سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۲۵ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری» ثبت شده است

حرام زادگی خویش بر ملا نکنید

نگاه شوم به داماد کربلا نکنید

 

آهای لشگریانِ سواره ی کوفه

طمع به کشتن فرزند مجتبی نکنید

 

همیشه و همه جا حق، مسیرِ آل علی است

دوباره فتنه، شبیه جمل به پا نکنید

 

همین که گفت أنا بن الحسن فرار کنید

به راه ازرق بیچاره اقتدا نکنید

 

شبیه مرد بجنگید یا به خانه روید

مسیر حیله و نیرنگ دست و پا نکنید

 

همین که شد پدر او دچار کوچه بس است

برای کشتن او باز کوچه وا نکنید

 

به جای نُقلِ شب اول عروسیِ او

به قصد قُرب سویش سنگ را رها نکنید

 

سنان به پهلوی زهرا نشان او نزنید

ز زین اسب تن زخمی اش جدا نکنید

 

پُر از کبودی سنگ است جسم بی جانش

به سُم اسب دگر جسمش آشنا نکنید

 

زمان بردن نام حسین، با مرکب

به روی صحن دهانش برو بیا نکنید

 

تمام دشت، عسل شد بس است نامردان

به کندوی عسلش باز نیزه جا نکنید

 

به دور دست، سر گیسویش نپیچانید

برای غارت رأسش خدا خدا نکنید

 

کریم زاده عطایش به پست هم برسد

بزن بزن سر عمامه و عبا نکنید

 

حسین از نفس افتاد هلهله کافی است

به پیش چشم عمویش سر و صدا نکنید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۴۷
عبدالرقیه

دانلود فایل صوتی شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ روز چهارم محرم ۹۷

زینب شده ام چون گوهری فاضله دارم

از سیرت زهرا و علی شاکله دارم

 

من دختر کرارترین مرد جهانم

شیران جگر دار در این قافله دارم

 

قربانی من را نپذیرفتی و حالا

خیلی سر این غصه ز دستت گله دارم

 

این دو بروند از حرمم مسئله ای نیست

من با غم تنها شدنت مسئله دارم

 

دایی شده ای تا که بیفتند به پایت

بگذار بیفتند به خون، حوصله دارم

 

نگذار بمانند و ببینند که در شام

بر دستِ ورم کرده ی خود سلسله دارم

 

بهتر که نباشند ببینند دو طفلم

تنها شدم و پای پر از آبله دارم

 

جان می دهم ای یار سر افکنده نباشی

در خیمه روم تا که تو شرمنده نباشی

 

من با خبرم از جگرِ عُون و محمد

بنشین و نظر کن هنر عون و محمد

 

جز فکر تو یک لحظه میان سرشان نیست

عشق است فقط در نظر عون و محمد

 

سردار حریم دل خواهر به سلامت

نذرِ سرت ای عشق، سرِ عون و محمد

 

حاشا که بگیرد به پرت تیزی سنگی

تا هست به تن بال و پر عون و محمد

 

داغ تو نبیند دل و صد بار ببیند

در خون بدن غوطه ور عون و محمد

 

آنقدر دلم سوخته از داغ جوانت

سهل است برایم خبر عون و محمد

 

این بار سپردم که ابالفضل بیاید

جای منِ دلخون به بر عون و محمد

 

هر قدر در این جا سرشان سنگ بریزند

در شام سر مادرشان سنگ بریزند

 

ای وای از آن دم که در انظار می افتند

در دام پُر از حیله ی اشرار می افتند

 

تشنه شده اند و همه جا تار شد اما

یادِ عطش قافله سالار می افتند

 

گفتند علی، ضربه به فرق سرشان خورد

با فرق شکسته، صد و ده بار می افتند

 

هر دانه ی تسبیح من افتاد، دلم ریخت

با دانه ی تسبیح من انگار می افتند

 

نیزه که میان بدن و سینه شان رفت

یاد دلِ سنگِ نوک مسمار می افتند

 

وقتی که چشیدند فشار سم مرکب

یک مرتبه یاد در و دیوار می افتند

 

آن قدر بهم ریخته شد پیکر این دو

بین گذر از دوش علمدار می افتند

 

من مهر برادر به جهانی نفروشم

رخصت بده من هم زره رزم بپوشم

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۰۲
عبدالرقیه

#حضرت_رقیه سلام الله علیها

#زمینه

دانلود زمینه صوت شعر زیر

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

بابایی

عجب... سری به ما زدی

بابایی

به دیدنم خوش اومدی

بابایی مشکل غربتم رو حل کن

 

بابایی

یه دست بکش روی سرم

بابایی

موهام رو شونه کن یکم

بابایی یه بار دیگه منو بغل کن

 

خبر داری

دلم گرفته این شبا شدیدا

به زخم من همه نمک پاشیدن

چادرمو تو ازدحام کشیدن

 

چیزی دیگه

به انتهای ماجرام نمونده

مرهمی غیر گریه هام نمونده

یه جای سالمم برام نمونده

 

آه من از دست بسته

ز بال شکسته

شدم دیگه خسته

 

وای بابا دیر رسیدی ۳

 

می دونی

چرا دلم گرفت زیاد

می دونی

کسی منو بازی نداد

من میرم بیا یکم دنبال من کن

 

میدونی

به قامتم میخندیدن

میدونی

به لکنتم میخندیدن

بابا جون یه فکری ام به حال من کن

 

به روم نیار 

درسته کل صورتم کبوده

این همه سیلی حق من نبوده

روسریمو یه بی حیا ربوده

 

چی کار کنم

تا که لبت رو بدی یه تکونی

بوسم کنی با این لبای خونی

دیگه پیش خودم باید بمونی

 

وای تو انظار نبودی

تو بازار نبودی

گرفتار نبودی

 

وای بابا دیر رسیدی ۳

 

جون من

رو پام نمیتونم پاشم

جون من

نذار دوباره تنهاشم

جون من ببین که دست و پام خضابه

 

جون من

نمونده طاقتی برام

جون من

سه سال بسه بذار بیام

جون من ببر منو از این خرابه

 

خسته شدم

آروم نمیشه چرا درد زانوم؟!

