سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۹۲۱ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا» ثبت شده است

و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

#عرفه

عرفه آمد و مهمان حسینیم همه

خیره بر رحمت دستان حسینیم همه

 

عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم

بازهم پاره گریبان حسینیم همه

 

وسط روز رسیدیم و همه می بینند

عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه

 

دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم

در پی نسخه ی درمان حسینیم همه

 

حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم

عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه

 

ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند

ما بدهکار به احسان حسینیم همه

 

او مناجات کند کار همه می گیرد

تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه

 

عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب

در ره عشق به قربان حسینیم همه

 

اشک ما خرج برای غم اغیار نشد

روزگاری است که گریان حسینیم همه

 

آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است

داغدارِ تن عریان حسینیم همه

 

چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد

کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه

 

ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم

مات از جود فراوان حسینیم همه

 

خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید

ما اسیر لب و دندان حسینیم همه

 

#محمد_جواد_شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۹
عبدالرقیه

من گم شدم، مانند بغض در گلویم

یا نور و یا برهان، بیا در جست و جویم

 

خیلی دلت را با گناهانم شکستم

خسته شدم دیگر من از این خلق و خویم

 

تو آبروی آبرودارن عرشی

من بنده ای رسوایم و بی آبرویم

 

عمری برایت وصله ای ناجور بودم

یک لحظه هم حتی نیاوردی به رویم

 

می خواستم با گریه برگردم به سویت

دست کریمت زودتر آمد به سویم

 

من بی ادب بودم برایت شعر گفتم

تو برتر از آنی که من از تو بگویم

 

هربار کارم سخت برهم ریخت، فورا

گفتم حسین و زود کردی زیر و رویم

 

ای کاش زنده باشم و ماه محرم

دیگ غذای روضه هایش را بشویم

 

ای کاش زنده باشم و از قول قاسم

گویم به شور و هروله "ای وای عمویم..."

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۱۳
عبدالرقیه

هرکه را با نجفت وعده و پیمانی نیست

آخر و عاقبتش غیر پشیمانی نیست

 

اصلا از کِی گذرت بر دل من افتاده؟

اصلا این عشقِ مرا اول و پایانی نیست

 

عاشقی شیوه ی مردان بلاکش باشد

عاشقی بر در میخانه به ارزانی نیست

 

ما بر آنیم که دیوانه ی ایین عشق شویم

چه کسی گفته که این عاشقی عقلانی نیست

 

درد این عاشق غمدیده فراق نجف است

بهر عشاق به جز یار که درمانی نیست

 

چند وقتیست که رزق نجفم قطع شده

چند وقتیست در این مصر فراوانی نیست

 

من فقط بر سر ایوان تو سر خم کردم

همه جا جار زدم غیر تو سلطانی نیست

 

هر چه کنکاش نمودند در این دل دیدند

جز تولای تو و نفرتِ از ثانی نیست

 

دوستانت همگی در دل من جا دارند

دل بریدن ز محب تو به آسانی نیست

 

فیلسوفی که نفهمید تو واجب هستی

اهل علم است ولی عالم ربانی نیست

 

غیر آن ها که مریدان ولایت هستند

فرق، ما بین هزار عابد و یک زانی نیست

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۲
مهدی علی قاسمی

مثل احسان سلیمان که نصیبِ مور است

بخششت بر فقرا نزد همه مشهور است

 

قلب هر عاشق آواره پیِ قبله گهی است

ملجأ و قبله ی ما وادی نیشابور است

 

گریه و جامعه و رحمت و بخشیده شدن

جنس ما در حرمت خوب خدایی جور است

 

آمدم در حرمی که به شعف روح الامین...

بر نگهبانی و جاروکشی اش مأمور است

 

اجر زائر شدن این جا به هزاران حج است

از خودم نیست، روایت شده و مأثور است

 

حرمت نور، رواق و در و دیوارش نور

چشم تا کار کند نور و سراسر نور است

 

دل ما پیشِ خودت، تنگِ خودت مانده هنوز

این چه عشقی است که در وصل و فراقش شور است

 

نیمه شب آمده ام تا که تماشام کنی

نیمه شب آمدنم را، نظری منظور است

 

مهربان بودنتان اهل طمع کرده مرا

کربلایی بنویسید... اگر مقدور است

 

تو بگو یابن شبیب و بسپارش بر ما

گریه بر جد شما بر دل ما دستور است

 

چه کسی گفته حسین است که عریان مانده؟!

زیر شمشیر و سنان کل تنش مستور است

 

***

سوره ی مریم و شرح طبقش را خواندم

سرِ در بین طَبق جزء کدامین سوره است؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۷ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ مشهد مقدس

أینَ لِیَ النَّجاة؟! که حیران رسیده ام

از راه دور سوی خراسان رسیده ام

جانم به لب رسید و به جانان رسیده ام

شکر خدا که محضر سلطان رسیده ام

 

گریان شدن دلیل سبک بالی ام شده

باب الجواد رافعِ بد حالی ام شده

 

پاسخ به اشکِ دیده و آهم نمی دهی؟!

