سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۹۴۰ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا» ثبت شده است

یا جواد الائمه 

بر شعله ی جگر، نم باران می آورند

باران نبود، دیده ی گریان می آورند

 

با هلهله کنار حرم دف نمی زنند

در پیش محتضر به خدا کف نمی زنند

 

فکری برای غربت یوسف نمی کنند

این جا به تشنه آب تعارف نمی کنند

 

***

 

دلواپس از پلیدی کرکس شدن بس است

مرد غریب خانه و بی کس شدن بس است

 

تا این که چنگ بر جگر خاک می کشی

رخت سیاه بر سر افلاک می کشی

 

حرف از غلاف و همسر یعسوب دین بزن

نفرین به دومی کن و مُشتی زمین بزن

 

خاکی شده تمام عبایت بلند شو

هر طور هست روی دو پایت بلند شو

 

در آسمان چشم یتیمان قمر بمان

ابن الرضا... بیا و کمی بیشتر بمان

 

رنگت پرید، قلب رئوفت مذاب شد

از سرفه کردنت دل عالم کباب شد

 

 خون جگر به دامن زهرایی ات نریز

ساعات آخر است کمی صبر کن عزیز

 

این قدر جسم لاغر خود را زمین نکش

حالا که می پری، پر خود را زمین نکش

 

***

 

خنده بس است در وسط خانه بس کنید

افتاده بین حجره غریبانه بس کنید

 

ای حامل امام به قدش نظاره کن

پایش کشیده شد به زمین، فکر چاره کن

 

تا بام، قبلِ هر قدمی احتیاط کن

در بین راه پله کمی احتیاط کن

 

دیگر حیا کن و برو از روی پشت بام

او را رها کن و برو از روی پشت بام

 

***

 

این پشت بام از ته گودال بهتر است

در زیر سایه بانِ هزاران کبوتر است

 

از روی پشت بام کسی رد نمی شود

یا این که لااقل فرسی رد نمی شود

 

رأس کسی به خنجر و سم آشنا نشد

با ضربه ی دوازدهم آشنا نشد

 

این جا کسی برای اسیری نمی رود

جسم امام بین حصیری نمی رود

 

این جا کسی به خاطر غارت گذر نکرد

نیت برای بردن شال کمر نکرد

 

یک عمر گریه کردم و حقش ادا نشد

داغی شبیه غارت خون خدا نشد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۰۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

عاقبت روزی ذبیح ذوالفقارت می شوم

یا شکارم می کنی یا خود شکارت می شوم

 

افضل الاوقات من وقت به یادت بودن است

لحظه ای که واقعا دلْ بی قرارت می شوم

 

بی پناه افتاده ام، آیا پناهم می دهی؟

مُستَجیر دست های مُستَجارت می شوم

 

واقعا شرمنده ام با نامه ی آلوده ام

موجب این غصه های بی شمارت می شوم

 

بین نوکرها به این آواره هم جا می دهی؟

جان نوکرها، سگ ایل و تبارت می شوم

 

مبتلای تو شدن اصلا نمی آید به من

با دعای مادرت زهرا دچارت می شوم

 

با ضمانت نامه از شاه خراسان، اربعین

راهی کرب و بلا بهر زیارت می شوم

 

هر ستونی می روم یاد رقیه می کنم

روضه خوان عمه ی ناقه سوارت می شوم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۰۵:۲۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی 

 

حس من این است هردم بی وفاتر می شوم

دائما از یوسف زهرا جداتر می شوم

 

اشک هایش را نمی فهمد دل آلوده ام

هر چه یادم می کند بی اعتناتر می شوم

 

بنده ای بی دست و پا هستم، زمان معصیت...

... دست و پا گم می کنم، بی دست و پاتر می شوم

 

جای من العفو می گوید که راهم می دهند

در عوض جای تشکر بی حیاتر می شوم

 

با همه رسوایی ام وقتی به دادم می رسد

با نگاه مهربانش آشناتر می شوم

 

هر چه هم بد باشم آخر سائل این خانه ام

با گدایی کریمان پر بهاتر می شوم

 

بر دل آلوده ی خود آب و جارو می زنم

باز هم با این گریه کردن با صفاتر می شوم

 

در میان روضه از نفسم رهایم می کنند

با سلامی بر حسین از خود رهاتر می شوم

 

درد من جان کندن آقا است زیر نیزه ها

حاجت درمان ندارم، مبتلاتر می شوم

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۱۶
عبدالرقیه

چون پشیمان نیستیم آقا پریشان می شود

فعل ما می بیند و هر روز گریان می شود

 

قلب او از دست ما خون است، غصه می خورد

بس که ما در غفلتیم از غصه نالان می شود 

 

ما خطا کردیم، آقا دید و بر ما اشک ریخت

جای نفرین از خدا خواهان غفران می شود

 

از من و تو قلب او هر چند خیلی خون شده

خیر حق را بهر ما همواره خواهان می شود

 

دیدن نامحرمان دیدار او از ما گرفت

دیدنش تنها نصیب چشم پاکان می شود

 

ما به شهر معصیت ساکن شدیم و غافلیم

از گل نرگس که ساکن در بیابان می شود

 

خود نظر دارد که نامش بر لب ما جاری است

ور نه باغ گل کجا در کنج ویران می شود

 

روز و شب یاد لب عطشان جدش می کند

روضه خوان مقتل شاه شهیدان می شود

 

