سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، صبح تاسوعا محرم ۱۴۰۱

به جز عطای درش را کرم نمی دانم
هر آنچه غیر غم اوست غم نمی دانم

غلام کوی حسینم، هر آنچه او خواهد
اگر مرا بزند هم ستم نمی دانم

حسین از کرمش خواست نوکرش باشم
محبتی که به من کرده، کم نمی دانم

به غیر گریه چه کردم مگر که از طرفش
رسیده خیر و عطا پشت هم، نمی دانم

کجاست مبدأ و آغاز عشقِ این آقا
چه شد که این همه عاشق شدم، نمی دانم

خدا گواهِ دلم هست، هر که در عالم
نبود منتصبش، محترم نمی دانم

چقدر یاد غروب حرم گرفته دلم
نمی رسم به وصال حرم؟ نمی دانم

فدای ناله ی ارباب، بین علقمه گفت:
کجاست صاحب مشک و علم؟! نمی دانم

بگو فرات، بگو علقمه، بگو ای دشت
چه آمده سر آب آورم، نمی دانم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۱۱:۲۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز تاسوعا سال ۱۴۰۱

فراق، منع نموده وصال رویت را
ولی دوباره دلم کرده آرزویت را

به قلب خویش نظر کرده ام، حلالم کن
ندارد این دلِ آلوده رنگ و بویت را

قسم به حرمت مشک دریده ی عباس
مرا ببخش اگر بردم آبرویت را

به لوح تیره ی رفتار و خلق و خوی بدم
عطا کن از کرمت، نور خلق و خویت را

نظاره بر رخ مولاست حق بنده ی او
نشان نمی دهی از چه رخ نکویت را؟!

میان روضه ی عباس می رسی و دلم...
همیشه کرده در این روضه جستجویت را

تمام بغض تو از حال شرم عباس است
به ما بگو کمی از بغض در گلویت را

بگو که قاتل عباس، یک امان نامه است
خودت بیا و بخوان روضه ی عمویت را

برای قلب رئوفت بگو چه کار کنم؟!
خدا بخیر کند روز پیش رویت را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب تاسوعا سال ۱۴۰۱

غلامم غلام ابوفاضلم
اسیر مرام ابوفاضلم
نمک گیر نام ابوفاضلم
فقیر مقام ابوفاضلم

به هر گوشه این حرف رایج شده
ابالفضل باب الحوائج شده

بخوانش خداوند فضل و ادب
به ام البنین می رسد در نسب
فدای مرامش حبیب و وهب
ندیده کسی ساقیِ تشنه لب؟!

شد از کودکی عاشق پنج تن
فدایی راه حسین و حسن

چنین یار ناصح کجا دیده ای؟
به هر جنگ، فاتح کجا دیده ای؟
چنین نور واضح کجا دیده ای؟
چو او عبد صالح کجا دیده ای؟

نشد عبد هر پستِ خودکامه ای
غمش بوده داغ امان نامه ای

امان از زمان بلای عظیم
شد از تشنگی وضع خیمه وخیم
کنار شریعه، به دور از حریم
چه شد حال سقا؟! بیا بگذریم

دلش یاد یعسوب دین کرده بود
به راهش سپاهی کمین کرده بود

فدایش که بی دست و حیران شد و
دم علقمه تیرباران شد و‌
خجالت کشیده ز طفلان شد و
ز یک مشک پاره پریشان شد و...

به ضرب عمودی سرش باز شد
به بالین زهرا سرافراز شد

دلش سوخت از داغ بی حد، حسین
به دستان او بوسه می زد حسین
خمیده به بالینش آمد حسین
نشد چشم او را گشاید حسین

عقیله ندارد کفیلی دگر
شده آسمان حرم بی قمر

قسم بر ابالفضل، روح صلاة
که آن سرو خوش قامت کائنات
کنار شریعه، کنار فرات
تنش خُرد شد از جمیع جهات

مگر قبر او قبر یک کودک است؟!
چرا اینهمه مدفنش کوچک است؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۰۱:۳۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ماه صفر ۱۴۰۱

 

این حسین است که در روضه نجاتم بدهد
با مسیحا نفسش باز حیاتم بدهد

شده هر ذکر و دعا از جهتی منشأ خیر
ذکر او خیر ز مجموع جهاتم بدهد

ذات من ذات حسینی است، نبینید بدم
یک نفر کاش که ارجاع به ذاتم بدهد

دلبری هست مرا، بردن نامش به خدا
طعم شیرین تری از نقل و نباتم بدهد

کیست جز او که شده شهره به ارباب وفا
لحظه ی مرگ نجات از سکراتم بدهد؟

روز محشر که شود، نوکری بزم حسین...
قدر و ارزش به مناجات و صلاتم بدهد

سخت دلتنگ سحرهای حریمش شده ام
اربعین کاش برات عتباتم بدهد

در شب قدر من از فاطمه خواهش کردم
رزق گریه به قتیل العبراتم بدهد

کاش تا اینکه خدا جای کفن، لحظه ی مرگ
یاد ارباب، حصیری ز دهاتم بدهد

شرح یک گوشه از اعضاء مقطع شده را
داغ انگشت و غم غارت خاتم بدهد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز هشتم محرم ۱۴۰۱