از دست خود پناه بخواهم، نمی دهی؟!

یاذالکرم مجالِ نگاهم نمی دهی؟!

راهم کسی نداد... شما هم نمی دهی؟!

 

افتاده ام زمین سرِ زانو نگاه کن

من را شبیه بچه ی آهو نگاه کن

 

هم شادم از رسیدن و هم ضعف کرده ام

پای شکستگیِ پرم ضعف کرده ام

گفتی بیا، قدم به قدم ضعف کرده ام

در گوشه ی رواق حرم ضعف کرده ام

 

الطاف تو دوباره قوی می کند مرا

نقاره خانه ات علوی می کند مرا

 

گفتم رضا و رحمت و رأفت به من رسید

صدها هزار لطف و عنایت به من رسید

زحمت به تو رسید، شفاعت به من رسید

مثل قدیم ها برکاتت به من رسید

 

ای منتهای حاجت و بغض صدای من

روحی فداک حضرت موسی الرضای من

 

جان را به جز برای تو آقا نمی دهم

صحن و سرات را به دو دنیا نمی دهم

اصلا به رفتن به جنان پا نمی دهم

در سینه ام به غیرِ تو را جا نمی دهم

 

حیف از دل است تا که شود خرج این و آن

آقا همیشه در دلِ تنهای من بمان

 

گوشه نشین صحن گوهرشاد می شوم

بیمارِ پشت پنجره فولاد می شوم

از دل نرو که طعمه ی صیاد می شوم

باشد دخیل روضه ی اولاد می شوم

 

تا که مرا به یک نفست زیر و رو کنی

فکری به حال نوکر بی آبرو کنی

 

جان تمام شیعه نثار جوادتان

رنگ خزان گرفت بهار جوادتان

آه از غریبی و دل زار جوادتان

خیلی شلوغ بود کنار جوادتان

 

روضه تمام... هلهله شد، خاک بر سرم

دورِ امام هلهله شد، خاک بر سرم

 

ای وای از حسین و علی اکبر حسین

پُر گشته بود هلهله دور و بر حسین

آتش گرفته بود دل مضطر حسین

گریه کنید بر دل شعله ور حسین

 

سر را به روی صورت پیغمبرش گذاشت

دیگر حسین آرزوی زندگی نداشت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۷ ، ۰۶:۲۶
عبدالرقیه

دل را نما مهیا از راه دور و نزدیک

جاری شو سوی دریا از راه دور و نزدیک

 

چه شاه... چه گدایی...، باید فقط بیایی

با دست های بالا از راه دور و نزدیک

 

گیرم شکسته پایت، بال محبتت هست

بال صعود بگشا از راه دور و نزدیک

 

مثل همند، حقاً زائر شدی خدا را

زائر شوی رضا را از راه دور و نزدیک

 

گویم رضاست شاهم، آقا و تکیه گاهم

شادیِ قلب زهرا از راه دور و نزدیک

 

شوق زیارت ما، اشک ارادت ماست

پنهان و آشکارا، از راه دور و نزدیک

 

از فرش می توان رفت، تا عرش می توان رفت

با یک سلام... تنها، از راه دور و نزدیک

 

گفتم به قلب محزون، لعنِ خدا به مأمون

لعنت به خصم مولا، از راه دور و نزدیک

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۷ ، ۰۷:۴۵
عبدالرقیه

 

هرچه گویم همه اش بوی تو دارد سخنم

آنکه دارد به سرش حال و هوای تو منم

 

"اشهد ان علیا ولی الله" ام را

گفته ام تا بنویسند به روی کفنم

 

هر کجا غیر سرای تو نمازم قصر است 

غیر دربار نجف نیست سرایی وطنم

 

چند وقتی است فقط خواب نجف می بینم

بده رخصت به خدا طول کشید آمدنم

 

پسرم هست غلامی زغلامان شما

گر دم از غیر تو زد ریشه ی او را بکنم

 

نام دادند مرا خادم دربار حسن

من غدیری شده ی دست امام حسنم

 

بس که شیرینی نام تو به من ساخته است

غیر نام تو دگر ذکر نگفته دهنم

 

از خدا خواسته ام تا که به من اذن دهد

پیر راه تو شوم، وقف تو باشد بدنم

 

نذر کردم که به پای تو سرم را بدهم 

نذر کردم که نباشد به رهت سر به تنم

 

هر طرف می نگرم نام تو را می بینم

کنده ام نام تو را روی عقیق یمنم

 

همه جا جار زده، سینه سپر می گویم:

اهل عالم بشناسید سگ پنج تنم

 

دست من را تو بیا تا به محرم برسان

دائما فکر دم و روضه و سینه زدنم

 

مهدی علی قاسمی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۳
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


پای جانان، نثارِ جان عشق است

طعنه خوردن از این و آن عشق است

 

نیمه شب فرصت تقرّب ماست

یادِ معشوق، در نهان عشق است

 

هر که ظرفش شکست بالا رفت

چون که همراهِ امتحان عشق است

 

همه دنبال سود و منفعتند

ضرر و نفعِ عاشقان عشق است

 

هرچه جز عشق بی گمان فانی است

آنچه باقی است بی گمان عشق است

 

اول صبح با تمام وجود

ذکر یا صاحب الزمان عشق است

 

خیر من وصل یا که هجران است؟

هرچه او خواسته همان عشق است

 

بگذارید در به در بشوم...

