سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۶۲ مطلب با موضوع «ج/ اشعار مناجات با امام زمان» ثبت شده است

ای که در سینه ی خود داغ فراوان داری

چقدر غم به دل از محنت دوران داری

 

‌همه رنجور ز یلدای فراقت هستند

پیرو مست میان همه ادیان داری

 

قصه ی غربت تو غصه شده در دل ما

چقدر غصه خور از قصه ی هجران داری

 

آرزویم شده تا سائل کویت بشوم

تو کریمی، به گدای رهت احسان داری

 

نوکرانت همه دیوانه ی رخسار تواند

بس که در چهره نشان از رخ یزدان داری

 

یوسف فاطمه برگرد به جان زهرا

که فدای قدمت یار هزاران داری

 

وای بر ما که تو را راهی صحرا کردیم

بی سبب نیست که اینقدر پشیمان داری

 

آخر سال رسید و نرسیدی آقا

چقدر منتظر پاره گریبان داری

 

سر سال است فقط روی تو را می طلبم

چون که در چهره ی خود باغ بهاران داری

 

نکند مرگ بیاید تو نیایی آقا

همه دردیم و شما نسخه ی درمان داری

حاج مجتبی قاسمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۵۶
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دردهایم شده تکرار، بهم ریخته ام

غم شده بر سرم آوار، بهم ریخته ام

 

بعد از عمری، سر پیری به خودم می نگرم

من کی ام؟ عبد گنهکار، بهم ریخته ام

 

آخر سال شد و دردِ فراقت آقا

شده در سینه تلمبار، بهم ریخته ام

 

قدرِ یک سال خجالت زده ام از رویت

حقم این است که بسیار بهم ریخته ام

 

خبری نیست دگر از من و اشک سحرم

چشم هایم شده بیمار، بهم ریخته ام

 

منم و این دل رسوا شده و دست نیاز

نظری حضرت دلدار، بهم ریخته ام

 

پسر حضرت زهرا، به رقیه العفو

التفاتی بکن ای یار، بهم ریخته ام

 

جان فدای دل آن دخترکی که می گفت:

به زمین خوردم و ناچار بهم ریخته ام

 

روسری سوخت، سرم سوخت، حجابم افتاد

وسط کوچه و بازار بهم ریخته ام

 

خبری از پدرم نیست، مرا برده ز یاد!!!

اصلا انگار نه انگار بهم ریخته ام

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

از غم دوری ات ای یوسف دل، محزونم

چه کنم با غم و با غصه ی روز افزونم؟!

 

بسته شد روزنه ی نور به رویم کم کم

زیر بار گنه و معصیتم، مدفونم

 

حق من بی سر و پایی است ولی لطف کن و

از سرِ سفره ات ای یار نکن بیرونم

 

ضعف کردم سرِ بخشیده شدن تا که خدا

به مناجات تو بخشید مرا، ممنونم

 

خونشان ریخت ولی پرچم یا فاطمه ماند

همه ی عمر به خون شهدا مدیونم

 

گفت زهرا به علی خوب شدم، گریه نکن

من فقط از غم تنها شدنت دلخونم

 

نگذارم ز سرت تار مویی کم بشود

با همین پیکر درهم شده و گلگونم

 

نگرانم بروم خشک شود کام حسین

سالیانی است که از غربت او محزونم

محمد جواد شیرازی

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۳۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

امام عصر نظر می کند، حواست هست؟

به هر محله گذر می کند، حواست هست؟

 

بدون یار و غریبانه در دل صحرا

عزیز فاطمه سر می کند، حواست هست؟

 

شبیه مادر خود، خانه خانه مردم را

از انتظار خبر می کند، حواست هست؟

 

در انتظار من و تو نشسته، با گریه...