رسیده ام به تن نامنظمت ولدی
بلند شو که زمین زد مرا غمت ولدی

چقدر خشکی کامت دل مرا سوزاند
حلال کن که نبود آب مرهمت ولدی

کنار جسم تو عمامه از سرم افتاد
نشد هرآنچه که کردم ببوسمت ولدی

شکست چوب عصایم، شکست تکیه گهم
شکست قامت رعنا و محکمت ولدی

به دست و پا زدنت من به رعشه می افتم
چقدر سخت شده داغ و ماتمت ولدی

اذان بگو و مرا زنده کن دوباره علی
گرفته جان مرا صوت مبهمت ولدی

قسم به زخم عمیق به روی پهلویت
رسیده فاطمه بر خیر مقدمت ولدی

نگاه کن که کسای یمانی آوردم
بگو چکار کنم با تن کمت ولدی

تمام خیمه کمک داده اند اما باز
نشد که جمع شود جسم درهمت ولدی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۲۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز هفتم محرم ۱۴۰۱

درد از ما، دوا علی اصغر
آیه ی حق نما، علی اصغر

هست در بین ظلمت عالم
شاهراه لقا، علی اصغر

گره ها از مصائبش وا شد
هر کسی گفت یا علی اصغر

مطلق حق، علی مع الحق است
حیدر کربلا علی اصغر

به خدا یک تنه عوض کرده
حاصل جنگ را علی اصغر

عمر سعد دست و پا گم کرد
تا که زد دست و پا علی اصغر

گریه اش داشت شرح عرفانی
داشت بر لب دعا علی اصغر

اقتدا بر علیِ اکبر کرد
تا شود جانفدا علی اصغر

خون او بر زمین نریخت، نریخت
داشت از بس بها علی اصغر

وای از آب و بی نصیبی او
شرح کن روضه ی غریبی او


شیرخواری گرسنه و مغموم
رفته از حال با رخی معصوم

جان فدای حسین و اطفالش
شده اند از فرات هم محروم

از عطش آن قدر به خود پیچید
گریه اش شد سکوت نامفهوم

درد فرزند، غصه ی پدر است
این دو هستند لازم و ملزوم

با نسیمی که داغ و سوزان بود
شد سفیدی حنجرش معلوم

بی هوا سر روی زمین افتاد
با سه شعبه بریده شد حلقوم

قامتش قدر یک سه شعبه نبود!
ذبح شد طفل، ذبح نامرسوم

مات و حیران میان میدان ماند
پدری خسته، بی کس و مظلوم

پشت خیمه چه صحنه هایی دید
حق بده که رباب شد مغموم

جلوی چشم مادرش ای وای
رفت بر روی نی سرش ای وای

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۳۹
عبدالرقیه

ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری

 

آیه ی فضل عظیمم، غم عظمی شده ای
تازه داماد حرم بودی و تنها شده ای

مثل باباحسنت ذکر لبت فاطمه بود
بر زمین خوردی و چون اُم ابیها شده ای

جگر تشنه ات از سوز عطش گفت: حسن
با لب تشنه ی خود جلوه ی بابا شده ای

آسمان بدنت پر شده از شکل هلال
چه سرت آمده اینگونه معما شده ای؟!

دست و پا میزنی از دردِ دهانی که شکست
سوختم بس که تو مشغول تقلا شده ای

فأنا بن الحسنی که به رجز می خواندی
کرد اثبات در این سن کم آقا شده ای

تا که افتاد نقابت به سویت سنگ زدند
علت بغض من و زینب کبری شده

همه جا پر شده از رایحه ی عطر حسن
بس که آمیخته با تربت صحرا شده ای

جوشنی لحظه ی رفتن نشد اندازه ی تو
چه سرت آمده هم قامت سقا شده ای؟!