وسط صحن جمکران، عشق است

 

اربعین، رفتنِ به سوی حسین

بی قرار و جَزع کنان عشق است

 

پابرهنه به شارع العباس

برسم لحظه ی اذان عشق است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۱
عبدالرقیه

عالم بدون روی تو سامان ندارد

افسوس، گویا هجرتان پایان ندارد

 

من فاش می گویم ، از این باکی ندارم

بی حب تو هرگز کسی ایمان ندارد

 

دنیا به قحطی عدالت خو گرفته

برگرد بی رویت عدالت جان ندارد

 

" اَینَ استقرَّت " صبح و شب ذکر لب ماست

دور از تو این دل میل بر رضوان ندارد

 

هر مومنه، هر مومنی که عشق اویی

دیگر توان دوری و هجران ندارد

 

"وانظر الینا "ما همه محتاج هستیم

جز با نگاهت درد ما درمان ندارد

 

جدت صدا زد نامتان در بین مقتل

مظلوم چون او عالم امکان ندارد

 

شاهی که تنها مانده بین نیزه داران

راسش بریدن از قفا عطشان ، ندارد

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۶
مجتبی قاسمی

اوج اهداف نبوت بی علی بی فایده است

بندگی جز با توسل بر ولی بی فایده است

 

روز و شب در سجده گویی: "یا اله العالمین"

در کنار آن نگویی یا علی بی فایده است

 

"اشهد ان علی..." را بر سر هر ماذنه

گر نمی گویی به آوای جلی بی فایده است

 

منقبت های علی را بر همه باید رساند

بهر تبلیغ ولایت تنبلی بی فایده است

 

سنت احمد تماما دست اولاد علی است

اجتهاد شافعی و حنبلی بی فایده است

 

بی ولای مرتضی اصلا سراغ حج نرو

چون به جا آری هزاران حج، ولی بی فایده است

 

باطن بی مرتضی بوی تعفن می دهد

گرچه باشد ظاهر آن صیقلی بی فایده است

 

من یقین دارم که حبّ اهل بیت مصطفی

جز به لعن دومی و اولی بی فایده است

 

بر سر اصل تبرّی با کسی صحبت نکن

گفت و گو با مرد جاهل، کَل کَلی بی فایده است

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۸
مهدی علی قاسمی

به قلب من محبت قاب گردید

علی گفتن برایم باب گردید

 

غدیرت چشمه ای صاف و زلال است

از آن هر تشنه ای سیراب گردید

 

به دست پاک علامه امینی

"امامت" صاف و عالمتاب گردید

 

قضاوت کردی و دیدند مردم

خلیفه از خجالت آب گردید

 

برای شیعیانت جای جنّت

فقط شهر نجف جذاب گردید

 

پس از تو ای عدالت پرور محض

عدالت در جهان نایاب گردد

 

فزون تر از عبادات خلایق

فقط یک ضربه ی احزاب گردید

 

 

خداوندا به حق شاه مردان

مرا دور سر قنبر بگردان

 

 

نباشد هیچکس بالاتر از تو

ندیدم رحمتی گیراتر از تو

 

نداری نوکری رسواتر از من

ندارم سروری آقاتر از تو

 

به مسجد دومی فریاد می زد:

ندیدم عالمی داناتر از تو

 

خلایق غیر تو پنهانِ محض اند

خدا باشد کمی پیداتر از تو

 

بشر که نیستی، حتما خدایی

تو یکتایی خدا یکتاتر از تو

 

ندیده آسمان مجنون تر از من

ندیده کهکشان لیلاتر از تو

 

کسی را تاب نور جلوه ات نیست

به جز زهرا که شد زهراتر از تو

 

 

امیرالمومنین در کائناتی

برای سائلان کهف نجاتی

 

 

چه شد ابلیس را خوشحال کردند؟

چرا حق تو را پامال کردند؟

 

چرا با سامری همراه گشتند؟

از آن گوساله استقبال کردند

 

همه مرتد شدند و عده ای کم

فقط راه تو را دنبال کردند

 

وصایای نبی را هم شنیدند 

ولی در آخرش اهمال کردند

 

پشیمانند مثل سگ قیامت

کسانی که به من اشکال کردند:

