سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۶ مطلب با موضوع «د/ اشعار حرم های زیارتی» ثبت شده است

عالم بدون روی تو سامان ندارد

افسوس، گویا هجرتان پایان ندارد

 

من فاش می گویم ، از این باکی ندارم

بی حب تو هرگز کسی ایمان ندارد

 

دنیا به قحطی عدالت خو گرفته

برگرد بی رویت عدالت جان ندارد

 

" اَینَ استقرَّت " صبح و شب ذکر لب ماست

دور از تو این دل میل بر رضوان ندارد

 

هر مومنه، هر مومنی که عشق اویی

دیگر توان دوری و هجران ندارد

 

"وانظر الینا "ما همه محتاج هستیم

جز با نگاهت درد ما درمان ندارد

 

جدت صدا زد نامتان در بین مقتل

مظلوم چون او عالم امکان ندارد

 

شاهی که تنها مانده بین نیزه داران

راسش بریدن از قفا عطشان ، ندارد

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۶
مجتبی قاسمی

 

نشسته ام بنویسم به هر دل آگاه

علی است زوج بتول و علی ولی الله

نشسته ام بنویسم فقط امیر یکی است

علی است ماه دو عالم علی است شاهنشاه

نشسته ام بنویسم مخالف حیدر

اگر زچاله در آید به سر رود در چاه

کسی که منکر لعن مخالف مولاست

کنار او ننشینم مگر که با اکراه

علی امام مبین است در کتاب خدا

که گفته است در او "کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ"۱

مدال حب علی آبروی سلمان شد

سپس به اذن علی شد مقرب درگاه

فقط عنایت و لطف و اجازه ی زهراست 

اگر به سمت نجف می رود دلم گهگاه

غمی که در دل من مانده دوری نجف است

من از فراق نجف دائما کشیدم آه

کسی که خوشه ی انگور، بر ضریح تو دید

خمار وصل عنب گشته خواه یا ناخواه

مرا که ساکن آن جا نکرده ای آقا

بده به من خبری از حرم که واشوقاه

مهدی علی قاسمی

 

۱)وَ کُلَّ شَیْء اَحْصَیْناهُ فِی اِمام مُبِین (سوره یس:۱۲)

از امام باقر(علیه السلام) از پدرش از جدش(علیهم السلام) نقل شده است که فرمود:

 

هنگامى که این آیه نازل شد «ابوبکر» و «عمر» برخاستند و عرض کردند: 
اى پیامبر! آیا منظور از آن «تورات» است؟ 
فرمود: نه. 
عرض کردند: «انجیل» است؟ 
فرمود: نه. 
عرض کردند: منظور «قرآن» است؟ 
فرمود: نه. 
در این حال امیر مومنان على(علیه السلام) به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد، هنگامى که چشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر او افتاد، فرمود: «هُوَ هذا! اِنَّهُ الاِمامُ الَّذِى اَحْصَى اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى فَیْهِ عِلْمَ کُلِّ شَىء»؛ 
امام مبین این مرد است! او است امامى که خداوند متعال علم همه چیز را در او احصا فرموده.(معانى الاخبار صدوق صفحه 95)
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۵
مهدی علی قاسمی

 

زوار نجف... دعا بر این سنگ کنید

با اشک، وصال خود هماهنگ کنید

 

انگور ضریح مرتضی را دیدید

یاد از منِ جامانده و دلتنگ کنید

محمد جواد شیرازی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۹
عبدالرقیه

به اذن فاطمه رام ابوتراب شدم

به حکم عشق غلام ابوتراب شدم

دوباره تشنه ی جام ابوتراب شدم

منی که مست به نام ابوتراب شدم

 

دلم خوش است به این که دو چشم تر دارم

عجیب حال و هوای نجف به سر دارم

 

چگونه پست از آن کوه آبرو گوید؟!

چگونه تشنه از آن صاحب سبو گوید؟!

کجاست طبع بلندی که مدح او گوید؟!

همیشه شاعر او جای شعر "هو" گوید

 

علی است عالی اعلی، علی است حق و یقین

علی است باطن قرآن، علی است باطن دین

 

خریده روز ازل، حق به شوق نازش را

به دست، بافته مرضیه جانمازش را

نبی شنیده رجزهای چاره سازش را

کمیل بود و علی بود و هر فرازش را

 

شبیه شمع در این ظلمت جهان افروخت

مرام بنده شدن را به شیعیان آموخت

 

علی است آن که حقیقت برای ایمان شد

برای یافتن راه راست، میزان شد

به عرش، صوتِ خداوندی اش نمایان شد

نشست روی زمین، مرکب یتیمان شد

 

اسیر کرده دلم را طلوعِ احسانش

خوشا به حال گدای رکوعِ احسانش

 

یگانه حامی احمد علی است بی تردید

برای حفظ نبی با وقار می جنگید

به دور مرکب او مثل شیر می چرخید

میان بستر خیرالبشر، علی خوابید

 