خوش ذوق حرمم، نور دلم، عمر عمو
طعم شیرین تری از شهد عسل ها شده ای

از همین خنده ی وقت سفرت فهمیدم
پدرت آمده و مست تولا شده ای

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۰۱ ، ۱۲:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز پنجم محرم ۱۴۰۱

ای که داری به دل وفا به حسین
قسمت می دهم بیا به حسین

خیرخواهی و رحمتت انداخت
گذرم را در این عزا به حسین

از مرید گناهکار خودت
دل نکن حجت خدا، به حسین

حاجت مادر مرا دادی
قسمت داد هرکجا به حسین

پدری کرده ای و با نفست
وصل کردی دل مرا به حسین

تو بخواهی همین گدا روزی
می رسد صحن کربلا، به حسین

گریه ات رفته است قطعا بر
گریه ی حضرت رضا به حسین

گریه کردی و گریه کن شده ایم
گریه با اهل کبریا به حسین

آه از آن پیرمرد که می زد
ضربه ها با نوک عصا به حسین

خورد از هر طرف بدون مجال
بارش تند سنگ ها به حسین

طاقت از دست داد همسر او
داد زد ناگهان ربابه: "حسین"

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب پنجم محرم ۱۴۰۱

عهد و پیمان خود نمی شکنیم
پای عشق حسین، هم سخنیم

دل سپرده به روضه ها شده ایم
فارغ از غصه های خویشتنیم

مُهر عشق حسین بر تن ماست
تا نفس می کشیم سینه زنیم

با دو ارباب بندگی زیباست
هم غلام حسین، هم حسنیم

دم به دم یاد ما دعا کردند
همه مدیون لطف پنج تنیم

به کسی جز حسین دل ندهیم
به کسی جز حسین رو نزنیم

وطن ماست کربلای حسین
سخت دلتنگ دیدن وطنیم

سنت اهل بیت، گریه بر اوست
دلسپرده به أحسنُ السُّنَنیم

بدنش سنگ خورد و با گریه
مرهم زخم های آن بدنیم

یاد داغی دوباره می سوزیم
یاد تاراج کهنه پیرهنیم

داغ یک بوریا به سینه ی ماست
گریه کن های شاه بی کفنیم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب پنجم محرم ۱۴۰۱

بساط هلهله در قتلگاه برپا شد
به دور جسم عمویم چقدر غوغا شد
به نیزه تکیه زد و بی سپاه و تنها شد
در آن محاصره، مشغول ذکر و نجوا شد

صدای ناله و آهش به گوش آمده بود
سرش شکسته و خونم به جوش آمده بود

دویدم از سوی عمه به سمت قربانگاه
صدا زدم فأنا ابن الحسن به گریه و آه
به اشتیاقِ شهادت، مسیر شد کوتاه
چه خورد بر نظرم؟! لااله الا الله

کسی عموی مرا داشت با حسد می زد
حرامزاده به بال و پرش لگد می زد

شدیم تشنه و بی حال از حرارت جنگ
محاصره شده و عرصه بود تنگاتنگ
زدند ضربه به پیشانی ام چنان با سنگ...
که شد تمام رخم چون حسین خونین رنگ

صدای یا حسنم تا رسید بر گوشش
مرا کشید عمو در میان آغوشش

به فکر رأس عمو بود خولی بی درد
وضو گرفت در این راه، اشعث نامرد
صدای قهقهه ی شمر را چه باید کرد؟!
هر آنچه داد کشیدم نداشت دستاورد

شدم سپر به امامی غریب، با سر و جان
به ضربه ای پر من شد به پوست آویزان

اگر بناست کسی بشکند سبویم را
بگو به حرمله آورده ام گلویم را
بگو مرا بزند، ول کند عمویم را
خرید پیش پدر عِزّ و آبرویم را...

همین سری که جدا از تنم شد و افتاد
به خونِ ریخته ام خون یار قیمت داد

رسید قاتل بی رحم و مست بعد از من
به چکمه آمد و حرمت شکست بعد از من
به روی سینه ی مولا نشست بعد از من
گرفت گیسوی او را به دست بعد از من

عزیز فاطمه را دید گشته بی حربه
زد از قفا به گلویش دوازده ضربه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب چهارم محرم ۱۴۰۱

در بزم عشق بازان فرصت فراهم افتاد
قرعه به نام ما و ماه محرم افتاد

پرچم نماد قبر و شش گوشه ی حسین است
بغضم شکست هر بار چشمم به پرچم افتاد

بزم شهود یعنی تنها حسین بود و...
قبل از وجود عالم، مِهرش به قلبم افتاد

هر سائلی مسیرش بر منزلی می افتد
راهم به لطف حق بر بیتی مکرم افتاد

صدها هزار عاشق در خون خود تپیدند
تا این علم به دست امثال ما هم افتاد

گرمای ماتم او آتش زده به جانم
غیر از غمش ز چشمم هر داغ و ماتم افتاد

آیات ابتدایِ مریم که گشت نازل
دلشوره ای مکرر بر جان خاتم افتاد

لب تشنه شد حسین و چشمش غبار می دید
با ضربه از روی اسب، شاه دو عالم افتاد

تاریکی مجسم آمد به سوی مقتل
با خنجرش به جان آن نور اعظم افتاد

تا که حسینِ خود را تنها و بی رمق دید
زهرا کنار مقتل با قامت خم افتاد

آن قدر دست و پا زد تا با صدای مادر
لرزه بر آستانِ عرش معظم افتاد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۶
عبدالرقیه