شبِ بلند سحر می کند، حواست هست؟

 

هر آن که گریه نکرد از مصیبت زهرا

به روز حشر ضرر می کند، حواست هست؟

 

شنیده ایم غم کوچه را ولی آقا

نظر به کوچه و در می کند، حواست هست؟

 

به روی حوریه حتی سقوط برگ درخت

یقین که زود اثر می کند، حواست هست؟

 

****

 

آهای شمر لعین مادری سرِ گودال

نظر به ذبح پسر می کند، حواست هست؟

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۱۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

(حدیث نفس)

ای نفس، یا به خاطر آقا خطا نکن

یا بعد از این برای ظهورش دعا نکن

 

او از خدا به جای تو شرمنده می شود

باشد... تو از امام زمانت حیا نکن!!!

 

خیلی فریب خورده ی دنیا شدی، بس است

بر این دو روز قدرت خود اتّکا نکن

 

امروز را به وعده ی فردا هدر نده 

توبه کن از جهالت و چون و چرا نکن

 

در اوج بی پناه شدن، نان غیر را

هرگز نگیر و پشت به آل عبا نکن

 

مانند فاطمه همه جا با ولی بمان

بین مسیر دامن او را رها نکن

 

*******

پایه گذار قتل نبی، از حرم برو

این جا نمان، مصیبت ما را دوتا نکن

 

با احتیاط رد شو و با پای نحس خود

بی حرمتی به چادر خیرالنسا نکن

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۵۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

بهار بندگی ام را خودم خزان کردم

گناه کردم و از کرده ام زیان کردم

 

چقدر دل، سرِ آمال خویش آزردم

چه کارها که برای دو لقمه نان کردم

 

رضای صاحب خود را نکرده ام منظور

نگاه بر سخن و حرف این و آن کردم

 

به جای خیر فقط دردسر شدم عمری

همیشه خون به دل صاحب الزمان کردم

 

مرا گرفت به آغوش و زیر و رویم کرد

همین که وضع بدم را کمی بیان کردم

 

هزار بار زمین خوردم و خدا را شکر

هزار بار توسل بر آسمان کردم

 

مرا همیشه دعا کرد و مهربان تر بود...

از آن چه در همه ی زندگی گمان کردم

 

همین که فاطمه گفتم مرا خرید آقا

قسم به فاطمه صد بار امتحان کردم

 

دم غروب غریبانه گریه و زاری

برای غربت آن قبر بی نشان کردم

 

پرش شکسته پرستو و در قنوتش خواند:

هوای پر زدن از بین آشیان کردم

 

برای آن که نبیند علی چه شد دستم

سه ماه بازوی خود را از او نهان کردم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۲۷
عبدالرقیه

 

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

خسته ام از مکر دنیا، چاره چیست؟
مانده ام تنهای تنها، چاره چیست؟
 
نفس بد، انداخت از چشمت مرا
حبس گشتم در خود آقا چاره چیست؟
 
غیر چشم خیس و داغ دوری ات
قسمت ما نیست اما چاره چیست؟
 
قطره ی ناچیز و بی مقدار را
جز نظر بر لطف دریا چاره چیست؟
 
تو مرا بیرون کنی دق می کنم
بنده را جز لطف مولا چاره چیست؟
 
من غلط کردم، پشیمانم، بگو...
جان زینب، جان زهرا چاره چیست؟
.
.
.
 
پهلوی زهرا گرفت و زینبش
گریه کرد و گفت اسما چاره چیست؟
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۰۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری
 

راندن درماندگان اصلا نمی آید به تو

جز عطا، ای آسمان اصلا نمی آید به تو

 

دلشکسته آمدم سویت، پناه آورده ام

دل شکستن بی گمان اصلا نمی آید به تو

 

من سرم خورده به سنگ و ناتوان برگشته ام

قهر با این ناتوان اصلا نمی آید به تو

 

حق من این است رسوایم کنی با این وجود

حضرت صاحب زمان اصلا نمی آید به تو...

 

ما عزاداران زهراییم، پس با این حساب

بستن در رویمان اصلا نمی آید به تو

 

دید، حیدر همسرش را مو پریشان، ناله زد:

ای بهار من، خزان اصلا نمی آید به تو

 

تو ستون لشکر مرد غریب یثربی

فاطمه، قدِ کمان اصلا نمی آید به تو

.
.

.

