سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

سر خورشید به نی شد، سر مهتاب افتاد
از سر اهل حرم بعد عمو خواب افتاد

هر طرف دختری از ترس فراری شده بود
عمه زینب پی یک قافله بی تاب افتاد

در نمازش که قدش صاف نشد وقت قیام
یادش افتاد که زهرا دم محراب افتاد

چقدر چادر اطفال حرم خاکی شد
چقدر روی زمین گوهر نایاب افتاد

نه فقط سوخت تن دخترکان بین حرم
آتش خیمه روی پیکر اصحاب افتاد

باب شد آنچه که از گفتن آن باید مرد
به سوی اهل حرم دیده ی ناباب افتاد

نور مانع شد و خیره نظران کور شدند
چشم شان تا که به خورشید جهان تاب افتاد

مشک در دست، سکینه به سوی مقتل رفت
شک ندارم که به یاد لب ارباب افتاد

رفت از هوش دوباره وسط این همه غم
تا که چشمان ربابه به رخ آب افتاد

پشت خیمه چه خبر شد؟! به گمانم آخر
ماهی کوچک این برکه به قلاب افتاد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، صبح عاشورا محرم ۱۴۰۱

کاش هجران کمی امان می داد
یار ما را به ما نشان می داد

به دل ما که خون جگر شده ایم
خبری از اماممان می داد

کاش با جلوه اش ربیع الأنام
مژده ی رفتن خزان می داد

به دلی که شکست و بی بال است
کاش در کربلا مکان می داد

صاحب ما صلاح را می دید
خیرمان هر چه بود از آن می داد

رزق درک عزای جدش را
از ازل صاحب الزمان می داد

به هر آن کس که خیر او می خواست
در غمش اشک بی امان می داد

بود دلواپس خیام خودش
با چه وضعی حسین، جان می داد

در همین حال یک نفر با پا
جسم او را تکان تکان می داد

کاش تا ذکر او تمام شود
لحظه ای فرصتش سنان می داد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

محرم شد و بی قرار حسینم
شب و روز دنبال کار حسینم

به الطاف زهرای مرضیه هر شب
در این خیمه ها در جوار حسینم

شبیه تمامیِ ایل و تبارم
نمک گیر ایل و تبار حسینم

چه ربّی است ربّی که ربّ الحسین است
مسلمان پروردگار حسینم

به لب های او ذکر تکبیر، زیباست
موحد از آن هفت بار حسینم

سگ کهفم اما نه هر کهف و غاری
پناهنده در بین غار حسینم

عجب منتی بر سر من نهاده
عجب نعمتی، دوستدار حسینم

الهی که این اربعین زنده باشم
ببینم کنار مزار حسینم

دو چشمِ ترم هم از الطاف آقاست
من از کودکی، وامدار حسینم

لبش تشنه بود و فقط دود می دید
پریشان چشمان تار حسینم

در آن حال زهرا صدا زد بُنیّ
از آن ناله اینگونه زار حسینم

صدا زد حسینم غریب است و تنها
نمانده غیوری کنار حسینم

چرا لشگری دور تا دور مقتل
کند هلهله بر مدار حسینم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۲۸
عبدالرقیه

بیا خواهرم در بلا صبر کن
چنان صبر خیر النسا صبر کن

قدیمی ترین دوستدارِ حسین
در این داغ پر ابتلا صبر کن

اگر عصر فردا که لب تشنه ام
کسی زد مرا بی هوا صبر کن

فدای دل مضطرت زینبم
عزیزم برای خدا صبر کن

به هنگام طغیان سر نیزه ها
تنم می شود نخ نما، صبر کن

سر و صورت خونی ام، می شود
محل نزول عصا، صبر کن

سرم مثل یحیی جدا می شود
سرم از قفا شد جدا صبر کن

سه ساعت زمان می برد ذبح من
ببین قتل صبر مرا صبر کن

اگر زیر خنجر زدم دست و پا
نزن جان من دست و پا، صبر کن

مرا یاد کن در نماز شبت
مرا یاد کن هر کجا، صبر کن

اگر وقت مغرب شد و در برت
سرم رفت بر نیزه ها صبر کن

اگر بسته شد کتف تو در طناب
به حیدر نما اقتدا، صبر کن

رها می شوم بی کفن خواهرم
نپرس از غم بوریا، صبر کن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۵۰
عبدالرقیه

 شعر ده شب محرم:

سبک شعر 

۱.

السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

 

الحمدلله اومدم توی این عزا
الحمدلله عشقمه از ازل حسین
الحمدلله الذی خلق البکاء
الحمدلله الذی خلق الحسین

،،،یا حسین ابی عبدالله،،،

۲.
السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

الحمدلله عمریه سینه می زنم
بیرونم از روضه ات نکن لااقل حسین
تو دنیای بی روضه ها عزتی نبود
الحمدلله الذی خلق الحسین

،،،یا حسین ابی عبدالله،،،

۳.
السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

عمریه آقا من گدای رقیتم
دستامو بگیر ای شه بی بدل حسین
غیر خونه ات هیچ جا گدا معتبر نبود
الحمدلله الذی خلق الحسین

،،،یا حسین ابی عبدالله،،،

۴.

السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

میزان الاعمال همه حب و بغض توست
بی عشق تو بی ارزشه هر عمل حسین
فصل الخطاب عندکم، روز و شب میگم
الحمدلله الذی خلق الحسین

،،،یا حسین ابی عبدالله،،،

۵.
السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

الحمدلله ذکرته روی لب من
طعم ذکرت شیرین تره از عسل حسین
تسبیح ما نفس زدن توی روضته
الحمدلله الذی خلق الحسین

،،،یا حسین ابی عبدالله،،،

 

۶.

السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

الحمدلله عمریه عبد حسنم
دست من و دامان شاه جمل حسن
الحمدلله الذی خلق الکریم
الحمدلله الذی خلق الحسن

،،یاحسن یا ولی الله،،،

 

۷.
السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

هرچی تو دنیا بی فروغ میشه آخرش
تنها نور این روضه هاست لم یزل حسین
نورانی میشه با دمت قلب نوکرت
الحمدلله الذی خلق الحسین

،،،یا حسین ابی عبدالله،،،

 

۸.

السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

قیمتی گشتم با حسین پیش مرتضی
با این سینه زنی به من داد محل علی
الحمدلله الذی خلق النجف
الحمد لله الذی خلق العلی

،،،یا علی یا ولی الله ،،،

۹.
السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

الحمدلله توی بزم غم حسین
گرفته ما رو روز و شب به بغل عباس
الحمدلله الذی خلق الساقی
الحمدلله الذی خلق العباس

،،، سیدی یا ابوفاضل،،،

 

۱۰.

السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهید الشهداء
السلام علی ساکن کربلاء
السلام علی من بکته السماء

عبدک و ابن عبدک ، عبدک و ابن امتک (۲)
قصد حرمک ، و استجار بمشهدک(۲)

الحمدلله داده ای اذن گریه بر
آه و ناله ی خواهرت روی تل حسین
ممنونم اذن نوکری داده ای به ما
الحمدلله الذی خلق الحسین

،،،یا حسین ابی عبدالله،،،

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۱۴:۳۲
عبدالرقیه

داغ حسینی بین دل ها سر گرفته
عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته

هر کس که در کشتی امنش می نشیند
اذن ورود از ساحت مادر گرفته

حتی خدا نزد تمام انبیایش
روضه برای سبط پیغمبر گرفته

شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده
بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته

آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم
ما را حسین بن علی در بر گرفته

از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است
فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته

نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟!
نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته

تا روز محشر هر کسی شد کربلایی
برگ برات از جانب خواهر گرفته

آن قدر شأن زینب کبری عظیم است
عمری رکابش را علی اکبر گرفته

گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل
زینب دو دستش را به روی سر گرفته

خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد
زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۱۲:۰۳
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، صبح تاسوعا محرم ۱۴۰۱

به جز عطای درش را کرم نمی دانم
هر آنچه غیر غم اوست غم نمی دانم

غلام کوی حسینم، هر آنچه او خواهد
اگر مرا بزند هم ستم نمی دانم

حسین از کرمش خواست نوکرش باشم
محبتی که به من کرده، کم نمی دانم

به غیر گریه چه کردم مگر که از طرفش
رسیده خیر و عطا پشت هم، نمی دانم

کجاست مبدأ و آغاز عشقِ این آقا
چه شد که این همه عاشق شدم، نمی دانم

خدا گواهِ دلم هست، هر که در عالم
نبود منتصبش، محترم نمی دانم

چقدر یاد غروب حرم گرفته دلم
نمی رسم به وصال حرم؟ نمی دانم

فدای ناله ی ارباب، بین علقمه گفت:
کجاست صاحب مشک و علم؟! نمی دانم

بگو فرات، بگو علقمه، بگو ای دشت
چه آمده سر آب آورم، نمی دانم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۱۱:۲۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز تاسوعا سال ۱۴۰۱

فراق، منع نموده وصال رویت را
ولی دوباره دلم کرده آرزویت را

به قلب خویش نظر کرده ام، حلالم کن
ندارد این دلِ آلوده رنگ و بویت را

قسم به حرمت مشک دریده ی عباس
مرا ببخش اگر بردم آبرویت را

به لوح تیره ی رفتار و خلق و خوی بدم
عطا کن از کرمت، نور خلق و خویت را

نظاره بر رخ مولاست حق بنده ی او
نشان نمی دهی از چه رخ نکویت را؟!

میان روضه ی عباس می رسی و دلم...
همیشه کرده در این روضه جستجویت را

تمام بغض تو از حال شرم عباس است
به ما بگو کمی از بغض در گلویت را

بگو که قاتل عباس، یک امان نامه است
خودت بیا و بخوان روضه ی عمویت را

برای قلب رئوفت بگو چه کار کنم؟!
خدا بخیر کند روز پیش رویت را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب تاسوعا سال ۱۴۰۱

غلامم غلام ابوفاضلم
اسیر مرام ابوفاضلم
نمک گیر نام ابوفاضلم
فقیر مقام ابوفاضلم

به هر گوشه این حرف رایج شده
ابالفضل باب الحوائج شده

بخوانش خداوند فضل و ادب
به ام البنین می رسد در نسب
فدای مرامش حبیب و وهب
ندیده کسی ساقیِ تشنه لب؟!

شد از کودکی عاشق پنج تن
فدایی راه حسین و حسن

چنین یار ناصح کجا دیده ای؟
به هر جنگ، فاتح کجا دیده ای؟
چنین نور واضح کجا دیده ای؟
چو او عبد صالح کجا دیده ای؟

نشد عبد هر پستِ خودکامه ای
غمش بوده داغ امان نامه ای

امان از زمان بلای عظیم
شد از تشنگی وضع خیمه وخیم
کنار شریعه، به دور از حریم
چه شد حال سقا؟! بیا بگذریم

دلش یاد یعسوب دین کرده بود
به راهش سپاهی کمین کرده بود

فدایش که بی دست و حیران شد و
دم علقمه تیرباران شد و‌
خجالت کشیده ز طفلان شد و
ز یک مشک پاره پریشان شد و...