باهات دارم بابایی یه حرف دخترونه
از روزی که تو رفتی موهام نخورده شونه

خودش بهم لگد زد زجر حرومی بابا
حالا ازم می پرسه چرا قدت کمونه ؟

لکنت من رو خیلی مسخره کردن اما
خیال بکن هنوزم گلت شیرین زبونه

خودم با مشت شیکوندم دندونای شیریم و
آخه دیدم که لبهات زخمیه خیزرونه

خدا کنه نسوزه زخمای روی لبهات
وقتی که اشک چشمام میچکه دونه دونه

یادت میاد میگفتی چشام چقدر قشنگه
حالا ببین تو چشمام بابایی لخته خونه

دستمو محکم بگیر تا دوباره گم نشم
خرابه نیست جای من، منو ببر به خونه

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۱ ، ۱۷:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب سوم محرم ۱۴۰۱

نوکر همیشه عشق خود ابراز می کند
با یا حسین نوکری آغاز می کند

دل خوش نکرده ایم به اعمال خیر خود
ما را غم حسین سرافراز می کند

هر کار کوچکی که در این خیمه می کنیم
زهرا به دست خویش، پس انداز می کند

دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه
تا کربلا دو مرتبه پرواز می کند

سرّ است روضه ها و دلم را امام عصر
محرم به درک قدری ازین راز می کند

ویرانه ی دلی که پر از معصیت شده
ذکر حسین، قلعه ی نوساز می کند

درهای معرفت که به عالم گشوده نیست
گریه به داغ دختر او باز می کند

ما را محبتی که به دل بر رقیه هست
نزد عزیز فاطمه ممتاز می کند

جانم فدای شأن عظیمش که سال هاست
با دست های کوچکش اعجاز می کند

فرمود رو به نیزه ی بابا ببین که زجر
با ضرب تازیانه مرا ناز می کند

پرده نشین عرش خداییم، پس چرا
بر ما نگاه، شمر نظرباز می کند؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز دوم محرم ۱۴۰۱

قسم به رایحه ی عطر یاس خوشبویت
تو آمدی به سویم، من نیامدم سویت

همیشه خیر دعایت نجات داده مرا
مرا ببخش اگر کم شدم دعاگویت

خوشا به قسمت بحرالعلوم و نائینی
نگاه ما که نیفتاده است بر رویت

چه آرزوی بزرگی است، نیستم لایق
که جان دهم دم مرگم به روی زانویت

بیا گذر کن ازین روسیاهِ بد رفتار
قسم به حسن جمالت، به خلق نیکویت

سحر همیشه به یاد حسین، گریانی
رسیده است به ما هم طریقه و خویت

فدای عمه ی مظلومه ات که گفت: حسین
چه آمده به سر آن دو چشم دلجویت

همان که سنگ به تو زد، مرا نشانه گرفت
شکافته سر من هم شبیه ابرویت

دلم گرفته عزیزم بگو چه کار کنم؟
به پنجه، خولی ملعون گرفته گیسویت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب دوم محرم ۱۴۰۱

چه شد که ریخت دلم بی هوا، نمی دانم
چقدر دلهره دارم، چرا پریشانم
من از شلوغی این نخل ها هراسانم
حسین گریه نکن جان من، نسوزانم

چه بوی سیب عجیبی گرفته این صحرا
چقدر نام حزینی است نام کرب و بلا

بیا و مرهم غم های بی شمارم باش
قرار، رفته ز جان و دلم قرارم باش
همیشه روشنی چشم های تارم باش
شبیه فرصت این سال ها کنارم باش

به زیر سایه ی لطفت، خیال من تخت است
نبودنت به کنارم، تصورش سخت است

نبین که در دل این دشت اسیر خَناسیم
نبین که در به درِ خلقِ قدر نشناسیم
اگرچه آینه هستیم اگرچه حساسیم
هزار شکر که ما در پناه عباسیم

به سوی تشنه لبان با شتاب می آید
به هیبت پدرم بوتراب می آید

دلم خوش است به دیدار روی پیغمبر
بگو قدم بزند باز هم علی اکبر
صدای رحمت وحی است گریه ی اصغر
سکینه ات چقدر رفته است بر مادر

فدای روی رقیه که مثل خورشید است
گمان کنم کمی از اهل کوفه ترسیده است

چرا به چشم ترت خیره سوی گودالی؟!
اگر غلط نکنم فکر روز جنجالی
در آن زمان که لبت تشنه است و بی حالی
خدا کند که نبینم غریب و پامالی

خدا کند ته گودال زیر و رو نشوی
اسیر شمر و سنان درنده خو نشوی

نگاه کن همه مهمان قوم نامردیم
دروغ بود همه نامه ها و دلسردیم
اگر صلاح بدانی بیا که برگردیم
خودت ببین که عزیزم، کفن نیاوردیم