وقت غارت کردنش آمد صدا زد خواهرش

این حسین توست یا جدا که عریان می شود

 

حاج مجتبی قاسمی 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۰۳
مجتبی قاسمی

لعنت به دشمنان علی یک وظیفه است

نام تمام حیدریون در صحیفه است

 

من فخر می کنم به دو عالم غدیری ام

بیچاره آن که پیرو راه سقیفه است

 

با دشمن علی نروم من سوی بهشت

با منکرش برادری من لطیفه است

 

باید که در پی نسب اصلی اش رود

هرکس که گفته  است فلانی خلیفه است

 

شکر خدا که حب علی هست در دلم

شکر خدا که مادر من هم عفیفه است

مهدی علی قاسمی 

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۱
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش است

هجران زده به حال پریشان دلش خوش است

 

عشق است هر چه را بپسندی برای من

دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است

 

" گفتی بسوز در غم من ... اِی به روی چشم "

دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است

 

با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست

وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است

 

محتاج یک نگاه کریمانه ی تو ام

قحطی زده به قطره ی باران دلش خوش است

 

در پشت در نشستن من بی دلیل نیست

سائل فقط به لطف کریمان دلش خوش است

 

با دست مهربان خودت لقمه ای بگیر

خیلی گدا به لقمه ای از نان دلش خوش است

 

اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند

اینجا خود کریم به مهمان دلش خوش است

 

گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت

بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است

 

می گفت عاشقی که زیارت نرفته بود

تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است

 

وقتی دلت گرفت فقط فابک للحسین

نوکر به روضه ی شه عطشان دلش خوش است

 

ای شهریار نیزه نشین آیه ای بخوان

دردانه ات به آیه ی قرآن دلش خوش است

علی سپهری

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۳
علی سپهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود فایل تصویری

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی کنی
کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی

تو را ز یاد می برم زمان معصیت ولی
مرا مؤاخذه برای غفلتم نمی کنی

دلم شکسته و کسی به داد من نمی رسد
میان راه مانده ام، حمایتم نمی کنی؟!

چه نذرها نکرده ام که زیر و رو شود دلم
به هر دری که می زنم اجابتم نمی کنی

اسیر ظلمت دلم شدم عزیز فاطمه
به یک دعا مرا غریق رحمتم نمی کنی؟!

اگر بناست سهم من همیشه دوری ات شود
چرا مرا نمی کشی و راحتم نمی کنی؟!

کسی من خراب را به سوریه نمی برد
در این بساط عاشقی ضمانتم نمی کنی؟!

***

فدای عمه ای که با دل شکسته ناله زد
برادرم چرا نظر به غربتم نمی کنی؟!

بزرگ این قبیله ام... مرا نزن عقیله ام
کمی حیا و شرم از شرافتم نمی کنی؟!

محمد جواد شیرازی

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۱۹
عبدالرقیه

روسیاه آمدم فقیر توام

تشنه ی جامی از غدیر توام

 

در دو عالم شریف و محترمم

تازمانی که من حقیر توام

 

بین این زائران ز فرط گناه

زائر پست و سربه زیر توام

 

این همه راه آمدم آقا

که بگویم فقط اسیر توام

 

جامعه خوانده ام میان حرم

تا ببینی که مستجیر توام

 

مستم و دائم از تو میخوانم

مبتلای توام رضا جانم

 

سایه ات بر سرم خدا را شکر

شده ام محترم خدا را شکر

 

من گدای قدیمی حرمم

شده ای سرورم خدا را شکر

 

همه ی خانواده ام شده اند

نوکر این حرم خدا راشکر

 

کفتر جلد گنبدت هستم

دور تو می پرم خدا را شکر

 

مستمندم اسیر خوان توام

سائلم...نوکرم...خدا را شکر

 

هرچه دارم فقط برای شماست

صدفم دُرّ من ولای شماست

 

جان به قربان روی جانان است

وطن اصلی ام خراسان است

 

آمدی روی عرش حک کردند

که رضا پادشاه ایران است

 

بی شما من کویری و پستم

با شما این دلم گلستان است

 

گر بد و عاصی ام کنار توام

چون سگی که کنار سلطان است

 

بر گدایت بیا نگاهی کن

که کرم عادت کریمان است

 

آمدی آبروی ذی القعده

نان ما دست توست هر وعده

 

خوش به حالم چه دلبری دارم

در دل خود چه گوهری دارم

 

نوکرت هستم و به گردن خود

طوق زیبای نوکری دارم

 

بنده ی عاصی و بدی داری

چه امامی چه سروری دارم

 

چشم خیس مرا نگاهی کن

کربلایم نمی بری؟ دارم...