وفای آن که پُر از زخمِ تیر شد پیداست

تمام حرف از آن غزوه ی اُحد پیداست

 

علی است آن که ندیده کسی فرارش را

چشیده است درِ قلعه اقتدارش را

خدا ستوده خودش تیغ ذوالفقارش را

نخواست ذره ای از مال روزگارش را

 

میان چاه غریبانه سر فرو کرده

عبای کهنه و نعلین خود رفو کرده

 

نوای حضرت حق در دم و خروش علی است

همیشه کعبه ی رحمن سیاهپوش علی است

صدای فاطمه اش تا ابد به گوش علی است

شبانه کیسه ی خرما به روی دوش علی است

 

برای او به خدا این جهان پشیزی نیست

کنار شأن علی، ردّ شمس چیزی نیست

 

همان که در همه ی جنگ هاش غالب شد

همان که مِهر و ولایش به خلق واجب شد

همان که در همه جا مظهر العجائب شد

کنار فاطمه خانه نشین یثرب شد

 

به قتل فاطمه حق نبی ادا کردند

چقدر خون به دل پاک مرتضی کردند

 

به جز علی به کسی دل نبسته ام اصلا

به نور او دل ظلمانی ام شده روشن

خدا... محبت او را دمی نگیر از من

کنار من برسانش به لحظه ی مردن

 

کنار خوان کریمان پُر التماسم کن

به لعن دشمن زهرا، علی شناسم کن

محمد جواد شیرازی

۱۰ فروردین ۹۷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۰۵:۴۷
عبدالرقیه

"انا عند منکسرة قلوبهم"

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

از این زمانه جدا می شویم با گریه

ز دام نفس، رها می شویم با گریه

 

به روی خاک می افتیم از سرِ غفلت

ولی دو مرتبه پا می شویم با گریه

 

دل شکسته حریم مقدس یار است

مُقربین خدا می شویم با گریه

 

به عشق شاه نجف ما کمیل می خوانیم

غریقِ نور دعا می شویم با گریه

 

همین که بوی شب جمعه می رسد از راه

اسیر کرب و بلا می شویم با گریه

 

حسین کشته ی اشک است، پس به عشق حسین

فدای شاهِ وفا می شویم با گریه

 

به زخم های تن کشته ی میان دو نهر

شبانه روز، دوا می شویم با گریه

 

برای روضه ی سقا به لطف اُمّ بنین 

به روز حشر سوا می شویم با گریه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۵۰
عبدالرقیه

از دل مپرس، چون دل زارم شکار توست

از جان مگو که تشنه لب ذوالفقار توست

 

مستان درگهت دم یاهو گرفته اند

من ماندم و دو چشم تری که خمار توست

 

باشد همیشه تو پدر خوب ها بمان

اما بدان که طفل بدت شرمسار توست

 

باید تو را قسم بدهم؟! جان فاطمه...

این آخرین تلاش گدای ندار توست

 

خیلی دلم پر است از این خلق بی وفا

خیلی دلم هواییِ شهر و دیار توست

***

اصلا نجف نرفته مرا زیر خاک کن

در زیر خاک هم دل من بی قرار توست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۰۵:۲۶
عبدالرقیه
 
السلام علیک یا امیرالمومنین
 
الله گویم و پس از آن بی معطلی
دارم همیشه نام تو را بر لبم علی
 
ترسی ز طعنه ها به دلش نیست شیعه ات
همواره برده نام تو بر ماذنه، جلی
 
زنگار غم به سینه ی ما هر زمان نشست
این سینه شد به نام شما پاک و صیقلی
 
راه ابوحنیفه کجا راه شیعیان
یا مالکی و شافعی و راه حنبلی
 
ما رهرو غدیر و جدا از سقیفه ایم
ما گفته ایم پای ولای شما "بلی"
 
قرآن پُر است از جلوات فضائلت
کوری چشم دومی و چشم اولی
 
راه ورود قرب خدا هست از حرم
غیر از نجف به پیش خدا نیست مدخلی
 
امشب که اولیاء خدا زائر تو اند
قسمت نشد دوباره بیایم نجف ولی...
 
...خود را رسانده ام به صف شیعه در غدیر
بیعت کند غلام ، شب عید با ولی
 
باشد قبول غصه ی هجران چِشَم ولی
یک روز ساکن نجفت می شوم علی
 
مهدی علی قاسمی
 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۶
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی در صحن جمهوری امام رضا علیه السلام

هر کسی آمده از شاه و غلام و برده

وسط صحن و سرای حرمت بی پرده

سر تعظیم به سوی قدمت خم کرده

به امیدی به خدا عرض سلام آورده...