به ضرب عمودی سرش باز شد
به بالین زهرا سرافراز شد

دلش سوخت از داغ بی حد، حسین
به دستان او بوسه می زد حسین
خمیده به بالینش آمد حسین
نشد چشم او را گشاید حسین

عقیله ندارد کفیلی دگر
شده آسمان حرم بی قمر

قسم بر ابالفضل، روح صلاة
که آن سرو خوش قامت کائنات
کنار شریعه، کنار فرات
تنش خُرد شد از جمیع جهات

مگر قبر او قبر یک کودک است؟!
چرا اینهمه مدفنش کوچک است؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۰۱:۳۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ماه صفر ۱۴۰۱

 

این حسین است که در روضه نجاتم بدهد
با مسیحا نفسش باز حیاتم بدهد

شده هر ذکر و دعا از جهتی منشأ خیر
ذکر او خیر ز مجموع جهاتم بدهد

ذات من ذات حسینی است، نبینید بدم
یک نفر کاش که ارجاع به ذاتم بدهد

دلبری هست مرا، بردن نامش به خدا
طعم شیرین تری از نقل و نباتم بدهد

کیست جز او که شده شهره به ارباب وفا
لحظه ی مرگ نجات از سکراتم بدهد؟

روز محشر که شود، نوکری بزم حسین...
قدر و ارزش به مناجات و صلاتم بدهد

سخت دلتنگ سحرهای حریمش شده ام
اربعین کاش برات عتباتم بدهد

در شب قدر من از فاطمه خواهش کردم
رزق گریه به قتیل العبراتم بدهد

کاش تا اینکه خدا جای کفن، لحظه ی مرگ
یاد ارباب، حصیری ز دهاتم بدهد

شرح یک گوشه از اعضاء مقطع شده را
داغ انگشت و غم غارت خاتم بدهد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز هشتم محرم ۱۴۰۱

رسیده ام به تن نامنظمت ولدی
بلند شو که زمین زد مرا غمت ولدی

چقدر خشکی کامت دل مرا سوزاند
حلال کن که نبود آب مرهمت ولدی

کنار جسم تو عمامه از سرم افتاد
نشد هرآنچه که کردم ببوسمت ولدی

شکست چوب عصایم، شکست تکیه گهم
شکست قامت رعنا و محکمت ولدی

به دست و پا زدنت من به رعشه می افتم
چقدر سخت شده داغ و ماتمت ولدی

اذان بگو و مرا زنده کن دوباره علی
گرفته جان مرا صوت مبهمت ولدی

قسم به زخم عمیق به روی پهلویت
رسیده فاطمه بر خیر مقدمت ولدی

نگاه کن که کسای یمانی آوردم
بگو چکار کنم با تن کمت ولدی

تمام خیمه کمک داده اند اما باز
نشد که جمع شود جسم درهمت ولدی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۲۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز هفتم محرم ۱۴۰۱

درد از ما، دوا علی اصغر
آیه ی حق نما، علی اصغر

هست در بین ظلمت عالم
شاهراه لقا، علی اصغر

گره ها از مصائبش وا شد
هر کسی گفت یا علی اصغر

مطلق حق، علی مع الحق است
حیدر کربلا علی اصغر

به خدا یک تنه عوض کرده
حاصل جنگ را علی اصغر

عمر سعد دست و پا گم کرد
تا که زد دست و پا علی اصغر

گریه اش داشت شرح عرفانی
داشت بر لب دعا علی اصغر

اقتدا بر علیِ اکبر کرد
تا شود جانفدا علی اصغر

خون او بر زمین نریخت، نریخت
داشت از بس بها علی اصغر

وای از آب و بی نصیبی او
شرح کن روضه ی غریبی او


شیرخواری گرسنه و مغموم
رفته از حال با رخی معصوم

جان فدای حسین و اطفالش
شده اند از فرات هم محروم

از عطش آن قدر به خود پیچید
گریه اش شد سکوت نامفهوم

درد فرزند، غصه ی پدر است
این دو هستند لازم و ملزوم

با نسیمی که داغ و سوزان بود
شد سفیدی حنجرش معلوم

بی هوا سر روی زمین افتاد
با سه شعبه بریده شد حلقوم

قامتش قدر یک سه شعبه نبود!
ذبح شد طفل، ذبح نامرسوم

مات و حیران میان میدان ماند
پدری خسته، بی کس و مظلوم

پشت خیمه چه صحنه هایی دید
حق بده که رباب شد مغموم

جلوی چشم مادرش ای وای
رفت بر روی نی سرش ای وای

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۳۹
عبدالرقیه

ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری

 

آیه ی فضل عظیمم، غم عظمی شده ای
تازه داماد حرم بودی و تنها شده ای

مثل باباحسنت ذکر لبت فاطمه بود
بر زمین خوردی و چون اُم ابیها شده ای

جگر تشنه ات از سوز عطش گفت: حسن
با لب تشنه ی خود جلوه ی بابا شده ای

آسمان بدنت پر شده از شکل هلال
چه سرت آمده اینگونه معما شده ای؟!

دست و پا میزنی از دردِ دهانی که شکست
سوختم بس که تو مشغول تقلا شده ای

فأنا بن الحسنی که به رجز می خواندی
کرد اثبات در این سن کم آقا شده ای

تا که افتاد نقابت به سویت سنگ زدند
علت بغض من و زینب کبری شده

همه جا پر شده از رایحه ی عطر حسن
بس که آمیخته با تربت صحرا شده ای

جوشنی لحظه ی رفتن نشد اندازه ی تو
چه سرت آمده هم قامت سقا شده ای؟!