"دید زینب چوب را روی لبان یار گفت:

ای برادر خیزران اصلا نمی آید به تو"
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۳۱
عبدالرقیه

 

از نحسی گناه بهایم عوض شده

حال دعا و سوز و نوایم عوض شده

 

خیلی دعا برای ظهورت نکرده ام

یادت نبوده ام که دعایم عوض شده

 

یک روز غرق شهوت و یک روز مست جاه

معلوم می شود که خدایم عوض شده

 

چشمی که خشک شد به امامش نمی رسد

حالات چشمِ عقده گشایم عوض شده

 

دیشب دعام کردی و بی خود نبوده که

از صبح زود، حال و هوایم عوض شده

 

تو رحمتی و با نظرت سوی نامه ام

با فعل خیر، جرم و خطایم عوض شده

 

آلوده ام قبول ولی بی پناه نه

اصلا مگر امام رضایم عوض شده؟!

 

خیبر شکن مقابل زهرا نشست و گفت:

در بستری و حال سرایم‌ عوض شده

 

زهرا تمام قوّت جان منی، بخند

با گریه ات زمانه برایم عوض شده

 

دیشب عبام را رویت انداختم ولی

دیدم سحر که رنگ عبایم عوض شده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۴۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

ازین همه فراق، دل کباب شد بیا دگر

زمانه بی تو بر سرم خراب شد بیا دگر

 

سکینه ی زمین و آسمان، امام مهربان

زمانه، سینه اش پُر اضطراب شد بیا دگر

 

مرا زیاد در گناه دیدی و دلت شکست

دلم شکست و از خجالت آب شد بیا دگر

 

خجالت آور است گفته ام، نمایِ شهرمان

چقدر بی حیا و بد حجاب شد بیا دگر

 

فقیرها به زیر پای اغنیا فدا شدند

دوباره از حقیقت اجتناب شد بیا دگر

 

هوا بدون بودنت، جهنم است بی گمان

نفس زدن برای ما عذاب شد بیا دگر

 

هزار و یک طریق خواندمت بیا، نیامدی

به هر دری زدم دلم جواب شد بیا دگر

 

هنوز می رسد نوا، حسین زیر دست و پا...

میان خون محاسنش خضاب شد بیا دگر

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۶ ، ۰۱:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

چه رأس ها که نرفته به دار هجرانش

ولی به وصل نشد ختم، کار هجرانش

 

پر از غم است دلم با وجود این اصلا

غمی نمانده برایم کنار هجرانش

 

به جز بهشتِ وصالش مرا مداوا نیست

چنان زده است به جانم شراره هجرانش

 

در این زمان که همه بی خیال آقایند

خوشا کسی که بماند دچار هجرانش

 

رسید صبحِ وصالش به شیخ انصاری

به ما رسید فقط شام تار هجرانش

 

کجاست سید بحر العلوم تا باشد

در این زمانه ی دشوار یار هجرانش

 

" کجاست هم نفسی تا به شرح، عَرضه‌ دهم

که دل چه می ‌کشد از روزگار هجـرانش"*

 

کجاست چشم پر آبی که یار من باشد

به اشکِ دیده شود داغدار هجرانش

 

ز بس که دوریِ کرب و بلا نصیبم شد

نشسته بر سر و رویم غبار هجرانش

 

حسین رفت و عقیله به دردسر افتاد

شکست خواهر او در فشار هجرانش

محمد جواد شیرازی

*بیت ستاره دار از جناب حافظ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۶ ، ۱۲:۲۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

هر کس که در این میکده زحمت نکشیده

راه کجِ سِیرش به سعادت نکشیده

 

مردم به تملق به بزرگی نرسیدند

شاهیم به احسان تو، منت نکشیده

 

خسران زده آن است که در عالم فانی

با جان و دلش بار محبت نکشیده

 

از شام سیاه دل ما بی خبران است

خورشید اگر پرده ز صورت نکشیده

 

درد است که در خنده ی معصیت و غفلت

از چشم ترت بنده خجالت نکشیده

 

تأثیر دعای سحرت بوده که زهرا

بر اسم من بی سر و پا خط نکشیده

 

یابن الحسن امروز بیا درگذر از من

تا کار به فردای قیامت نکشیده

 