 

...زائری که همه ی دار و ندارش هستی

همه جا و همه ی عمر کنارش هستی

 

مرده ام، آمده ام تا که تو جانم بدهی

مثل فرش حرمت خوب تکانم بدهی

راه گم کرده ام و راه نشانم بدهی

به پناه آمده ام تا که امانم بدهی

 

اشتباهات مرا حُسن عمل می گیری

مهربانی و مرا زود بغل می گیری

 

عالم آل محمد شدنت را عشق است

در شفاخانه زبانزد شدنت را عشق است

این همه رحمت ممتد شدنت را عشق است

شمس تابنده ی مشهد شدنت را عشق است

 

آمده سائل درمانده ز هر سو آقا

خواستی تا نشوی ضامن آهو آقا

 

عرشیان خاک تو را نقش به رخساره زدند

خادمان گوش به فرمان تو نقاره زدند

حوض های حرمت یکسره فواره زدند

شعله ی عشق به جان من بیچاره زدند

 

برسان بر لب خشکیده ی ما پیمانه

بده پیمانه ای از کوثر سقاخانه

 

هر که بر پای تو افتاد بها می گیرد 

"یا رضا خانه ات آباد" نوا می گیرد

با نخ پنجره فولاد شفا می گیرد

وسط صحن گوهر شاد دعا می گیرد

 

وا شده هر گره کور به نام پسرت

ای فدای تو و این لطف و مرام پسرت

 

خجل از روی تو هستم به جوادت سوگند

مست گیسوی تو هستم به جوادت سوگند

حاجی کوی تو هستم به جوادت سوگند

همه جا سوی تو هستم به جوادت سوگند

 

تا که شد سفره ی تو پهن، وفادار شدم

بی بها بودم و در صحن، بهادار شدم

 

نور رحمانی حق هستی و تابان هستی

تو برای من قحطی زده باران هستی

تا ابد شاه رئوفی و رضاجان هستی

تو مرا جانی و جانانی و سلطان هستی

 

بی تو من دلهره ی کرب و بلا را دارم

با تو من تذکره ی کرب و بلا را دارم

 

جهت گریه ی ما تا به ابد معلوم است

بین ما گریه برای دگران مذموم است

بیشتر آن چه که در روضه ی ما مرسوم است

روضه ی یابن شبیب تو بر آن مظلوم است

 

روضه خواندی و همه اهل مصیبت شده ایم

گریه کن های لب جد غریبت شده ایم

 

قدرت بر روی پا، پا شدنش را بردند

وقت غارت شد و کل بدنش را بردند

ته گودال عقیق یمنش را بردند

نیزه داران ز تنش پیرهنش را بردند

 

خون او با جگر بادیه آمیخته شد

آیه های بدنش سخت به هم ریخته شد

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۷
عبدالرقیه

گره کور مرا خیر توسل وا کرد

مادرم گفت رضا، در دل من غوغا کرد

 

گفته بودم که فقط کرب و بلا می خواهم

آمد و تذکره را زود خودش امضا کرد

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۴۸
عبدالرقیه

نقاره می زنند غمی بازگو شود

اشکی بریزد و جگری شست و شو شود

 

هر صبح و هر غروب به فرمان شاه طوس

نقاره می زنند دلی زیر و رو شود

محمد جواد شیرازی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۴
عبدالرقیه

دلم شکسته چگونه سفر کنم بی تو؟!

چگونه شام غمم را سحر کنم بی تو؟!

 

بگو چگونه روم از حریم دلبازت؟!

چگونه در وطن خویش سر کنم بی تو؟!

 

صدای سوت قطار و غروب و دلتنگی

به عکس های حریمت نظر کنم بی تو

 

دوباره ساعت هشت و پرِ شکسته ی من

چه خاک بر سر این بال و پر کنم بی تو؟!

 

نشسته ام سر سجاده ام که با گریه

شکایت از جگر شعله ور کنم بی تو

 

تو ضامنم شدی و از سخاوت و کرمت

تمام اهل جهان را خبر کنم بی تو

 

کنار قبر من بی نوا بیا آقا

رئوفِ آل عبا، بد ضرر کنم بی تو

 

فائزه سادات معززی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۶
عبدالرقیه

خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم

کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم

اگر بدترین بنده باشم که هستم
میان حریمش سراپا خلوصم

شفا می دهد خاک روی لبانم
اگر خاک صحن رضا را ببوسم

ز بس با شراب محبت عجینم
بدون محبت خمارم، عبوسم

دهان وا نکردم به مدح بزرگی
فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم

امیر عطوفم سلامٌ علیکم
امام رئوفم سلامٌ علیکم


چه خوب است پشت و پناهم تو هستی
همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی

اگر رو سپیدم غلام تو هستم
امیدم اگر رو سیاهم تو هستی

چه پیوند خوبی است بین من و تو
منم رعیت و پادشاهم تو هستی

کسی که برایم نموده همیشه
بساط دعا را فراهم، تو هستی

نمی خواهم از تو به غیر از خودت را
تمنای اشک نگاهم تو هستی

جنون من از حد گذشت و پس از این
تمام ثواب و گناهم تو هستی

خودت تا به مشهد دلم را کشاندی
غبار دلم را به لطفت تکاندی


به این دل که پر زد سویت عاشقانه
بده گوشه ای از حرم آشیانه

رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان
شده ذکر تسبیح مان دانه دانه