خوش ذوق حرمم، نور دلم، عمر عمو
طعم شیرین تری از شهد عسل ها شده ای

از همین خنده ی وقت سفرت فهمیدم
پدرت آمده و مست تولا شده ای

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۰۱ ، ۱۲:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز پنجم محرم ۱۴۰۱

ای که داری به دل وفا به حسین
قسمت می دهم بیا به حسین

خیرخواهی و رحمتت انداخت
گذرم را در این عزا به حسین

از مرید گناهکار خودت
دل نکن حجت خدا، به حسین

حاجت مادر مرا دادی
قسمت داد هرکجا به حسین

پدری کرده ای و با نفست
وصل کردی دل مرا به حسین

تو بخواهی همین گدا روزی
می رسد صحن کربلا، به حسین

گریه ات رفته است قطعا بر
گریه ی حضرت رضا به حسین

گریه کردی و گریه کن شده ایم
گریه با اهل کبریا به حسین

آه از آن پیرمرد که می زد
ضربه ها با نوک عصا به حسین

خورد از هر طرف بدون مجال
بارش تند سنگ ها به حسین

طاقت از دست داد همسر او
داد زد ناگهان ربابه: "حسین"

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب پنجم محرم ۱۴۰۱

عهد و پیمان خود نمی شکنیم
پای عشق حسین، هم سخنیم

دل سپرده به روضه ها شده ایم
فارغ از غصه های خویشتنیم

مُهر عشق حسین بر تن ماست
تا نفس می کشیم سینه زنیم

با دو ارباب بندگی زیباست
هم غلام حسین، هم حسنیم

دم به دم یاد ما دعا کردند
همه مدیون لطف پنج تنیم

به کسی جز حسین دل ندهیم
به کسی جز حسین رو نزنیم

وطن ماست کربلای حسین
سخت دلتنگ دیدن وطنیم

سنت اهل بیت، گریه بر اوست
دلسپرده به أحسنُ السُّنَنیم

بدنش سنگ خورد و با گریه
مرهم زخم های آن بدنیم

یاد داغی دوباره می سوزیم
یاد تاراج کهنه پیرهنیم

داغ یک بوریا به سینه ی ماست
گریه کن های شاه بی کفنیم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب پنجم محرم ۱۴۰۱

بساط هلهله در قتلگاه برپا شد
به دور جسم عمویم چقدر غوغا شد
به نیزه تکیه زد و بی سپاه و تنها شد
در آن محاصره، مشغول ذکر و نجوا شد

صدای ناله و آهش به گوش آمده بود
سرش شکسته و خونم به جوش آمده بود

دویدم از سوی عمه به سمت قربانگاه
صدا زدم فأنا ابن الحسن به گریه و آه
به اشتیاقِ شهادت، مسیر شد کوتاه
چه خورد بر نظرم؟! لااله الا الله

کسی عموی مرا داشت با حسد می زد
حرامزاده به بال و پرش لگد می زد

شدیم تشنه و بی حال از حرارت جنگ
محاصره شده و عرصه بود تنگاتنگ
زدند ضربه به پیشانی ام چنان با سنگ...
که شد تمام رخم چون حسین خونین رنگ

صدای یا حسنم تا رسید بر گوشش
مرا کشید عمو در میان آغوشش

به فکر رأس عمو بود خولی بی درد
وضو گرفت در این راه، اشعث نامرد
صدای قهقهه ی شمر را چه باید کرد؟!
هر آنچه داد کشیدم نداشت دستاورد

شدم سپر به امامی غریب، با سر و جان
به ضربه ای پر من شد به پوست آویزان

اگر بناست کسی بشکند سبویم را
بگو به حرمله آورده ام گلویم را
بگو مرا بزند، ول کند عمویم را
خرید پیش پدر عِزّ و آبرویم را...

همین سری که جدا از تنم شد و افتاد
به خونِ ریخته ام خون یار قیمت داد

رسید قاتل بی رحم و مست بعد از من
به چکمه آمد و حرمت شکست بعد از من
به روی سینه ی مولا نشست بعد از من
گرفت گیسوی او را به دست بعد از من

عزیز فاطمه را دید گشته بی حربه
زد از قفا به گلویش دوازده ضربه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب چهارم محرم ۱۴۰۱

در بزم عشق بازان فرصت فراهم افتاد
قرعه به نام ما و ماه محرم افتاد

پرچم نماد قبر و شش گوشه ی حسین است
بغضم شکست هر بار چشمم به پرچم افتاد

بزم شهود یعنی تنها حسین بود و...
قبل از وجود عالم، مِهرش به قلبم افتاد

هر سائلی مسیرش بر منزلی می افتد
راهم به لطف حق بر بیتی مکرم افتاد

صدها هزار عاشق در خون خود تپیدند
تا این علم به دست امثال ما هم افتاد

گرمای ماتم او آتش زده به جانم
غیر از غمش ز چشمم هر داغ و ماتم افتاد

آیات ابتدایِ مریم که گشت نازل
دلشوره ای مکرر بر جان خاتم افتاد

لب تشنه شد حسین و چشمش غبار می دید
با ضربه از روی اسب، شاه دو عالم افتاد

تاریکی مجسم آمد به سوی مقتل
با خنجرش به جان آن نور اعظم افتاد

تا که حسینِ خود را تنها و بی رمق دید
زهرا کنار مقتل با قامت خم افتاد

آن قدر دست و پا زد تا با صدای مادر
لرزه بر آستانِ عرش معظم افتاد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۶
عبدالرقیه

باهات دارم بابایی یه حرف دخترونه
از روزی که تو رفتی موهام نخورده شونه

خودش بهم لگد زد زجر حرومی بابا
حالا ازم می پرسه چرا قدت کمونه ؟

لکنت من رو خیلی مسخره کردن اما
خیال بکن هنوزم گلت شیرین زبونه

خودم با مشت شیکوندم دندونای شیریم و
آخه دیدم که لبهات زخمیه خیزرونه

خدا کنه نسوزه زخمای روی لبهات
وقتی که اشک چشمام میچکه دونه دونه

یادت میاد میگفتی چشام چقدر قشنگه
حالا ببین تو چشمام بابایی لخته خونه

دستمو محکم بگیر تا دوباره گم نشم
خرابه نیست جای من، منو ببر به خونه

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۱ ، ۱۷:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب سوم محرم ۱۴۰۱