مانند حسین بن علی هیچ شهیدی

با جوهر خون، صحنه ی عزت نکشیده

 

در رخت اسیری است ولی دختر حیدر

پیروز نبرد است و حقارت نکشیده

 

در کوفه و در شام بلا هیچ خبیثی

چادر ز سر آیه ی عصمت نکشیده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

عمر گران من سر غفلت حراج شد
بازار گرم بندگی ام بی رواج شد
 
آتش زدم به دار و ندار و جوانی ام
چون حاکمی که مست ز وصل خراج شد
 
بیماری دلم، سرِ تکرار معصیت
از حد گذشت آخر و صَعبُ العلاج شد
 
چیزی ندارم و سر خوان امام عصر
دلگرمی ام همین صفت احتیاج شد
 
شکر خدا که از نفسش گریه کن شدم
گریه برای ظلمت قلبم سراج شد
 
تقصیر قاتل است اگر دختر علی
در قتلگاه بی رمق و هاج و واج شد
محمد جواد شیرازی
 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۶ ، ۰۸:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

تا کی غریبانه در این کنعان بمانم؟!

در انتظار دیدنت گریان بمانم
 
تا کی منِ قحطی زده بین بیابان
محروم از باریدن باران بمانم؟!
 
خیلی زیان دیدم از این دوران هجران
نگذار بیش از پیش در خسران بمانم
 
وقتی دلت را با گناهانم شکستم
حق من است آواره و حیران بمانم
 
ای وای اگر بی درد هجرانت بمیرم
ای وای اگر در جهل خود پنهان بمانم
 
بالاتر از بی دردی اصلا محنتی نیست
من دوست دارم بی سر و سامان بمانم
 
مُشتم همین که باز شد آواره گشتم
باید همیشه دست بر دامان بمانم
 
ریزه خورت هستم، به من نفرین اگر که
خیره به دست لطف این و آن بمانم
 
بین حسینیه فقط جریان گرفتم
تا آخرش بگذار در جریان بمانم
 
خواب و خوراکم درد دوری از حرم شد
تا کی به فکر مرقد جانان بمانم؟!
 
پیراهنش غارت شد و باید همیشه
گریه کن آن پیکر عریان بمانم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۸:۱۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 
وقتی که یادت نیستم، بی اعتبارم
وقتی به تو ایمان ندارم، بی قرارم
 
الحق و الانصاف کم فکر تو هستم
از بس که بر این نفس وامانده دچارم
 
شاید که از چشمانت افتادم که این طور
دیگر زمان معصیت بی اختیارم
 
یابن الحسن، با غفلتم سرمایه ام سوخت
رحمی نما، آتش گرفته کوله بارم
 
باشد بزن اما دگر رو برمگردان
شرمنده ام من از گناه بی شمارم
 
دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی
دیدم غریق رحمت پروردگارم
 
گرچه برایت نوکر خوبی نبودم
با این همه جد شما را دوست دارم
 
من که نشد یک بار پیش تو نشینم
شاید زمان روضه بنشینی کنارم
 
رو به برادر، خواهری با گریه می گفت:
با رفتنت آتش زدی بر روزگارم
 
ای کاش می شد بوسه از رویت بگیرم
قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۶ ، ۰۰:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود فایل تصویری شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری
 

قربان تو و محکمه ی عذر پذیرت
قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت
 
ای حجت حق، درگذر از بنده ی زارت
حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت
 
خالی شده پیمانه ی ما "أوْفِ لَنَا الْکَیْل"
ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت
 
هر لحظه ی ما پر شده از عطر دعایت
الحق که تو هستی همه دَم، فاطمه سیرت
 
هر جا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم
بگذار بمانیم همان معرکه گیرت
 
"هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم"
دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت
 
گفتیم بیا روضه ی عباس گرفتیم
شاید که سوی خیمه ی ما خورد مسیرت
 
ای مادر عباس اجازه بده یک بیت
ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت
 
بی دست و پُر از تیر ز بالای بلندی
افتاد زمین ام بنین، ماه منیرت
محمد جواد شیرازی
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۲۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمدرضا طاهری
دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی
 

دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست

اصلا برای آمدنش بی قرار نیست

 

گیرم رسید روز وصالش چه فایده؟!