 

...از فراقش عجیب می سوزم

از غمش دیده ی تری دارم

 

به جوادت قسم بیا آقا 

نوکرت را ببر به کرببلا

 

شاعر:

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۱
مهدی علی قاسمی

بده مژده بر دشت خشک گلوها

پر از باده ی کوثری شد سبوها

 

بدون توسل، رسیدن محال است

مُصَلِّی که شد از دل بی وضوها؟

 

چه گوییم از وجهه ی این کریمه

مخواهید مدحش ز بی آبروها

 

که در شأن او گفته باب الحوائج:

"فداها ابوها... فداها ابوها..." ¹

 

اگر بر دل خسته ام وعده دادم

فقط وعده ی ماه ذی القعده دادم

 

 

قدم بر زمین مدینه نهاده

شده زینب دوم خانواده

 

شده مثل زهرای اطهر مرامش

همیشه به پای ولی ایستاده

 

چه گویم من از هیبت او که باشد

شبیه سکینه زنی پر اراده

 

چه دنیا... چه عقبی... ندارد هراسی

کسی که دلش را به معصومه داده

 

به قلبش خدا نور عصمت دمیده

چه کرده... چه معصومه ای آفریده

 

 

بیا با تبسم گره می گشاید

بیا بانوی قم گره می گشاید

 

اگر با دل صاف و ساده بریزی

دوتا مشتِ گندم گره می گشاید

 

نگو حاجتت را، دلت پر که باشد

بدون تکلم گره می گشاید

 

بگو زیر لب یا رضا در طوافش

سرِ دور هشتم گره می گشاید

 

چه معصومه ای، زینب شاه طوس است

عزیز دل و عشق شمس الشموس است

 

 

به لب نام زیبای معصومه دارم

به دل مُهر و امضای معصومه دارم

 

همین که کنار ضریحش می آیم

توسل به زهرای معصومه دارم

 

منم عبد اولاد موسی بن جعفر

ضمانت ز بابای معصومه دارم

 

منِ قطره گرچه حقیرم، امیدِ...

...رسیدن به دریای معصومه دارم

 

حلیمه، فهیمه، علیمه، حکیمه

برای من بی نوا شد کریمه

 

به قم آمد اما نه با قامت خم

نشد احترامش در این جا کمی کم

 

به قم آمد اما نه با ضرب سیلی

نه با قلب محزون نه با اشک نم نم

 

به قم آمد اما نه با هتک حرمت

نشد در حضورش شرابی فراهم

 

محل یهودی نشینان نرفته

به آتش حجابش نشد نامنظم

 

چه خاکی شد اما بزرگ قبیله

 

بسوز ای دل من برای عقیله

 

محمد جواد شیرازی

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۸
عبدالرقیه

جانم به فدای قبر خاکی شما

ماییم گدای قبر خاکی شما

ای کاش که یک بارگهی می دیدیم

از دور به جای قبر خاکی شم

 

در کوچه تو را مثل علی می بردند

افتاده عبا مثل علی می بردند

دستان شما بسته و بی عمامه

از روی جفا مثل علی می بردند 

 

خوردی تو زمین صدا زدی یا زهرا

با قلب حزین صدا زدی یا زهرا

با پای پیاده چون زمین افتادی

با صوت غمین صدا زدی یا زهرا

 

تا شعله ی  درب خانه ات را دیدی

از درد غم سینه به خود پیچیدی

با یاد غم محسن و روی نیلی 

با چشم پر آب، پشت در نالیدی

 

تا آن که به پشت مرکبش افتادی

باناله به یاد کربلا افتادی

با یاد غم سه ساله پشت مرکب

خوردی تو زمین و ناله سر می دادی

 

حاج مجتبی قاسمی 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۱۵
مجتبی قاسمی

یکباره ریخت باده و ساغر شکسته شد

شیخ الائمه حرمتش آخر شکسته شد

 

آتش گرفت بار دگر خانه ی علی

شاید به ضربه ی لگدی در شکسته شد

 

بین نماز بر سر و رویش که ریختند...

... گویا نماز سبط پیمبر شکسته شد

 

ای کاش می گذاشت که عمامه سر کند

خیرالعباد بین همه سرشکسته شد

 

یک روز بین کوچه علی را کشیده اند

حالا غرور حضرت جعفر شکسته شد

 

جز ناسزا نمی شنود از زبانشان

در بین راه حرمت مادر شکسته شد

 

باید قسم مگر بخورد؟! صادق است او

در مجلسی که قیمت گوهر شکسته شد

 

یک پیر مرد، پای پیاده، به روی خاک

قدی خمیده داشت که دیگر شکسته شد

 

سیلی به خانواده ی او خورد؟ نه نخورد

اصلا سر کسی سر معبر شکسته شد؟

 

پای پیاده در پس مرکب دوید و گفت

عمه رقیه ام چقدر پرشکسته شد

 

در کربلا به ناله ی محزون سه ساله گفت:

"سقا که رفت حرمت معجر شکسته شد

 

بابا نگاه کن که چنان زجر زد مرا

دندان من شبیه تو دلبر شکسته شد"

 

مهدی علی قاسمی

۹۵/۵/۸

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۴۳
مهدی علی قاسمی

السلام علیک یا اباعبدالله یا جعفر بن محمد

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
دانلو صوت شعر با نوای حاج محمود کریمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمود کریمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی نریمان پناهی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی محمد حسین پویانفر

دانلود صوت شعر با نوای حاج مجتبی رمضانی

 

بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن

حالا که می زنی، جلوی آشنا نزن

 

سجاده و عبای مرا می کِشی، بکش

اما لگد به تربت کرب و بلا نزن

 

آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو

دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن

 

در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟

حداقل مقابل همسایه ها نزن

 

با تازیانه ات به سر و صورتم بزن

حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن

 

بالای مرکبی و خجالت نمی کشی

پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن

 

موی سپید دارم و شیخ الائمه ام

هر طور می زنی بزنم، با عصا نزن

 

وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین"

زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن

 

ای شمر بس کن و به روی سینه اش نرو

با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن

 

با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود

تشنه لبم... عزیز دلم... دست و پا نزن

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۵۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی رسولی

