۷:۰۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری رمضان ۹۸

 

من عبد روسیاهم دست مرا بگیرید

شرمنده از گناهم دست مرا بگیرید

 

از بس که دور گشتم از خانه ی حبیبم

گم گشته است راهم دست مرا بگیرید

 

عبد جمودالعینم ازکثرت معاصی 

رفته زکف سپاهم دست مرا بگیرید

 

با زورقی شکسته خود را رساندم اینجا

تنها و بی پناهم دست مرا بگیرید

 

آغوش خود گشودی اما فرار کردم

برگشته غرق آهم دست مرا بگیرید

 

وقتی که غیرتم رفت شوق عبادتم رفت 

درمانده از گناهم دست مرا بگیرید

 

عهد شباب رفت و مویم سفید گشته 

بی حد شداشتباهم دست مرا بگیرید

 

شد آرزوی این دل ایوان طلای حیدر 

غیر از نجف نخواهم دست مرا بگیرید

 

تنها ره نجاتم شش گوشه ی حسین است

بی کربلا تباهم دست مرا بگیرید

 

شبهای جمعه قلبم در روضه ی حسین است

گریان قتلگاهم دست مرا بگیرید 

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۴۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی 


به اختیار خود از اختیار افتادم

گناه کردم و از چشم یار افتادم


قساوت آمد و روزی گریه ام را برد

 شبیه مرده شدم یک کنار افتادم


فریب خورده ام از طول آرزوهایم

ز روی جهل در این چاه تار افتادم


گناه و معصیتم آبروی من را برد

کنار اهل دل از اعتبار افتادم


هزار شکر همیشه میان راه خطا

به دام رحمت پروردگار افتادم


خدا کند که ببندد مرا کنار خودش

اگر دوباره به فکر فرار افتادم


هوای باده ی انگور حیدری دارم

دلیل دارد اگر که خمار افتادم


فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است

به پشت خانه ی این سفره دار افتادم


دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا

دوباره یاد غم آن دیار افتادم


***


برادرم تو نبودی و یکه و تنها

میان خنده ی چندین سوار افتادم


هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من

هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم


چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد

چقدر پشت سر نیزه دار افتادم


محمد جواد شیرازی

رمضان ۹۵

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۳۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم

نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم

 

نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم

هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم

 

گناه کردم و از رو نرفتم و حالا

مرا زمین زده این کوله بار سنگینم

 

قساوت دل آلوده ام سبب شده است

امام عصر خودم را اگر نمی بینم

 

همیشه بر در این خانه محترم بودم

منی که مستحق ناسزا و نفرینم

 

خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم

ولی به رحمت پروردگار خوش بینم

 

درست نیست بیایم به خانه، می دانم

اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟

 

اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را

خوشم به لطف علی در صف محبینم

 

شنیده ام که علی همدم فقیران بود

در آرزوی علی سال هاست مسکینم

 

خدا کند که بیاید کنار من باشد

خدا کند که بیاید زمان تلقینم

 

مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست

که اشک روضه ی عباس هست تسکینم

 

شکسته ای کمرم را بلند شو برویم

سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟

 

هزار شکر که ام البنین نمی بیند

چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم

 

محمد جواد شیرازی

رمضان ۹۵

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۴:۴۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی 

 

در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته

خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته

 

بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم

از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته

 

خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد

شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته

 

در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم

 گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته

 

نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند

خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته

 

وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت

درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته

 

شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم

ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته

 

تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ

ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته

 

یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد:

برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته

 

بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر

در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته

 

من می روم اسیری، جای کفن حصیری

شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته

 

محمد جواد شیرازی

رمضان ۹۵

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

ماهت  آغاز شد و غرق در احسان شده ام

سفره ات پهن شد و شامل غفران شده ام

 

عبد فرار توام راه بده برگردم

سر به زیر آمده ام، سخت پشیمان شده ام

 

همه جا سر زده ام با همه کس دوست شدم

باز برگشته ام و باز پریشان شده ام

 

چه قدر توبه شکستم چه قدر بخشیدی

از همه بیشتر از ستر تو حیران شده ام

 

باعث شادی ابلیس شدم وای به من

بی سبب نیست که اینگونه هراسان شده ام

 

من که آلوده شدم قلب علی محزون شد

باعث اشک دو چشم شه مردان شده ام

 

هر چه بودم به دعای علوی برگشتم

مستمند کرم خسرو خوبان شده ام

 

چشمه ی چشم من از بار گنه خشک شده

بی سبب نیست پناهنده به سلطان شده ام

 

ماه ماه علی و رحمت حق در جوش است

پر کشیده دل من راهی ایوان شده ام

 

تشنه ام پس دم افطار کنم یاد حسین

یاد لبهای ترک خورده ی عطشان شده ام

 

گر چه پر خون بدنش روی زمین افتاده

ولی از داغ غم خواهر خود جان داده

حاج مجتبی قاسمی 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۵
مجتبی قاسمی

چشم آلوده ی ما لایق دیدار تو نیست

بین ما مدعیان هیچ کسی یار تو نیست

 

گنهم پشت گنه قلب تو را خون کرده

دیگر این عبد گنهکار گرفتار تو نیست

 

حاصل معصیت ما شده تبعید شما

این همه ظلم که کردیم سزاوار تو نیست

 

ندبه وعهد که خواندیم همه لغلغه بود

در عمل هیچ کسی طالب گفتار تو نیست

 

شرط دیدار تو چشمان بری از گنه است

بی سبب نیست کسی لایق دیدار تو نیست

 

