سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۰۷ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری» ثبت شده است

 

قل هو الله بخوان... اول و آخر حیدر
ظاهر و باطن دین است سراسر حیدر
 
نه فقط بین صحابه است مُقدم شدنش
هست از جمعِ رسل یک تنه برتر حیدر
 
هر کسی منزلتی داشت به آن می نازد
یک نفر بود فقط نفس پیمبر، حیدر
 
چه کسی بود اُحد دور نبی می چرخید؟
چه کسی بود مگر فاتح خیبر؟ حیدر
 
جنگ خندق شد و آن لحظه تمام اصحاب
خوف کردند ولی لا یَتَغَیَّرْ حیدر
 
این بشر کیست که عمری است تمام فقها
هرچه گفتند از آن بود فراتر حیدر
 
نیستم پیرو ابلیس که سجده نکنم
آمدم روی زمین سجده کنم بر حیدر
 
ذکر معراجی حیدر شده زهرا زهرا
ذکر زهراست فقط نغمه ی حیدر حیدر
 
عُلقه ی مِهر نجف با جگرم خورده گره
منم و این دل مجنون و مُسخر، حیدر...
 
وسعتِ ظرف، عطا کن پس از آن باده بریز
وقت تنگ است، مدد ساقی کوثر حیدر
 
از نجف که بروم زود دلم می گیرد
قستم کن برسم باز مکرر حیدر
 
خاک عالم به سرم لال شوم آقاجان
چه کسی لعن تو را کرد به منبر حیدر؟!
 
مَن یَمُت گفتی و من ماندم و شوق یَرَنی
مرگ من را بنما زود مقدر حیدر
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۰۷:۰۱
عبدالرقیه

صاحب سر خدا مخزن اسرار علیست

معنی رحمت حق مظهر غفار علیست

 

ما گدایی نجف را به دو عالم ندهیم

رازق ارض وسماء حیدر کرّار علیست

 

جای صد عمره نجف رفتن ما می ارزد

قبله ام روی علی ، کعبه ی احرار علیست

 

دل طوفان زده با نام علی آرام است

تا ابد در همه جا سیدالاذکار علیست

 

نام او برده ام و می ز لبم می ریزد

علت قهقهه و مستی بسیار علیست

 

بی ولایش عمل دهر هباءً منثور

با ولایش همه مقبول، که معیار علیست 

 

قاری حق علی و قاری حیدر قران

ناصر دین خدا در همه ادوار علیست

 

چیست در خاک نجف، عشق علی دُر گشته 

دُر زِ خاک و گوهر خلقت دوارعلیست

 

بعد نامش به خدا (هو) چه قدر می چسبد

هو الارباب ، هوالّرب، شه ابرار علیست

 

تا که فرمود علی با حق و حق با علی است

فاش شد تا به ابد سید و سالار علیست

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۷ ، ۱۹:۵۳
مجتبی قاسمی

جانم فدای آن امامی که غریب است

از سنگ قبر کوچکی هم بی نصیب است

 

یک روضه خوان یا شاعری پیشش نمانده

خاکی است قبر و زائری پیشش نمانده

 

نان کریمی حسن را خورد تاریخ

روز وداعش را ز خاطر بُرد تاریخ

 

هفتِ صفر روز غم و حزنی عظیم است

مَردم... زمان داغ آقایی کریم است

 

بی مهریِ این قوم، تنها ساخت او را

حتی امیر لشگرش نشناخت او را

 

سردارهایش غیر زر چیزی ندیدند

سجاده را از زیر پاهایش کشیدند

 

گرچه میان خیمه اش تنهای تنهاست

درد حسن تنها همان جریان زهراست

 

دیوار سنگی... تو بگو او چه کشیده؟!

درد عظیمی بین آن کوچه کشیده

 

یک روز خوش دیگر ندید از آن دوشنبه

موی سرش هم شد سپید از آن دوشنبه

 

مردی که روزی فاتح جنگ جمل شد

ایام سخت غربتش ضرب المثل شد

 

وای از هوای خانه ای که سرد باشد

مظلوم یعنی همسرت نامرد باشد

 

مظلوم یعنی هی بیافتی برنخیزی

خونِ جگر را روی دامانت بریزی

 

مظلوم یعنی تشنه باشی آب خواهی

بر خود بپیچی در کنار روسیاهی

 

وقتش شده تا که حسینش را بجوید

با کام خشک و خونی اش لا یوم گوید

 

مانند آن تشییعِ سختِ مادرانه

ای کاش تشییع تنش می شد شبانه

 

وقت نمازش یک سواره فتنه کرده

فتنه گر یثرب دوباره فتنه کرده

 

آن زن که نفرین خدا دائم بر او باد

دستور بر قوم کمان داران خود داد

 

آورده شیخ عباس آن شیخِ مقید

تیر نخستین را خودِ ملعونه اش زد

 

جسمی که روزی روی دوش مصطفی بود

حالا اسیر مردمانی بی حیا بود

 

از تیرها یکباره شد یاقوت، خونی

دیوارهای کوچه و تابوت، خونی

 

دیگر حسینش جز دو چشم تر ندارد

غارت زده یعنی حسن دیگر ندارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۷ ، ۱۹:۲۸
عبدالرقیه

همیشه باب رحمت حسین می شود حسن

حقیقتِ کرامت حسین می شود حسن

 

حسین جنت نبی و مرتضی و فاطمه است

چه حکمتی است، جنت حسین می شود حسن

 