وقتی که دل، به شوق وصالش دچار نیست

 

روزی هزار بار دلش را شکسته ام

این گونه زیستن، ادبِ انتظار نیست

 

همسایه ای گرسنه و اهل محله خواب

یعنی در این محله کسی سفره دار نیست؟!

 

آخر چقدر در پی دنیا دویده ایم؟!

باور کنیم، حرص زدن افتخار نیست

 

امروز اگر که توبه نکردم، چه می کنم

فردا که زیر خاک، مرا اختیار نیست؟!

 

باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد

گریه برای عاشق دلداده عار نیست

 

ای دل به هوش باش و ببین چرخ روزگار

خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست

 

وای از مزار و غمکده ی باقرالعلوم

یک سایه بان به گستره ی آن مزار نیست

 

حجاج، مکه اند و به روز شهادتش

یک شیعه در مجاورت آن دیار نیست

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۲۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 
کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را
کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را
 
ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا
صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را
 
خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید
نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را
 
تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت
به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را
 
چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که
نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را
 
چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد
روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را
 
محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است
همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را
 
شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن
از این ترک تعلق یافته راه کمالش را
 
بسوز ای دل برای غصه های عمه ی سادات
که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را
 
امان از چوبه ی محمل، بگو یک زن در این محفل
ببندد بر سر خونی زینب تکه شالش را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۵
عبدالرقیه

✅ مخمسی تضمینی با تضمین از غزل جناب لسان الغیب حافظ شیرازی

چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست

تمام عمر نشیند کنار معبر دوست

بخواند از غم هجران روی انور دوست:

"صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست

بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست"

 

بدون یار، سراپا زیان و خسرانم

نشسته ام سر سجاده ندبه می خوانم

فراق، حق من بی وفاست می دانم

"به جان او که به شکرانه جان برافشانم

اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست"

 

بگو برای نگار از ارادت بسیار

سلام ما برسان سوی خیمه ی دلدار

بگیر پیرهنی بهر دیده ی خون بار

"و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار*

برای دیده بیاور غباری از در دوست"

 

من و صدا زدنِ یار، بی وضو هیهات

رسیده باده بر این خشکی گلو هیهات

از اضطرار زنم بر غریبه رو هیهات

"من گدا و تمنای وصل او هیهات

مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست"

 

سرای سینه ام از غصه بیت الاحزان است

همیشه دوری یوسف نصیب کنعان است

که گفته است فراق نگار آسان است؟!

"دل صنوبری ام همچو بید لرزان است

ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست"

 

نمی دهند به مجنون وصال لیلا را

نمی دهند به او رخصت تماشا را

به سرورش نرسانند عبد رسوا را

"اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را

به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست"

 

محمد جواد شیرازی 

*بار: اذن، اجازه، رخصت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

آبرویم را سرِ این نفس، آسان می برم

مرگ را از خاطرم هنگام عصیان می برم

 

تشنه ی معرفتم، این سو و آن سو می روم

بهره ای اصلا از این دریای قرآن می برم؟!

 

بنده ای حیرانم و جای کلام صاحبم

از کلام دیگران بی فکر، فرمان می برم

 

لوح دل، بی آب دیده از گنه عاری نشد

اشک را با غفلتم از کوی مژگان می برم

 

بعد از این حالا که یوسف هم خریدارم نشد

چون زلیخا، خون جگر، سر در گریبان می برم

 

من نمی بینم، نمی دانم، نمی فهمم ولی

بهره ها از او در این دوران هجران می برم

 

گرچه در هفته فقط یک جمعه یادش می کنم

از دعایش روز و شب سود فراوان می برم

 

بی پناهم، هر کجا رفتم جوابم کرده اند

پس پناهم را به دربار خراسان می برم

 

جام جانان را همیشه با وضو سر می کشم

نام سلطان را فقط با چشم گریان می برم

 