رسیده به ما عشق، سینه به سینه
کشیدیم این بار، شانه به شانه

نوای مرا می خری از کرامت
میان نواهای نقاره خانه

ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش
شده بین آب و گلم جاودانه

رئوفی و طاقت نداری ببینی
شود اشک چشم گدایی روانه

به من دل بریدن نمی آید اصلا
به تو راندن من نمی آید اصلا


دلت را شکسته گناه زیادم
ولی آمدم، پشت باب الجوادم

زمین خورده ام من، ولی با نگاهت
به شوق طواف حرم ایستادم

همیشه زدم بوسه بر آستانت
سرم را به خاک سرایت نهادم

بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند
خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم

تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که
مسیح است در معجزاتش رضا دم

زمانی که جان می رسد بر دهانم
بیا و برس آن دقیقه به دادم

چه کم می شود از تو من را بخوانی؟
مرا مثل سلمانی خود بدانی؟


امان از دمی که مصیبت چشیدی
زمین خوردی اما زمین را ندیدی

اباصلت بر صورتش زد همین که
عبا را به روی سر خود کشیدی

چه تکرار سختی است در بین کوچه
نشستی... دویدی... نشستی... دویدی...

الا ای امیری که شمس الشموسی
چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی

لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی
به یاد غریبی جدت چکیدی

خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون
لبِ تشنه جد مرا سر بریدی

چه خوب است در لحظه ی احتضارت
جواد الائمه رسیده کنارت

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۱:۵۴
عبدالرقیه

شهر سرور آل عبا، سُرَّ مَن رَأیٰ
خوش گفته اند نام تو را سُرَّ مَن رَأیٰ

بی تاب وصل کرده مرا جان هل اتیٰ
شش گوشه ی جدید تو یا سُرَّ مَن رَأیٰ

امشب بپاست جشن و سروری در آسمان
در هرکجای عرش خدا، سُرَّ مَن رَأیٰ

با این کریم های کرم زاده ات شدی
کهف تمامی فقرا سُرَّ مَن رَأیٰ

از سختی زمانه که درمانده می شویم
هستی همیشه عقده گشا سُرَّ مَن رَأیٰ

قم، کاظمین، زینبیه، شهر ری، نجف
مشهد، مدینه، کرب و بلا، سُرَّ مَن رَأیٰ...

این ها تمام دلخوشی ما فقیرهاست
ای منتهای حاجت ما سُرَّ مَن رَأیٰ

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۵۰
عبدالرقیه
 
 
 
دل شکسته  ی ما تا که ظرف عاشقی است
هر آن چه نکته بگوییم، حرف عاشقی است
 
دلم هوای حرم کرد و صحن جمهوری
کنون که صحن پر از شور و برف عاشقی است
 
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۵
عبدالرقیه

باران گرفته است که بارانی ام کند

یعقوبِ هجر دیده ی کنعانی ام کند

 

وقتش نیامده است که یک شب ابوتراب

فکری برای بی سر و سامانی ام کند

 

دیدم شکوهِ گنبد و گفتم خدا کند

چشمش مرا بگیرد و قربانی ام کند

 

با قلب خون، نشسته ام و گریه می کنم

تا ذره ای نظر به پریشانی ام کند

 

شاید دلش بسوزد و بانی من شود

شاید عبور از دل ویرانی ام کند

 

باشد قبول... نوکر خوبی نبوده ام

من قانعم فقط سگ دربانی ام کند

 

قسمت نشد مجاور ایوان طلا شوم

قسمت نشد که زائر بارانی ام کند

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۲۲:۱۸
عبدالرقیه

آمدم بهر گدایی نجفم دیر شده

شاه لولاک کجایی؟ نجفم دیر شده

 

لذت بندگی و شوق عباداتم رفت

دست من نیست خدایی نجفم دیر شده

 

من مریض غم هجر نجفم ، بر این غم

برسانید دوایی، نجفم دیر شده

 

ما که هستیم زمانی که به ایوان نجف

می کند نوح گدایی، نجفم دیر شده

 

جان زهرا بده با گوشه نگاهی امشب

به من خسته بهایی، نجفم دیر شده

 

مرغ روحم همه شب گریه کنان می چرخد

دور ایوان طلایی، نجفم دیر شده

 

چند سالی به نجف کرده گدایی هرکس

که رسیده است به جایی، نجفم دیر شده

 

شب عید است بیا و تو بکن در حق 

من بیچاره دعایی، نجفم دیر شده

 

آخرش از طرف یار برای نجفم

می رسد راهنمایی، نجفم دیر شده

 

به روی چشم اگر بین مسیر نجفت

برسد درد و بلایی نجفم دیر شده

 