بسته نمیشه چرا زخم پهلوم؟!

بهتر نمیشه بابا دیگه بازوم؟!

 

گریه کنم؟!

که پیکرم دوباره رعشه دار شه

دوباره قلب عمه بی قرار شه

دوباره زجر لعنتی بیدار شه

 

وای

قدم زود کمون شد

بهارم خزون شد

تنم رنگ خون شد

 

وای بابا دیر رسیدی ۳

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۴۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب ۳ محرم ۹۷

به غارت برده دشمن دودمانم، دیده ای یا نه؟!

غروب عمر را در آسمانم دیده ای یا نه؟!

 

همان دُ دختر شیرین زبا بان تُ تو هستم

گرفته آبرویم را زبانم دیده ای یا نه؟!

 

پدر موی سرم شانه زدن دیگر نمی خواهد

شرر را در میان گیسوانم دیده ای یا نه؟!

 

شدم سرگرمی خندیدن طفلان این کوچه

دلیل خنده های این و آنم، دیده ای یا نه؟!

 

هر آن که رد شد از ویرانه با حیرت نشانم داد

ورم کرده سر و چشم و دهانم دیده ای یا نه؟!

 

دوتایی سنگ ها خوردیم، بابا من تو را دیدم

تو هم من را، بگو تا که بدانم دیده ای یا نه؟!

 

بیا تا زجر خوابیده بگیرم بین آغوشت

به لب آمد ز هجران تو جانم، دیده ای یا نه؟!

 

اگر من را پذیرفتی، شهادت را نصیبم کن

صلاحم را به ترکِ آشیانم دیده ای یا نه؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۴۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی_ شب ۱ محرم ۹۷

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رستمی_ شب ۱ محرم ۹۷


سلام ای نازنین شاه و حبیبم

بیابان گرد تنهای غریبم

 

نوشتم که بیا، شرمنده هستم

من از این نامه ها شرمنده هستم

 

تمام قول ها از دم دروغ است

سرِ آهنگران خیلی شلوغ است

 

نوشتند و تو را ای یار خواندند

ولیکن پای این پیمان نماندند

 

ولایت در وجودم منجلی بود

گناهم بردن نام علی بود

 

هر آنچه کوشش و همت نمودند

شنیدی که حریف من نبودند

 

تمام دشمنان را خوار کردم

شبیه مرتضی پیکار کردم

 

امان دادند، عهد خود گسستند

به کعب نیزه دندانم شکستند

 

از اولاد زنا نیرنگ خوردم

من از زن های کوفه سنگ خوردم

 

صدای العطش آمد به گوشم

خبر داری نشد آبی بنوشم

 

خدا را شاکرم آبی نخوردم

فدای کام خشکت، کام خشکم

 

سر دارالعماره گریه کردم

به یاد شیرخواره گریه کردم

 

عجب جشنی به پا شد عید قربان

سرم از تن جدا شد نذر جانان

 

تنم را بین هر کوچه کشیدند

به روی سینه ام طفلان دویدند

 

همه دارایی ام را غصب کردند

سرم را روی نیزه نصب کردند

 

در این شهر جفا و نا امیدی

کنار مزبله ماندم، شنیدی؟!

 

نگویم مابقی ماجرا را

نگویم کوچه ی قصاب ها را

 

به زیر نور مهتاب و ستاره

تنم آویخته شد بر قناره (۱)

 

نیا کوفه که کوفه قحط آب است

نفاق و خدعه هاشان بی حساب است

 

نیا تا دخترت در تب نیفتد

نظر بر سایه ی زینب نیفتد

 

رقیه طاقت دوری ندارد

توان درد مهجوری ندارد

 

نیا تا شمر شمشیری نسازد

نیا تا حرمله تیری نسازد

 

برای دیدنت در انتظارند

برای کشتنت برنامه دارند

 

نیا تا پیکرت عریان نماند

سنان در پهلوی قرآن نماند

 

تو آقا زاده ی بنتُ الرسولی

نده گیسوی خود را دست خولی

 

خلاصه ای امیر هر دو عالم

حلالم کن، حلالم کن، حلالم

محمد جواد شیرازی

۱. چنگک قصابی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۹
عبدالرقیه

حی علی الحسینیه ماتم شروع شد

بغضم شکست و بارش نم نم شروع شد

 

فصل رسیدن به خدا در حسینیه

در سایه سار بیرق و پرچم شروع شد

 

مثل همیشه فاطمه بانی روضه هاست

از آه و ناله ی جگرش، دم شروع شد

 

پیراهن حسین پُر از خون میان عرش

آویخته شده، غم عالم شروع شد

 

پیراهن سیاه بپوشید نوکران

عرض ادب کنید، محرم شروع شد

 

توبه بهانه بود حسینی شود دلش

با یا حسین گریه ی آدم شروع شد

 

با یا حسین سوره ی والفجر شد تمام

با یا حسین سوره ی مریم شروع شد

 

تا قطره اشک کوچکی از دیده ام چکید

لطف خدا و خیر دمادم شروع شد

 

هر دفعه که حسین زمین خورد بعد از آن

در قلب خواهرش تپش غم شروع شد

 

از کودکی شنیده قضایای کربلا

ای وای، شرح روضه ی مبهم شروع شد

 

این رو سیاه کیست به گوال می رود؟!

لعنت به شمر، ماتم اعظم شروع شد

محمد جواد شیرازی

 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

مثنوی مباهله

مسیحیان برای ادعا به یثرب آمدند

به اتفاق جمعشان و چند راهب آمدند

 

نماز را به سمت شرق خوانده اند یک صدا

چه بوده حرف حقشان مقابل نبی ما؟!