 

بر درد تنهایی دچارم ای نگارم

پایان ندارد انتظارم ای نگارم

 

پاییزی ام، هجران امانم را بریده

برگرد ای باغ و بهارم ای نگارم

 

خواب مرا فکر وصال از من گرفته

هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم

 

آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی

نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم

 

با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم

منهای تو، بی اعتبارم ای نگارم

 

این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا

من هر چه دارم از تو دارم ای نگارم

 

بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود

ای رحمت پروردگارم ای نگارم

 

می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟

در وقت سخت احتضارم ای نگارم

 

مثل همیشه آخر کارم، خودم را

دست رقیه می سپارم ای نگارم

 

کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم

بابا بیا امشب کنارم ای نگارم

 

دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه

کم سو شده چشمان تارم ای نگارم

 

بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن

بالانشینِ نی سوارم، ای نگارم

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۹
عبدالرقیه

ما گم شدگانیم به دنبال شماییم

دلبسته ی موی سیه و خال شماییم

درهر دو جهان شکر، فقط مال شماییم

ما جمله دخیل نخی از شال شماییم

 

در سوز و گدازیم ز هجر رخ ماهت

امید که گردیم همه عضو سپاهت

 

بی غیرتی ماست که هستی تک و تنها

دوریم ز روی تو و مشغول به دنیا

تبعید شدی در اثر فعل بد ما 

ماساکن شهریم، تویی ساکن صحرا

 

خجلت زده ماییم که قلب تو شکستیم

خسران زده هستیم که عهد تو گسستیم 

 

هر چند که ما ریزه خور خان تو هستیم

غرق نعم از سفره ی احسان تو هستیم

دوریم... ولی باز پریشان تو هستیم

سرمایه ز کف داده و حیران تو هستیم

 

ما را ز کرامت بخر ای یوسف زهرا

تا خیمه ی سبزت ببر ای یوسف زهرا

 

کس نیست که مشمول عطا و کرمت نیست

دوزخ شود آن جا که صفای قدمت نیست

بیچاره فقیری که گدای نعمت نیست

بیزار از آنیم که تحت علمت نیست

 

چون هر دم تان پر شده از ذکر حسین است

هر عاشقتان عاشق بین الحرمین است

 

تا جد تو افتاد، زمین لنگرش افتاد

سر را که بریدند به سر دخترش افتاد

بر نیزه سرش رفت، به تل خواهرش افتاد

تا خواهرش افتاد، ز غم مادرش افتاد

 

برگرد بیا ای پسر حضرت زهرا

برگرد که خون شد جگر حضرت زهرا

 

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۸
مجتبی قاسمی

مست از سبوی دلبرم، از این چه بهتر!

سرخوش ز جام کوثرم، از این چه بهتر!

 

چیزی ندارم محضر حیدر بیارم

غیر از دو چشمان ترم، از این چه بهتر!

 

از اول عمرم عبای وصله دارش

سایه کشیده بر سرم، از این چه بهتر!

 

مِهر علی شد مُهر تأییدی برای 

دامان پاک مادرم، از این چه بهتر!

 

قنبر غلام حضرت پروردگار و...

...من هم غلام قنبرم، از این چه بهتر!

 

پوزه کشیدن بر درش چیز کمی نیست

کلب سرای حیدرم، از این چه بهتر!

 

من را نگاه فاطمه عبد علی کرد

با لطف زهرا نوکرم، از این چه بهتر!

 

وقت سحر با "یا علی" در سجده هایم

از رب خود دل می برم، از این چه بهتر!

 

او فاتح قلب من است و من اسیرِ

زلف امیر خیبرم، از این چه بهتر!

 

وقتی قسیم النار و الجنة علی شد

مشتاق روز کیفرم، از این چه بهتر!

 

هجر نجف خاک غریبی بر سرم کرد

در به درم...غم می خرم، از این چه بهتر!

 

مرد است و قولش، او خودش گفته می آید...

...در لحظه های آخرم، از این چه بهتر!

 

علی سپهری 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۳:۱۶
علی سپهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج حیدر خمسه

دانلود صوت شعر با نوای حاج احمد سلطانی

 

از بس که تلخی غم هجران چشیده ام

جانی نمانده است برایم...بریده ام

 

عیب وصال چیست نصیبم نمی شود؟

خیری که از فراق و جدایی ندیده ام

 

گاهی هم از گدای خودت یک خبر بگیر

رحمی کن ای عزیز بر این اشک دیده ام

 

نفرین به معصیت که مرا از تو دور کرد

بر باد داده هر چه که زحمت کشیده ام

 

خیلی دلم شکسته...گرفتار و خسته ام

از بس که در پی هوس خود دویده ام

 

دارم به راه عاشقی ات پیر می شوم

ناز تو را ببین به چه قیمت خریده ام

 

بحر العلوم...حلی و فرزند مهزیار

توصیف روی تو ز بزرگان شنیده ام

 

با این همه گناه به روضه کشاندی ام

با لطف توست که به نوایی رسیده ام

 

گریان زینبی و پریشان زینبم

من غصه دار عمه ی قامت خمیده ام

.