گره افتاده به کارم چه کنم آقا تا

گره از کار گشایی، نجفم دیر شده

 

نجفی می شوم آخر به دعای مادر

می رسم من به نوایی، نجفم دیر شده

 

آخر از این قفس تنگ رها می گردم

می رسد وقت رهایی، نجفم دیر شده

 

شاعر:

مهدی علی قاسمی 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۶:۵۹
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی حمیدرضا علیمی

 

روسیاه آمدم فقیر توام

تشنه ی جامی از غدیر توام

 

در دو عالم شریف و محترمم

تازمانی که من حقیر توام

 

بین این زائران ز فرط گناه

زائر پست و سربه زیر توام

 

این همه راه آمدم آقا

که بگویم فقط اسیر توام

 

جامعه خوانده ام میان حرم

تا ببینی که مستجیر توام

 

مستم و دائم از تو میخوانم

مبتلای توام رضا جانم

 

سایه ات بر سرم خدا را شکر

شده ام محترم خدا را شکر

 

من گدای قدیمی حرمم

شده ای سرورم خدا را شکر

 

همه ی خانواده ام شده اند

نوکر این حرم خدا راشکر

 

کفتر جلد گنبدت هستم

دور تو می پرم خدا را شکر

 

مستمندم اسیر خوان توام

سائلم...نوکرم...خدا را شکر

 

هرچه دارم فقط برای شماست

صدفم دُرّ من ولای شماست

 

جان به قربان روی جانان است

وطن اصلی ام خراسان است

 

آمدی روی عرش حک کردند

که رضا پادشاه ایران است

 

بی شما من کویری و پستم

با شما این دلم گلستان است

 

گر بد و عاصی ام کنار توام

چون سگی که کنار سلطان است

 

بر گدایت بیا نگاهی کن

که کرم عادت کریمان است

 

آمدی آبروی ذی القعده

نان ما دست توست هر وعده

 

خوش به حالم چه دلبری دارم

در دل خود چه گوهری دارم

 

نوکرت هستم و به گردن خود

طوق زیبای نوکری دارم

 

بنده ی عاصی و بدی داری

چه امامی چه سروری دارم

 

چشم خیس مرا نگاهی کن

کربلایم نمی بری؟ دارم...

 

...از فراقش عجیب می سوزم

از غمش دیده ی تری دارم

 

به جوادت قسم بیا آقا 

نوکرت را ببر به کرببلا

 

شاعر:

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۱
مهدی علی قاسمی

مست از سبوی دلبرم، از این چه بهتر!

سرخوش ز جام کوثرم، از این چه بهتر!

 

چیزی ندارم محضر حیدر بیارم

غیر از دو چشمان ترم، از این چه بهتر!

 

از اول عمرم عبای وصله دارش

سایه کشیده بر سرم، از این چه بهتر!

 

مِهر علی شد مُهر تأییدی برای 

دامان پاک مادرم، از این چه بهتر!

 

قنبر غلام حضرت پروردگار و...

...من هم غلام قنبرم، از این چه بهتر!

 

پوزه کشیدن بر درش چیز کمی نیست

کلب سرای حیدرم، از این چه بهتر!

 

من را نگاه فاطمه عبد علی کرد

با لطف زهرا نوکرم، از این چه بهتر!

 

وقت سحر با "یا علی" در سجده هایم

از رب خود دل می برم، از این چه بهتر!

 

او فاتح قلب من است و من اسیرِ

زلف امیر خیبرم، از این چه بهتر!

 

وقتی قسیم النار و الجنة علی شد

مشتاق روز کیفرم، از این چه بهتر!

 

هجر نجف خاک غریبی بر سرم کرد

در به درم...غم می خرم، از این چه بهتر!

 

مرد است و قولش، او خودش گفته می آید...

...در لحظه های آخرم، از این چه بهتر!

 

علی سپهری 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۳:۱۶
علی سپهری

هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت

راه عروج تا ملکوت سما گرفت

 

بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما

تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت

 

صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق

هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت

 

حاجت گرفته سائلت اما نمی رود

از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت

 

از درگه شما به خداوند می رسیم

بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت

 

حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی

 قلبم مقابل حرم تو صفا گرفت

 

هر کس رسید کرب و بلا، سامرا، نجف

برگ براتش از علی موسی الرضا گرفت

 

هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست

هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت:

 

"عبد ذلیل را تو مران ایها الرئوف

از غم بیا مرا برهان ایها الرئوف"

 

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۲۲:۲۳
مجتبی قاسمی

قطره بودیم و هم مسیر شدیم

با ولای علی کثیر شدیم

 

دست ما نه... نگاه زهرا بود

پای این عشق اگر اسیر شدیم

 

یا علی گفت و هو کشیدیم و

راوی خطبه ی غدیر شدیم

 

ذره بودیم و بی نوا بودیم

دم باب الجواد امیر شدیم

 