نصیب پیکرت اینجا حصیر خواهد شد
به دست حرمله، زینب اسیر خواهد شد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، صبح روز اول محرم ۱۴۰۱

سر دارالعماره زار و بی جانم، حلالم کن
نوشتم که بیا اما پشیمانم، حلالم کن

نکردم لحظه ای گریه برای غربتم اصلا
برای غربتت اینگونه گریانم، حلالم کن

فقط یک پیرزن در کوفه از مسلم حمایت کرد
اسیر خدعه های ابن مرجانم، حلالم کن

سر فرزند یک بدکاره عهد خود رها کردند
من از این قوم کوفی روی گردانم، حلالم کن

هر آن کس حرف حق گوید، دهانش سنگ خواهد خورد
به فکر زینبین و سنگ بارانم، حلالم کن

علی اکبر، علی اصغر، نبینی داغ اولادت
فدای بچه هایت جان طفلانم، حلالم کن

همینکه بی هوا چشمم به چوب خیزران افتاد
میان ظرف آب افتاد دندانم، حلالم کن

به قطره قطره خونی که میان مشت من پر شد
نوشتم بر زمین، با دست لرزانم حلالم کن

اگر این آب، خونی شد فدای کام عطشانت
مُواساتم شد اینگونه که عطشانم، حلالم کن

شهیدانت همه بر روی پایت جان دهند اما
غریبانه اسیر درد هجرانم، حلالم کن

اراذل با منِ مسلم چه ها کردند در کوفه
به یاد خواهرت خیلی پریشانم، حلالم کن

تنم را بر زمین در پشت مرکب می کشند اما
برای پیکرت پاره گریبانم، حلالم کن

زبانم لال این ها تشنه ی تاراج تو هستند
بخوان این نکته را از جسم عریانم، حلالم کن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، صبح روز اول محرم ۱۴۰۱

ما را برای روضه، مادر اگر خبر کرد
دارم یقین دعای صاحب زمان اثر کرد

هرچند پر گناه و پر اشتباه بودیم
آن قدر مهربان بود آقا به ما نظر کرد

وقتی که پشت کردند بر ما تمام عالم
خیلی حمایت از ما فرزندها پدر کرد

هر کس تلاش کرده، جز در رضای مهدی
در بندگی عقب ماند، در زندگی ضرر کرد

ای کاش تا ببینیم در این دو ماه روضه
شام فراق ما را شمس رخش سحر کرد

دیگر وصال جنت را آرزو ندارد
هر کس به اذن آقا تا کربلا سفر کرد

خشکیده بود چشمم، لطف امام عصرم
چشم مرا میانِ بزم حسین، تر کرد

قربان آن شکافِ پیشانیِ شکسته
سنگی زدند و ما را آن سنگ خونجگر کرد

تیری که حرمله بر قلب مطهرش زد
آنقدر اذیتش کرد، خارج ز پشت سر کرد

فرمود قاتل من آن دو خلیفه هستند
مجروح بود و یاد زهرا به پشت در کرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۲
عبدالرقیه

غدیری هستم و عبدم امام المتقینی را
که پیمودم به حب او مسیر راستینی را

نبی روز غدیر خم، کمال بعثتش رو شد
به امر حق بیان فرمود امر جانشینی را

دو دست مرتضی در دست خاتم بود، یعنی حق...
سزا دانست بر خاتم، چنین دُر و نگینی را

فقط باشد علی لایق که بر دوشش بیاندازد
ردای وصف زیبای امیرالمؤمنینی را

بگو لبیک با یک یاعلی، مَن کُنتُ مولا... را
خدا را شکر کن داری چنین نور مبینی را

چه می فهمیم حیدر کیست؟! چه می فهمیم حقش چیست؟!
خدا رحمت کند امثال علامه امینی را

غذای بچه هایش را به ایتام و فقیران داد
ندیده چشم عالم شاهمردِ اینچنینی را

شب معراج، حق بود و نبی بود و سکوتی محض
شنید احمد به ناگه یک صدای دلنشینی را

صدایی که تمام انبیا دلگرم آن بودند
همان که شاد می فرمود هر اندوهگینی را

از آن لب های نورانی، از آن حلقوم ربانی
الهی بشنوم آوای رب العالمینی را

علی حتی به مور در مسیرش هم نظر می کرد
یقین دارم علی دارد فقط این تیزبینی را

چنین مردی رئوف و مهربان در نزد یارانش
نشان داده است در میدان حماسه آفرینی را

درِ خیبر به دستش بود و بر لب ذکر هو می گفت
کجا داری سراغ اینگونه شیر بی قرینی را

چه گویم از کراماتش، چه گویم از مقاماتش
به چالش می کشد اوصاف او عقل زمینی را

شدم دلتنگ کوی حیدر و آرامش محضش
ندیدم از نجف بهتر به عمرم سرزمینی را

تصور کن نشستی در میان حجره ی صحنش
خدا قسمت کند دیدار او در اربعینی را

تمام عمر، پیغمبر سفارش کرد بر حبش
رها کردند این امت عجب حبل المتینی را

امان از ناسپاسی کردن و حمله به بیت وحی
گرفتند از علی آخر چه یار و همنشینی را

پس از زهرا علی زانو بغل می کرد طوری که
نوشته صاحب مقتل تصور کن جنینی را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۱ ، ۱۰:۵۰
عبدالرقیه