 

چرا لعن فلانی را گرفتی؟

برای لعن، قیل و قال کردند

 

به غیر از بغضِ او پیدا نکردند

دلم را هر زمان غربال کردند

 

 

تمام دین تولی و تبری است

مرا آیین تولی و تبری است

 
مهدی علی قاسمی
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۵
مهدی علی قاسمی

اسیر دام غدیرم دلم اسیر علی است 

غنی است آن که دو عالم فقط فقیر علی است

 

به نصّ اَنفُسَنا... روی ماذنه گویم۱

علی نظیر نبی و نبی نظیر علی است

 

غلام حضرت زهراست آنکه در دنیا

به فکر پرورش خطبه ی  غدیر علی است

 

غدیر هست تجلی وال من والاه 

محمدی است دلش هرکه در مسیر علی است

 

غدیر هست تجلی عاد من عاداه 

برائت نبی از دشمن حقیر علی است

 

چقدر جامعه در صحن او صفا دارد

تمام زیر و بم جامعه کبیره علی است

 

نشسته اند سر خوان او گنهکاران

که این مرام، مرامِ خطا پذیر علی است

 

رسد صدای مناجات مسجد کوفه...

...به گوش دل که مناجات دل پذیر علی است

 

زیان نمی کند اصلا به وقت جان دادن

کسی که در همه ی عمر مستجیر علی است

 

مهدی علی قاسمی

 

۱) سوره ی آل عمران آیه ۶۱

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۳
مهدی علی قاسمی

 

نشسته ام بنویسم به هر دل آگاه

علی است زوج بتول و علی ولی الله

نشسته ام بنویسم فقط امیر یکی است

علی است ماه دو عالم علی است شاهنشاه

نشسته ام بنویسم مخالف حیدر

اگر زچاله در آید به سر رود در چاه

کسی که منکر لعن مخالف مولاست

کنار او ننشینم مگر که با اکراه

علی امام مبین است در کتاب خدا

که گفته است در او "کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ"۱

مدال حب علی آبروی سلمان شد

سپس به اذن علی شد مقرب درگاه

فقط عنایت و لطف و اجازه ی زهراست 

اگر به سمت نجف می رود دلم گهگاه

غمی که در دل من مانده دوری نجف است

من از فراق نجف دائما کشیدم آه

کسی که خوشه ی انگور، بر ضریح تو دید

خمار وصل عنب گشته خواه یا ناخواه

مرا که ساکن آن جا نکرده ای آقا

بده به من خبری از حرم که واشوقاه

مهدی علی قاسمی

 

۱)وَ کُلَّ شَیْء اَحْصَیْناهُ فِی اِمام مُبِین (سوره یس:۱۲)

از امام باقر(علیه السلام) از پدرش از جدش(علیهم السلام) نقل شده است که فرمود:

 

هنگامى که این آیه نازل شد «ابوبکر» و «عمر» برخاستند و عرض کردند: 
اى پیامبر! آیا منظور از آن «تورات» است؟ 
فرمود: نه. 
عرض کردند: «انجیل» است؟ 
فرمود: نه. 
عرض کردند: منظور «قرآن» است؟ 
فرمود: نه. 
در این حال امیر مومنان على(علیه السلام) به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، هنگامى که چشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر او افتاد، فرمود: «هُوَ هذا! اِنَّهُ الاِمامُ الَّذِى اَحْصَى اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى فَیْهِ عِلْمَ کُلِّ شَىء»؛ 
امام مبین این مرد است! او است امامى که خداوند متعال علم همه چیز را در او احصا فرموده.(معانى الاخبار صدوق صفحه 95)
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۵
مهدی علی قاسمی

با خط داور نوشته اول دفتر علی

ظاهر و باطن علی و اول و آخر علی

 

انبیا دست توسل بر عبای او زدند

انبیا گویند در هنگامه ی محشر علی

 

ما کجا و خاک پای کلب کوی مرتضی

ما کجا و شیعه ی داماد پیغمبر علی

 

روز و شب خوردیم نان از سفره ی شاه نجف

آب خوردیم از غدیر ساقی کوثر علی

 

با علی و احمد و زهرا یقینا دشمن است

آن سه ظالم را مقدم کرده هرکس بر علی

 

گفت پیغمبر علی ممسوس در ذات خداست

پس علی را در خدا بنگر خدا را در علی

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۲۵
مهدی علی قاسمی

لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمود کریمی

 

روح من سخت زمینگیر شده، کاری کن

از هوس بسته به زنجیر شده، کاری کن

 

پای طولِ اَملم توبه نکردم عمری

دل من از گنهم پیر شده، کاری کن

 

بس که دستم جلوی غیر دراز است، دلم

غافل از منشأ تأثیر شده، کاری کن

 

فکر تنهایی قبرم به سرم افتاده

مهربانا چه کنم؟! دیر شده، کاری کن

 

سال ها دوری از یوسف زهرا سخت است

دوری اش بغض گلوگیر شده، کاری کن

 

دل، گرفتار علی هست و خمار نجفش

زود با این دلِ تسخیر شده کاری کن

 

شب جمعه است، اجازه بده با گریه دلم

بشود طیب و تطهیر شده، کاری کن

 

ناله زد زینب کبری چه کنم یا جداه؟!