سائل وادی خراسانیم

رعیت زیر دِین سلطانیم

 

شکر، گاهی به سینه آهی هست

ذوق خشکیده از گناهی هست

 

آخر کار عشق بازی ما

راه باز است و بارگاهی هست

 

صوت نقاره خانه می گوید:

بی پناهی؟ بیا پناهی هست

 

سر این سفره ی کرم حتی

جام کوثر اگر بخواهی هست

 

از سرم شوق و بیم افتاده

گذرم بر کریم افتاده

 

با نگاهش دوباره خواند مرا

سوی دارالشفاء کشاند مرا

 

دید تنها و بی کس افتادم

در رواق حرم نشاند مرا

 

هر کجا گیرِ دام افتادم

ضامنم شد خودش، رهاند مرا

 

بیشتر از قدیم ها امسال

حرم کربلا رساند مرا

 

همه جا در پناه او بودم

نائب روی ماه او بودم

 

ازدحام صفوف یعنی این

بار عام عطوف یعنی این

 

بین باب الجواد و گنبد شاه...

....ماندن ما، خسوف یعنی این

 

بیشتر از خودم به فکرم هست

"یا امامَ الرئوف" یعنی این

 

دم گرفتم هزار و یک دفعه

عاشقیِ حروف یعنی این

 

می روم پشت پنجره فولاد

بعد از آن هر چه باد، بادا باد

 

با رضای دل امام رضا

می رسم محفل امام رضا

 

موج دل را کشید سوی خودش

جذبه ی ساحل امام رضا

 

بین آب و گل تمامی ما

ریختند از گل امام رضا

 

چه مقامی رفیع تر از این؟

شده ام سائل امام رضا

 

بی بهانه، بهانه می گیرم

روضه ای عاشقانه می گیرم

 

رنگ، از روی باغ افتاده

 گیر دام نفاق افتاده

 

ترسم از خدعه های مأمون بود

گوییا اتفاق افتاده

 

از عبایش بخوان که چندین بار

در مسیر رواق افتاده

 

دست و پا می کشد به روی زمین

گوشه ای از اتاق افتاده

 

لخته های جگر سرازیر است

اشک های پسر سرازیر است

 

کربلا عطر جان فزا پیچید

خبری بین خیمه ها پیچید

 

چقدر یاس خوش بوی لیلا

به خودش زیر دست و پا پیچید

 

پدرش قطعه های اکبر را

وسط سطح یک عبا پیچید

 

گریه ها کرد و نسخه ی خود را

با دم "...بَعْدَکَ الْعَفٰا" پیچید

 

آهِ زینب فقط حیاتش داد

قسم خواهرش نجاتش داد

 

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۰۴:۰۱
عبدالرقیه

سامرا

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی
دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

 

مستجیرٌ بکم... سلام آقا، ناجی انبیا علی جانم

مهبط الوحی، معدن الرحمة، یا أخَ المصطفیٰ علی جانم

 

مستم و حالت طرب دارم، میل بوسیدن عنب دارم

لائذٌ عائذٌ... به لب دارم، أنتَ کهفُ الوریٰ علی جانم

 

با دلی پر گناه آمده ام، باز هم رو سیاه آمده ام

به امید پناه آمده ام، مَن أتٰکُم نَجیٰ علی جانم

 

عصمة المؤمنین امین الله، شاه اهل یقین امین الله

آبروی همین امین الله، آبروی دعا علی جانم

 

مدح تو بر لسان جبریل است، بین تورات بین انجیل است

بین قرآن سخن به تفصیل است از تو یا مرتضی علی جانم

 

گرچه آلوده ام ولی گفتم، در نجف بی معطلی گفتم

 صد و ده بار یاعلی گفتم، ذکر مشکل گشا علی جانم

 

جلوه ی پنج تن شما هستی، قل هو الله من شما هستی

 اولین بت شکن شما هستی، قاتلُ الأشقیا علی جانم

 

ای نمایانگر مسیر از چاه، بی تو هر بنده می شود گمراه

نقطه ی تحت باء بسم الله، زوج خیرالنسا علی جانم

 

شاکرم در دلم تو را دارم، بین آب و گلم تو را دارم

گرچه من سائلم تو را دارم، همنشین گدا علی جانم

 

لالم از گفتن ثنای شما، پدر و مادرم فدای شما

هر چه دارم همه برای شما، لَکَ روحی فِدا علی جانم

 

هادیِ راه سر به راهم کن، تو فقط لحظه ای نگاهم کن

برده ات می شوم سیاهم کن، همدم برده ها علی جانم

 

به قلم میخورم قسم، به کتاب... سائلت را نمی کنی تو جواب

تَرْزُقُ مَنْ تَشَا بِغَیْرِ حِساب، تَرْزُقُ مَنْ تَشا علی جانم

 

محمد جواد شیرازی_ نجف اشرف

 