کربلا می خواهم و با صد امید و آرزو

حاجتم را محضر آقا رضاجان می برم

 

با توسل بر غم زهرا به مشهد می روم

با توسل راه در دربار سلطان می برم

 

ننگ بر اهل مدینه که علی فرموده است:

همسرم را با قد خم بیت الاحزان می برم

 

محمد جواد شیرازی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۲۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سازور

یک روز پی کسبی و در فکر معاشی

یک روز شدی غرق تماشای حواشی

 

ای طالب طوف نوه ی زاده ی کعبه

وقتش نشده تا که سرت را بتراشی

 

این رسم، کجا رسم تمنای نگار است؟!

بی زحمت و بی خدمت و بی سعی و تلاشی...

 

گمراه بمان... لیک بدان منتظرت هست

تو منتظر یار، چه باشی چه نباشی

 

پروانه به پروانه شهیدان همه رفتند

تا اینکه نیفتد به رخ شمع خراشی

 

ای دیده بیا همدم داغ جگرش باش

تا بر جگر شعله ورش اشک بپاشی

 

دیر آمده ای... زود برو از روی جسمش

ای که ته گودال به دنبال عباشی

 

محمد جواد شیرازی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۱
عبدالرقیه
 
به سوی یار از ندارها سلام می رسد
خوشیم این سلام ها به آن امام می رسد
 
شدیم بی نصیب از نظاره ی رخش ولی
نگاه لطف او به ما علی الدوام می رسد
 
عطای یار و منعِ بخشش اش یکی است باطنا
صلاح ماست هر دوتاش... هر کدام می رسد
 
بریده می شود نخ توسل اهالی اش
به پای سفره ای که لقمه ی حرام می رسد
 
از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید
از آن طرف همیشه لطف و احترام می رسد
 
همین که بر دعا دو دست خود بلند می کند
به قلب ما همان دقیقه التیام می رسد
 
دل شکسته از غریبی عقیله صبر کن
می آید آن امام و وقت انتقام می رسد
 
فدای دختر علی که با قد خمیده اش
محله ی یهودیان شهر شام می رسد
 
چقدر کارِ این بزرگ زاده سخت می شود
در آن زمان که کاروان به ازدحام می رسد
 
گرسنه اند کودکان و رو به کس نمی زنند
اگرچه بوی نان تازه بر مشام می رسد
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۱:۳۶
عبدالرقیه

یا صاحب العصر و الزمان

درمانده ام...چیزی ندارم غیر آهم
این قحطی اشک دو چشمانم گواهم

اصلا حواسم به تو و تنهایی ات نیست
شرمنده آقای غریبم...رو سیاهم

هنگام معصیت به یاد تو نبودم
تو گریه کردی جای من بر اشتباهم

ای آبرودار ! آبرویم را نبردی
طوری که اصلا فکر کردم بی گناهم

می ترسم آخر سر ز چشمانت بیفتم
بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم

دیگر برایم طاقت و صبری نمانده
می افتد آخر سر به روی تو نگاهم ؟

اصلا مرا چه به وصال و شِکوه از هجر ؟!
وقتی که انقدر از شما دور است راهم

گیرم که بین معصیت بال و پرم سوخت
گیرم حقیری بی نوا در قعر چاهم

با این همه وضع بدم مثل تو آقا
گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم

جان ها فدای خواهری که ناله می زد:
ای کشته ی افتاده قعر قتلگاهم ...

آخر تو را با قتل صبر از من گرفتند
حالا ببین بی یار و بی پشت و پناهم

کل حرم غارت شده، چشم تو روشن
همراه دخترهات در بند سپاهم

دور از وطن، ای جان من، تکه حصیری
جای کفن آخر برایت شد فراهم

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۲۱:۰۱
علی سپهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان

از درد ما که باخبری صاحب الزمان

 

ما ندبه های پشت سر مرکب توایم

پایان راه در به دری صاحب الزمان

 

دیدی نیامدی و نشد زائرت شویم؟!

شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان

 

عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟!

ای که امید چشم تری صاحب الزمان

 

عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست

ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟!