روضه هایت همه تفسیر شده، کاری کن

 

یاعلی... رفته ام از حال، ببین که پسرت

دفن در نیزه و شمشیر شده، کاری کن

 

آه، یا فاطمه... با خنجر کُندش قاتل

سوی گودال سرازیر شده، کاری کن

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۷ ، ۰۳:۵۶
عبدالرقیه

داناود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

بر دور کمر شال بهم ریخته دارد

اندام کهنسال بهم ریخته دارد

 

آتش نکشانید بر این خانه که این مرد

از فاطمیه حال بهم ریخته دارد

 

مانند علی رد طناب است به دستش

در بند، پر و بال بهم ریخته دارد

 

در پشت فرس از نفس افتاده، بمیرم

آخر قدِ چون دالِ بهم ریخته دارد

 

حالا سر پیری به روی خاک نشسته

پیراهن پامال بهم ریخته دارد

 

افتاده زمین پشت فرس، یاد رقیه

چشم تر و احوال بهم ریخته دارد

 

خون از کف پایش به زمین ریخت و فریاد

از آن همه خلخال بهم ریخته دارد

 

مثل همه ی عمر فقط گریه و زاری

بر روضه ی گودال بهم ریخته دارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۷ ، ۰۳:۴۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


بر اهل دنیا رو زدن ارزش ندارد

درخواست جز از ذوالمِنن ارزش ندارد

 

عاشق نگاهش بر سکونتگاه عشق است

نزد اُویس اصلا قَرَن ارزش ندارد

 

پیراهن، ارزش یافته از بوی یوسف

بی عطر یوسف پیرهن ارزش ندارد

 

گفتم فدایت می کنم جان را، نشد حیف

شاید که دیدی جان من ارزش ندارد...

 

سر می کنم همچون زلیخا با فراقت

باشد... دلِ یک پیرزن ارزش ندارد

 

بی ارزشم اما نخواه از تو نخوانم

از تو نخوانم که سخن ارزش ندارد

 

وَانظُر إلَیَّ یا أباصالِح أغِثنی

لطفت نباشد سینه زن ارزش ندارد

 

در خون تپیدند و شهیدان یاد دادند

در عاشقی جان و بدن ارزش ندارد

 

ما به توسل بر کریمان خو گرفتیم

عالَم بدون پنج تن ارزش ندارد

 

با این همه کاخ و زرش این ظرف دنیا

یک ذره، بی صحن حسن ارزش ندارد

 

وقتی که گنبد نیست بالای مزارش

بالم بسوزان، پر زدن ارزش ندارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۷:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

بر نهالی که شکسته، ثمری نیست، نگرد

بین بارم عملی که بخری نیست، نگرد

 

سر به زیر آمده ام تا که بدانی از من

بنده ی عاصی و شرمنده تری نیست، نگرد

 

تو پیِ اشکی و من چشمه ی خشکیده شدم

در بساطم خبر از چشم تری نیست، نگرد

 

اهل بیتند خدایان کرم، طبع مرا

جز سرودن ز کریمان هنری نیست، نگرد

 

ای که بی حبّ علی، دور حرم می گردی

طوفِ بی حبّ علی را اثری نیست، نگرد

 

اگر امروز پی ضامن فردا هستی

جز به دربار خراسان خبری نیست، نگرد

 

دوست دارم بشوم زائر مشهد، یا رب

در دلم حاجت و میل دگری نیست، نگرد

 

کار هربار رسیده است به کوچه، دیدیم

آخر روضه به جز خون جگری نیست، نگرد

 

ای اباصلت... ازین کوچه خیالت راحت

خوب شد بین گذر، رهگذری نیست، نگرد

 

دور این خانه اگرچه پُر خاک است ولی

هیزمِ شعله ور و میخ دری نیست، نگرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۸
عبدالرقیه

 

زوار نجف... دعا بر این سنگ کنید

با اشک، وصال خود هماهنگ کنید

 

انگور ضریح مرتضی را دیدید

یاد از منِ جامانده و دلتنگ کنید

محمد جواد شیرازی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۹
عبدالرقیه

به کوی رحمتِ حیدر مقیم یعنی ما

گدای شاه نجف از قدیم یعنی ما

 

فقیر محض شدن اوج لذت دل ماست

کریم... اوست، فقیر کریم یعنی ما

 

تمام خاک نجف نعمت است سرتاسر

همیشه سائلِ دارُالنّعیم یعنی ما

 