۹۴/۱۲

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۵۱
عبدالرقیه

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 

ذکر شما با این زبان معنا ندارد

آلوده ای چون من در اینجا جا ندارد

 

وقتی که آمد سائلی بر درگه تو

اما... اگر... گفتن دگر معنا ندارد

 

ذره به لطفت گشت دریای خروشان

دریا سخای چشم هایت را ندارد

 

پای ضریحت تا نشستم گریه کردم

گفتم که عالم مثل تو آقا ندارد

 

در کفشداری حرم دیدم نوشته:

آید به سویم هر کسی مأوا ندارد

 

من آمدم سوی تو ای سلطان خوبان

دست تهی پر گشته... این حاشا ندارد

 

حق است این که زائران تو بگویند:

آرامش صحن تو را دنیا ندارد

 

با اذن زهرا بود وارد گشتم این جا

من کافری بودم موحد گشتم این جا

حاج مجتبی قاسمی

۹۴/۱۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۲
مجتبی قاسمی

در بین جن و انس و ملک اهل درد نیست...

...هرکس که سمت و سوی نجف رهنورد نیست

 ابنُ التّراب هست شفیعش ابوتراب

بر منکرت به حشر کسی پایمرد نیست

 

امشب عجیب زد به سر من زیارتت

جان می کنم فدای تو با یک اشارتت

گفتی : «ومن یمت یرنی » پس مرا بکش

مُردن چه خوش شده است پس از این بشارتت

 

امشب بیا میان دل من حلول کن

بعدش مرا فدایی راه بتول کن

از زندگی بدون تو خیری ندیده ام

من را برای نوکری خود قبول کن

 

 

#مهدی_علی_قاسمی ۹۴/۱۰/۲۲

 

پ ن: 

پایمرد:شفیع

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۵
مهدی علی قاسمی

سائل به سفره خانه ی ارباب تا رسید

نقاره ای زدند که یاران گدا رسید 

 

من آمدم که باز گدایی کنم تو را

اینبار هم به دادِ گدا آشنا رسید

 

یک بار آمدیم طواف حریمتان

صدها هزار مرتبه خیرش به ما رسید

 

دل برده از بهشت، زوایای مرقدت 

ازبس که در حریم تو بوی خدا رسید

 

رحمت در ازدحام حرم موج می زند

وقتی نگاه حضرت موسی الرضا رسید

 

باب الجواد باب ورود بهشت ماست

باب هدایتی است که از هل اتی رسید

 

حاج مجتبی قاسمی

مشهدالرضا

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۹
مجتبی قاسمی

بیچاره دلی که به محبت نتپیده است

یا در ره معشوق مشقت نخریده است

 

بیچاره کسی که شب جمعه شده اما

از گوشه ی چشمش نم غربت نچکیده است

 

اربابی و ما ماتِ کرامات تو هستیم

کس پشت سرت غیر کرامت نشنیده است

 

"ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا

حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است"

 

بر خاک درت پوزه بمالیم و تو ای کاش

روی سرمان از سر رأفت بکشی دست

 

خوشبخت کسی شد که به شکرانه ی این عشق

دامان حیا... پرده ی عصمت ندریده است

 

امشب سر سجاده دلم ریخته برهم...

...یاد گذرم که به مزارت نرسیده است

 

بگذار گدایت بشود کرب و بلایی

تا پیش همه باز خجالت نکشیده است

 

بنگر تو به زینب که پس از رفتنت آقا

قدّش ز غریبی و اسارت چه خمیده است

محمد جواد شیرازی

۹۴/۸/۲۱

بیت چهارم از غزلی از جناب سعدی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۳
عبدالرقیه

السلام علیک یا اباعبدالله

دانلود کلیپ تصویری این شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی حفظه الله تعالی

 

از غم هجر کنم ترکِ جماعت گاهی

می زند بر دل من شور محبت گاهی

 

شب جمعه شد و یاد حرمت افتادم

می چشم از غم هجران تو تربت گاهی

 

زائرم... هر سحر از دور سلامت دادم

شهریارا نظری کن به گدایت گاهی

 

عبد دربار توام شکر، خدا را... اما

کربلایی بده از باب رفاقت گاهی

 

حاجتم چیز کمی نیست به من حق بده که

می کشانم سخنم را به شکایت گاهی

 

مرغ بی بال و پرم دانه نمی خواهم که

بده در کنج حرم اذن اقامت، گاهی

 

بدم اما تو کریمی و برای تو بد است

ندهی دست گدا برگ زیارت، گاهی

 

در حریم تو کریمان همه زانو زده اند

چه حریمی... چه بهشتی... چه زیارتگاهی

 

زاهدی گفت حرم جای کسی مثل تو نیست

جای سگ نیست مگر کهفِ عبادتگاهی؟

 

هدف عاشق بیچاره مقرب شدن است

گاه با روضه و با ذکر فضیلت گاهی

 

کوه کَن گشتنِ فرهاد به ما ثابت کرد

می رسد در ره معشوق مشقت گاهی

 

بعد از این جای ضریح تو که رؤیام شده

می زنم بوسه بر این پرچم هیئت گاهی

 

اثرش بیشتر است از همه ی نافله ها

با توسل به شما اشک مصیبت گاهی

 

هر دو سخت است دلم را زده آتش، گاهی...