یوسف مصر وجودی، همه ما مشتریت

لعنت حق به هر آن کس که خریدار تو نیست

 

شهر آلوده کجا منزل دلدار کجا

کس در این شهر ریاکار هوادار تو نیست

 

عبد آلوده به درگاه تو راهی نبرد

هر خطاکار که شایسته ی دربار تو نیست

 

ای طبیب همه برگرد مداوامان کن

وای بر آن که اسیر غم و بیمار تو نیست

 

متوقع شده ایم از کرم و جود شما

کس ندیدیم در این دهر بدهکار تو نیست

 

دیدن چهره ی تو چشم دگر می خواهد

گریه و اشک فراوان سحر می خواهد

 

حاج مجتبی قاسمی 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۱
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سیب سرخی

 

بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن

سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن

 

درختی بی ثمر هستم، برایت دردسر هستم

خزانم... شاخه ای زردم، کمی آقا نگاهم کن

 

نشستم با دو چشم تر، خجالت می کشم دیگر

ازین طرزِ عملکردم، کمی آقا نگاهم کن

 

نکن قلب گدا را خون، نگو سائل برو بیرون

فقیرم... از همه طردم، کمی آقا نگاهم کن

 

برای وصل جنت نه، وُفور ناز و نعمت نه

به عشقت نوکری کردم، کمی آقا نگاهم کن

 

ز هجرانت نمردم من، به دردت هم نخوردم من

فدای غربتت گردم، کمی آقا نگاهم کن

 

به سوز سینه ی زهرا، به آه زینب کبری

صدایت می زنم هر دم، کمی آقا نگاهم کن

 

امان از شام و ویرانه، عقیله بود و بیگانه

دو جمله روضه آوردم، کمی آقا نگاهم کن

 

من از ضرب لگد خواندم، دوباره روضه بد خواندم

صدایت را در آوردم، کمی آقا نگاهم کن

 

به یاد غربت زینب، خرابه می روم هر شب

شبیه جغد شبگردم، کمی آقا نگاهم کن¹

 

محمد جواد شیرازی

95/3

 

۱. امام صادق علیه السلام در مورد جغد فرمودند:

آیا هیچ یک از شما او را در روز دیده اید؟ عرض شد: خیر در روز آشکار نمی شود و فقط در شب ظاهر می گردد. حضرت فرمودند: اما اینکه این حیوان پیوسته در خرابه ها مسکن گرفته و در آبادی نمی آید جهتش آن است که وقتی حضرت امام حسین علیه السلام شهید شدند این حیوان به واسطه قسم بر خود حتم نمود که ابدا در آبادی سکنا نکرده و منزلش تنها در خرابه ها باشد. پس پیوسته در روز صائم و حزین است تا شب فرا برسد و وقتی شب درآمد از ابتدای آن تا صبح بر مصیبت امام حسین علیه السلام زمزمه و نوحه سرائی و مرثیه خوانی می کند.

 

کرامات الحسینیة

 کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص:۳۱۹

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۸
عبدالرقیه

منم امید پیمبر، ستاره ی مادر

نهم پسر به حسین و سلاله ی حیدر

 

منم که لیله ی قدر نهان طاهایم

عصاره ی نبی مرتضی و زهرایم

 

اگر که احمد مختار گشته ختم رسل

 منم کسی که گرفته مدال خاتم کل

 

شدم به عترت احمد نشان حسن ختام

منم که جمع خصالم به اهل بیت عظام

 

نوید آمدنم را پیمبران دادند

امید وصل مرا بر همه جهان دادند

 

پیمبران اولوالعزم وصف من گفتند

در آرزوی وصالم به خاک غم خفتند

 

به نوح در دل طوفان رسید وعده ی من

چو خضر آب بقا خورد گشته بنده ی من

 

به یوسف از حسناتم به چاه گفته خدا

و یونس از دل دریا شنید وصف مرا

 

خلیل در دل آتش به یاد من افتاد

کلیم نام مرا بین نیل سر می داد

 

در انتظار من عیسی به آسمان پر زد

به عرش حضرت خاتم به عشق من سر زد

 

منم که وصف جمالم بیان نموده رسول

منم که منتقمم بر گلایه های بتول

 

به خطبه های مکرر علی مرا خوانده

برای رؤیتم از دیده اشک افشانده

 

به آب لب نزد و تشنه شاه کرب و بلا

میان قتلگه و زیر دشنه خواند مرا

 

شنید نام مرا چون رضا ز جا برخواست

ز درگه احدیت ظهور من را خواست

 

به سوره ها و به آیات حق شدم توصیف

محبتم به همه انبیا شده تکلیف

 

به عشق من همه افلاک دست بر کارند

تمام خلقت حق انتظار من دارند

 

به یمن من به زمین رزقِ خلق می بارد

به وقت موهبتش حق نظر به من دارد

 

منم ذخیره ی معبود در زمان شما

منم مدافع ایمان و حرز جان شما

 

رسید نیمه ی شعبان و آمدم دنیا

دعا کنید ظهورم ز خالق یکتا

 

حاج مجتبی قاسمی

۹۵/۲

 
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۳
مجتبی قاسمی

دانلود فایل صوتی و تصویری شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی محمد معاذاللهی

 

بیشتر از عاشقی هجران مرا سوزانده است

هجر دیدار رخ جانان مرا سوزانده است

 

بعد از عمری علت خسران خود فهمیده ام

دل سپردن دست این و آن مرا سوزانده است

 