علامت ارادتم به مجتباست یاحسین

ارادتم به ساحت حسین می شود حسن

 

فنون رزم کربلا همان جمل نوشته شد

زمان جنگ، هیبت حسین می شود حسن

 

حسین شاه عالم است و قبله ی جهان ولی

ولی امر حضرت حسین می شود حسن

 

زرنگ باش و کربلای خود بگیر از حسن

که بانی زیارت حسین می شود حسن

 

وجود قاسمش به دشت کربلاست حجتم

فدای راه و نهضت حسین می شود حسن

 

غریبی حسن هم از کرامت است منشأش

فدای روز غربت حسین می شود حسن

 

جگر رسیده بر لبش ولی به فکر کربلاست

بیانگر مصیبت حسین می شود حسن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۷ ، ۱۹:۲۶
عبدالرقیه

فرار می کنم آقا فقط به سوی شما

چقدر خسته ام از دوری سبوی شما

 

بریده از همه، جز تو مگر کسی دارد؟

به انتها شده عمرم به عشق روی شما

 

منم که شهره به آنم که بد زمین خوردم

شده است چاره ی من یک کلام، کوی شما

 

حسین ذکر لبم هستی و نماز شبم

جوانیم همه طی شد به جست وجوی شما 

 

فراق کرببلایت ببین چه پیرم کرد

مرا بخر که نمیرم در آرزوی شما

 

چه قدر زحمت ما را کشیده ای تو حسین

که زنده مانده ام آقا فقط به هوی شما

 

نشست وخنجر خود را کشید آن ملعون

شمیم سیب وزیده است از گلوی شما

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۷ ، ۲۱:۱۹
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم سیدالکریم سال ۹۷

چهل سال است در تب گریه کردم

چهل سال است هر شب گریه کردم

 

چهل سال است من بیدار ماندم

صحیفه را نوشتم روضه خواندم

 

چهل سال است غرق اشک و آهم

شبانه روز یاد قتلگاهم

 

چهل سال است خواب شمر دیدم

به دستش خنجری دیدم پریدم

 

چهل سال است گفتم دادِ بیداد

همیشه ظرف آب از دستم افتاد

 

چهل سال است تا مذبوح دیدم

نشستم بر زمین، ضجه کشیدم

 

چهل سال است دشت کربلایم

به یاد روز دفن و بوریایم

 

چهل سال است فکر اصغرم من

عزادار ذبیحی پرپرم من

 

چهل سال است مانند ربابم

به کام تشنه، زیر آفتابم

 

چهل سال است می گویم خدایا

عطا کن خیر، سهلِ ساعدی را

 

چهل سال است یاد شهر شامم

کنار عمه ها در ازدحامم

 

چهل سال است بر زخمم نمک خورد

بمیرم عمه ام زینب کتک خورد

 

چهل سال است می گویم رقیه

زنم بر دست می گویم رقیه

 

چهل سال است در بزم شرابم

به یاد خیزران خانه خرابم

 

چهل سال است می سوزد وجودم

به روی ناقه با غل بسته بودم

 

چهل سال است داد از سنگ دارم

به روی خود نشان از چنگ دارم

 

نگو این زهر امانم را بریده

چهل سال است عمرم سر رسیده

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۷ ، ۲۱:۳۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی رسولی

به خاک تربتت هر بار بگذارم جبینم را

درونم حس کنم انوار رب العالمینم را

 

معاد و عدل و توحید و نبوت را تو معیاری

نخواهم داد بر شک بقیه این یقینم را

 

منِ گمراه و حیران را به راه راست آوردی

ز گیسویت گرفتم رشته ی حبل المتینم را

 

همیشه روح من حس امانت کرد با مهرت

نگیر از من به جان مادرت روح الامینم را

 

شکسته دل شدن را از سخای مادرت دارم

گدایی کرده ام از فاطمه قلب حزینم را

 

اگرچه دست خالی آمدم، چشم پُری دارم

بخر چشم ترم را، این متاع کمترینم را

 

گره افتاده در کارم، گرفتارِ گرفتارم

پذیرا باش نذرِ سفره ی اُم البنینم را

 

همه آماده ی رفتن شدند و باز جا ماندم

بیا امضا کن از لطفت برات اربعینم را

 

نگیر از عمر من اوقات خیر و برکتم، یعنی

همین که در میان روضه هایت می نشینم را

 

سرش را دید و با گریه سکینه گفت با بابا

تماشا کن میان شام حال شرمگینم را

 

همین که معجرم در آن شلوغی سوخت با شعله

به روی سر گرفتم تکه های آستینم را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۷ ، ۲۰:۲۰
عبدالرقیه

 

قَالَ الرِّضَا عَلَیه السَّلام:
...إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ‏ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ...
 