 

در پیش چشم فاطمه کم دست و پا بزن

ای یادگار مادرم...ای سر بریده ام

علی سپهری

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۰۱:۳۵
عبدالرقیه

هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت

راه عروج تا ملکوت سما گرفت

 

بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما

تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت

 

صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق

هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت

 

حاجت گرفته سائلت اما نمی رود

از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت

 

از درگه شما به خداوند می رسیم

بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت

 

حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی

 قلبم مقابل حرم تو صفا گرفت

 

هر کس رسید کرب و بلا، سامرا، نجف

برگ براتش از علی موسی الرضا گرفت

 

هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست

هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت:

 

"عبد ذلیل را تو مران ایها الرئوف

از غم بیا مرا برهان ایها الرئوف"

 

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۲۲:۲۳
مجتبی قاسمی

قطره بودیم و هم مسیر شدیم

با ولای علی کثیر شدیم

 

دست ما نه... نگاه زهرا بود

پای این عشق اگر اسیر شدیم

 

یا علی گفت و هو کشیدیم و

راوی خطبه ی غدیر شدیم

 

ذره بودیم و بی نوا بودیم

دم باب الجواد امیر شدیم

 

سائل وادی خراسانیم

رعیت زیر دِین سلطانیم

 

شکر، گاهی به سینه آهی هست

ذوق خشکیده از گناهی هست

 

آخر کار عشق بازی ما

راه باز است و بارگاهی هست

 

صوت نقاره خانه می گوید:

بی پناهی؟ بیا پناهی هست

 

سر این سفره ی کرم حتی

جام کوثر اگر بخواهی هست

 

از سرم شوق و بیم افتاده

گذرم بر کریم افتاده

 

با نگاهش دوباره خواند مرا

سوی دارالشفاء کشاند مرا

 

دید تنها و بی کس افتادم

در رواق حرم نشاند مرا

 

هر کجا گیرِ دام افتادم

ضامنم شد خودش، رهاند مرا

 

بیشتر از قدیم ها امسال

حرم کربلا رساند مرا

 

همه جا در پناه او بودم

نائب روی ماه او بودم

 

ازدحام صفوف یعنی این

بار عام عطوف یعنی این

 

بین باب الجواد و گنبد شاه...

....ماندن ما، خسوف یعنی این

 

بیشتر از خودم به فکرم هست

"یا امامَ الرئوف" یعنی این

 

دم گرفتم هزار و یک دفعه

عاشقیِ حروف یعنی این

 

می روم پشت پنجره فولاد

بعد از آن هر چه باد، بادا باد

 

با رضای دل امام رضا

می رسم محفل امام رضا

 

موج دل را کشید سوی خودش

جذبه ی ساحل امام رضا

 

بین آب و گل تمامی ما

ریختند از گل امام رضا

 

چه مقامی رفیع تر از این؟

شده ام سائل امام رضا

 

بی بهانه، بهانه می گیرم

روضه ای عاشقانه می گیرم

 

رنگ، از روی باغ افتاده

 گیر دام نفاق افتاده

 

ترسم از خدعه های مأمون بود

گوییا اتفاق افتاده

 

از عبایش بخوان که چندین بار

در مسیر رواق افتاده

 

دست و پا می کشد به روی زمین

گوشه ای از اتاق افتاده

 

لخته های جگر سرازیر است

اشک های پسر سرازیر است

 

کربلا عطر جان فزا پیچید

خبری بین خیمه ها پیچید

 

چقدر یاس خوش بوی لیلا

به خودش زیر دست و پا پیچید

 

پدرش قطعه های اکبر را

وسط سطح یک عبا پیچید

 

گریه ها کرد و نسخه ی خود را

با دم "...بَعْدَکَ الْعَفٰا" پیچید

 

آهِ زینب فقط حیاتش داد

قسم خواهرش نجاتش داد

 

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۰۴:۰۱
عبدالرقیه

یا حسین

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی جواد مقدم

 

دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم
غرق محبتیم...به دنبال وصلتیم

هجران کشیده ایم...گناهی نکرده ایم
از دوری نگار پر از درد غربتیم

گیسوی یار بود که ما را اسیر کرد
لطفش مدام باد ! که خود بی لیاقتیم

سینه زنیم و یکسره معراج می رویم
سرمست،بین میکده گرم عبادتیم

ما بی حسین معنی دیگر نمی دهیم
بی عشق یار تیره و تاریم...ظلمتیم

لطف حسین بوده که درهم خریده است
لطف حسین بوده که مشمول رحمتیم

با "یا حسین" مرده ی مان زنده می شود
چون عاشقیم...عارف و صاحب کرامتیم!

ما را علی برای حسینش بزرگ کرد
از کودکی بزرگ شده بین هیأتیم

زهرا اجازه داده که ما گریه می کنیم
در بین روضه ها همه تحت عنایتیم

منصب چه منصبی!همگی عبد زینبیم
ما نوکریم و تا به قیامت رعیتیم

در روز حشر که همه از هم فراری اند
ذیل نگاه عمه ی سادات راحتیم
.
.
.
بزم شراب و می به خدا جایمان نبود
مایی که کوه و مظهر ایمان و عفتیم

دیدی حسین مردک شامی به ما چه گفت؟
نفرین به حرف هاش...گمان کرده کلفتیم

علی سپهری

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۳:۱۹
علی سپهری

در گنهکاری ز بس مشهور هستم

هر کجایی می روم مقهور هستم

 

طعنه ی مردم به من، دردی ندارد

درد من این است از تو دور هستم

 

بال پرواز مرا غفلت شکسته

در حصار جهل خود محصور هستم

 