مثل یعقوبم، دلم آتش گرفته، سوخته

بعدِ یوسف غربت کنعان مرا سوزانده است

 

عشق بی وصل نگار از هر بلایی بدتر است

عاشقی، این درد بی درمان مرا سوزانده است

 

دور از مولا در این زندانِ نَفْس افتاده ام

غفلتم در بین این زندان مرا سوزانده است

 

یک کلاف آورده ام، یوسف خریداری کنم

این هیاهوی خریداران مرا سوزانده است

 

ترس از این دارم بگوید که نمی خواهم تو را

فکر دوری از صف خوبان مرا سوزانده است

 

سیره ی آقای ما گریه کنار زینب است

 روضه های خواهری گریان مرا سوزانده است

 

روی نیزه رفتن خورشید جانم را گرفت

بین صحرا پیکری عریان مرا سوزانده است

 

بی قرارِ شارع العباس گشتم باز هم

صحن سقا... دوری از ایوان مرا سوزانده است

 

روزه می گیرم ولی افطار زهرم می شود

کام خشک ساقی عطشان مرا سوزانده است

 

حاج مجتبی قاسمی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۱۵
مجتبی قاسمی

بدون عشق تمام وجودم افسرده است

بدون عشق دلم مثل پیکری مرده است

 

چه می شود که کریمان به داد من برسند؟

چرا که باغ دلم از گناه پژمرده است

 

منم جوانم و بد جور بر زمین خوردم

سرم به سنگ، سرِ خوابِ غفلتم خورده است

 

نمی شود بشود عبد خانه ی ارباب

به شاهزاده دلش را کسی که نسپرده است

 

من آمدم که غلامش شوم ولی دیدم

کریم بود و مرا تا خود خدا برده است

 

خوشم نشسته به عرش دلم علی اکبر

نشان عاشقی یار بر دلم خورده است

 

نشسته ام که برای رضایت حیدر

بخوانم از نوه ی فاطمه، علی اکبر

 

اجازه هست که میخانه را بهم بزنم؟

دم از رسیدن مولود محترم بزنم؟

 

اجازه هست بیافتم به آستانه و بعد

به زیر قبه و پایین پا قدم بزنم؟

 

همیشه کار من افتاده با علی اکبر

چگونه حرف از این شاهزاده کم بزنم

 

بدون دوست، مُخیر به آب لب نزنم

کنار دوست ولی باده پشت هم بزنم

 

غلام هستم و پس حق بده که در گوشم

نشان حلقه ی ارباب ذوالکرم بزنم

 

کسی که بوسه زده روز و شب به دست حسین

به زیر پاش فقط بوسه می برم بزنم

 

خصال و وصفِ کمالش محمدی است، علی

جمال و نور هلالش محمدی است، علی

 

اذان بگو که مسیحا شوی علی اکبر

مسیح عالم بالا شوی علی اکبر

 

 رجز بخوان وسط کارزار تا این که

دلیل بهجت لیلا شوی علی اکبر

 

دعای ام بنین بوده که میان نبرد

قرین حضرت سقا شوی علی اکبر

 

رقابتی است که قبل از عمو بیایی و

رکاب زینب کبری شوی علی اکبر

 

بمان کنار پدر تا که نیرویش باشی

عصای پیری بابا شوی علی اکبر

 

از این نسیمِ گل یاس پهلویت پیداست

شبیه حضرت زهرا شوی علی اکبر

 

خودت کمک بده هر طور می شود به حسین

درون سطح عبا جا شوی علی اکبر

 

هنوز جای لبت بر لب پدر مانده

ببین کنار تنت "...بَعْدَکَ الْعَفٰا" خوانده

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۴۰
عبدالرقیه

السلام علی علیِّ بن الحسین

 

ماندم کنار ارباب پایینِ پای ارباب

از بس که هست نایاب پایینِ پای ارباب

 

قلبش رود به تاراج گویا که رفته معراج...

...مَن زارَ اِبن الارباب پایینِ پای ارباب

 

امشب عجیب مستم ساقی گرفته دستم

نوشیده ام میِ ناب پایینِ پای ارباب

 

شبه پیمبر آمد هم نام حیدر آمد

امشب شده چومهتاب پایینِ پای ارباب

 

هستم فقیر و نوکر عبد علیِ اکبر 

سجده کنم از این باب پایینِ پای ارباب

 

کلّ حرم بهشت است اما همیشه روی...

...دیوارِ خانه شد قاب پایینِ پای ارباب

 

بیچاره ام...فقیرم ...خیلی خدا حقیرم

بیچاره را تو دریاب پایینِ پای ارباب

 

بر من شده است روشن کرده بروز قطعا  

این اسم ذاتِ وهّاب پایینِ پای ارباب

 

من از بهشت سیرم کرده حرم اسیرم

هستم خراب و بی تاب پایینِ پای ارباب

 

«در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند»

ما را بَرید در خواب پایینِ پای ارباب

 

شد کشته ارباً اربا در خون عزیز لیلا

از غصه می شوم آب پایینِ پای ارباب

 

یک روز پای عهدی تحت لوای مهدی 

حاضر شوند اصحاب پایینِ پای ارباب

 

مهدی علی قاسمی

 
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۲۶
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

یا صاحب الزمان

 

گناه، پشتِ گناه و گناه، پشت گناه

چه توبه ای؟! که فقط هست آه، پشت گناه

 

جوانی است زمان رسیدن به خدا

جوانی ام همه اش شد تباه، پشت گناه

 

رجب گذشت... یکی هم به داد من برسد

چرا که نیست دلم رو به راه، پشت گناه

 

رسید سوی من آقا و رفت از دستم

دوباره روزی دیدار ماه، پشت گناه

 

حکایتی است پر از دردِ خنده عاشقی ام

دو چشم خیسِ نشسته به راه... پشت گناه!!!