 

از آن زمان که نبض این زمین و آسمان زده

کسی بزرگ تر ز زاده ی خدا نیامده

 

مسیح هست و خلقتش ز دیگران جداست او

پدر نداشته یقین که زاده ی خداست او

 

تبر به دوش خود گرفت آن نواده ی خلیل

رسید وحی و خواند آیه از نزول جبرئیل

 

چه خصلتی مگر که در مسیح ابن مریم است؟!

همین قضیه ماجرای خلق جسم آدم است؟!

 

مسیح اگر که زاده ی خداست پس بگو مگر...

نداشت نه پدر، نه مادر آدم ابوالبشر؟!

 

نداشتند حرف حق ولی غرور داشتند

مقابل کلام حق دلی شرور داشتند

 

مسیحیان که بی جواب طاقتی نبودشان

بجز تعصب غلط طریقتی نبودشان

 

کلام حق رسید و راه چاره ای نداشتند

به حکم حق قرار بر مباهله گذاشتند

 

قرار شد نبی بیاورد هر آن که جان اوست

و آن قبیله هم بیاورند هر چه آبروست

 

رسید روز این مصاف و اهل بیت آمدند

بزرگ زاده های آن قبیله زود جا زدند

 

نبی رسید و حیدر و بتول و دو سلاله اش

رسید کار راهب بزرگشان به حد غش

 

یقین بدان که جرأت مباهله نمی کنند

ازین به بعد با نبی مقابله نمی کنند

 

چه آیه ایست آیه ی مباهله برای ما

چه هدیه ایست این سخن ز جانب خدای ما

 

چه بوده غیر از این مگر مراد از "أنفُسَنا"

علی است جان مصطفی، نبی است جان مرتضی

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۱۶
عبدالرقیه

آقا سلام امام رضا، أیها الرئوف

برگشته ام به سوی تو یا أیّها الرئوف

 

زانو زدن، زمان رسیدن سعادت است

سجده به سوی گنبدت اوج لیاقت است

 

بر صورتم همینکه غبار حرم نشست

بغضم میان هق هق طفلانه ام شکست

 

مانده اگرچه بر رخ زردم نشانِ شرم

آرام شد دلم، دمِ باب الجواد گرم

 

شرمنده ی تو مانده ام و گریه می کنم

اذن دخول خوانده ام و گریه می کنم

 

وقتی دلم شکست، چه مرغوب می شود

آشفتگی و حال بدم خوب می شود

 

خالی است دست من کرمت را نشان بده

یک کنجِ دنج، از حرمت را نشان بده

 

من آمدم نگاه رئوفانه ام کنی

عقل از سرم بگیری و دیوانه ام کنی

 

بیمار نفسم و به تو رو کردم ای طبیب

مثل غریبه ها به تو رو کردم، ای غریب

 

گفتم غریب و سوخت دلم یاد غربتت

لعنت به مردمی که شکستند حرمتت

 

آزار دادنِ تو فقط بود ذکرشان

لعنت به واقفیه و آن طرز فکرشان

 

اصلا نبود این همه طعنه سزای تو

خیلی دلت شکست، بمیرم برای تو

 

از دست خشک مغزی آن ناسپاس ها

آخر شدی اسیر قیافه شناس ها

 

لعنت به هر کسی که نفهمید کوثری

از نسل مادری و ز اولاد حیدری

 

مأمون کجاست تا که ببیند امیر کیست؟!

شاهی که هست وارث یومُ الغدیر کیست

 

مأمون کجاست تا که ببیند شبانه روز

طوف حرم کنند مریدان تو هنوز

 

ما کیف می کنیم، بیا احتجاج کن

اهل کتاب را به سخن هاج و واج کن

 

بر هر کلام و هر سخنت فخر می کنیم

پیش همه به داشتنت فخر می کنیم

 

ما بی خیال جنت و پاداش آخرت

شادیم... چون شدیم دو روزی مجاورت

 

این گریه های باهم ما را قبول کن

دل، پهن کرده ایم به پایت، نزول کن

 

تو قول داده ای که سه جا یاری ام کنی

در لحظه های سخت هواداری ام کنی

 

روضه بخوان که پای نفس هات دق کنم

یابن الشبیب را به خودم منطبق کنم

 

گفتی عزیز فاطمه شد دور از وطن

گفتی که جد بی کس من ماند بی کفن

 

گفتی گرفت روضه اش از دیده هام خواب

با کام تشنه ماند میانِ دو نهر آب

 

وقت نبرد، خدعه و نیرنگ می زدند

از هر طرف به سوی تنش سنگ می زند

 

در دست های خولی و شمر و سنان چه بود؟!

گفتی زدند جد مرا با هر آنچه بود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۰۴:۳۹
عبدالرقیه

و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

#عرفه

عرفه آمد و مهمان حسینیم همه

خیره بر رحمت دستان حسینیم همه

 

عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم

بازهم پاره گریبان حسینیم همه

 

وسط روز رسیدیم و همه می بینند

عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه

 

دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم

در پی نسخه ی درمان حسینیم همه

 

حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم

عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه

 

ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند

ما بدهکار به احسان حسینیم همه

 

او مناجات کند کار همه می گیرد

تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه

 

عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب

در ره عشق به قربان حسینیم همه

 

اشک ما خرج برای غم اغیار نشد

روزگاری است که گریان حسینیم همه

 

آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است

داغدارِ تن عریان حسینیم همه

 

چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد

کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه

 

ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم

مات از جود فراوان حسینیم همه

 

خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید

ما اسیر لب و دندان حسینیم همه

 

#محمد_جواد_شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۹
عبدالرقیه

هرکه را با نجفت وعده و پیمانی نیست

آخر و عاقبتش غیر پشیمانی نیست

 