نوکر همیشه عشق خود ابراز می کند
با یا حسین نوکری آغاز می کند

دل خوش نکرده ایم به اعمال خیر خود
ما را غم حسین سرافراز می کند

هر کار کوچکی که در این خیمه می کنیم
زهرا به دست خویش، پس انداز می کند

دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه
تا کربلا دو مرتبه پرواز می کند

سرّ است روضه ها و دلم را امام عصر
محرم به درک قدری ازین راز می کند

ویرانه ی دلی که پر از معصیت شده
ذکر حسین، قلعه ی نوساز می کند

درهای معرفت که به عالم گشوده نیست
گریه به داغ دختر او باز می کند

ما را محبتی که به دل بر رقیه هست
نزد عزیز فاطمه ممتاز می کند

جانم فدای شأن عظیمش که سال هاست
با دست های کوچکش اعجاز می کند

فرمود رو به نیزه ی بابا ببین که زجر
با ضرب تازیانه مرا ناز می کند

پرده نشین عرش خداییم، پس چرا
بر ما نگاه، شمر نظرباز می کند؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز دوم محرم ۱۴۰۱

قسم به رایحه ی عطر یاس خوشبویت
تو آمدی به سویم، من نیامدم سویت

همیشه خیر دعایت نجات داده مرا
مرا ببخش اگر کم شدم دعاگویت

خوشا به قسمت بحرالعلوم و نائینی
نگاه ما که نیفتاده است بر رویت

چه آرزوی بزرگی است، نیستم لایق
که جان دهم دم مرگم به روی زانویت

بیا گذر کن ازین روسیاهِ بد رفتار
قسم به حسن جمالت، به خلق نیکویت

سحر همیشه به یاد حسین، گریانی
رسیده است به ما هم طریقه و خویت

فدای عمه ی مظلومه ات که گفت: حسین
چه آمده به سر آن دو چشم دلجویت

همان که سنگ به تو زد، مرا نشانه گرفت
شکافته سر من هم شبیه ابرویت

دلم گرفته عزیزم بگو چه کار کنم؟
به پنجه، خولی ملعون گرفته گیسویت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب دوم محرم ۱۴۰۱

چه شد که ریخت دلم بی هوا، نمی دانم
چقدر دلهره دارم، چرا پریشانم
من از شلوغی این نخل ها هراسانم
حسین گریه نکن جان من، نسوزانم

چه بوی سیب عجیبی گرفته این صحرا
چقدر نام حزینی است نام کرب و بلا

بیا و مرهم غم های بی شمارم باش
قرار، رفته ز جان و دلم قرارم باش
همیشه روشنی چشم های تارم باش
شبیه فرصت این سال ها کنارم باش

به زیر سایه ی لطفت، خیال من تخت است
نبودنت به کنارم، تصورش سخت است

نبین که در دل این دشت اسیر خَناسیم
نبین که در به درِ خلقِ قدر نشناسیم
اگرچه آینه هستیم اگرچه حساسیم
هزار شکر که ما در پناه عباسیم

به سوی تشنه لبان با شتاب می آید
به هیبت پدرم بوتراب می آید

دلم خوش است به دیدار روی پیغمبر
بگو قدم بزند باز هم علی اکبر
صدای رحمت وحی است گریه ی اصغر
سکینه ات چقدر رفته است بر مادر

فدای روی رقیه که مثل خورشید است
گمان کنم کمی از اهل کوفه ترسیده است

چرا به چشم ترت خیره سوی گودالی؟!
اگر غلط نکنم فکر روز جنجالی
در آن زمان که لبت تشنه است و بی حالی
خدا کند که نبینم غریب و پامالی

خدا کند ته گودال زیر و رو نشوی
اسیر شمر و سنان درنده خو نشوی

نگاه کن همه مهمان قوم نامردیم
دروغ بود همه نامه ها و دلسردیم
اگر صلاح بدانی بیا که برگردیم
خودت ببین که عزیزم، کفن نیاوردیم

نصیب پیکرت اینجا حصیر خواهد شد
به دست حرمله، زینب اسیر خواهد شد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، صبح روز اول محرم ۱۴۰۱

سر دارالعماره زار و بی جانم، حلالم کن
نوشتم که بیا اما پشیمانم، حلالم کن

نکردم لحظه ای گریه برای غربتم اصلا
برای غربتت اینگونه گریانم، حلالم کن

فقط یک پیرزن در کوفه از مسلم حمایت کرد
اسیر خدعه های ابن مرجانم، حلالم کن

سر فرزند یک بدکاره عهد خود رها کردند
من از این قوم کوفی روی گردانم، حلالم کن

هر آن کس حرف حق گوید، دهانش سنگ خواهد خورد
به فکر زینبین و سنگ بارانم، حلالم کن

علی اکبر، علی اصغر، نبینی داغ اولادت
فدای بچه هایت جان طفلانم، حلالم کن

همینکه بی هوا چشمم به چوب خیزران افتاد
میان ظرف آب افتاد دندانم، حلالم کن

به قطره قطره خونی که میان مشت من پر شد
نوشتم بر زمین، با دست لرزانم حلالم کن

اگر این آب، خونی شد فدای کام عطشانت
مُواساتم شد اینگونه که عطشانم، حلالم کن

شهیدانت همه بر روی پایت جان دهند اما
غریبانه اسیر درد هجرانم، حلالم کن

اراذل با منِ مسلم چه ها کردند در کوفه
به یاد خواهرت خیلی پریشانم، حلالم کن

تنم را بر زمین در پشت مرکب می کشند اما
برای پیکرت پاره گریبانم، حلالم کن

زبانم لال این ها تشنه ی تاراج تو هستند
بخوان این نکته را از جسم عریانم، حلالم کن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، صبح روز اول محرم ۱۴۰۱