 

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم

به پیش یار شدم رو سیاه، پشت گناه

 

گناه هیچ کسی نیست، با خودم قهرم

همیشه رفته سر من کلاه، پشت گناه

 

چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا

حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رستمی

 

آغاز می کنم سخنم را به نام ماه

دم می زنم دوباره ز لطف مدام ماه

 

سر می زنم به دور سرایش تمام سال

شعبان که می شود به خدا در تمام ماه...

 

...خیره به دست رازق باب الحوائجم

چون دست گیری است فقط در مرام ماه

 

فردا که می رسد همگی غبطه می خورند

هم اولیاء و هم شهدا بر مقام ماه

 

در سجده خواستم که در این شام با شکوه

کلب سرای دوست شوم یا غلام ماه

 

دار و ندار خود همه را بذل می کنم

هر بنده را مرید ابالفضل می کنم

 

تا که صدای شیر دلاور شنیده شد

لبخند بر لب اسدالله دیده شد

 

تبریک را به حضرت ام البنین بگو

کوه ادب ز کوه ادب آفریده شد

 

با صد امید ارمنی آمد به مجلسش

عباس مشتری است، یقین کن خریده شد

 

این چشم کال ما به نوایی نمی رسید

با آب مشک حضرت ساقی رسیده شد

 

کف می زنیم و باز کمی گریه می کنیم

دیوانگی ما به کجاها کشیده شد

 

دینم کنار ماه فقط کامل است و بس

صحن دلم به نام ابوفاضل است و بس

 

عمری دخیل و سائل کاشانه ات شدیم

مست از سبوی کوثر میخانه ات شدیم

 

از بس به ما بزرگی و شوکت رسانده ای

معتاد بر مواهب پیمانه ات شدیم

 

ما پست ها کجا... تو کجا... پس خودت بگو

اصلا چه شد که ما همه دیوانه ات شدیم؟!

 

حاشا به تو اگر که مریض از درت رویم

امشب که جمع، بین شفاخانه ات شدیم

 

آتش بزن تو این همه پَر را کنار خود

حالا که شمعی و همه پروانه ات شدیم

 

بالای کعبه خطبه بخوان بنده ات شویم

ما آمدیم تا که پناهنده ات شویم

 

در کاروان عشق سپاه عقیله ای

این روزها محافظ راه عقیله ای

 

در لفظ عام اگر چه که ماه قبیله ای

اما علی الخصوص تو ماه عقیله ای

 

در این مسیر قوت قلب رقیه ای

در این مسیر ضربِ سلاح عقیله ای

 

فکر کسی به هتک حریمش نمی رسد

تا علت شکوه نگاه عقیله ای

 

گیرم که روی نیزه رَوی باز حیدری

در مجلس یزید، پناه عقیله ای

 

ای تو رکاب زینت بیت ابوتراب

آبی بریز، تشنه شده کودک رباب

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی

 

السلام علیک یا اباعبدالله

 

حال ما را گاه گاهی باده می ریزد به هم

گاه گاهی تربت سجاده می ریزد به هم

 

هر کجایی می رسم می گویم از آقایی اش

عالمی را عبد نوکر زاده می ریزد به هم

 

در گذرگاهش کمی پیراهنش خاکی شده

عابران را عطر سیب جاده می ریزد به هم

 

گاه از بس که سرم را سوی پایش می کشم

حلقه های دور این قلاده می ریزد به هم

 

در رحِم از بس انا العطشان انا المظلوم گفت

مادرش را روضه های ساده می ریزد به هم

 

از غم زهرا دل احمد، دل حیدر گرفت

از غمش هر عاشق دل داده می ریزد به هم

 

نیمه شعبان... کربلا... من را نینداز از قلم

مجلسی را از قلم افتاده می ریزد به هم

 

راهی ام کن از نجف با عطر سیب کربلا

سوی وادی جنون، صحن غریب کربلا

 

 

پشت درب خانه ات سر می زنم تا وقت هست

سر به میخانه مکرر می زنم تا وقت هست

 

با پر و بال شکسته روی خاک افتاده ام

دور این گهواره پر پر می زنم تا وقت هست

 

من حسینی هستم و بر سینه ام در هر کجا

مهر و سنگ عشق دلبر می زنم تا وقت هست

 

نان نمی خواهم خودت از پشت در بیرون بیا

بی حیایم پشت هم در می زنم تا وقت هست

 

این بزرگی های تو من را موحد کرده است

حرف از "اللهُ اکبر" می زنم تا وقت هست

 

تا سحر بر عاشقانت جام کوثر می دهند

پس شراب از جام کوثر می زنم تا وقت هست

 

تا که بر حال من هجران زده رحمی کنی

به جنون خود را من آخر می زنم تا وقت هست

 

روسیاهم، پستم و بی ارزشم ای پادشاه

می نشینم پشت این خانه به امید نگاه

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۲۸
عبدالرقیه

شبیه پیر کنعان نه که من یوسف دو تا دارم

غم معصومه را دارم، به دل شوق رضا دارم

 

از این زندان به آن زندان جدا از اهل خود رفتم

در این شب ها هوای کوچ از این ویرانه را دارم

 

امان از سِجن هارون و امان از سندی ملعون

در این غربتکده دیوانی از درد و بلا دارم

 