از نفاق بی فضیلت ها، فضیلت کشته شد
خاک عالم بر سرم دریای رحمت کشته شد
 
بی بصیرت ها به قصد قُرب سنگش می زدند
زینت دوش نبی از جهل امت کشته شد
 
چند عضو حضرتش از تشنگی حسی نداشت
عاقبت هم با لبان تشنه حضرت کشته شد
 
هرچه تیر و نیزه مانده بود رویش ریختند
با هزار و نهصد و چندین جراحت کشته شد
 
آه از آن حرفی که فرموده است مولانا الرضا
روز عاشورا عزیز ما به ذلت کشته شد
 
گفته مقتل خنجری کُند از قفا با ضربه ها...
نصّ مقتل گفته آقا با مشقت کشته شد
 
دختری که معجرش آتش گرفته ناگهان
زیر سم اسب، در هنگام غارت کشته شد
 
خواهری با دست بسته در کناره ناقه گفت:
ساقی لشگر کجایی، شرم و غیرت کشته شد
 
قاسم و عباس و جعفر، اکبر و عون و حسین
هرچه مَحرم داشتم، در چند ساعت کشته شد
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۴۷
عبدالرقیه

آخر ذبیح وحشت این رخش شد تنت

نامت علی است یکصد و ده بخش شد تنت

 

باید چگونه جمع کنم پیکر تو را؟!

مثل انار دانه شده پخش شد تنت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۵۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب هفتم محرم ۹۷

تشنه شدی و ساقه ی شعله ورت شکست

چون چوبِ خشک هر دو لب لاغرت شکست

 

هر سو دوید مادر تو زمزمی نبود

طفل ذبیح خیمه، دل هاجرت شکست

 

با گریه ی تو هر دویمان آب می شویم

با گریه ات غرور پدر مادرت شکست

 

نامت علی است، محترمی مثل مرتضی

این احترام، ارثیه ی حیدرت شکست

 

می خواستم برای تو کاری کنم، نشد

خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست

 

تا باد تیر حرمله از چله اش گذشت

مانند یاس خشک شده حنجرت شکست

 

تیزی یک پر از سه پر تیر، ذره ای

بر بازویت کشید، عزیزم پرت شکست

 

این حجم تیر کل تنت را گرفته است

مانند مادرم همه ی پیکرت شکست

 

خون گلوی تو به روی صورت من است

از بس که بی هوا قدح کوثرت شکست

 

با فکر پاسخی که بگویم به مادرت

بُهتم کنار جسم و تن بی سرت شکست

 

حالا که می روی ز چه لبخند می زنی؟!

قد مرا همین نظر آخرت شکست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۵۲
عبدالرقیه

تقدیم به دوستان خوبم در هیئت منتظران حضرت مهدی عج که دیشب به لطف حضرت قاسم علیه السلام مهمان شهید گمنام بودند.

 

قاسم است و به قسمت نظرش

سر به راه و مریدمان کرده

 

جز عنایات اهل بیت کرم

از همه ناامیدمان کرده

 

از گناهان خرابه ای بودیم

یک بنای جدیدمان کرده

 

رو سیاه آمدیم نزد حسین

از کرم رو سپیدمان کرده

 

دو سه شب نام او به لب بردیم

میهمان شهیدمان کرده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۱۷
عبدالرقیه

 

روحِ سالم به ما عنایت کرد
عشقِ دائم به ما عنایت کرد
 
رزق یک سال را امام حسن
شب قاسم به ما عنایت کرد
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۰۸
عبدالرقیه

حرام زادگی خویش بر ملا نکنید

نگاه شوم به داماد کربلا نکنید

 

آهای لشگریانِ سواره ی کوفه

طمع به کشتن فرزند مجتبی نکنید

 

همیشه و همه جا حق، مسیرِ آل علی است

دوباره فتنه، شبیه جمل به پا نکنید

 

همین که گفت أنا بن الحسن فرار کنید

به راه ازرق بیچاره اقتدا نکنید

 

شبیه مرد بجنگید یا به خانه روید

مسیر حیله و نیرنگ دست و پا نکنید

 

همین که شد پدر او دچار کوچه بس است

برای کشتن او باز کوچه وا نکنید

 

به جای نُقلِ شب اول عروسیِ او

به قصد قُرب سویش سنگ را رها نکنید

 

سنان به پهلوی زهرا نشان او نزنید

ز زین اسب تن زخمی اش جدا نکنید

 

پُر از کبودی سنگ است جسم بی جانش

به سُم اسب دگر جسمش آشنا نکنید

 

زمان بردن نام حسین، با مرکب

به روی صحن دهانش برو بیا نکنید

 

تمام دشت، عسل شد بس است نامردان

به کندوی عسلش باز نیزه جا نکنید

 

به دور دست، سر گیسویش نپیچانید

برای غارت رأسش خدا خدا نکنید

 

کریم زاده عطایش به پست هم برسد

بزن بزن سر عمامه و عبا نکنید

 

حسین از نفس افتاد هلهله کافی است

به پیش چشم عمویش سر و صدا نکنید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۴۷
عبدالرقیه

دانلود فایل صوتی شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ روز چهارم محرم ۹۷

زینب شده ام چون گوهری فاضله دارم

از سیرت زهرا و علی شاکله دارم

 

من دختر کرارترین مرد جهانم

شیران جگر دار در این قافله دارم

 

قربانی من را نپذیرفتی و حالا

خیلی سر این غصه ز دستت گله دارم

 

این دو بروند از حرمم مسئله ای نیست

من با غم تنها شدنت مسئله دارم

 

دایی شده ای تا که بیفتند به پایت

بگذار بیفتند به خون، حوصله دارم

 

نگذار بمانند و ببینند که در شام

بر دستِ ورم کرده ی خود سلسله دارم

 

بهتر که نباشند ببینند دو طفلم

تنها شدم و پای پر از آبله دارم

 

جان می دهم ای یار سر افکنده نباشی

در خیمه روم تا که تو شرمنده نباشی

 

من با خبرم از جگرِ عُون و محمد

بنشین و نظر کن هنر عون و محمد

 