غافل از سرمایه ی عمرم که طی شد

در سراشیبی تند گور هستم

 

معصیت های زیادم را ندیدم

بر عبادات کمم مغرور هستم

 

ذره ای سختی صدایم را درآورد

این همه نعمت، ولی من کور هستم

 

حق من عریانی و بی آبرویی است

با بزرگی خودت مستور هستم

 

سر پرستم باش در بازار دنیا

کودکی ناپخته و محجور هستم

 

سائلم، دور و بر باب الجوادم

در شعاع انتشار نور هستم

 

وقت جان کندن به دنبال رضایم

مثل سلمانی نیشابور هستم

 

خادم زوار اربابم حسینم

از تبار فُطرس و منصور¹ هستم

 

دوست دارم روضه را، پس در قیامت

با غم ارباب خود محشور هستم

 

ساربان مزدش گرفت اما خدایا

شاکی از وجدان آن مزدور هستم

 

در نیامد خاتم از انگشت و می گفت:

حلقه ات تنگ است پس مجبور هستم...

 

محمد جواد شیرازی 

 

۱ «أَرْبَعَةُ آلَافِ مَلَکٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ رَئِیسُهُمْ مَلَکٌ یُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ وَ لَا یَزُورُهُ زَائِرٌ إِلَّا اسْتَقْبَلُوهُ وَ لَا یُوَدِّعُهُ مُوَدِّعٌ إِلَّا شَیَّعُوهُ وَ لَا یَمْرَضُ إِلَّا عَادُوهُ وَ لَا یَمُوتُ إِلَّا صَلَّوْا عَلَیْهِ [وَ عَلَى جِنَازَتِهِ‏] وَ اسْتَغْفَرُوا لَهُ بَعْدَ مَوْتِهِ؛

چهارهزار فرشته در اطراف قبر حسین علیه‌السلام هستند که جملگى ژولیده و غبارآلودند و تا روز قیامت بر آن جناب مى‏‌گریند. رئیس ایشان فرشته‌اى است که به او منصور گفته مى‏‌شود. هیچ زائرى به زیارت آن حضرت نمى‌‏رود، مگر آنکه این فرشتگان به استقبالش مى‌‏روند و هیچ وداع‏ کننده‏‌اى [با آن حضرت وداع نمی‌کند] مگر آنکه این فرشتگان مشایعتش مى‌کنند و مریض نمى‏‌شود مگر آنکه عیادتش می‌کنند و نمى‏‌میرد مگر آنکه ایشان بر او [و بر جنازه‌‏اش] نماز می‌خوانند و پس از مرگش از خدا برای او طلب آمرزش مى‏‌کنند»؛ 

کامل‌الزیارات، ص١١٩

کافی، ج‏۴، ص۵۸۷؛

بحارالانوار، ج‏۴۵، ص۲۲۰و۲۲۶؛ ج‏۵۲، ص۳۲۹.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۲۰:۲۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج عبدالرضا هلالی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حیدر خمسه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا بذری

 

هر کس برای توبه مصمم نمی شود

با صد هزار موعظه آدم نمی شود

 

امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم

فردا همین مجال فراهم نمی شود

 

طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا

خالص نبوده است که محکم نمی شود

 

نامردی است بندگی لحظه ای ما

شوق گناه و نافله با هم نمی شود

 

باید برای خشکی چشم التماس کرد

این چاه خشک یک شبه زمزم نمی شود

 

ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:

من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟

 

شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر 

وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود

 

در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر

چیزی که از کریمی تو کم نمی شود

 

حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده

حلوا برای غم زده مرهم نمی شود

 

جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید

بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود

 

هرکس که آمده قدمی سمت کربلا

شرمنده ی رسول مکرم نمی شود

 

نان علی و فاطمه را سائلی که خورد

دیگر مقابل احدی خم نمی شود

 

شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند

پس مرهمی براش فراهم نمی شود

 

جوری که آیه های سرش ریخته بهم

هر کار هم کنند منظم نمی شود

 

این ضربه سخت بود ولی در دل علی

بر دردهای کوچه مقدم نمی شود

 

زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف

یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود

 

محمد جواد شیرازی

رمضان ۹۵

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۶:۲۵
عبدالرقیه

بر لب هر عاشقی گل کرده امشب یا حسن

می شوم عبد خدا ماه مبارک با حسن

 

ما اگر عبد حسینیم و گدای زینبیم

بر خود زینب قسم کرده جدا ما را حسن

 

رزق آب و نان من دائم ازین خانه رسید

نیستم مدیون دربار کسی الا حسن

 

سود با ما می شود گر کلب او گردیم ، چون...