به هم می ریزد احوال مرا با ناسزاهایش

خبر دارد که غیرت روی نام مرتضی دارم

 

برای هتک حرمت، سمت من بدکاره آوردند

دعا کردم به سجده رفت و شد حالا هوادارم

 

زمان سجده می افتم شبیه یک عبا بر خاک

به درگاه خدایم روز و شب دست دعا دارم

 

هزاران رد پا و چکمه بر روی عبا دارم

هزاران رد شلاقِ جفا زیر عبا دارم

 

کمی از چهره ام نیلی، کمی سرخ و کمی زرد است

شده رنگین کمان رویم، خزانِ رنگ ها دارم

 

شبانه قعر این گودال، سرپا ماندنم سخت است

نمی فهمند انگاری که دردِ ساق پا دارم

 

میان هر نمازم خوانده ام "عجل وفاتی" را

تمسک بر طریق مادرم خیرالنسا دارم

 

لبان تشنه ام مثل دو تا چوب است و حق دارم

اگر که گریه بر لبْ تشنه ی کرب و بلا دارم

 

به دور گردنم جای غل و زنجیر می سوزد

گریز روضه بر شاه ذَبیحاً بِالْقَفا دارم

 

تنم بر روی تخته پاره ای رفته ولی دیگر

کجا جای کفن تکه حصیر و بوریا دارم؟!

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی محمد حسین پویانفر

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی حسین طاهری

 

بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر

در جانم ایمان می شود موسی بن جعفر

 

تا بر لبم گل می کند "باب الحوائج"

بانی احسان می شود موسی بن جعفر

 

مشهد، رضا... قم، فاطمه... با این کریمان

والی ایران می شود موسی بن جعفر

 

یک قطره از دریای آقایی اش این است

یار فقیران می شود موسی بن جعفر

 

فهمیده ام از ماجرای بُشر حافی

کهفِ هراسان می شود موسی بن جعفر

 

باید که با پای برهنه رفت سویش

وقتی که رضوان می شود موسی بن جعفر

 

خشکیده ام باید بیافتم در مسیرش

بر تشنه باران می شود موسی بن جعفر

 

جانم به لب آمد از این ماتم، ز بس که

زندان به زندان می شود موسی بن جعفر

 

وقتی غل و زنجیر بر ساقش می افتد

دردش فراوان می شود موسی بن جعفر

 

وقتی که می افتد میان سجده انگار

در جامه پنهان می شود موسی بن جعفر

 

حالا که زندان بان غرورش را شکسته

داغش دو چندان می شود موسی بن جعفر

 

کارش فقط گریه است بر جد غریبش

وقتی که عطشان می شود موسی بن جعفر

 

جسم نحیفش می رود زیر سم اسب؟!

یا سنگ باران می شود موسی بن جعفر؟!

 

یا در تنور و تشت و روی نیزه آخر 

قاری قرآن می شود موسی بن جعفر؟!

 

واللهِ نه این روضه ها سهم حسین است

حتی کفن نه... بوریا سهم حسین است

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۵۱
عبدالرقیه

وَلاتَجْعَلْنى‏ مِنَ‏ الْغافِلینَ الْمُبْعَدینَ...

دانلود فایل صوتی شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود فایل تصویری شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی 

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

بنده ی نفسم شدم، سوز و نوایم رفت... رفت

از نفس افتادم و حال دعایم رفت... رفت

 

غفلتم توفیق توبه کردنم را برده است

از قنوتم رَبَّنٰا إغْفِرْ لَنٰایم رفت... رفت

 

بار من را آتش ناشکری ام سوزانده است

از کفم سرمایه ی روز جزایم رفت... رفت

 

عبد رسوایم... فقط دردسر مولا شدم

آبرویم پیش او وقتی حیایم رفت، رفت

 

در سحرها خلوتی با دلستانم داشتم

آن قدر بد کردم آخر از سرایم رفت... رفت

 

سوی نامحرم نظر کردن سلاحم را گرفت

برکت از این زندگی تا اشک هایم رفت، رفت

 

دل خوشم "صحن دلم" وقف علی و فاطمه است

گیرم اصلا جای دیگر دست و پایم رفت... رفت

 

کعبه، بی حیدر فقط سنگ است پس با این حساب

سوی "نی جف" هم اگر قبله نمایم رفت... رفت

 

با پر و بال شکسته مرغ قلبم هر سحر

در پی فطرس که سوی مقتدایم رفت، رفت

 

یاد کام تشنه اش یک عمر قلبم سوخت... سوخت

زیر خنجر دلبر درد آشنایم رفت... رفت

 

زیر گرمای بیابان پیکرش شد زیر و رو

روی نیزه رأس شاه سر جدایم رفت... رفت

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۵۰
عبدالرقیه

السلام علیک یا امین الله فی ارضه

 

نمی رسد به خدا بنده ی خدا بی تو

 

میان راه شود تحبِسُ الدّعا بی تو

 

 

 

خدا مرا ز سر کوی تو جدا نکند

 

که می رسد به من از هر طرف بلا بی تو

 

 

 

عُبَیدُک بفنائک ذلیلُک بفداک

 

خودت بگو که کجا من روم؟ کجا بی تو؟

 

 

 

بهشت بی تو علی جان حقیقتش نار است

 

به منکرت بسپارم بهشت را بی تو

 

 

 

دلیل حب شما هست اصل طینت مان

 

و گرنه نیست محبت به دل روا بی تو

 

 

 

و خاک منکر تو از تبار سجّین است

 

کشیده شد گِل آن ها به ناکجا بی تو

 

 

 

بیا و خاک مرا با محبتت دُر کن

 