اصلا از کِی گذرت بر دل من افتاده؟

اصلا این عشقِ مرا اول و پایانی نیست

 

عاشقی شیوه ی مردان بلاکش باشد

عاشقی بر در میخانه به ارزانی نیست

 

ما بر آنیم که دیوانه ی ایین عشق شویم

چه کسی گفته که این عاشقی عقلانی نیست

 

درد این عاشق غمدیده فراق نجف است

بهر عشاق به جز یار که درمانی نیست

 

چند وقتیست که رزق نجفم قطع شده

چند وقتیست در این مصر فراوانی نیست

 

من فقط بر سر ایوان تو سر خم کردم

همه جا جار زدم غیر تو سلطانی نیست

 

هر چه کنکاش نمودند در این دل دیدند

جز تولای تو و نفرتِ از ثانی نیست

 

دوستانت همگی در دل من جا دارند

دل بریدن ز محب تو به آسانی نیست

 

فیلسوفی که نفهمید تو واجب هستی

اهل علم است ولی عالم ربانی نیست

 

غیر آن ها که مریدان ولایت هستند

فرق، ما بین هزار عابد و یک زانی نیست

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۲
مهدی علی قاسمی

 

هرچه گویم همه اش بوی تو دارد سخنم

آنکه دارد به سرش حال و هوای تو منم

 

"اشهد ان علیا ولی الله" ام را

گفته ام تا بنویسند به روی کفنم

 

هر کجا غیر سرای تو نمازم قصر است 

غیر دربار نجف نیست سرایی وطنم

 

چند وقتی است فقط خواب نجف می بینم

بده رخصت به خدا طول کشید آمدنم

 

پسرم هست غلامی زغلامان شما

گر دم از غیر تو زد ریشه ی او را بکنم

 

نام دادند مرا خادم دربار حسن

من غدیری شده ی دست امام حسنم

 

بس که شیرینی نام تو به من ساخته است

غیر نام تو دگر ذکر نگفته دهنم

 

از خدا خواسته ام تا که به من اذن دهد

پیر راه تو شوم، وقف تو باشد بدنم

 

نذر کردم که به پای تو سرم را بدهم 

نذر کردم که نباشد به رهت سر به تنم

 

هر طرف می نگرم نام تو را می بینم

کنده ام نام تو را روی عقیق یمنم

 

همه جا جار زده، سینه سپر می گویم:

اهل عالم بشناسید سگ پنج تنم

 

دست من را تو بیا تا به محرم برسان

دائما فکر دم و روضه و سینه زدنم

 

مهدی علی قاسمی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۳
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


پای جانان، نثارِ جان عشق است

طعنه خوردن از این و آن عشق است

 

نیمه شب فرصت تقرّب ماست

یادِ معشوق، در نهان عشق است

 

هر که ظرفش شکست بالا رفت

چون که همراهِ امتحان عشق است

 

همه دنبال سود و منفعتند

ضرر و نفعِ عاشقان عشق است

 

هرچه جز عشق بی گمان فانی است

آنچه باقی است بی گمان عشق است

 

اول صبح با تمام وجود

ذکر یا صاحب الزمان عشق است

 

خیر من وصل یا که هجران است؟

هرچه او خواسته همان عشق است

 

بگذارید در به در بشوم...

وسط صحن جمکران، عشق است

 

اربعین، رفتنِ به سوی حسین

بی قرار و جَزع کنان عشق است

 

پابرهنه به شارع العباس

برسم لحظه ی اذان عشق است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۱
عبدالرقیه

اوج اهداف نبوت بی علی بی فایده است

بندگی جز با توسل بر ولی بی فایده است

 

روز و شب در سجده گویی: "یا اله العالمین"

در کنار آن نگویی یا علی بی فایده است

 

"اشهد ان علی..." را بر سر هر ماذنه

گر نمی گویی به آوای جلی بی فایده است

 

منقبت های علی را بر همه باید رساند

بهر تبلیغ ولایت تنبلی بی فایده است

 

سنت احمد تماما دست اولاد علی است

اجتهاد شافعی و حنبلی بی فایده است

 

بی ولای مرتضی اصلا سراغ حج نرو

چون به جا آری هزاران حج، ولی بی فایده است

 

باطن بی مرتضی بوی تعفن می دهد

گرچه باشد ظاهر آن صیقلی بی فایده است

 

من یقین دارم که حبّ اهل بیت مصطفی

جز به لعن دومی و اولی بی فایده است

 

بر سر اصل تبرّی با کسی صحبت نکن

گفت و گو با مرد جاهل، کَل کَلی بی فایده است

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۸
مهدی علی قاسمی

به قلب من محبت قاب گردید

علی گفتن برایم باب گردید

 

غدیرت چشمه ای صاف و زلال است

از آن هر تشنه ای سیراب گردید

 

به دست پاک علامه امینی

"امامت" صاف و عالمتاب گردید

 

قضاوت کردی و دیدند مردم

خلیفه از خجالت آب گردید

 

برای شیعیانت جای جنّت

فقط شهر نجف جذاب گردید

 

پس از تو ای عدالت پرور محض

عدالت در جهان نایاب گردد

 

فزون تر از عبادات خلایق

فقط یک ضربه ی احزاب گردید

 

 

خداوندا به حق شاه مردان

مرا دور سر قنبر بگردان

 

 

نباشد هیچکس بالاتر از تو

ندیدم رحمتی گیراتر از تو

 

نداری نوکری رسواتر از من

ندارم سروری آقاتر از تو

 

به مسجد دومی فریاد می زد:

ندیدم عالمی داناتر از تو

 

خلایق غیر تو پنهانِ محض اند

خدا باشد کمی پیداتر از تو

 

بشر که نیستی، حتما خدایی

تو یکتایی خدا یکتاتر از تو

 