جز فکر تو یک لحظه میان سرشان نیست

عشق است فقط در نظر عون و محمد

 

سردار حریم دل خواهر به سلامت

نذرِ سرت ای عشق، سرِ عون و محمد

 

حاشا که بگیرد به پرت تیزی سنگی

تا هست به تن بال و پر عون و محمد

 

داغ تو نبیند دل و صد بار ببیند

در خون بدن غوطه ور عون و محمد

 

آنقدر دلم سوخته از داغ جوانت

سهل است برایم خبر عون و محمد

 

این بار سپردم که ابالفضل بیاید

جای منِ دلخون به بر عون و محمد

 

هر قدر در این جا سرشان سنگ بریزند

در شام سر مادرشان سنگ بریزند

 

ای وای از آن دم که در انظار می افتند

در دام پُر از حیله ی اشرار می افتند

 

تشنه شده اند و همه جا تار شد اما

یادِ عطش قافله سالار می افتند

 

گفتند علی، ضربه به فرق سرشان خورد

با فرق شکسته، صد و ده بار می افتند

 

هر دانه ی تسبیح من افتاد، دلم ریخت

با دانه ی تسبیح من انگار می افتند

 

نیزه که میان بدن و سینه شان رفت

یاد دلِ سنگِ نوک مسمار می افتند

 

وقتی که چشیدند فشار سم مرکب

یک مرتبه یاد در و دیوار می افتند

 

آن قدر بهم ریخته شد پیکر این دو

بین گذر از دوش علمدار می افتند

 

من مهر برادر به جهانی نفروشم

رخصت بده من هم زره رزم بپوشم

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۰۲
عبدالرقیه

#حضرت_رقیه سلام الله علیها

#زمینه

دانلود زمینه صوت شعر زیر

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

بابایی

عجب... سری به ما زدی

بابایی

به دیدنم خوش اومدی

بابایی مشکل غربتم رو حل کن

 

بابایی

یه دست بکش روی سرم

بابایی

موهام رو شونه کن یکم

بابایی یه بار دیگه منو بغل کن

 

خبر داری

دلم گرفته این شبا شدیدا

به زخم من همه نمک پاشیدن

چادرمو تو ازدحام کشیدن

 

چیزی دیگه

به انتهای ماجرام نمونده

مرهمی غیر گریه هام نمونده

یه جای سالمم برام نمونده

 

آه من از دست بسته

ز بال شکسته

شدم دیگه خسته

 

وای بابا دیر رسیدی ۳

 

می دونی

چرا دلم گرفت زیاد

می دونی

کسی منو بازی نداد

من میرم بیا یکم دنبال من کن

 

میدونی

به قامتم میخندیدن

میدونی

به لکنتم میخندیدن

بابا جون یه فکری ام به حال من کن

 

به روم نیار 

درسته کل صورتم کبوده

این همه سیلی حق من نبوده

روسریمو یه بی حیا ربوده

 

چی کار کنم

تا که لبت رو بدی یه تکونی

بوسم کنی با این لبای خونی

دیگه پیش خودم باید بمونی

 

وای تو انظار نبودی

تو بازار نبودی

گرفتار نبودی

 

وای بابا دیر رسیدی ۳

 

جون من

رو پام نمیتونم پاشم

جون من

نذار دوباره تنهاشم

جون من ببین که دست و پام خضابه

 

جون من

نمونده طاقتی برام

جون من

سه سال بسه بذار بیام

جون من ببر منو از این خرابه

 

خسته شدم

آروم نمیشه چرا درد زانوم؟!

بسته نمیشه چرا زخم پهلوم؟!

بهتر نمیشه بابا دیگه بازوم؟!

 

گریه کنم؟!

که پیکرم دوباره رعشه دار شه

دوباره قلب عمه بی قرار شه

دوباره زجر لعنتی بیدار شه

 

وای

قدم زود کمون شد

بهارم خزون شد

تنم رنگ خون شد

 

وای بابا دیر رسیدی ۳

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۴۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب ۳ محرم ۹۷

به غارت برده دشمن دودمانم، دیده ای یا نه؟!

غروب عمر را در آسمانم دیده ای یا نه؟!

 

همان دُ دختر شیرین زبا بان تُ تو هستم

گرفته آبرویم را زبانم دیده ای یا نه؟!

 

پدر موی سرم شانه زدن دیگر نمی خواهد

شرر را در میان گیسوانم دیده ای یا نه؟!

 

شدم سرگرمی خندیدن طفلان این کوچه

دلیل خنده های این و آنم، دیده ای یا نه؟!

 

هر آن که رد شد از ویرانه با حیرت نشانم داد

ورم کرده سر و چشم و دهانم دیده ای یا نه؟!

 

دوتایی سنگ ها خوردیم، بابا من تو را دیدم

تو هم من را، بگو تا که بدانم دیده ای یا نه؟!

 

بیا تا زجر خوابیده بگیرم بین آغوشت

به لب آمد ز هجران تو جانم، دیده ای یا نه؟!