نوای یاعلی و یا عظیم یعنی او

دخیلِ یا علی و یا عظیم یعنی ما

 

دل شکسته ی ما تا که ظرف مِهر علی است

خطاب آیه ی "قلبٍ سَلیم" یعنی ما (۱)

 

علی است شاه عظیمی که مانده در بستر

سیاه پوشِ به پشت حریم یعنی ما

 

از آن زمان که شکستند فرقِ حیدر را

دل شکسته و قلب دو نیم یعنی ما

 

ازین به بعد نجویید خنده ی ما را

شبیه کودک کوفه یتیم یعنی ما

 

۱. یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (۸۸ و ۸۹ شعراء)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی



جنس انگور اگر عسگری اش قیمتی است

دلِ خالص شده هم دلبری اش قیمتی است

 

عبدِ رسوا شده ای که همه جا را گشته

زار برگشتن و جامه دری اش قیمتی است

 

دل رسوای مرا لطف خدا بالا بُرد

از بس این ظرف دلم، مشتری اش قیمتی است

 

تا سحر نام تو را می برم، ای رب کریم

سینه ی سوخته، نوحه گری اش قیمتی است

 

از همان روز ازل فاطمه ما را خوانده

مادر ما به خدا مادری اش قیمتی است

 

دل نبستیم به هر دل که فقط در دل ها

در تمامی جهان حیدری اش قیمتی است

 

کل اعمال گره خورده به حب حیدر

مژده بر دل که علی باوری اش قیمتی است

 

هر کسی ذوب در انوار حسینی باشد

نزد زهرا و علی نوکری اش قیمتی است

 

چشم ما گریه نکرده است به جز بر ارباب

باده ی ناب فقط کوثری اش قیمتی است

 

ساربان با عجله رفت سوی جسم حسین

زیر لب گفت که انگشتری اش قیمتی است

 

حامل راس شریفش کمی آرام برو

این سری که سرِ نی می بَری اش قیمتی است

 

****

 

دست بردار از آن طفل یتیم ای ظالم

مگر اصلا چقدر روسری اش قیمتی است؟

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۰۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


خرابه ای است دلی که ز عشق دم نزند

خدا برای دلی اینچنین رقم نزند

 

رسیده ام به سرایی که صاحبش عمری است

نَزَد ز معصیتم حرف، باز هم نزند

 

کجا رود؟! چه کند؟! با که درد خود گوید

اگر که بنده ی عاصی درِ حرم نزند؟!

 

من آمدم که ازین پس، گناه و معصیتم

بساط بندگی ام را دگر بهم نزند

 

به روز حشر بگویم که دوستش دارم

چنانچه لطف کند مُهر بر لبم نزند

 

دخیل اهل کسایم، چه بی پناه شده است

کسی که رو به خدایان ذوالکرم نزند

 

ز عشق بازی و دلدادگی چه می فهمد؟!

میان صحن نجف هر کسی قدم نزند

 

حسین خون خدا هست و من گدای حسین

گدا چگونه دم از خونِ محترم نزند؟!

 

بگو به صاحب آن خیزران به پیش رباب

به کام شاه، دگر ضربه از ستم نزند

 

بگو که حرفِ کنیزیِ آل عصمت را

به اشکِ دیده ی صاحب علم قسم، نزند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

یا رب از این فعل کمم، اخلاص و قربت را نگیر

هر چیز می گیری بگیر اما حلاوت را نگیر

 

چیزی ندارم آورم بر محضرت جز چشم تر

از آسمان دیده ام باران رحمت را نگیر

 

مشغول دنیا شد دلم با غفلت از "یَومُ النّشور"

از خاطرِ آشفته ام یاد قیامت را نگیر

 

یک عمر با سرپیچی ام بیچاره و رسوا شدم

شرمنده ام یا سیدی از من اطاعت را نگیر

 

خیلی سرِ این بی حیا بودن تو را آزرده ام

جان علی دیگر بیا از من نجابت را نگیر

 

تازه به این ماه علی خو کرده ام ای ذوالکرم

دارد به پایان می رسد، ماه ضیافت را نگیر

 

من هر چه بد باشم، علی دارم، نجف دارم، خوشم

جانم بگیر و در عوض حب ولایت را نگیر

 

دیدی نشد هم آخرش بوسه به شش گوشه زنم؟!