ندیده آسمان مجنون تر از من

ندیده کهکشان لیلاتر از تو

 

کسی را تاب نور جلوه ات نیست

به جز زهرا که شد زهراتر از تو

 

 

امیرالمومنین در کائناتی

برای سائلان کهف نجاتی

 

 

چه شد ابلیس را خوشحال کردند؟

چرا حق تو را پامال کردند؟

 

چرا با سامری همراه گشتند؟

از آن گوساله استقبال کردند

 

همه مرتد شدند و عده ای کم

فقط راه تو را دنبال کردند

 

وصایای نبی را هم شنیدند 

ولی در آخرش اهمال کردند

 

پشیمانند مثل سگ قیامت

کسانی که به من اشکال کردند:

 

چرا لعن فلانی را گرفتی؟

برای لعن، قیل و قال کردند

 

به غیر از بغضِ او پیدا نکردند

دلم را هر زمان غربال کردند

 

 

تمام دین تولی و تبری است

مرا آیین تولی و تبری است

 
مهدی علی قاسمی
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۲۵
مهدی علی قاسمی

اسیر دام غدیرم دلم اسیر علی است 

غنی است آن که دو عالم فقط فقیر علی است

 

به نصّ اَنفُسَنا... روی ماذنه گویم۱

علی نظیر نبی و نبی نظیر علی است

 

غلام حضرت زهراست آنکه در دنیا

به فکر پرورش خطبه ی  غدیر علی است

 

غدیر هست تجلی وال من والاه 

محمدی است دلش هرکه در مسیر علی است

 

غدیر هست تجلی عاد من عاداه 

برائت نبی از دشمن حقیر علی است

 

چقدر جامعه در صحن او صفا دارد

تمام زیر و بم جامعه کبیره علی است

 

نشسته اند سر خوان او گنهکاران

که این مرام، مرامِ خطا پذیر علی است

 

رسد صدای مناجات مسجد کوفه...

...به گوش دل که مناجات دل پذیر علی است

 

زیان نمی کند اصلا به وقت جان دادن

کسی که در همه ی عمر مستجیر علی است

 

مهدی علی قاسمی

 

۱) سوره ی آل عمران آیه ۶۱

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۳
مهدی علی قاسمی

 

نشسته ام بنویسم به هر دل آگاه

علی است زوج بتول و علی ولی الله

نشسته ام بنویسم فقط امیر یکی است

علی است ماه دو عالم علی است شاهنشاه

نشسته ام بنویسم مخالف حیدر

اگر زچاله در آید به سر رود در چاه

کسی که منکر لعن مخالف مولاست

کنار او ننشینم مگر که با اکراه

علی امام مبین است در کتاب خدا

که گفته است در او "کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ"۱

مدال حب علی آبروی سلمان شد

سپس به اذن علی شد مقرب درگاه

فقط عنایت و لطف و اجازه ی زهراست 

اگر به سمت نجف می رود دلم گهگاه

غمی که در دل من مانده دوری نجف است

من از فراق نجف دائما کشیدم آه

کسی که خوشه ی انگور، بر ضریح تو دید

خمار وصل عنب گشته خواه یا ناخواه

مرا که ساکن آن جا نکرده ای آقا

بده به من خبری از حرم که واشوقاه

مهدی علی قاسمی

 

۱)وَ کُلَّ شَیْء اَحْصَیْناهُ فِی اِمام مُبِین (سوره یس:۱۲)

از امام باقر(علیه السلام) از پدرش از جدش(علیهم السلام) نقل شده است که فرمود:

 

هنگامى که این آیه نازل شد «ابوبکر» و «عمر» برخاستند و عرض کردند: 
اى پیامبر! آیا منظور از آن «تورات» است؟ 
فرمود: نه. 
عرض کردند: «انجیل» است؟ 
فرمود: نه. 
عرض کردند: منظور «قرآن» است؟ 
فرمود: نه. 
در این حال امیر مومنان على(علیه السلام) به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، هنگامى که چشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر او افتاد، فرمود: «هُوَ هذا! اِنَّهُ الاِمامُ الَّذِى اَحْصَى اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى فَیْهِ عِلْمَ کُلِّ شَىء»؛ 
امام مبین این مرد است! او است امامى که خداوند متعال علم همه چیز را در او احصا فرموده.(معانى الاخبار صدوق صفحه 95)
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۵
مهدی علی قاسمی

با خط داور نوشته اول دفتر علی

ظاهر و باطن علی و اول و آخر علی

 

انبیا دست توسل بر عبای او زدند

انبیا گویند در هنگامه ی محشر علی

 

ما کجا و خاک پای کلب کوی مرتضی

ما کجا و شیعه ی داماد پیغمبر علی

 

روز و شب خوردیم نان از سفره ی شاه نجف

آب خوردیم از غدیر ساقی کوثر علی

 

با علی و احمد و زهرا یقینا دشمن است

آن سه ظالم را مقدم کرده هرکس بر علی

 

گفت پیغمبر علی ممسوس در ذات خداست

پس علی را در خدا بنگر خدا را در علی

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۲۵
مهدی علی قاسمی

لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمود کریمی

 

روح من سخت زمینگیر شده، کاری کن

از هوس بسته به زنجیر شده، کاری کن

 

پای طولِ اَملم توبه نکردم عمری

دل من از گنهم پیر شده، کاری کن

 

بس که دستم جلوی غیر دراز است، دلم

غافل از منشأ تأثیر شده، کاری کن

 

فکر تنهایی قبرم به سرم افتاده

مهربانا چه کنم؟! دیر شده، کاری کن

 

سال ها دوری از یوسف زهرا سخت است

دوری اش بغض گلوگیر شده، کاری کن

 

دل، گرفتار علی هست و خمار نجفش

زود با این دلِ تسخیر شده کاری کن

 

شب جمعه است، اجازه بده با گریه دلم

بشود طیب و تطهیر شده، کاری کن

 

ناله زد زینب کبری چه کنم یا جداه؟!