منم اسیر تراب و ابوترابی تو

 

 

 

جلا بده  به دل تیره ام علی جانم

 

نخورده است عقیق دلم جلا بی تو

 

 

 

قسم به چادر خیرالنسا که درد مرا

 

مسیح هم نتواند دهد شفا بی تو

 

 

 

نمی شود که دوباره مرا نجف ببری؟

 

چه قدر خسته کننده است لحظه ها بی تو

 

 

 

همیشه بودی و هستی، همیشه خواهی بود

 

چرا که خلق نشد کل ماسوا بی تو

 

 

 

تمام مظهر اسماء حق تعالایی

 

نشد شناخته هرگز دمی خدا بی تو

 

 

 

صفای کعبه فقط سمت مستجارش هست

 

نمی بَرَد کسی از بیت حق صفا بی تو

 

 

 

به سجده هم که روم ذکر یا علی گویم

 

نکرده خالق خود را کسی صدا بی تو

 

 

 

همیشه کرب و بلا می رویم بعد نجف

 

نمی رویم سوی شهر کربلا بی تو

 

مهدی علی قاسمی ۹۵/۲

 
 
۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۲۹
مهدی علی قاسمی

" فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم"

پر شد از مهر علی پیکره و بنیادم

مست میخانه شدم یاد نجف افتادم

بنده ی حیدرم و از دو جهان آزادم

 

ساقی امشب بده باده به شعف آمده ام

با امیدی به سر خم نجف آمده ام

 

امشب از عشق تو مولا همه جا ریخت به هم

از قدومت همه ی ارض و سما ریخت به هم

بهر دیدار تو ای شاه ، گدا ریخت به هم

بی سبب نیست که این سینه ی ما ریخت به هم

 

صدف کعبه شکست و گوهرش پیدا شد

فاطمه بنت اسد هم قمرش پیدا شد

 

آمدی و حرم از شور و نوا پر شده است

کعبه از جلوه ی الطاف خدا پر شده است

جام های تهی از لطف شما پر شده است

 عالم از نعره ی مستانه ی ما پر شده است

 

ما همه مست تو هستیم همه مجنونت

سالیانی است که هستیم همه مدیونت

 

 

انبیا ریزه خور خوان تو هستند همه

محو در سوره ی انسان تو هستند همه

تشنه ی بارش احسان تو هستند همه

هر سحر خادم ایوان تو هستند همه

 

بی تو اصلا احدی نزد خدا محرم نیست

تو نباشی به خدا ختم رسل خاتم نیست

 

ای که بر هر دو جهان حکم ولایت داری

بر سر سائل خود دست حمایت داری

نسل در نسل به ما ویژه عنایت داری

بر همه انس و ملک حکم امامت داری

 

بهر هر سوخته دل یار علی باشد و بس

تا ابد سید و سالار علی باشد و بس

 

حاج مجتبی قاسمی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۳۰
عبدالرقیه


دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی


مخمسی تضمینی با تضمین از غزل جناب استاد لطیفیان

✅ تقدیم به عشاق مولا الموحدین امیرالمومنین علیه السلام

 

بسم حق... بسم محمد... بسم سلطان نجف

سینه ام آتش گرفت از داغ هجران نجف

تشنه ام من تشنه ی خورشید تابان نجف

"گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف

می ‌دمد خورشید از چاک گریبان نجف"

 

 

مرتضی انداخت با یاری زهرا سفره ای

بین صحرا، بین دریا، در ثریا سفره ای

پهن شد در عرش، نزد حق تعالی سفره ای

"سفره مولاست گر پهن است هر جا سفره‌ای

عرش هم باشیم اگر هستیم مهمان نجف"

 

 

تشنه ایم و دست از کوزه کشیدن کار ماست

صبح تا شب سختی روزه کشیدن کار ماست

از طعام دیگران پوزه کشیدن کار ماست

"دور تا دور حرم زوزه کشیدن کار ماست

می‌شود نوح نبی وقتی نگهبان نجف"

 

 

بی ولای مرتضی نیت نکردم هیچ وقت

جز برای مرتضی خدمت نکردم هیچ وقت

در نجف حس غم و غربت نکردم هیچ وقت

"آرزوی دیدن جنت نکردم هیچ‌وقت

من خوشم با دیدن ریگ بیابان نجف"

 

 

می شود ذکر قنوتش یا علی و فاطمه

منتهای حاجتش تنها علی و فاطمه

کار دارد در دو عالم با علی و فاطمه

"نیست مدیون کسی الا علی و فاطمه

هرکسی که رفت زیر دین ایوان نجف"

 

 

در قنوتم، در میان ربنا اغفرلنا

دیده ام افتاد بر انگشترم بین دعا

زیر لب با چشم تر خواندم همین یک بیت را

"به قنوت ما نمی‌آید عقیق هیچ جا

می‌خرم انگشتر از ملک سلیمان نجف"

 

 

در دو عالم عبد دربار بتول و حیدریم

سالیانی هست سربار بتول و حیدریم

شاکر الطاف بسیار بتول و حیدریم

"ما سر و جانی بدهکار بتول و حیدریم

سر به قربان مدینه جان به قربان نجف"

 

 

هستی الله در هست حسین است و علی

خلقت عالم همه پست حسین است و علی

هر دل آزاده ای مست حسین است و علی

"رزق آب ‌و نان ما دست حسین است و علی

سال‌ها خوردیم آبِ کربلا... نانِ نجف"

 

 

از نفس هایم دوباره آه دارد می رسد

وقت دیدار گدا و شاه دارد می رسد

بوی عطر سیب ثارالله دارد می رسد

"نیمه ی ماه رجب از راه دارد می‌رسد

کربلای ما چه شد دستم به دامان نجف"

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۵/۱/۳۱

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۱۰
عبدالرقیه

میکده پر ز می شده ساقی

من بیچاره پشت در ماندم

بین طعنه... میان زخم زبان...