 

اگر من را پذیرفتی، شهادت را نصیبم کن

صلاحم را به ترکِ آشیانم دیده ای یا نه؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۴۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی_ شب ۱ محرم ۹۷

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رستمی_ شب ۱ محرم ۹۷


سلام ای نازنین شاه و حبیبم

بیابان گرد تنهای غریبم

 

نوشتم که بیا، شرمنده هستم

من از این نامه ها شرمنده هستم

 

تمام قول ها از دم دروغ است

سرِ آهنگران خیلی شلوغ است

 

نوشتند و تو را ای یار خواندند

ولیکن پای این پیمان نماندند

 

ولایت در وجودم منجلی بود

گناهم بردن نام علی بود

 

هر آنچه کوشش و همت نمودند

شنیدی که حریف من نبودند

 

تمام دشمنان را خوار کردم

شبیه مرتضی پیکار کردم

 

امان دادند، عهد خود گسستند

به کعب نیزه دندانم شکستند

 

از اولاد زنا نیرنگ خوردم

من از زن های کوفه سنگ خوردم

 

صدای العطش آمد به گوشم

خبر داری نشد آبی بنوشم

 

خدا را شاکرم آبی نخوردم

فدای کام خشکت، کام خشکم

 

سر دارالعماره گریه کردم

به یاد شیرخواره گریه کردم

 

عجب جشنی به پا شد عید قربان

سرم از تن جدا شد نذر جانان

 

تنم را بین هر کوچه کشیدند

به روی سینه ام طفلان دویدند

 

همه دارایی ام را غصب کردند

سرم را روی نیزه نصب کردند

 

در این شهر جفا و نا امیدی

کنار مزبله ماندم، شنیدی؟!

 

نگویم مابقی ماجرا را

نگویم کوچه ی قصاب ها را

 

به زیر نور مهتاب و ستاره

تنم آویخته شد بر قناره (۱)

 

نیا کوفه که کوفه قحط آب است

نفاق و خدعه هاشان بی حساب است

 

نیا تا دخترت در تب نیفتد

نظر بر سایه ی زینب نیفتد

 

رقیه طاقت دوری ندارد

توان درد مهجوری ندارد

 

نیا تا شمر شمشیری نسازد

نیا تا حرمله تیری نسازد

 

برای دیدنت در انتظارند

برای کشتنت برنامه دارند

 

نیا تا پیکرت عریان نماند

سنان در پهلوی قرآن نماند

 

تو آقا زاده ی بنتُ الرسولی

نده گیسوی خود را دست خولی

 

خلاصه ای امیر هر دو عالم

حلالم کن، حلالم کن، حلالم

محمد جواد شیرازی

۱. چنگک قصابی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۹
عبدالرقیه

حی علی الحسینیه ماتم شروع شد

بغضم شکست و بارش نم نم شروع شد

 

فصل رسیدن به خدا در حسینیه

در سایه سار بیرق و پرچم شروع شد

 

مثل همیشه فاطمه بانی روضه هاست

از آه و ناله ی جگرش، دم شروع شد

 

پیراهن حسین پُر از خون میان عرش

آویخته شده، غم عالم شروع شد

 

پیراهن سیاه بپوشید نوکران

عرض ادب کنید، محرم شروع شد

 

توبه بهانه بود حسینی شود دلش

با یا حسین گریه ی آدم شروع شد

 

با یا حسین سوره ی والفجر شد تمام

با یا حسین سوره ی مریم شروع شد

 

تا قطره اشک کوچکی از دیده ام چکید

لطف خدا و خیر دمادم شروع شد

 

هر دفعه که حسین زمین خورد بعد از آن

در قلب خواهرش تپش غم شروع شد

 

از کودکی شنیده قضایای کربلا

ای وای، شرح روضه ی مبهم شروع شد

 

این رو سیاه کیست به گوال می رود؟!

لعنت به شمر، ماتم اعظم شروع شد

محمد جواد شیرازی

 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

مثنوی مباهله

مسیحیان برای ادعا به یثرب آمدند

به اتفاق جمعشان و چند راهب آمدند

 

نماز را به سمت شرق خوانده اند یک صدا

چه بوده حرف حقشان مقابل نبی ما؟!

 

از آن زمان که نبض این زمین و آسمان زده

کسی بزرگ تر ز زاده ی خدا نیامده

 

مسیح هست و خلقتش ز دیگران جداست او

پدر نداشته یقین که زاده ی خداست او

 

تبر به دوش خود گرفت آن نواده ی خلیل

رسید وحی و خواند آیه از نزول جبرئیل

 

چه خصلتی مگر که در مسیح ابن مریم است؟!

همین قضیه ماجرای خلق جسم آدم است؟!

 

مسیح اگر که زاده ی خداست پس بگو مگر...

نداشت نه پدر، نه مادر آدم ابوالبشر؟!

 

نداشتند حرف حق ولی غرور داشتند

مقابل کلام حق دلی شرور داشتند

 

مسیحیان که بی جواب طاقتی نبودشان

بجز تعصب غلط طریقتی نبودشان

 

کلام حق رسید و راه چاره ای نداشتند

به حکم حق قرار بر مباهله گذاشتند

 

قرار شد نبی بیاورد هر آن که جان اوست

و آن قبیله هم بیاورند هر چه آبروست

 

رسید روز این مصاف و اهل بیت آمدند

بزرگ زاده های آن قبیله زود جا زدند

 

نبی رسید و حیدر و بتول و دو سلاله اش

رسید کار راهب بزرگشان به حد غش

 

یقین بدان که جرأت مباهله نمی کنند

ازین به بعد با نبی مقابله نمی کنند

 

چه آیه ایست آیه ی مباهله برای ما

چه هدیه ایست این سخن ز جانب خدای ما

 

چه بوده غیر از این مگر مراد از "أنفُسَنا"