ما را برای روضه، مادر اگر خبر کرد
دارم یقین دعای صاحب زمان اثر کرد

هرچند پر گناه و پر اشتباه بودیم
آن قدر مهربان بود آقا به ما نظر کرد

وقتی که پشت کردند بر ما تمام عالم
خیلی حمایت از ما فرزندها پدر کرد

هر کس تلاش کرده، جز در رضای مهدی
در بندگی عقب ماند، در زندگی ضرر کرد

ای کاش تا ببینیم در این دو ماه روضه
شام فراق ما را شمس رخش سحر کرد

دیگر وصال جنت را آرزو ندارد
هر کس به اذن آقا تا کربلا سفر کرد

خشکیده بود چشمم، لطف امام عصرم
چشم مرا میانِ بزم حسین، تر کرد

قربان آن شکافِ پیشانیِ شکسته
سنگی زدند و ما را آن سنگ خونجگر کرد

تیری که حرمله بر قلب مطهرش زد
آنقدر اذیتش کرد، خارج ز پشت سر کرد

فرمود قاتل من آن دو خلیفه هستند
مجروح بود و یاد زهرا به پشت در کرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۲
عبدالرقیه

غدیری هستم و عبدم امام المتقینی را
که پیمودم به حب او مسیر راستینی را

نبی روز غدیر خم، کمال بعثتش رو شد
به امر حق بیان فرمود امر جانشینی را

دو دست مرتضی در دست خاتم بود، یعنی حق...
سزا دانست بر خاتم، چنین دُر و نگینی را

فقط باشد علی لایق که بر دوشش بیاندازد
ردای وصف زیبای امیرالمؤمنینی را

بگو لبیک با یک یاعلی، مَن کُنتُ مولا... را
خدا را شکر کن داری چنین نور مبینی را

چه می فهمیم حیدر کیست؟! چه می فهمیم حقش چیست؟!
خدا رحمت کند امثال علامه امینی را

غذای بچه هایش را به ایتام و فقیران داد
ندیده چشم عالم شاهمردِ اینچنینی را

شب معراج، حق بود و نبی بود و سکوتی محض
شنید احمد به ناگه یک صدای دلنشینی را

صدایی که تمام انبیا دلگرم آن بودند
همان که شاد می فرمود هر اندوهگینی را

از آن لب های نورانی، از آن حلقوم ربانی
الهی بشنوم آوای رب العالمینی را

علی حتی به مور در مسیرش هم نظر می کرد
یقین دارم علی دارد فقط این تیزبینی را

چنین مردی رئوف و مهربان در نزد یارانش
نشان داده است در میدان حماسه آفرینی را

درِ خیبر به دستش بود و بر لب ذکر هو می گفت
کجا داری سراغ اینگونه شیر بی قرینی را

چه گویم از کراماتش، چه گویم از مقاماتش
به چالش می کشد اوصاف او عقل زمینی را

شدم دلتنگ کوی حیدر و آرامش محضش
ندیدم از نجف بهتر به عمرم سرزمینی را

تصور کن نشستی در میان حجره ی صحنش
خدا قسمت کند دیدار او در اربعینی را

تمام عمر، پیغمبر سفارش کرد بر حبش
رها کردند این امت عجب حبل المتینی را

امان از ناسپاسی کردن و حمله به بیت وحی
گرفتند از علی آخر چه یار و همنشینی را

پس از زهرا علی زانو بغل می کرد طوری که
نوشته صاحب مقتل تصور کن جنینی را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۱ ، ۱۰:۵۰
عبدالرقیه

به سر فکری به جز مدح یل خیبر نمی باشد
به لب ذکری به غیر از ساقی کوثر نمی باشد
شقی شد هر که بغض مرتضی در سینه اش دارد
سعادتمند غیر از عاشق حیدر نمی باشد

پیمبر مرتضی را دوست دارد همچنان جانش
عیان گردیده بر ما قطره ای از سر پنهانش
کسی که با دل و دست و زبانش یاور مولاست
بشارت داده پیغمبر که تکمیل است ایمانش

علی تنها به جنگ صد نفر، پایش نمی لغزد
جهانی هم شود زیر و زبر پایش نمی لغزد
اگر که بر صراط حق بلغزد شیعه یک پایش
به لطف حب بر حیدر دگر پایش نمی لغزد

شود آباد با نام علی هر خانه ی ویران
رسولان اولوالعزم اند بر خوان علی مهمان
امام المتقین تنها امیرالمومنین باشد
«علیٌّ حُبّه تَقوی علیٌّ حُبُّه إیمان»

علی مقصود از قرآن و اصل مطلبش باشد
قیامت او شفیع مذنبین مذهبش باشد
اگر کافر ببیند جایگاه شیعه را محشر
فقط «یا لیتنی کنت ترابا» بر لبش باشد

کسی که چشم بر قرآن و راه روشنش دارد
مدال نوکری مرتضی را گردنش دارد
به کشتی نجات حق پناهنده شود هر که
تولّی بر علی و دشمنی با دشمنش دارد

به عشق مرتضی عاشق همیشه جان به کف باشد
برای خلقت عالم ولای او هدف باشد
بشارت داده مولا که عماد دین حق شیعه است
برای دین پیغمبر فقط شیعه شرف باشد

یقین کردم همان روزی که چشمانم به گنبد خورد
به جز بر داغ دوری از نجف غصه نباید خورد
محب مرتضی همسایه ی حق است در فردوس
تأسّف بهر این دنیای بی ارزش نخواهد خورد

علی مقصود از خلق زمین و آسمان باشد
علی حلوای قند روزگار شیعیان باشد
محبت بر علی باب نجات ذات رحمن است
که هرکس وارد آن شد از آتش در امان باشد