روضه هایت همه تفسیر شده، کاری کن

 

یاعلی... رفته ام از حال، ببین که پسرت

دفن در نیزه و شمشیر شده، کاری کن

 

آه، یا فاطمه... با خنجر کُندش قاتل

سوی گودال سرازیر شده، کاری کن

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۷ ، ۰۳:۵۶
عبدالرقیه

داناود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

بر دور کمر شال بهم ریخته دارد

اندام کهنسال بهم ریخته دارد

 

آتش نکشانید بر این خانه که این مرد

از فاطمیه حال بهم ریخته دارد

 

مانند علی رد طناب است به دستش

در بند، پر و بال بهم ریخته دارد

 

در پشت فرس از نفس افتاده، بمیرم

آخر قدِ چون دالِ بهم ریخته دارد

 

حالا سر پیری به روی خاک نشسته

پیراهن پامال بهم ریخته دارد

 

افتاده زمین پشت فرس، یاد رقیه

چشم تر و احوال بهم ریخته دارد

 

خون از کف پایش به زمین ریخت و فریاد

از آن همه خلخال بهم ریخته دارد

 

مثل همه ی عمر فقط گریه و زاری

بر روضه ی گودال بهم ریخته دارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۷ ، ۰۳:۴۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

بر نهالی که شکسته، ثمری نیست، نگرد

بین بارم عملی که بخری نیست، نگرد

 

سر به زیر آمده ام تا که بدانی از من

بنده ی عاصی و شرمنده تری نیست، نگرد

 

تو پیِ اشکی و من چشمه ی خشکیده شدم

در بساطم خبر از چشم تری نیست، نگرد

 

اهل بیتند خدایان کرم، طبع مرا

جز سرودن ز کریمان هنری نیست، نگرد

 

ای که بی حبّ علی، دور حرم می گردی

طوفِ بی حبّ علی را اثری نیست، نگرد

 

اگر امروز پی ضامن فردا هستی

جز به دربار خراسان خبری نیست، نگرد

 

دوست دارم بشوم زائر مشهد، یا رب

در دلم حاجت و میل دگری نیست، نگرد

 

کار هربار رسیده است به کوچه، دیدیم

آخر روضه به جز خون جگری نیست، نگرد

 

ای اباصلت... ازین کوچه خیالت راحت

خوب شد بین گذر، رهگذری نیست، نگرد

 

دور این خانه اگرچه پُر خاک است ولی

هیزمِ شعله ور و میخ دری نیست، نگرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۸
عبدالرقیه

به کوی رحمتِ حیدر مقیم یعنی ما

گدای شاه نجف از قدیم یعنی ما

 

فقیر محض شدن اوج لذت دل ماست

کریم... اوست، فقیر کریم یعنی ما

 

تمام خاک نجف نعمت است سرتاسر

همیشه سائلِ دارُالنّعیم یعنی ما

 

نوای یاعلی و یا عظیم یعنی او

دخیلِ یا علی و یا عظیم یعنی ما

 

دل شکسته ی ما تا که ظرف مِهر علی است

خطاب آیه ی "قلبٍ سَلیم" یعنی ما (۱)

 

علی است شاه عظیمی که مانده در بستر

سیاه پوشِ به پشت حریم یعنی ما

 

از آن زمان که شکستند فرقِ حیدر را

دل شکسته و قلب دو نیم یعنی ما

 

ازین به بعد نجویید خنده ی ما را

شبیه کودک کوفه یتیم یعنی ما

 

۱. یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (۸۸ و ۸۹ شعراء)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی



جنس انگور اگر عسگری اش قیمتی است

دلِ خالص شده هم دلبری اش قیمتی است

 

عبدِ رسوا شده ای که همه جا را گشته

زار برگشتن و جامه دری اش قیمتی است

 

دل رسوای مرا لطف خدا بالا بُرد

از بس این ظرف دلم، مشتری اش قیمتی است

 

تا سحر نام تو را می برم، ای رب کریم

سینه ی سوخته، نوحه گری اش قیمتی است

 

از همان روز ازل فاطمه ما را خوانده

مادر ما به خدا مادری اش قیمتی است

 

دل نبستیم به هر دل که فقط در دل ها

در تمامی جهان حیدری اش قیمتی است

 

کل اعمال گره خورده به حب حیدر

مژده بر دل که علی باوری اش قیمتی است

 

هر کسی ذوب در انوار حسینی باشد

نزد زهرا و علی نوکری اش قیمتی است

 

چشم ما گریه نکرده است به جز بر ارباب

باده ی ناب فقط کوثری اش قیمتی است

 

ساربان با عجله رفت سوی جسم حسین

زیر لب گفت که انگشتری اش قیمتی است

 

حامل راس شریفش کمی آرام برو

این سری که سرِ نی می بَری اش قیمتی است

 

****

 

دست بردار از آن طفل یتیم ای ظالم

مگر اصلا چقدر روسری اش قیمتی است؟

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۰۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


خرابه ای است دلی که ز عشق دم نزند

خدا برای دلی اینچنین رقم نزند

 

رسیده ام به سرایی که صاحبش عمری است

نَزَد ز معصیتم حرف، باز هم نزند

 

کجا رود؟! چه کند؟! با که درد خود گوید

اگر که بنده ی عاصی درِ حرم نزند؟!

 

من آمدم که ازین پس، گناه و معصیتم

بساط بندگی ام را دگر بهم نزند

 

به روز حشر بگویم که دوستش دارم

چنانچه لطف کند مُهر بر لبم نزند

 

دخیل اهل کسایم، چه بی پناه شده است

کسی که رو به خدایان ذوالکرم نزند

 

ز عشق بازی و دلدادگی چه می فهمد؟!