علی است جان مصطفی، نبی است جان مرتضی

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۱۶
عبدالرقیه

آقا سلام امام رضا، أیها الرئوف

برگشته ام به سوی تو یا أیّها الرئوف

 

زانو زدن، زمان رسیدن سعادت است

سجده به سوی گنبدت اوج لیاقت است

 

بر صورتم همینکه غبار حرم نشست

بغضم میان هق هق طفلانه ام شکست

 

مانده اگرچه بر رخ زردم نشانِ شرم

آرام شد دلم، دمِ باب الجواد گرم

 

شرمنده ی تو مانده ام و گریه می کنم

اذن دخول خوانده ام و گریه می کنم

 

وقتی دلم شکست، چه مرغوب می شود

آشفتگی و حال بدم خوب می شود

 

خالی است دست من کرمت را نشان بده

یک کنجِ دنج، از حرمت را نشان بده

 

من آمدم نگاه رئوفانه ام کنی

عقل از سرم بگیری و دیوانه ام کنی

 

بیمار نفسم و به تو رو کردم ای طبیب

مثل غریبه ها به تو رو کردم، ای غریب

 

گفتم غریب و سوخت دلم یاد غربتت

لعنت به مردمی که شکستند حرمتت

 

آزار دادنِ تو فقط بود ذکرشان

لعنت به واقفیه و آن طرز فکرشان

 

اصلا نبود این همه طعنه سزای تو

خیلی دلت شکست، بمیرم برای تو

 

از دست خشک مغزی آن ناسپاس ها

آخر شدی اسیر قیافه شناس ها

 

لعنت به هر کسی که نفهمید کوثری

از نسل مادری و ز اولاد حیدری

 

مأمون کجاست تا که ببیند امیر کیست؟!

شاهی که هست وارث یومُ الغدیر کیست

 

مأمون کجاست تا که ببیند شبانه روز

طوف حرم کنند مریدان تو هنوز

 

ما کیف می کنیم، بیا احتجاج کن

اهل کتاب را به سخن هاج و واج کن

 

بر هر کلام و هر سخنت فخر می کنیم

پیش همه به داشتنت فخر می کنیم

 

ما بی خیال جنت و پاداش آخرت

شادیم... چون شدیم دو روزی مجاورت

 

این گریه های باهم ما را قبول کن

دل، پهن کرده ایم به پایت، نزول کن

 

تو قول داده ای که سه جا یاری ام کنی

در لحظه های سخت هواداری ام کنی

 

روضه بخوان که پای نفس هات دق کنم

یابن الشبیب را به خودم منطبق کنم

 

گفتی عزیز فاطمه شد دور از وطن

گفتی که جد بی کس من ماند بی کفن

 

گفتی گرفت روضه اش از دیده هام خواب

با کام تشنه ماند میانِ دو نهر آب

 

وقت نبرد، خدعه و نیرنگ می زدند

از هر طرف به سوی تنش سنگ می زند

 

در دست های خولی و شمر و سنان چه بود؟!

گفتی زدند جد مرا با هر آنچه بود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۰۴:۳۹
عبدالرقیه

و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

#عرفه

عرفه آمد و مهمان حسینیم همه

خیره بر رحمت دستان حسینیم همه

 

عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم

بازهم پاره گریبان حسینیم همه

 

وسط روز رسیدیم و همه می بینند

عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه

 

دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم

در پی نسخه ی درمان حسینیم همه

 

حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم

عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه

 

ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند

ما بدهکار به احسان حسینیم همه

 

او مناجات کند کار همه می گیرد

تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه

 

عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب

در ره عشق به قربان حسینیم همه

 

اشک ما خرج برای غم اغیار نشد

روزگاری است که گریان حسینیم همه

 

آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است

داغدارِ تن عریان حسینیم همه

 

چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد

کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه

 

ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم

مات از جود فراوان حسینیم همه

 

خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید

ما اسیر لب و دندان حسینیم همه

 

#محمد_جواد_شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۹
عبدالرقیه

هرکه را با نجفت وعده و پیمانی نیست

آخر و عاقبتش غیر پشیمانی نیست

 

اصلا از کِی گذرت بر دل من افتاده؟

اصلا این عشقِ مرا اول و پایانی نیست

 

عاشقی شیوه ی مردان بلاکش باشد

عاشقی بر در میخانه به ارزانی نیست

 

ما بر آنیم که دیوانه ی ایین عشق شویم

چه کسی گفته که این عاشقی عقلانی نیست

 

درد این عاشق غمدیده فراق نجف است

بهر عشاق به جز یار که درمانی نیست

 

چند وقتیست که رزق نجفم قطع شده

چند وقتیست در این مصر فراوانی نیست

 

من فقط بر سر ایوان تو سر خم کردم

همه جا جار زدم غیر تو سلطانی نیست

 

هر چه کنکاش نمودند در این دل دیدند

جز تولای تو و نفرتِ از ثانی نیست

 

دوستانت همگی در دل من جا دارند

دل بریدن ز محب تو به آسانی نیست

 

فیلسوفی که نفهمید تو واجب هستی

اهل علم است ولی عالم ربانی نیست

 

غیر آن ها که مریدان ولایت هستند

فرق، ما بین هزار عابد و یک زانی نیست

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۲
مهدی علی قاسمی

 

هرچه گویم همه اش بوی تو دارد سخنم

آنکه دارد به سرش حال و هوای تو منم

 