...روضه ی تشنگی و روضه ی غارت گاهی

 

نیزه دار آمده پس لب نگشا بهر دعا

می گذارد اثرش را خود نیت گاهی

 

از تعجب همه گفتند: "رقیه... او بود؟!"

کودکِ پیر شود موجب حیرت گاهی

 

دق‌ دهد دیدن نعش پدری دختر را

بدتر از درد یتیمی و اسارت گاهی

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۴/۷/۲۳

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۲۳:۴۸
عبدالرقیه
السَّلامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَقِرِّینَ فِی أَمْرِ اللَّهِ
وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِینَ فِی تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ وَ
عِبَادِهِ الْمُکْرَمِینَ الَّذِینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا

 

قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا

 

 

 

می شود دل، گیرِ این منزل اگر عاشق شود

 

با دو لقمه نانِ حضرت، از تنور سامرا

 

 

 

سهم دوری را دل دیوانه بر هم می زند

 

با سلامی بر امامان صبور سامرا

 

 

 

با وجود این کریمان هرچه تحریمش کنند

 

جای حیرت نیست می چرخد امور سامرا

 

 

 

پست را آقا و کوچک را عزیزش می کنند

 

پادشاهی را ببین در چشم مور سامرا

 

 

 

شکر حق که دور تا دور حرم ساکن شدند

 

شیعیان عاشق و جِیْشِ غیور سامرا

 

 

 

تا خود بحر النجف هم می رسد این بوی خوش

 

عطر لیموی حرم از راه دور سامرا

 

 

 

لالم از توصیف این لذت، چشیدن لازم است

 

خواندن یک جامعه دورِ قبور سامرا

 

 

 

غالبا هر کس حرم رفته روایت کرده از

 

نیمه شب های غریب و سوت و کور سامرا

 

 

 

با وجود این ضریح سبز چوبی می رسد

 

بوی مادر از حریم جمع و جور سامرا

 

 

 

عاقبت این شهر را مهدی گلستان می کند

 

می رسد یک روز هم روز سرور سامرا

 

 

 
 

محمد جواد شیرازی_ ۹۴/۷

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۰
عبدالرقیه

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

 

دوباره مرغ این سینه به فکر سِیر در طوس است

 

خدا را شکر می گویم که این دل با تو مأنوس است

 

 

 

رجب...ذی القعده... می چسبد زیارت کردنت آقا

 

زیاراتی که منصوص و زیاراتی که مخصوصه است

 

 

 

چنان که قبل ذی الحجه رسیده ماه ذی القعده

 

بدون طوف در مشهد طواف کعبه منحوس است

 

 

 

‌"برو" یعنی "بمان پیشم"، "نمی خواهی نمی آیم"

 

تکلم کردن عاشق پر از افعال معکوس است

 

 

 

میان زندگیِ تک تک ما را که می گردی

 

عطایای تو ملموس و کرامات تو محسوس است

 

 

 

سگ ولگرد در مشهد، نگاهش خورد بر گنبد

 

به یمن این نظر کردن، مقرّب تر ز طاووس است

 

 

 

عَسیٰ أنْ تَکْرَهوا شیئًا...هُوَ خیرٌ لَکم... باشد...

 

...شده روزی من خیری، که در دوری و افسوس است

 

 

 

مرا بیست و سه ی ذی القعده دعوت کن دلم تنگ است

 

تمام حاجتم این روزها یک اذن پابوس است

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۴/۶/۱۳

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۹
عبدالرقیه

لسلام علیک یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ 

عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ اَمَتِکَ جآءَکَ مُسْتَجیراً بِذِمَّتِکَ

 

دانلود صوت این مداحی با نوای حاج محسن صائمی

 

عبد دربار توام، بنما نگاهی یا علی

بنده ی زار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

دستهایم را بگیر از روی لطف ای ذوالکرم

کلبِ دربار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

سرپرستی کرده ای بر این گدایت در عوض...

...من فقط عار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

حتم دارم که می آیی و مرا هم می خری

بین بازار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

هرکه آمد در نجف از هیبتت در سجده رفت

ساجدِ خوار توام ، بنما نگاهی یا علی

 

کاش روزی را ببینم ، که چو میثم آخرش...

...بر سر دار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

فاطمه کرده مرا دیوانه ی کوی حسین

بر سر کار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

تا دم مرگم دو چشمم بر در است و منتظر...

...بهر دیدار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

#مهدی_علی_قاسمی ۹۴/۶/۷

#نجف_حرم_امیرالمومنین_بالاسر

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۱۶
مهدی علی قاسمی