نامتان را به روی لب خواندم

 

آمدم بنده ام کنی آقا

بنده ی تو شدن ولی سخت است

حیدری... عاشقان تو بسیار

قنبر تو شدن علی سخت است

 

مثل من در سپاه تو خیلی

مثل تو در نگاه من یکتا

کم نیاید ز تو یقین دارم

گر نگاهی به من کنی مولا!

 

بهترین جای این جهان حرمت

شرف این مکان به تو باشد

فاش می گویم این یقین من است

خلقت این جهان به تو باشد

 

نام تو رفع مشگل همه است

دشمنت هم به تو توکل کرد

در مصاف تو، در دل میدان

به عنایات تو توسل کرد

 

بی سبب نیست مست و حیرانم

ما عرفناک حق معرفتک

هر کس از ظن خود ز تو دم زد

عجز الواصفون عن صفتک

 

چقدر زخم در احد خوردی

جان ما نذر خاک پای تو باد

از فدا کاری تو دین خدا

تا خود روز حشر شد آباد

 

رایت حق فقط شما هستی

لعنت حق به پرچم دگران

آرزویم تمام عمر این است

پای تو من دهم علی جان، جان

 

هر کسی دل به دلبری داده

دلبر من فقط تویی حیدر

خادمی ات سبب شده آقا

فخر بر انبیا کند قنبر

 

اشهد انک امین الله

نامتان رافع گرفتاری

تا شنیدم و من یمت یرنی

بر لبم شد شهادتم جاری

 

حاج مجتبی قاسمی

۹۵/۱

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۲۱
مجتبی قاسمی

بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِین...

 

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

از دلم زنجیر عشق این و آن را باز کن

من به پایان آمده کارم، خودت آغاز کن

 

شوق وصل تو مرا کشته است بس کن ای حبیب

با دلم بازی نکن این قدر... در را باز کن

 

بی نیازِ مطلقی اما ز باب عاشقی

گفته ای: "من می خرم... بنده برایم ناز کن"

 

من صدایم در نمی آید... خجالت می کشم

در مناجاتت مرا داوود خوش آواز کن

 

هر شبم بی ذکر و یادت طی شد و عمرم گذشت

پس بیا و امشبم را یک شب ممتاز کن

 

من جوانی کرده ام آخر سرم خورده به سنگ

با دو دست رحمتت قدری سرم را ناز کن

 

معجزه می خواهد آخر این دل آلوده ام

با ولای مرتضی در سینه ام اعجاز کن

 

یا قدیمَ المَنِّ وَ الرَّحْمَة بِمَولانا الحُسَین

جلوه ی رحمانی ات را باز هم ابراز کن

 

سینه زن! گیرم که بالت را شکسته معصیت

یک حسین امشب بگو تا کربلا پرواز کن

 

فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کن و...

...بهر یاری کردنش چشم مرا سرباز کن

 

"سنگ هم خوردی عزیزم پیرهن بالا نزن

چاره ای بر تیر آن ملعون تیر انداز کن

 

دستبافم را به غارت برده اند، ای بی کفن

چادر من را بگیر و زود رو انداز کن"

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۱

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۱۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی محسن صائمی

 

علت روی زمین ریختنم معلوم است

اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است

 

جگرم سوخته از زهر... تنم می سوزد

لخته های جگرم در دهنم معلوم است

 

چقدر درد از این شهر به خاطر دارم

از دل سوخته درد و محنم معلوم است

 

حق من رفتن در خان صعالیک نبود¹

در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است

 

وسط سجده به کاشانه ی من ریخته اند

رد پا روی عبا و بدنم معلوم است

 

از همین کوچه و توهین و دو دسته بسته

روضه ی ارثیه از پنج تنم معلوم است

 

هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شده ام

شرم در چهره ی هر یاسمنم معلوم است

 

مردک پست به من باده تعارف کرده

خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است

 

یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است

دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است

 

حسنم روضه بخوان، روضه ی جسمی عریان

من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است

 

در میان کفنم تربت یک بی کفن است

غربت جد من از این کفنم معلوم است

 

یاد تشنه شدن و پا زدنش افتادم

تشنه ام علت پر پر زدنم معلوم است

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۱

 

۱. طبق دستور «متوکل لعنة الله علیه» روز ورود به سامراء به بهانه اینکه هنوز محل اقامت امام آمده نیست! حضرت را در محل پستى که به «خان الصعالیک» (کاروانسراى گدایان و مستمندان) معروف بود، وارد کردند و حضرت آن روز را در آنجا به سر برد. البته هدف از این کار تحقیر موذیانه و دیپلمات مآبانه حضرت بود.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۵۸
عبدالرقیه

قبل هجران تو آقا ما به هجران رفته ایم

خود سرانه کو به کو دنبال شیطان رفته ایم

 

یک هزار و سیصد و چندی است غیبت خورده ایم

تو تماما حاضری و ما به هجران رفته ایم

 

منتظَر هستی و عالم منتظِر بر دیدنت

قرن ها این جاده را با چشم گریان رفته ایم

 

سیصد و اندی نشد یارت شویم از این همه

با تأسف ما همه در چاه عصیان رفته ایم

 