"اشهد ان علیا ولی الله" ام را

گفته ام تا بنویسند به روی کفنم

 

هر کجا غیر سرای تو نمازم قصر است 

غیر دربار نجف نیست سرایی وطنم

 

چند وقتی است فقط خواب نجف می بینم

بده رخصت به خدا طول کشید آمدنم

 

پسرم هست غلامی زغلامان شما

گر دم از غیر تو زد ریشه ی او را بکنم

 

نام دادند مرا خادم دربار حسن

من غدیری شده ی دست امام حسنم

 

بس که شیرینی نام تو به من ساخته است

غیر نام تو دگر ذکر نگفته دهنم

 

از خدا خواسته ام تا که به من اذن دهد

پیر راه تو شوم، وقف تو باشد بدنم

 

نذر کردم که به پای تو سرم را بدهم 

نذر کردم که نباشد به رهت سر به تنم

 

هر طرف می نگرم نام تو را می بینم

کنده ام نام تو را روی عقیق یمنم

 

همه جا جار زده، سینه سپر می گویم:

اهل عالم بشناسید سگ پنج تنم

 

دست من را تو بیا تا به محرم برسان

دائما فکر دم و روضه و سینه زدنم

 

مهدی علی قاسمی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۳
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


پای جانان، نثارِ جان عشق است

طعنه خوردن از این و آن عشق است

 

نیمه شب فرصت تقرّب ماست

یادِ معشوق، در نهان عشق است

 

هر که ظرفش شکست بالا رفت

چون که همراهِ امتحان عشق است

 

همه دنبال سود و منفعتند

ضرر و نفعِ عاشقان عشق است

 

هرچه جز عشق بی گمان فانی است

آنچه باقی است بی گمان عشق است

 

اول صبح با تمام وجود

ذکر یا صاحب الزمان عشق است

 

خیر من وصل یا که هجران است؟

هرچه او خواسته همان عشق است

 

بگذارید در به در بشوم...

وسط صحن جمکران، عشق است

 

اربعین، رفتنِ به سوی حسین

بی قرار و جَزع کنان عشق است

 

پابرهنه به شارع العباس

برسم لحظه ی اذان عشق است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۱
عبدالرقیه

اوج اهداف نبوت بی علی بی فایده است

بندگی جز با توسل بر ولی بی فایده است

 

روز و شب در سجده گویی: "یا اله العالمین"

در کنار آن نگویی یا علی بی فایده است

 

"اشهد ان علی..." را بر سر هر ماذنه

گر نمی گویی به آوای جلی بی فایده است

 

منقبت های علی را بر همه باید رساند

بهر تبلیغ ولایت تنبلی بی فایده است

 

سنت احمد تماما دست اولاد علی است

اجتهاد شافعی و حنبلی بی فایده است

 

بی ولای مرتضی اصلا سراغ حج نرو

چون به جا آری هزاران حج، ولی بی فایده است

 

باطن بی مرتضی بوی تعفن می دهد

گرچه باشد ظاهر آن صیقلی بی فایده است

 

من یقین دارم که حبّ اهل بیت مصطفی

جز به لعن دومی و اولی بی فایده است

 

بر سر اصل تبرّی با کسی صحبت نکن

گفت و گو با مرد جاهل، کَل کَلی بی فایده است

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۸
مهدی علی قاسمی

به قلب من محبت قاب گردید

علی گفتن برایم باب گردید

 

غدیرت چشمه ای صاف و زلال است

از آن هر تشنه ای سیراب گردید

 

به دست پاک علامه امینی

"امامت" صاف و عالمتاب گردید

 

قضاوت کردی و دیدند مردم

خلیفه از خجالت آب گردید

 

برای شیعیانت جای جنّت

فقط شهر نجف جذاب گردید

 

پس از تو ای عدالت پرور محض

عدالت در جهان نایاب گردد

 

فزون تر از عبادات خلایق

فقط یک ضربه ی احزاب گردید

 

 

خداوندا به حق شاه مردان

مرا دور سر قنبر بگردان

 

 

نباشد هیچکس بالاتر از تو

ندیدم رحمتی گیراتر از تو

 

نداری نوکری رسواتر از من

ندارم سروری آقاتر از تو

 

به مسجد دومی فریاد می زد:

ندیدم عالمی داناتر از تو

 

خلایق غیر تو پنهانِ محض اند

خدا باشد کمی پیداتر از تو

 

بشر که نیستی، حتما خدایی

تو یکتایی خدا یکتاتر از تو

 

ندیده آسمان مجنون تر از من

ندیده کهکشان لیلاتر از تو

 

کسی را تاب نور جلوه ات نیست

به جز زهرا که شد زهراتر از تو

 

 

امیرالمومنین در کائناتی

برای سائلان کهف نجاتی

 

 

چه شد ابلیس را خوشحال کردند؟

چرا حق تو را پامال کردند؟

 

چرا با سامری همراه گشتند؟

از آن گوساله استقبال کردند

 

همه مرتد شدند و عده ای کم

فقط راه تو را دنبال کردند

 

وصایای نبی را هم شنیدند 

ولی در آخرش اهمال کردند

 

پشیمانند مثل سگ قیامت

کسانی که به من اشکال کردند:

 

چرا لعن فلانی را گرفتی؟

برای لعن، قیل و قال کردند

 

به غیر از بغضِ او پیدا نکردند

دلم را هر زمان غربال کردند

 