...لقمه بر سگ می دهد ،  دردانه ی زهرا ، حسن

 

تا که جان دارم میان تن دم از او می زنم

شافع عقبی حسن ...مولا حسن... آقا حسن

 

ذکر یاسبّوح و قدوسم شده یا مجتبی

می روم سجده به عشق اینکه گویم یا حسن

 

کوری چشم زنی که قاتل پیغمبر است

می نویسم روی قلبم "سیدی مولا حسن"

 

ای که در شهر مدینه شهره گشتی بر کرم

یک نظر بر این گدا کن ماه دل آرا حسن

 

نیمه ی ماه است و دستم خالی و رویم سیاه

حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیّ یاحسن

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۷:۰۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری رمضان ۹۸

 

من عبد روسیاهم دست مرا بگیرید

شرمنده از گناهم دست مرا بگیرید

 

از بس که دور گشتم از خانه ی حبیبم

گم گشته است راهم دست مرا بگیرید

 

عبد جمودالعینم ازکثرت معاصی 

رفته زکف سپاهم دست مرا بگیرید

 

با زورقی شکسته خود را رساندم اینجا

تنها و بی پناهم دست مرا بگیرید

 

آغوش خود گشودی اما فرار کردم

برگشته غرق آهم دست مرا بگیرید

 

وقتی که غیرتم رفت شوق عبادتم رفت 

درمانده از گناهم دست مرا بگیرید

 

عهد شباب رفت و مویم سفید گشته 

بی حد شداشتباهم دست مرا بگیرید

 

شد آرزوی این دل ایوان طلای حیدر 

غیر از نجف نخواهم دست مرا بگیرید

 

تنها ره نجاتم شش گوشه ی حسین است

بی کربلا تباهم دست مرا بگیرید

 

شبهای جمعه قلبم در روضه ی حسین است

گریان قتلگاهم دست مرا بگیرید 

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۴۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی 


به اختیار خود از اختیار افتادم

گناه کردم و از چشم یار افتادم


قساوت آمد و روزی گریه ام را برد

 شبیه مرده شدم یک کنار افتادم


فریب خورده ام از طول آرزوهایم

ز روی جهل در این چاه تار افتادم


گناه و معصیتم آبروی من را برد

کنار اهل دل از اعتبار افتادم


هزار شکر همیشه میان راه خطا

به دام رحمت پروردگار افتادم


خدا کند که ببندد مرا کنار خودش

اگر دوباره به فکر فرار افتادم


هوای باده ی انگور حیدری دارم

دلیل دارد اگر که خمار افتادم


فقیر نان حسینم، خوشم که یک عمر است

به پشت خانه ی این سفره دار افتادم


دوباره روضه ی زینب، دوباره کرب و بلا

دوباره یاد غم آن دیار افتادم


***


برادرم تو نبودی و یکه و تنها

میان خنده ی چندین سوار افتادم


هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی و من

هزار و نهصد و پنجاه بار افتادم


چقدر رأس تو بر نی دل مرا خون کرد

چقدر پشت سر نیزه دار افتادم


محمد جواد شیرازی

رمضان ۹۵

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۳۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم

نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم

 

نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم

هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم

 

گناه کردم و از رو نرفتم و حالا

مرا زمین زده این کوله بار سنگینم

 

قساوت دل آلوده ام سبب شده است

امام عصر خودم را اگر نمی بینم

 

همیشه بر در این خانه محترم بودم

منی که مستحق ناسزا و نفرینم

 

خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم

ولی به رحمت پروردگار خوش بینم

 

درست نیست بیایم به خانه، می دانم

اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟

 

اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را

خوشم به لطف علی در صف محبینم

 

شنیده ام که علی همدم فقیران بود

در آرزوی علی سال هاست مسکینم

 

خدا کند که بیاید کنار من باشد

خدا کند که بیاید زمان تلقینم

 

مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست

که اشک روضه ی عباس هست تسکینم

 

شکسته ای کمرم را بلند شو برویم

سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟

 

هزار شکر که ام البنین نمی بیند

چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم

 

محمد جواد شیرازی

رمضان ۹۵

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۴:۴۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی 

 

در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته

خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته

 

بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم

از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته

 

خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد

شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته

 

در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم

 گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته

 

نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند

خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته

 

وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت

درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته

 

شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم

ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته

 

تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ

ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته

 

یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد:

برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته

 

بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر

در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته

 

من می روم اسیری، جای کفن حصیری

شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته

 

محمد جواد شیرازی

رمضان ۹۵

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

ماهت  آغاز شد و غرق در احسان شده ام

سفره ات پهن شد و شامل غفران شده ام

 

عبد فرار توام راه بده برگردم

سر به زیر آمده ام، سخت پشیمان شده ام

 

همه جا سر زده ام با همه کس دوست شدم

باز برگشته ام و باز پریشان شده ام

 

چه قدر توبه شکستم چه قدر بخشیدی

از همه بیشتر از ستر تو حیران شده ام

 

باعث شادی ابلیس شدم وای به من

بی سبب نیست که اینگونه هراسان شده ام

 

من که آلوده شدم قلب علی محزون شد

باعث اشک دو چشم شه مردان شده ام

 

هر چه بودم به دعای علوی برگشتم

مستمند کرم خسرو خوبان شده ام

 

چشمه ی چشم من از بار گنه خشک شده

بی سبب نیست پناهنده به سلطان شده ام

 

ماه ماه علی و رحمت حق در جوش است

پر کشیده دل من راهی ایوان شده ام

 

تشنه ام پس دم افطار کنم یاد حسین

یاد لبهای ترک خورده ی عطشان شده ام

 

گر چه پر خون بدنش روی زمین افتاده

ولی از داغ غم خواهر خود جان داده

حاج مجتبی قاسمی 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۵
مجتبی قاسمی

چشم آلوده ی ما لایق دیدار تو نیست

بین ما مدعیان هیچ کسی یار تو نیست

 

گنهم پشت گنه قلب تو را خون کرده

دیگر این عبد گنهکار گرفتار تو نیست

 

حاصل معصیت ما شده تبعید شما

این همه ظلم که کردیم سزاوار تو نیست

 