ادعای شیعگی داریم اما در عمل

برخلاف گفته های شاه خوبان رفته ایم

 

حال ما این است... فکری کن به حال ما خودت

ما به دنبال گنه بسیار ارزان رفته ایم

 

غیر تو بر هر که دل دادیم خسران دیده ایم

بر خلاف مِیلتان با این و با آن رفته ایم

 

حیف شد... قبلا تو بودی بهترین معشوق ما

حال جای تو سراغ نفس، آسان رفته ایم

 

خوب یا بد، هر چه هستیم آخرش مال توایم

سالیانی می شود آقا به دنبال توایم

 

 

حاج مجتبی قاسمی

 

۹۵/۱

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۰۶:۲۶
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج سید مهدی میرداماد

 

دلم گرفته حاجت مرا روا نمی کنی؟

در این دل شکسته ام برو بیا نمی کنی؟

 

بهار آمده ولی خزان تر از خزان شدم

حقیقت بهارها نظر به ما نمی کنی؟

 

امیر بی قرینه ام، نشسته غم به سینه ام

غم فراق را بگو چرا دوا نمی کنی؟

 

همیشه خوبی مرا بزرگ جلوه می دهی

بدی این خراب را تو بر ملا نمی کنی

 

ز روی تو شدم خجل، نشسته کشتی ام به گل 

مرا برای بندگی چرا جدا نمی کنی؟

 

اگرچه بنده ای بدم ولی نمی کنی ردم

اگر تو را رها کنم مرا رها نمی کنی

 

مرا برون زخانه ات نکرده ای عجیب نیست

عجیب این که بنده را عزیز خانه می کنی

 

به عبد رو سیاه خود همیشه لطف می کنی

اگر به تو جفا کنم به من جفا نمی کنی

 

منم گدای مادرت، سرم فدای مادرت

بخاطر همین مرا ز خود جدا نمی کنی

 

پس از گناه کردنم همیشه گفته ام به خود

کمی ز روی حجت خدا حیا نمی کنی؟

 

طبیب من حبیب من، مسافر غریب من

فدای غربتت که گریه ی شبانه می کنی

 

 

کنم به ناله زمزمه اغثنی یابن فاطمه

به حق شاه علقمه، مرا دعا نمی کنی؟!

 

من آشنای زینبم، که نام توست بر لبم

دلم گرفته حاجت مرا روا نمی کنی؟

 

ِمهدی علی قاسمی

۹۵/۱

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۳۴
مهدی علی قاسمی

سامرا

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۲
عبدالرقیه

السلام علیکِ یا بنت رسول الله

داتلود صوت شعر با نوای حجت الاسلام والمسلمین حاج محمد روشن ضمیر

 

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی علی قاسمی

 

قرّة العین مرتضی زهرا

بهجة القلب مصطفی زهرا

 

می شوم بنده زاد خانه ی او

میروم تا به عرش با زهرا

 

میرسد بوی سیب از مکه

میوه ی عرش کبریا زهرا

 

اصلا ای سائلان خبر دارید

آمده مادر سخا زهرا

 

آمده همدم ابالحسن و

مادر شاه کربلا زهرا

 

ذکر تسبیح انبیا حیدر

ذکر تسبیح مرتضی زهرا

 

مرتضی می شود فدای بتول

بهر حیدر گره گشا زهرا

 

پدر خاک انما الحیدر

مادر آب إنّما زهرا

 

هرکسی را که کشت بین نبرد...

...مرتضی،  دم گرفت یازهرا

 

می کنم سجده بر در حیدر

ذکر من هست در دعا زهرا

 

ذکر لبهای ما در این شبها

«حسبنا الله ....حسبنا الزّهرا»

 

***************

 

عاقب در ره تو می میرم

روزی ام را من از تو می گیرم

 

حلقه بر گوش خانه ات هستم

گر بگویی بمیر می میرم

 

خنکای محبتت در دل

تا قیامت نمی کند پیرم

 

بر سر خوان پر کرامت تو

سالیانی است من نمک گیرم

 

ذکر «یا فاطمه اغیثینی»

می کند از گناه تطهیرم

 

منکران فضائلت بانو

تا ابد گر کنند تعزیرم...

 

...بی خیالت نمی شوم هرگز

در بیان مناقبت شیرم

 

با همه غیر مرتضی قهرم

از همه من به جز شما سیرم

 

دائما می کنم خدا را شکر

که گره خورده با تو تقدیرم

 

نظری کن به من سر سالی...

...به ته دیگ خورده کفگیرم

 

ای که هستی محمدی وجنات

بر تو و روح قدسی ات صلوات

 

**********************

 

فاش می گویم و ندارم باک

کلّ من فیه حبّکِ بفداک

 

هرکسی بغضتان به دل دارد

نسب اندر نسب بوَد ناپاک

 

خلقت شیعه هست از گِلتان

خلقت دیگران خَس و خاشاک

 

میرود در جحیم باصورت

در مقام تو هرکه باشد شاکّ

 

کی مرا می بری نجف بانو؟

کرده ام میل باده ای از تاک

 

آخر از دوری حرم یک روز

می شوم من مریض یا که هلاک

 

من ندارم به جز تو پشت و پناه

 مانده ام که چه می شدم لولاک... 

 

ای پدر مادرم به قربانت

بندگی می کنم  تورا ایّاک

 

من همان نوکر حسین توام

که دهم از غمش گریبان چاک

 

هر دو عالم گدات بی بی جان

هستی ما فدات بی بی جان

 

شاعر: مهدی علی قاسمی

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۰۹
مهدی علی قاسمی