 

حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است

بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان

 

ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست

آقای سامرا نظری صاحب الزمان

 

امشب دعا به حال دل تنگ ما نما

از کربلا که میگذری صاحب الزمان

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۲۲:۵۵
عبدالرقیه

گرفته داغ هجرانت از این پیکر توانم را

شکسته بی تو بودن بندبند استخوانم را

 

نمیدانم چه خواهد شد پس از این غصه ی هجران

برایت قصه ها دارم شنیدی داستانم را؟

 

به هرسویی که می گردم نمی یابم نشانت را

کسی این جا نمی بیند عزیز مهربانم را

 

من آن عبد سیه رو و گدای درگهت هستم

تو مولایی تو می دانی دعاهای نهانم را

 

تویی یوسف و من چشم انتظار چشم های تو

منم یعقوب در کنعان نمی یابم جهانم را

 

شبیه رود جاری نیست یک لحظه نگاهی کن

که رودش می کنی با دیده هایت دیدگانم را

فائزه سادات معززی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۳
عبدالرقیه

تضمینی بر غزل استاد لطیفیان

 

غفلت از راه تو بی یار  شدن هم دارد

 غرق در درهم و دینار شدن هم دارد

خواب شهوانی ما عار شدن هم دارد

"غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد

از شما دور شدن زار شدن هم دارد"

 

هر که از غیر خبر داد محلش ندهند

هر که از عشق شد آزاد محلش ندهند

نزند بنده چو فریاد محلش ندهند

"هر که از چشم بیافتاد محلش ندهند

عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد"

 

درد اینجاست که هر صبح نمی بینیمت

غم عظماست که هر صبح نمی بینیمت

سینه غوغاست که هر صبح نمی بینیمت

"عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت

چشم بیمار شده تار شدن هم دارد"

 

ما ز هجران تو در اوج غریبی هستیم

ما گرفتار بلایای عجیبی هستیم

در به در، بی سر و سامان نهیبی هستیم

"همه با درد به دنبال طبیبی هستیم 

دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد"

 

دینمان گم شده ای یار دلت با ما نیست؟

نشده موعد دیدار؟ دلت با ما نیست؟

نوه ی حیدر کرار دلت با ما نیست؟

"ای طبیب همه انگار دلت باما نیست

بدشدن حس دل آزار شدن هم دارد"

 

اشک ها در اثر هجر شما جمع شده

خون دل در دل مردان خدا جمع شده

سوز و تاثیر ز الحان دعا جمع شده

"آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده

این همه عقده تلمبار شدن هم دارد"

 

همه ی ندبه کنان سائل این درگاهند

از عطش سوخته افتاده میان راهند

منتظر در صف دیدار رخت ای شاهند

"از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند

لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد"

 

خسته ایم از غم هجران و جدایی آقا

ذکر ما صبح وشب این است کجایی آقا

کی رسد بر سر ما دست شفایی آقا

"نکند منتظر مردن مایی آقا

این بدی مانع دیدار شدن هم دارد"

 

ما فقیریم فقیر غم دنیا هستیم

در جوانی همه گیر غم دنیا هستیم

بی سبب نیست شهیر غم دنیا هستیم

"ما اسیریم، اسیر غم دنیا هستیم

غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد"

 

حاج مجتبی قاسمی

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۰۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری

 
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی
عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی
 
در غفلت از قیامت، با شعله ی جهالت
آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی
 
تاریک و روسیاهم، افتاده قعر چاهم
ای شمس روزگارم یابن الحسن اغثنی
 
از شرم ناگزیرم، از شرم سر به زیرم
از شرم بی قرارم، یابن الحسن اغثنی
 
جز رحمت نگاهت، جز گرمی پناهت
آرامشی ندارم، یابن الحسن اغثنی
 
ای ذوالکرم می آیی؟ بالاسرم می آیی...
هنگام احتضارم؟ یابن الحسن اغثنی
 
هستم فقیر خوانت، بر لطف بی کرانت
خیلی امیدوارم، یابن الحسن اغثنی
 
مانند والدینم، گریه کن حسینم
این است اعتبارم، یابن الحسن اغثنی
 
عقده گشایی ام کن، کرب و بلایی ام کن
دلتنگ آن دیارم، یابن الحسن اغثنی
 
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۰۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سازور