 

تمام دین تولی و تبری است

مرا آیین تولی و تبری است

 
مهدی علی قاسمی
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۵
مهدی علی قاسمی

اسیر دام غدیرم دلم اسیر علی است 

غنی است آن که دو عالم فقط فقیر علی است

 

به نصّ اَنفُسَنا... روی ماذنه گویم۱

علی نظیر نبی و نبی نظیر علی است

 

غلام حضرت زهراست آنکه در دنیا

به فکر پرورش خطبه ی  غدیر علی است

 

غدیر هست تجلی وال من والاه 

محمدی است دلش هرکه در مسیر علی است

 

غدیر هست تجلی عاد من عاداه 

برائت نبی از دشمن حقیر علی است

 

چقدر جامعه در صحن او صفا دارد

تمام زیر و بم جامعه کبیره علی است

 

نشسته اند سر خوان او گنهکاران

که این مرام، مرامِ خطا پذیر علی است

 

رسد صدای مناجات مسجد کوفه...

...به گوش دل که مناجات دل پذیر علی است

 

زیان نمی کند اصلا به وقت جان دادن

کسی که در همه ی عمر مستجیر علی است

 

مهدی علی قاسمی

 

۱) سوره ی آل عمران آیه ۶۱

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۳
مهدی علی قاسمی

 

نشسته ام بنویسم به هر دل آگاه

علی است زوج بتول و علی ولی الله

نشسته ام بنویسم فقط امیر یکی است

علی است ماه دو عالم علی است شاهنشاه

نشسته ام بنویسم مخالف حیدر

اگر زچاله در آید به سر رود در چاه

کسی که منکر لعن مخالف مولاست

کنار او ننشینم مگر که با اکراه

علی امام مبین است در کتاب خدا

که گفته است در او "کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ"۱

مدال حب علی آبروی سلمان شد

سپس به اذن علی شد مقرب درگاه

فقط عنایت و لطف و اجازه ی زهراست 

اگر به سمت نجف می رود دلم گهگاه

غمی که در دل من مانده دوری نجف است

من از فراق نجف دائما کشیدم آه

کسی که خوشه ی انگور، بر ضریح تو دید

خمار وصل عنب گشته خواه یا ناخواه

مرا که ساکن آن جا نکرده ای آقا

بده به من خبری از حرم که واشوقاه

مهدی علی قاسمی

 

۱)وَ کُلَّ شَیْء اَحْصَیْناهُ فِی اِمام مُبِین (سوره یس:۱۲)

از امام باقر(علیه السلام) از پدرش از جدش(علیهم السلام) نقل شده است که فرمود:

 

هنگامى که این آیه نازل شد «ابوبکر» و «عمر» برخاستند و عرض کردند: 
اى پیامبر! آیا منظور از آن «تورات» است؟ 
فرمود: نه. 
عرض کردند: «انجیل» است؟ 
فرمود: نه. 
عرض کردند: منظور «قرآن» است؟ 
فرمود: نه. 
در این حال امیر مومنان على(علیه السلام) به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، هنگامى که چشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر او افتاد، فرمود: «هُوَ هذا! اِنَّهُ الاِمامُ الَّذِى اَحْصَى اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى فَیْهِ عِلْمَ کُلِّ شَىء»؛ 
امام مبین این مرد است! او است امامى که خداوند متعال علم همه چیز را در او احصا فرموده.(معانى الاخبار صدوق صفحه 95)
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۵
مهدی علی قاسمی

با خط داور نوشته اول دفتر علی

ظاهر و باطن علی و اول و آخر علی

 

انبیا دست توسل بر عبای او زدند

انبیا گویند در هنگامه ی محشر علی

 

ما کجا و خاک پای کلب کوی مرتضی

ما کجا و شیعه ی داماد پیغمبر علی

 

روز و شب خوردیم نان از سفره ی شاه نجف

آب خوردیم از غدیر ساقی کوثر علی

 

با علی و احمد و زهرا یقینا دشمن است

آن سه ظالم را مقدم کرده هرکس بر علی

 

گفت پیغمبر علی ممسوس در ذات خداست

پس علی را در خدا بنگر خدا را در علی

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۲۵
مهدی علی قاسمی

لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمود کریمی

 

روح من سخت زمینگیر شده، کاری کن

از هوس بسته به زنجیر شده، کاری کن

 

پای طولِ اَملم توبه نکردم عمری

دل من از گنهم پیر شده، کاری کن

 

بس که دستم جلوی غیر دراز است، دلم

غافل از منشأ تأثیر شده، کاری کن

 

فکر تنهایی قبرم به سرم افتاده

مهربانا چه کنم؟! دیر شده، کاری کن

 

سال ها دوری از یوسف زهرا سخت است

دوری اش بغض گلوگیر شده، کاری کن

 

دل، گرفتار علی هست و خمار نجفش

زود با این دلِ تسخیر شده کاری کن

 

شب جمعه است، اجازه بده با گریه دلم

بشود طیب و تطهیر شده، کاری کن

 

ناله زد زینب کبری چه کنم یا جداه؟!

روضه هایت همه تفسیر شده، کاری کن

 

یاعلی... رفته ام از حال، ببین که پسرت

دفن در نیزه و شمشیر شده، کاری کن

 

آه، یا فاطمه... با خنجر کُندش قاتل

سوی گودال سرازیر شده، کاری کن

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۷ ، ۰۳:۵۶
عبدالرقیه