باشد... از این هجران زده بوسه به تربت نگیر

 

نان شب این سفره هم شد گریه بر داغ "حسین"

لطفی کن و از سفره ام این نان هیئت را نگیر

 

مست مناجات است او، ای نیزه دار بی حیا

از حنجر خشکیده اش صوت و فصاحت را نگیر

 

زهرا مکرر با وضو شانه به مویش میزده

ناپاک زاده شرم کن، گیسوی حضرت را نگیر

 

چیزی نمانده از تن و عمامه و خود و زره

ای ساربان، بس کن برو، دنبال غارت را نگیر

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

سلام بر تو امامی که نفسِ تطهیری

سلام بر تو که چون رحمتی، فراگیری

 

سلام بر تو زمانی که غرق طاعاتی

سلام بر تو زمانی که روزه می گیری

 

بدون شمسِ پر از خیر و برکت رویت

به ما رسید عجب روزگار دلگیری

 

گذشت و چشم به راهت جوانی ام طی شد

نیامدی و رسیده است موسم پیری

 

نشد مقدمه سازِ ظهورتان باشم

منِ خراب دعایم نداشت تأثیری

 

چقدر گریه و توبه به جای من کردی

حلال کن که نکردم هنوز تغییری

 

من از زمان ورودم به قبر می ترسم

بیا و ناجی من شو در آن سرازیری

 

اجازه هست کمی از زبان عمه یتان

بخوانم از غم ویرانه و زمینگیری؟!

***

 

پدر شبی که رسیدی برای من قدر است

رقم زده است برایم خدا چه تقدیری

 

ببخش این همه امشب به لکنت افتادم

ببخش از رخ سابق نمانده تصویری

 

به تابِ زلف تو دستم نمی رسد دیگر

شکسته بازوی من در میان درگیری

 

بدون هیچ دلیلی مرا کتک زده اند

بدون هیچ دلیلی و هیچ تقصیری

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۵:۱۵
عبدالرقیه

 

می برم نام علی را با وضو
تا شود دل با ولایش زیر و رو
 
حق علی هست و علی حق پس یقین
"کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِک... إِلَّا وَجْهَهُ"
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۴۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

عشاق دلخوشند به دنیا نداشتن

پرواز می کنند فقط با نداشتن

 

وقت نزول درد و محن شکر می کنند

هستند شُهره بر اگر اما نداشتن

 

باید برای غفلت خود چاره ای کنیم

رسوایی است آخرِ تقوا نداشتن

 

رنجیده شد امام زمان بارها ز ما

بس نیست فکر یوسف زهرا نداشتن؟!

 

مثل یتیم گم شده ای زار می زنیم

باید چه کرد با غم مولا نداشتن؟!

 

بیمارهای دردِ جدایی دلبریم

خسته شدیم ما ز مداوا نداشتن

 

بر زائران کرب و بلا غبطه می خوریم

خسران واقعی است حرم را نداشتن

 

تنها دلیل خجلت باران شده همین

بهر حسین، آبِ گوارا نداشتن

 

از تشنگی زمین و سما می شود دخان

این است ختم ماتم سقا نداشتن

 

آنقدر نیزه خورد که روضه رسید به

دیگر برای بوسه زدن جا نداشتن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۰۹
عبدالرقیه

امشب از سوی خدا رحمت به ما نازل شده

غیر روی یار این دل از همه غافل شده

قلب ما بر طفل بیت عسکری مایل شده

بر محبان علی لطف خدا شامل شده

 

نیمه ی شعبان رسید و عید مستان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

جبرئیل از سوی حق با عشق آوردت سلام

آرزوی هر ولی این که شود بر تو غلام

نامتان برده نبی با منزلت با احترام

ای برای اوصیا نامت شده حسن ختام

 

فاش می گویم امیر می پرستان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

نیمه ی ماه نبی ماه علی گشته عیان 

مست او از قبل میلادش همه مستضعفان

با قدومش فخر دارد این زمین بر آسمان

کرد جاری آیه ی قران به ناگه بر زبان

 

ساقی میخانه ی قران نمایان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

آمده تا که بگیرد در دو دستش ذوالفقار

آیه ی قران به بازویش نوشته کردگار

عدل تنها با وجود اوست گردد ماندگار

باغ پاییز جهان با مقدمش گشته بهار

 

بر تمامی دو عالم روح و ریحان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

آمده با یا علی دین نبی احیا کند

آمده تا دشمنان مرتضی رسوا کند

آمده تا عدل را حاکم بر این دنیا کند

قامت مستکبرین را با نگاهش تا کند

 

بهر اجرای تمام حکم قرآن آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

من بهار زندگی ام نیست جز میلادتان

یک کویر مرده بودم گشته ام آبادتان

عشق بازی می کنم هر صبح و شب با یادتان

زنده ماندم تا ببینم لحظه ی میعادتان

 

بر تمام دردها دارو و درمان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

ای نسیم رحمت حق بر تمام عالمین

آمدی تا که شوی بر مرتضی نور دو عین

نام تو برده امام عسکری با شور و شین

بارها خوانده تو را در قتلگه جدت حسین

 

منتقم از دشمنان شاه عطشان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۰۱
مجتبی قاسمی

 