به حیرت می کشد مدح علی کل عجائب را
خدا از ما نگیرد رزق گفتن از مناقب را
امام شیعه فرموده است بین برترین اعیاد
غدیر خم چنان ماهی است نورانی کواکب را

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۷
عبدالرقیه

نبی مدح علی را گفته دائم با لسان خود
فقط بر او عیان می کرد اسرار نهان خود
نبی مشتاق دیدار محبین علی بوده
سلامش را رسانده مرتضی بر شیعیان خود

محبین علی روز قیامت در امان باشند
به دنیا هم سر خوان ولایت میهمان باشند
چنانچه پیشگام اهل آتش منکر مولاست
یقینا سابقین اهل جنت شیعیان باشند

خدا راضی است تنها از محب حیدر کرار
نگاه رحمتش در جمعه ها جاری است بر ابرار
خدا دستور داده تا ملائک با لسان خود
برای شیعه ی حیدر بفرمایند استغفار

علی باشد امام شیعه و ما رعیت مولا
همیشه کام ما شیرین شده از صحبت مولا
درون سینه ی ما پر شد از اسرار آل الله
سرشته طینت ما را خدا از طینت مولا

هر آنچه خالی از حب علی بدنامی است و ننگ
در این دنیا نزن بر ریسمانی جز ولایش چنگ
نگین خاتم شیعه عقیق سرخ می باشد
چرا که بر ولای مرتضی اقرار کرد این سنگ

رساندند انبیا حرف خدا را سوی مربوبش:
فقط از آفرینش، حب حیدر بوده مطلوبش
یقین دارم که حب و بغض، اصلش اکتسابی نیست
خدا الهام کرده حب مولا را به محبوبش

نکردند اعتنا بر حکم قرآن بعد پیغمبر
همه کردند رسما نقض پیمان بعد پیغمبر
روایت این چنین تصریح دارد، بی علی هرگز
نمی گشتند معروف اهل ایمان بعد پیغمبر

نبی باشد یگانه حامی و دلدار هر شیعه
همینکه عرضه می گردد به او رفتار هر شیعه
برای سیئات او کند هر جمعه استغفار
شود خوشحال از نیکویی کردار هر شیعه

کسی که منکر مولاست، زهرا کرده نفرینش
خدای بی علی را من نخواهم کرد تمکینش
همانگونه که مردم ماه را با شوق می بینند
ملائک هم نظر دارند بر روح محبّینش

قیامت هم قیامت می کند صحرای محشر را
خدا گر رو کند شأن و مقام عبد حیدر را
محب مرتضی در وقت مرگش می شود خوشحال
ببیند در کنار بسترش نفس پیمبر را

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۳
عبدالرقیه

فقط حب علی باشد به عالم محور وحدت
جداگردد کسی از او سراپا می شود ظلمت
محب مرتضی شأنش قیامت آنچنان بالاست
که همراه و رفیق حضرت حمزه است در جنت

در آیات کتاب الله حقی منجلی باشد
که بر عالم پس از خاتم، علی تنها ولی باشد
صراطی را که حق توصیف کرده در کتاب خود
جواز رد شدن از آن فقط حبّ علی باشد

تقرّب چیست غیر از سجده بر خاک در حیدر
تقرّب بر خدا جویم به حبّ خواجه ی قنبر
فقط با تکیه بر حبّ علی بن ابی طالب
مَلَک در نزد حق هر روز می گردد مقرّب تر

ندارد غصه ای در وقت مرگش شیعه ی مولا
ندارد واهمه از تشنگی روز وانفسا
«سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ...» یعنی که مستان علی گویند:
«الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها»

چه ربطی بین نور و ظلمت بی انتها باشد
غدیری پیرو نور است و از ظلمت جدا باشد
به پاکی ولادت شیعه ی حیدر سرافراز است
چرا که دشمن مولا وجودش از خطا باشد

به جز مُهر علی را عاشقش بر جان نخواهد زد
دم از عشقش بجز انسان با ایمان نخواهد زد
محبت بر امیرالمؤمنین آن قلعه ی خیری است
که فرمودند منکَر هم ضرر بر آن نخواهد زد

همه خوبان این عالم فدای قنبر حیدر
تمام مادران ما کنیز مادر حیدر
بمیرد منکر مولا به مرگ جاهلی اما
شهادت می شود محسوب، مرگ نوکر حیدر

کسی که عمر خود را‌ وقف عشق یار خواهد کرد
دم جان دادنش با دلبرش دیدار خواهد کرد
همانگونه که جانِ انبیا بگرفته عزرائیل
به نرمی با محبّین علی رفتار خواهد کرد

کسی که بعد پیغمبر به دنبال حقایق نیست
امامش هم به غیر از بت پرستی پست و فاسق نیست
فقط مؤمن محب مرتضی باشد در این عالم
به قلب هیچکس بغض علی غیر از منافق نیست

سرشک از دیده ام جاری به روی گونه می گردد
تمام دلخوشی ها بی نجف وارونه می گردد
اگر ترک طواف مرقد حیدر کند بنده
نگاه لطف حق هرگز نصیب او نمی گردد

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۱
عبدالرقیه

نشان داده ولای مرتضی راه نجاتم را
گرفتم از علی و آل او برگ براتم را
همانگونه که آتش هیزمش را می برد از بین
به سینه، حب مولا محو کرده سیّئاتم را

مقام مرتضی را درک کردن از محالات است
همین اذکار هم بی او سرانجامش خرافات است
علی حبّش ملاک هر عمل در نزد حق باشد
جزای مِهر او مُهر قبولی عبادات است