به سر فکری به جز مدح یل خیبر نمی باشد
به لب ذکری به غیر از ساقی کوثر نمی باشد
شقی شد هر که بغض مرتضی در سینه اش دارد
سعادتمند غیر از عاشق حیدر نمی باشد

پیمبر مرتضی را دوست دارد همچنان جانش
عیان گردیده بر ما قطره ای از سر پنهانش
کسی که با دل و دست و زبانش یاور مولاست
بشارت داده پیغمبر که تکمیل است ایمانش

علی تنها به جنگ صد نفر، پایش نمی لغزد
جهانی هم شود زیر و زبر پایش نمی لغزد
اگر که بر صراط حق بلغزد شیعه یک پایش
به لطف حب بر حیدر دگر پایش نمی لغزد

شود آباد با نام علی هر خانه ی ویران
رسولان اولوالعزم اند بر خوان علی مهمان
امام المتقین تنها امیرالمومنین باشد
«علیٌّ حُبّه تَقوی علیٌّ حُبُّه إیمان»

علی مقصود از قرآن و اصل مطلبش باشد
قیامت او شفیع مذنبین مذهبش باشد
اگر کافر ببیند جایگاه شیعه را محشر
فقط «یا لیتنی کنت ترابا» بر لبش باشد

کسی که چشم بر قرآن و راه روشنش دارد
مدال نوکری مرتضی را گردنش دارد
به کشتی نجات حق پناهنده شود هر که
تولّی بر علی و دشمنی با دشمنش دارد

به عشق مرتضی عاشق همیشه جان به کف باشد
برای خلقت عالم ولای او هدف باشد
بشارت داده مولا که عماد دین حق شیعه است
برای دین پیغمبر فقط شیعه شرف باشد

یقین کردم همان روزی که چشمانم به گنبد خورد
به جز بر داغ دوری از نجف غصه نباید خورد
محب مرتضی همسایه ی حق است در فردوس
تأسّف بهر این دنیای بی ارزش نخواهد خورد

علی مقصود از خلق زمین و آسمان باشد
علی حلوای قند روزگار شیعیان باشد
محبت بر علی باب نجات ذات رحمن است
که هرکس وارد آن شد از آتش در امان باشد

به حیرت می کشد مدح علی کل عجائب را
خدا از ما نگیرد رزق گفتن از مناقب را
امام شیعه فرموده است بین برترین اعیاد
غدیر خم چنان ماهی است نورانی کواکب را

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۷
عبدالرقیه

نبی مدح علی را گفته دائم با لسان خود
فقط بر او عیان می کرد اسرار نهان خود
نبی مشتاق دیدار محبین علی بوده
سلامش را رسانده مرتضی بر شیعیان خود

محبین علی روز قیامت در امان باشند
به دنیا هم سر خوان ولایت میهمان باشند
چنانچه پیشگام اهل آتش منکر مولاست
یقینا سابقین اهل جنت شیعیان باشند

خدا راضی است تنها از محب حیدر کرار
نگاه رحمتش در جمعه ها جاری است بر ابرار
خدا دستور داده تا ملائک با لسان خود
برای شیعه ی حیدر بفرمایند استغفار

علی باشد امام شیعه و ما رعیت مولا
همیشه کام ما شیرین شده از صحبت مولا
درون سینه ی ما پر شد از اسرار آل الله
سرشته طینت ما را خدا از طینت مولا

هر آنچه خالی از حب علی بدنامی است و ننگ
در این دنیا نزن بر ریسمانی جز ولایش چنگ
نگین خاتم شیعه عقیق سرخ می باشد
چرا که بر ولای مرتضی اقرار کرد این سنگ

رساندند انبیا حرف خدا را سوی مربوبش:
فقط از آفرینش، حب حیدر بوده مطلوبش
یقین دارم که حب و بغض، اصلش اکتسابی نیست
خدا الهام کرده حب مولا را به محبوبش

نکردند اعتنا بر حکم قرآن بعد پیغمبر
همه کردند رسما نقض پیمان بعد پیغمبر
روایت این چنین تصریح دارد، بی علی هرگز
نمی گشتند معروف اهل ایمان بعد پیغمبر