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی سلحشور

میان چاه ظلمت دلم عذاب می شوم

مریضم و دخیل نور آفتاب می شوم

 

خودم دلیل این همه جدایی و مصیبتم

خودم برای دیدن شما حجاب می شوم

 

همیشه از گناه بی شمار خویش غافلم

ولی فریب خورده ی کمی ثواب می شوم

 

توکلم بدون یاد تو ضعیف می شود

تو را ز یاد می برم پر اضطراب می شوم

 

برای تحبس الدعا شده کمی دعا کنید

اگر مرا دعا کنید، مستجاب می شوم

 

به گنبد علی قسم اگر به من نجف دهی

تُرابِ پای زائران بوتراب می شوم

 

کنار دیگران به خود چقدر فخر می کنم

برای روضه آمدن که انتخاب می شوم

 

چهل شبانه روز خرج حاجتم نمی کنم

دو بیت روضه خوانِ اصغر و رباب می شوم¹

 

بس است سینه ی مرا چقدر چنگ می زنی؟!

بس است اصغرم که از خجالت آب می شوم

 

عزیز تشنه ام کمی به مادرت نگاه کن

ببین چگونه از غریبی ات کباب می شوم

 

محمد جواد شیرازی

 

۱. آیت الله حق شناس رحمة الله علیه می فرمودند: "یکبار در حین خواندن زیارت عاشورای چهل روزه مشکلی پیش آمد و نتوانستم آن را بجا آورم. برای همین خیلی ناراحت شدم و به ابا عبدالله (علیه السلام)متوسل شدم، ناگهان دیدم آقا تشریف آوردند و فرمودند: آمیرزا عبدالکریم چه شده است. ایشان قضیه را عرض کرده بودند. آقا فرمودند: حق شناس چرا به علی اصغر ما متوسل نمی شوی؟ مگر شما علی اصغر ندارید؟ آقای حق شناس هم در خواب عرض کرده بود که آقا صبر کنید روضه خوان صدا کنم. امام فرمودند نمیخواهد  روضه خوان بگویید، خودت روضه علی اصغر را بخوان"

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۳۸
عبدالرقیه

دانلوود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

سلام صاحب الزمان، سلام بر حریم تان

به صد امید هر سحر سلام می دهیم تان

 

بهار می شود دل خزان برگ ریزمان

صبا اگر بیاورد به شهر مان شمیم تان

 

خودت به فکر ما همیشه از قدیم  بوده ای

دلم خوش است بر همین کرامت قدیم تان

 

مرا که بین ظلمت زمانه غرق گشته ام

به جبر هم شده ببر به راه مستقیم تان

 

همیشه همنشین این دل شکسته ام شدی

اگرچه کوچکم برای منصب ندیم تان

 

اگر تو را قسم دهم مرا قبول می کنی؟!

به اضطراب زینب و به مادر کریم تان...

 

به جای روضه یک سؤال می کنم فقط همین

سؤال می کنم از آن مصیبت عظیم تان

 

میان این همه صحابه ی نبی چرا کسی

جلو نیامد و نشد مدافع حریم تان؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۴۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

دردی که گلستان مرا ریخته بر هم

آسایش دوران مرا ریخته بر هم

 

هجران رخ یوسف زهراست که این طور

آبادی کنعان مرا ریخته برهم

 

بیچارگی و درد فراقی که چشیدم

یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم

 

دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم

دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم

 

خسته شدم از این همه تاریکی نفسم

آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم

 

درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف

این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم

 

مدیون گل فاطمه هستم که دعایش

پرونده عصیان مرا ریخته بر هم

 

داغ غم جانسوز علی و غم زهرا

آرامش مژگان مرا ریخته بر هم

 

فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من

اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم

 

مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل

احوال پریشان مرا ریخته برهم

 

لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد

نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم

 

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۱۳
مهدی علی قاسمی