ندبه وعهد که خواندیم همه لغلغه بود

در عمل هیچ کسی طالب گفتار تو نیست

 

شرط دیدار تو چشمان بری از گنه است

بی سبب نیست کسی لایق دیدار تو نیست

 

یوسف مصر وجودی، همه ما مشتریت

لعنت حق به هر آن کس که خریدار تو نیست

 

شهر آلوده کجا منزل دلدار کجا

کس در این شهر ریاکار هوادار تو نیست

 

عبد آلوده به درگاه تو راهی نبرد

هر خطاکار که شایسته ی دربار تو نیست

 

ای طبیب همه برگرد مداوامان کن

وای بر آن که اسیر غم و بیمار تو نیست

 

متوقع شده ایم از کرم و جود شما

کس ندیدیم در این دهر بدهکار تو نیست

 

دیدن چهره ی تو چشم دگر می خواهد

گریه و اشک فراوان سحر می خواهد

 

حاج مجتبی قاسمی 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۱
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سیب سرخی

 

بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن

سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن

 

درختی بی ثمر هستم، برایت دردسر هستم

خزانم... شاخه ای زردم، کمی آقا نگاهم کن

 

نشستم با دو چشم تر، خجالت می کشم دیگر

ازین طرزِ عملکردم، کمی آقا نگاهم کن

 

نکن قلب گدا را خون، نگو سائل برو بیرون

فقیرم... از همه طردم، کمی آقا نگاهم کن

 

برای وصل جنت نه، وُفور ناز و نعمت نه

به عشقت نوکری کردم، کمی آقا نگاهم کن

 

ز هجرانت نمردم من، به دردت هم نخوردم من

فدای غربتت گردم، کمی آقا نگاهم کن

 

به سوز سینه ی زهرا، به آه زینب کبری

صدایت می زنم هر دم، کمی آقا نگاهم کن

 

امان از شام و ویرانه، عقیله بود و بیگانه

دو جمله روضه آوردم، کمی آقا نگاهم کن

 

من از ضرب لگد خواندم، دوباره روضه بد خواندم

صدایت را در آوردم، کمی آقا نگاهم کن

 

به یاد غربت زینب، خرابه می روم هر شب

شبیه جغد شبگردم، کمی آقا نگاهم کن¹

 

محمد جواد شیرازی

95/3

 

۱. امام صادق علیه السلام در مورد جغد فرمودند:

آیا هیچ یک از شما او را در روز دیده اید؟ عرض شد: خیر در روز آشکار نمی شود و فقط در شب ظاهر می گردد. حضرت فرمودند: اما اینکه این حیوان پیوسته در خرابه ها مسکن گرفته و در آبادی نمی آید جهتش آن است که وقتی حضرت امام حسین علیه السلام شهید شدند این حیوان به واسطه قسم بر خود حتم نمود که ابدا در آبادی سکنا نکرده و منزلش تنها در خرابه ها باشد. پس پیوسته در روز صائم و حزین است تا شب فرا برسد و وقتی شب درآمد از ابتدای آن تا صبح بر مصیبت امام حسین علیه السلام زمزمه و نوحه سرائی و مرثیه خوانی می کند.

 

کرامات الحسینیة

 کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص:۳۱۹

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۸
عبدالرقیه

منم امید پیمبر، ستاره ی مادر

نهم پسر به حسین و سلاله ی حیدر

 

منم که لیله ی قدر نهان طاهایم

عصاره ی نبی مرتضی و زهرایم

 

اگر که احمد مختار گشته ختم رسل

 منم کسی که گرفته مدال خاتم کل

 

شدم به عترت احمد نشان حسن ختام

منم که جمع خصالم به اهل بیت عظام

 

نوید آمدنم را پیمبران دادند

امید وصل مرا بر همه جهان دادند

 

پیمبران اولوالعزم وصف من گفتند

در آرزوی وصالم به خاک غم خفتند

 

به نوح در دل طوفان رسید وعده ی من

چو خضر آب بقا خورد گشته بنده ی من

 

به یوسف از حسناتم به چاه گفته خدا

و یونس از دل دریا شنید وصف مرا

 

خلیل در دل آتش به یاد من افتاد

کلیم نام مرا بین نیل سر می داد

 

در انتظار من عیسی به آسمان پر زد

به عرش حضرت خاتم به عشق من سر زد

 

منم که وصف جمالم بیان نموده رسول

منم که منتقمم بر گلایه های بتول

 

به خطبه های مکرر علی مرا خوانده

برای رؤیتم از دیده اشک افشانده

 

به آب لب نزد و تشنه شاه کرب و بلا

میان قتلگه و زیر دشنه خواند مرا

 

شنید نام مرا چون رضا ز جا برخواست

ز درگه احدیت ظهور من را خواست

 

به سوره ها و به آیات حق شدم توصیف

محبتم به همه انبیا شده تکلیف

 

به عشق من همه افلاک دست بر کارند

تمام خلقت حق انتظار من دارند

 

به یمن من به زمین رزقِ خلق می بارد

به وقت موهبتش حق نظر به من دارد

 

منم ذخیره ی معبود در زمان شما

منم مدافع ایمان و حرز جان شما

 

رسید نیمه ی شعبان و آمدم دنیا

دعا کنید ظهورم ز خالق یکتا

 

حاج مجتبی قاسمی

۹۵/۲

 
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۳
مجتبی قاسمی