بحمدالله عمری اعتقاد من چنین باشد
نماز بی ولایت همچو فحشای مبین باشد
تفاخر می کند با نامه ی اعمال خود، شیعه
که عنوانش محبت بر امیرالمومنین باشد

اگر در عمر خود شخصی هزاران حج به جا آرد
اگر شب تا سحر در سجده از هر دیده خون بارد
هزاران سال اگر اهل نماز و روزه هم باشد
به آتش می رود، در دل اگر بغض علی دارد

خلیل الله اسم شاه دین را گر نمی آموخت
درون آتش نمرود قطعا بی علی می سوخت
اگر کل خلائق دوستدار مرتضی بودند
خدا هرگز برای خلق خود آتش نمی افروخت

یقینا حب مولا دُرّ و قلب ما صدف باشد
کسی که عاشق او نیست با آتش طرف باشد
اسیر حضرت حق خوانده خواهد شد در این عالم
کسی که عبد دربار شهنشاه نجف باشد

مرا در هر دو عالم جز علی یاری نمی باشد
بدون حب او خون در رگم جاری نمی باشد
خبر آورده خاتم از زبان حمزه و جعفر
که افضل از محبت بر علی، کاری نمی باشد

کسی را منکر حیدر، شفیع خود نمی یابد
ازین رو در قیامت میشود حالش سراپا بد
فقط لب میگزد وقتی ببیند شیعه ی مولا
چنان ماه درخشان چهره اش در حشر می تابد

اگر "الیوم اکملت لکم" پیغام جبریل است
یقینا با ولای مرتضی اسلام تکمیل است
همانگونه که توحید و امامت عِدل هم باشند
محبت بر امیرالمومنین هم عین تهلیل است

ندارد ارزش بیت علی را صدهزاران ارگ
به اذن اوست امر ماسوا حتی سقوط برگ
خدا اینگونه می خواهد برای دوستدار او
که باشد راحت و آسان، مصیبات زمان مرگ

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۳۹
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر

من که کسی و
جز تو ندارم  
هرکی یه دلبری داره من تو رو دارم 
اون روزی که هیشکی نمی مونه کنارم 
من تو رو دارم 

از تو بجز تو
چیزی نمیخوام 
به همه گفتم و میگم حسینه آقام 
روضه های سه سالته تموم دنیام 
حسینه آقام 

دعای فاطمس اگر که سینه زن شدم حسین
داده پناهم مادرت به زیر این علم حسین 

وقتی که دل تنگت می شم 
میام تو هیئت می شینم 
روی سرم می کشی دست 
وقتی تو روضت می شینم 

حسین من حسین من 

دوری از تو 
واسم عذابه 
دوسال نبردیم کربلا حالم خرابه
با خاطرات اربعین دلم کبابه 
حالم خرابه 

خیره به عکس 
حرم می مونم
به یاد جسم درهمت روضه می خونم
اشکای نم نم می باره  به روی گونم
روضه می خونم 

الهی که بشه فدات این جونه ناقابل من
الهی که سینه زنت شبیه تو نشه کفن 

وقتی که تو بی کفنی 
کفن به نوکر نمیاد 
جز گریه بر جسمت آقا 
کاری ازم بر نمیاد 

حسین من حسین من 

افتاده بودی 
تو شیب گوال 
لب تشنه توی قتلگاه رفتی تو از حال
بمیره نوکرت تنت شدش لگد مال 
رفتی تو از حال 

با خنجر شمر
شدی تو بی سر 
به زیر تیغ و نیزه ها شدی تو پر پر
میاد تو قتلگاه هنوز صدای مادر
شدی تو پر پر 

رفتی و خواهرت شدش همسفر شمر و سنان
بدون تو سه ساله دخترت شدش قامت کمان 

سری رو که شونه میزد
فاطمه با دست کبود 
نوشته مقتل که توی 
تنور خولی رفته بود 

حسین من حسین من

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۰۱ ، ۱۹:۳۳
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، مشهد ماه رجب ۱۴۰۱

بسم آن وجه خدا، باب مراد
بندگانیم به دربار جواد

نزد ما شأن و مقامش والاست
عُلقه اش در دل ما لطف رضاست

با جوادش همه مأنوس شدیم
کاظمینی شده از طوس شدیم

می دهد برکت و خیر از هر سو
گریه کن های جوادش را او

باز با رخصت آقاجانم
روضه ای از پسرش می خوانم

نور چشمان رضا بی کس ماند
همسرش سخت دلش را سوزاند

محتضر بود امامش، کف زد
نه دعا خواند، نه قرآن، دف زد

نمک از کینه به زخمش پاشید
در حرم بین کنیزان رقصید

سوخت چون شمع، دل پروانه
جای رقاصه نبود آن خانه

تشنه شد از جگرش آه کشید
سوخت و ناله ی جانکاه کشید

ناله اش بر جگرش تاب نداد
یک نفر هم به امام آب نداد

میوه ی قلب امام هشتم
ناله اش بین صداها شد گم

او که داغ پدرش را دیده
مثل بابا به خودش پیچیده

وقت رفتن شده باید چه کند؟
خواهری هم که ندارد چه کند؟

روضه اش روضه ی غمناکی شد
همه ی بال و پرش خاکی شد

آه، عمامه اش از سر افتاد
وسط هلهله آخر جان داد

بر تنش داغ پر ابهام رسید
با چه وضعی به روی بام رسید

دل، ازین روضه ی حساس گرفت
پله ها بوی گل یاس گرفت

گرچه از منزلتش شرم نشد
زیر مرکب بدنش نرم نشد

شد رها پیکر او عریان نه
بین شمشیر و سنان پنهان نه

نیزه از قوم نظر تنگ نخورد
خوب شد بر بدنش سنگ نخورد

گرچه بر بام، تنش تنها بود
خوب شد بال کبوترها بود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۱ ، ۲۲:۳۲
عبدالرقیه