نبی باشد یگانه حامی و دلدار هر شیعه
همینکه عرضه می گردد به او رفتار هر شیعه
برای سیئات او کند هر جمعه استغفار
شود خوشحال از نیکویی کردار هر شیعه

کسی که منکر مولاست، زهرا کرده نفرینش
خدای بی علی را من نخواهم کرد تمکینش
همانگونه که مردم ماه را با شوق می بینند
ملائک هم نظر دارند بر روح محبّینش

قیامت هم قیامت می کند صحرای محشر را
خدا گر رو کند شأن و مقام عبد حیدر را
محب مرتضی در وقت مرگش می شود خوشحال
ببیند در کنار بسترش نفس پیمبر را

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۳
عبدالرقیه

فقط حب علی باشد به عالم محور وحدت
جداگردد کسی از او سراپا می شود ظلمت
محب مرتضی شأنش قیامت آنچنان بالاست
که همراه و رفیق حضرت حمزه است در جنت

در آیات کتاب الله حقی منجلی باشد
که بر عالم پس از خاتم، علی تنها ولی باشد
صراطی را که حق توصیف کرده در کتاب خود
جواز رد شدن از آن فقط حبّ علی باشد

تقرّب چیست غیر از سجده بر خاک در حیدر
تقرّب بر خدا جویم به حبّ خواجه ی قنبر
فقط با تکیه بر حبّ علی بن ابی طالب
مَلَک در نزد حق هر روز می گردد مقرّب تر

ندارد غصه ای در وقت مرگش شیعه ی مولا
ندارد واهمه از تشنگی روز وانفسا
«سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ...» یعنی که مستان علی گویند:
«الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها»

چه ربطی بین نور و ظلمت بی انتها باشد
غدیری پیرو نور است و از ظلمت جدا باشد
به پاکی ولادت شیعه ی حیدر سرافراز است
چرا که دشمن مولا وجودش از خطا باشد

به جز مُهر علی را عاشقش بر جان نخواهد زد
دم از عشقش بجز انسان با ایمان نخواهد زد
محبت بر امیرالمؤمنین آن قلعه ی خیری است
که فرمودند منکَر هم ضرر بر آن نخواهد زد

همه خوبان این عالم فدای قنبر حیدر
تمام مادران ما کنیز مادر حیدر
بمیرد منکر مولا به مرگ جاهلی اما
شهادت می شود محسوب، مرگ نوکر حیدر

کسی که عمر خود را‌ وقف عشق یار خواهد کرد
دم جان دادنش با دلبرش دیدار خواهد کرد
همانگونه که جانِ انبیا بگرفته عزرائیل
به نرمی با محبّین علی رفتار خواهد کرد

کسی که بعد پیغمبر به دنبال حقایق نیست
امامش هم به غیر از بت پرستی پست و فاسق نیست
فقط مؤمن محب مرتضی باشد در این عالم
به قلب هیچکس بغض علی غیر از منافق نیست

سرشک از دیده ام جاری به روی گونه می گردد
تمام دلخوشی ها بی نجف وارونه می گردد
اگر ترک طواف مرقد حیدر کند بنده
نگاه لطف حق هرگز نصیب او نمی گردد

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۱
عبدالرقیه

نشان داده ولای مرتضی راه نجاتم را
گرفتم از علی و آل او برگ براتم را
همانگونه که آتش هیزمش را می برد از بین
به سینه، حب مولا محو کرده سیّئاتم را

مقام مرتضی را درک کردن از محالات است
همین اذکار هم بی او سرانجامش خرافات است
علی حبّش ملاک هر عمل در نزد حق باشد
جزای مِهر او مُهر قبولی عبادات است

بحمدالله عمری اعتقاد من چنین باشد
نماز بی ولایت همچو فحشای مبین باشد
تفاخر می کند با نامه ی اعمال خود، شیعه
که عنوانش محبت بر امیرالمومنین باشد

اگر در عمر خود شخصی هزاران حج به جا آرد
اگر شب تا سحر در سجده از هر دیده خون بارد
هزاران سال اگر اهل نماز و روزه هم باشد
به آتش می رود، در دل اگر بغض علی دارد

خلیل الله اسم شاه دین را گر نمی آموخت
درون آتش نمرود قطعا بی علی می سوخت
اگر کل خلائق دوستدار مرتضی بودند
خدا هرگز برای خلق خود آتش نمی افروخت

یقینا حب مولا دُرّ و قلب ما صدف باشد
کسی که عاشق او نیست با آتش طرف باشد
اسیر حضرت حق خوانده خواهد شد در این عالم
کسی که عبد دربار شهنشاه نجف باشد

مرا در هر دو عالم جز علی یاری نمی باشد
بدون حب او خون در رگم جاری نمی باشد
خبر آورده خاتم از زبان حمزه و جعفر
که افضل از محبت بر علی، کاری نمی باشد