میان صحن نجف هر کسی قدم نزند

 

حسین خون خدا هست و من گدای حسین

گدا چگونه دم از خونِ محترم نزند؟!

 

بگو به صاحب آن خیزران به پیش رباب

به کام شاه، دگر ضربه از ستم نزند

 

بگو که حرفِ کنیزیِ آل عصمت را

به اشکِ دیده ی صاحب علم قسم، نزند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

یا رب از این فعل کمم، اخلاص و قربت را نگیر

هر چیز می گیری بگیر اما حلاوت را نگیر

 

چیزی ندارم آورم بر محضرت جز چشم تر

از آسمان دیده ام باران رحمت را نگیر

 

مشغول دنیا شد دلم با غفلت از "یَومُ النّشور"

از خاطرِ آشفته ام یاد قیامت را نگیر

 

یک عمر با سرپیچی ام بیچاره و رسوا شدم

شرمنده ام یا سیدی از من اطاعت را نگیر

 

خیلی سرِ این بی حیا بودن تو را آزرده ام

جان علی دیگر بیا از من نجابت را نگیر

 

تازه به این ماه علی خو کرده ام ای ذوالکرم

دارد به پایان می رسد، ماه ضیافت را نگیر

 

من هر چه بد باشم، علی دارم، نجف دارم، خوشم

جانم بگیر و در عوض حب ولایت را نگیر

 

دیدی نشد هم آخرش بوسه به شش گوشه زنم؟!

باشد... از این هجران زده بوسه به تربت نگیر

 

نان شب این سفره هم شد گریه بر داغ "حسین"

لطفی کن و از سفره ام این نان هیئت را نگیر

 

مست مناجات است او، ای نیزه دار بی حیا

از حنجر خشکیده اش صوت و فصاحت را نگیر

 

زهرا مکرر با وضو شانه به مویش میزده

ناپاک زاده شرم کن، گیسوی حضرت را نگیر

 

چیزی نمانده از تن و عمامه و خود و زره

ای ساربان، بس کن برو، دنبال غارت را نگیر

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۶
عبدالرقیه

 

می برم نام علی را با وضو
تا شود دل با ولایش زیر و رو
 
حق علی هست و علی حق پس یقین
"کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِک... إِلَّا وَجْهَهُ"
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۴۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

عشاق دلخوشند به دنیا نداشتن

پرواز می کنند فقط با نداشتن

 

وقت نزول درد و محن شکر می کنند

هستند شُهره بر اگر اما نداشتن

 

باید برای غفلت خود چاره ای کنیم

رسوایی است آخرِ تقوا نداشتن

 

رنجیده شد امام زمان بارها ز ما

بس نیست فکر یوسف زهرا نداشتن؟!

 

مثل یتیم گم شده ای زار می زنیم

باید چه کرد با غم مولا نداشتن؟!

 

بیمارهای دردِ جدایی دلبریم

خسته شدیم ما ز مداوا نداشتن

 

بر زائران کرب و بلا غبطه می خوریم

خسران واقعی است حرم را نداشتن

 

تنها دلیل خجلت باران شده همین

بهر حسین، آبِ گوارا نداشتن

 

از تشنگی زمین و سما می شود دخان

این است ختم ماتم سقا نداشتن

 

آنقدر نیزه خورد که روضه رسید به

دیگر برای بوسه زدن جا نداشتن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۰۹
عبدالرقیه

امشب از سوی خدا رحمت به ما نازل شده

غیر روی یار این دل از همه غافل شده

قلب ما بر طفل بیت عسکری مایل شده

بر محبان علی لطف خدا شامل شده

 

نیمه ی شعبان رسید و عید مستان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

جبرئیل از سوی حق با عشق آوردت سلام

آرزوی هر ولی این که شود بر تو غلام

نامتان برده نبی با منزلت با احترام

ای برای اوصیا نامت شده حسن ختام

 

فاش می گویم امیر می پرستان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

نیمه ی ماه نبی ماه علی گشته عیان 

مست او از قبل میلادش همه مستضعفان

با قدومش فخر دارد این زمین بر آسمان

کرد جاری آیه ی قران به ناگه بر زبان

 

ساقی میخانه ی قران نمایان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

آمده تا که بگیرد در دو دستش ذوالفقار

آیه ی قران به بازویش نوشته کردگار

عدل تنها با وجود اوست گردد ماندگار

باغ پاییز جهان با مقدمش گشته بهار

 

بر تمامی دو عالم روح و ریحان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

آمده با یا علی دین نبی احیا کند

آمده تا دشمنان مرتضی رسوا کند

آمده تا عدل را حاکم بر این دنیا کند

قامت مستکبرین را با نگاهش تا کند

 

بهر اجرای تمام حکم قرآن آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

من بهار زندگی ام نیست جز میلادتان

یک کویر مرده بودم گشته ام آبادتان

عشق بازی می کنم هر صبح و شب با یادتان

زنده ماندم تا ببینم لحظه ی میعادتان

 

بر تمام دردها دارو و درمان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

ای نسیم رحمت حق بر تمام عالمین

آمدی تا که شوی بر مرتضی نور دو عین

نام تو برده امام عسکری با شور و شین

بارها خوانده تو را در قتلگه جدت حسین

 

منتقم از دشمنان شاه عطشان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۰۱
مجتبی قاسمی

به اذن فاطمه رام ابوتراب شدم

به حکم عشق غلام ابوتراب شدم

دوباره تشنه ی جام ابوتراب شدم

منی که مست به نام ابوتراب شدم

 

دلم خوش است به این که دو چشم تر دارم

عجیب حال و هوای نجف به سر دارم

 

چگونه پست از آن کوه آبرو گوید؟!

چگونه تشنه از آن صاحب سبو گوید؟!

کجاست طبع بلندی که مدح او گوید؟!