 
برای دوری ات آهِ جگر بهانه گرفت
شکست بغض نهان، چشمِ تر بهانه گرفت
 
خوشا به حال دلم، از فراق و هجرانت
خودش به جای هزاران نفر بهانه گرفت
 
همین زمان که دعا می کنی برای دلم
همین دقیقه دلم بیشتر بهانه گرفت
 
دمی ز ماه رخت پرده را کنار بزن
برای دیدن رویت قمر بهانه گرفت
 
همیشه هر که دلش سوخت از غم هجران
به اشتیاق نگارش سحر بهانه گرفت
 
فدای اشک رقیه تمام هجران ها
چقدر زیر کتک، در گذر بهانه گرفت
 
همین که صوت پدر شد بلند از نیزه
دوید و خورد زمین پشت سر، بهانه گرفت
 
بگیر درس وصال از سه ساله ی ارباب
رسید دلبر او آن قدر بهانه گرفت
 
محمد جواد شیرازی
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۶:۲۴
عبدالرقیه

به اذن فاطمه رام ابوتراب شدم

به حکم عشق غلام ابوتراب شدم

دوباره تشنه ی جام ابوتراب شدم

منی که مست به نام ابوتراب شدم

 

دلم خوش است به این که دو چشم تر دارم

عجیب حال و هوای نجف به سر دارم

 

چگونه پست از آن کوه آبرو گوید؟!

چگونه تشنه از آن صاحب سبو گوید؟!

کجاست طبع بلندی که مدح او گوید؟!

همیشه شاعر او جای شعر "هو" گوید

 

علی است عالی اعلی، علی است حق و یقین

علی است باطن قرآن، علی است باطن دین

 

خریده روز ازل، حق به شوق نازش را

به دست، بافته مرضیه جانمازش را

نبی شنیده رجزهای چاره سازش را

کمیل بود و علی بود و هر فرازش را

 

شبیه شمع در این ظلمت جهان افروخت

مرام بنده شدن را به شیعیان آموخت

 

علی است آن که حقیقت برای ایمان شد

برای یافتن راه راست، میزان شد

به عرش، صوتِ خداوندی اش نمایان شد

نشست روی زمین، مرکب یتیمان شد

 

اسیر کرده دلم را طلوعِ احسانش

خوشا به حال گدای رکوعِ احسانش

 

یگانه حامی احمد علی است بی تردید

برای حفظ نبی با وقار می جنگید

به دور مرکب او مثل شیر می چرخید

میان بستر خیرالبشر، علی خوابید

 

وفای آن که پُر از زخمِ تیر شد پیداست

تمام حرف از آن غزوه ی اُحد پیداست

 

علی است آن که ندیده کسی فرارش را

چشیده است درِ قلعه اقتدارش را

خدا ستوده خودش تیغ ذوالفقارش را

نخواست ذره ای از مال روزگارش را

 

میان چاه غریبانه سر فرو کرده

عبای کهنه و نعلین خود رفو کرده

 

نوای حضرت حق در دم و خروش علی است

همیشه کعبه ی رحمن سیاهپوش علی است

صدای فاطمه اش تا ابد به گوش علی است

شبانه کیسه ی خرما به روی دوش علی است

 

برای او به خدا این جهان پشیزی نیست

کنار شأن علی، ردّ شمس چیزی نیست

 

همان که در همه ی جنگ هاش غالب شد

همان که مِهر و ولایش به خلق واجب شد

همان که در همه جا مظهر العجائب شد

کنار فاطمه خانه نشین یثرب شد

 

به قتل فاطمه حق نبی ادا کردند

چقدر خون به دل پاک مرتضی کردند

 

به جز علی به کسی دل نبسته ام اصلا

به نور او دل ظلمانی ام شده روشن

خدا... محبت او را دمی نگیر از من

کنار من برسانش به لحظه ی مردن

 

کنار خوان کریمان پُر التماسم کن

به لعن دشمن زهرا، علی شناسم کن

محمد جواد شیرازی

۱۰ فروردین ۹۷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۰۵:۴۷
عبدالرقیه

دلبرا آیه بخوان، راه به ما یاد بده

راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده

عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده

وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده

 

بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو

جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو

 

رحمتت کاش به قلبم برسد، محتاجم

گره کور دلم باز شود... محتاجم

نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم

من به لطف و کرمت تا به ابد محتاجم

 

گوهر اشک به بازار غمت روزی کن
سحری، روضه میان حرمت روزی کن

 

راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است

دور از خانه غریبانه اسیری سخت است

این همه جام بلا را بپذیری سخت است

یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است

 

آب بستند به صحن و حرم جدت آه

سال ها سوختی از داغ اباعبدالله

 

رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود

این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود

حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود

جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود

 

کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی

مطمئنم که به یاد دل زینب بودی

 

حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت

طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت

خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت

آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت

 

بهر آزار، تو را بین طناب آوردند
با چه رویی به سویت ظرف شراب آوردند؟!

 

خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست

خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست

خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست

خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست

 

تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست

خیزران زود به دندان ثنایاش نشست

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۸
عبدالرقیه