همیشه شاعر او جای شعر "هو" گوید

 

علی است عالی اعلی، علی است حق و یقین

علی است باطن قرآن، علی است باطن دین

 

خریده روز ازل، حق به شوق نازش را

به دست، بافته مرضیه جانمازش را

نبی شنیده رجزهای چاره سازش را

کمیل بود و علی بود و هر فرازش را

 

شبیه شمع در این ظلمت جهان افروخت

مرام بنده شدن را به شیعیان آموخت

 

علی است آن که حقیقت برای ایمان شد

برای یافتن راه راست، میزان شد

به عرش، صوتِ خداوندی اش نمایان شد

نشست روی زمین، مرکب یتیمان شد

 

اسیر کرده دلم را طلوعِ احسانش

خوشا به حال گدای رکوعِ احسانش

 

یگانه حامی احمد علی است بی تردید

برای حفظ نبی با وقار می جنگید

به دور مرکب او مثل شیر می چرخید

میان بستر خیرالبشر، علی خوابید

 

وفای آن که پُر از زخمِ تیر شد پیداست

تمام حرف از آن غزوه ی اُحد پیداست

 

علی است آن که ندیده کسی فرارش را

چشیده است درِ قلعه اقتدارش را

خدا ستوده خودش تیغ ذوالفقارش را

نخواست ذره ای از مال روزگارش را

 

میان چاه غریبانه سر فرو کرده

عبای کهنه و نعلین خود رفو کرده

 

نوای حضرت حق در دم و خروش علی است

همیشه کعبه ی رحمن سیاهپوش علی است

صدای فاطمه اش تا ابد به گوش علی است

شبانه کیسه ی خرما به روی دوش علی است

 

برای او به خدا این جهان پشیزی نیست

کنار شأن علی، ردّ شمس چیزی نیست

 

همان که در همه ی جنگ هاش غالب شد

همان که مِهر و ولایش به خلق واجب شد

همان که در همه جا مظهر العجائب شد

کنار فاطمه خانه نشین یثرب شد

 

به قتل فاطمه حق نبی ادا کردند

چقدر خون به دل پاک مرتضی کردند

 

به جز علی به کسی دل نبسته ام اصلا

به نور او دل ظلمانی ام شده روشن

خدا... محبت او را دمی نگیر از من

کنار من برسانش به لحظه ی مردن

 

کنار خوان کریمان پُر التماسم کن

به لعن دشمن زهرا، علی شناسم کن

محمد جواد شیرازی

۱۰ فروردین ۹۷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۰۵:۴۷
عبدالرقیه

دلبرا آیه بخوان، راه به ما یاد بده

راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده

عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده

وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده

 

بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو

جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو

 

رحمتت کاش به قلبم برسد، محتاجم

گره کور دلم باز شود... محتاجم

نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم

من به لطف و کرمت تا به ابد محتاجم

 

گوهر اشک به بازار غمت روزی کن
سحری، روضه میان حرمت روزی کن

 

راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است

دور از خانه غریبانه اسیری سخت است

این همه جام بلا را بپذیری سخت است

یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است

 

آب بستند به صحن و حرم جدت آه

سال ها سوختی از داغ اباعبدالله

 

رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود

این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود

حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود

جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود

 

کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی

مطمئنم که به یاد دل زینب بودی

 

حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت

طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت

خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت

آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت

 

بهر آزار، تو را بین طناب آوردند
با چه رویی به سویت ظرف شراب آوردند؟!

 

خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست

خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست

خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست

خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست

 

تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست

خیزران زود به دندان ثنایاش نشست

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

می نویسم به اذن ثارالله

از زنی با وقار همچون ماه

 

راوی صادق بنی هاشم

از علوم خفی حق آگاه

 

مهد علم و مفسر قرآن

کوه عصمت، مقرب درگاه

 

چون حسین و حسن سخاوتمند

مثل زینب صبور آل الله

 

مثل زینب بلا چشیدن را

ام کلثوم بوده خاطرخواه

 

با صلابت مبارزه می کرد

با سلاح دعا و اشک و آه

 

خطبه مانند مرتضی می خواند 

خطبه هایی پر از غم جانکاه

 

مدح او را بس است چون بوده

دختر فاطمه، سخن کوتاه

 

دختر دوم ولی خدا

ام کلثومِ حضرت زهرا

 

 

آن قدر داغ و دردسر دیده

قد کمان و نحیف گردیده

 

بعد داغ غم رسول الله

یاس را در دل شرر دیده

 

وسط کوچه ی بنی هاشم

یک نفر به چهل نفر دیده

 

خاک غم روی چادرش مانده

چون شکاف سر پدر دیده

 

جگرش سوخت در کنار حسن

طشت لبریز از جگر دیده

 

چادر خواهر بزرگش را

وسط خیمه شعله ور دیده

 

لب گودال بر زمین خورده

غارت جسم محتضر دیده

 

کوفه و شام پر بلا رفته

بر سر نیزه ها قمر دیده

 

نیزه ها را ببر از این جا شمر

دور کن چشم بی حیا را شمر

 

 

با دلی پر شراره و گریان

لقمه ها را گرفت از طفلان

 

خطبه اش شام و کوفه را لرزاند

دشمنش شد از این بیان حیران

 

داغ بازار شام را حس کرد

وسط چشم های بی ایمان

 

با دو چشم خودش تماشا کرد

خیزران خورد بر لب و دندان

 

رفت ویرانه ای که شامش بود

سرد و روزش جهنمی سوزان

 

گریه می کرد پا به پای رباب

تا دهد بر دلش سر و سامان

 

چه فراقی کشید این خواهر

اربعین بود آخر هجران

 

درد، این است قدر این بانو

مانده حتی میان ما پنهان

 

ما بدهکار ام کلثومیم

عبد دربار ام کلثومیم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۱۷
عبدالرقیه