کسی را منکر حیدر، شفیع خود نمی یابد
ازین رو در قیامت میشود حالش سراپا بد
فقط لب میگزد وقتی ببیند شیعه ی مولا
چنان ماه درخشان چهره اش در حشر می تابد

اگر "الیوم اکملت لکم" پیغام جبریل است
یقینا با ولای مرتضی اسلام تکمیل است
همانگونه که توحید و امامت عِدل هم باشند
محبت بر امیرالمومنین هم عین تهلیل است

ندارد ارزش بیت علی را صدهزاران ارگ
به اذن اوست امر ماسوا حتی سقوط برگ
خدا اینگونه می خواهد برای دوستدار او
که باشد راحت و آسان، مصیبات زمان مرگ

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۳۹
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر

من که کسی و
جز تو ندارم  
هرکی یه دلبری داره من تو رو دارم 
اون روزی که هیشکی نمی مونه کنارم 
من تو رو دارم 

از تو بجز تو
چیزی نمیخوام 
به همه گفتم و میگم حسینه آقام 
روضه های سه سالته تموم دنیام 
حسینه آقام 

دعای فاطمس اگر که سینه زن شدم حسین
داده پناهم مادرت به زیر این علم حسین 

وقتی که دل تنگت می شم 
میام تو هیئت می شینم 
روی سرم می کشی دست 
وقتی تو روضت می شینم 

حسین من حسین من 

دوری از تو 
واسم عذابه 
دوسال نبردیم کربلا حالم خرابه
با خاطرات اربعین دلم کبابه 
حالم خرابه 

خیره به عکس 
حرم می مونم
به یاد جسم درهمت روضه می خونم
اشکای نم نم می باره  به روی گونم
روضه می خونم 

الهی که بشه فدات این جونه ناقابل من
الهی که سینه زنت شبیه تو نشه کفن 

وقتی که تو بی کفنی 
کفن به نوکر نمیاد 
جز گریه بر جسمت آقا 
کاری ازم بر نمیاد 

حسین من حسین من 

افتاده بودی 
تو شیب گوال 
لب تشنه توی قتلگاه رفتی تو از حال
بمیره نوکرت تنت شدش لگد مال 
رفتی تو از حال 

با خنجر شمر
شدی تو بی سر 
به زیر تیغ و نیزه ها شدی تو پر پر
میاد تو قتلگاه هنوز صدای مادر
شدی تو پر پر 

رفتی و خواهرت شدش همسفر شمر و سنان
بدون تو سه ساله دخترت شدش قامت کمان 

سری رو که شونه میزد
فاطمه با دست کبود 
نوشته مقتل که توی 
تنور خولی رفته بود 

حسین من حسین من

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۰۱ ، ۱۹:۳۳
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، مشهد ماه رجب ۱۴۰۱

بسم آن وجه خدا، باب مراد
بندگانیم به دربار جواد

نزد ما شأن و مقامش والاست
عُلقه اش در دل ما لطف رضاست

با جوادش همه مأنوس شدیم
کاظمینی شده از طوس شدیم

می دهد برکت و خیر از هر سو
گریه کن های جوادش را او

باز با رخصت آقاجانم
روضه ای از پسرش می خوانم

نور چشمان رضا بی کس ماند
همسرش سخت دلش را سوزاند

محتضر بود امامش، کف زد
نه دعا خواند، نه قرآن، دف زد

نمک از کینه به زخمش پاشید
در حرم بین کنیزان رقصید

سوخت چون شمع، دل پروانه
جای رقاصه نبود آن خانه

تشنه شد از جگرش آه کشید
سوخت و ناله ی جانکاه کشید

ناله اش بر جگرش تاب نداد
یک نفر هم به امام آب نداد

میوه ی قلب امام هشتم
ناله اش بین صداها شد گم

او که داغ پدرش را دیده
مثل بابا به خودش پیچیده

وقت رفتن شده باید چه کند؟
خواهری هم که ندارد چه کند؟

روضه اش روضه ی غمناکی شد
همه ی بال و پرش خاکی شد

آه، عمامه اش از سر افتاد
وسط هلهله آخر جان داد

بر تنش داغ پر ابهام رسید
با چه وضعی به روی بام رسید

دل، ازین روضه ی حساس گرفت
پله ها بوی گل یاس گرفت

گرچه از منزلتش شرم نشد
زیر مرکب بدنش نرم نشد

شد رها پیکر او عریان نه
بین شمشیر و سنان پنهان نه

نیزه از قوم نظر تنگ نخورد
خوب شد بر بدنش سنگ نخورد

گرچه بر بام، تنش تنها بود
خوب شد بال کبوترها بود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۱ ، ۲۲:۳۲
عبدالرقیه

بده بر محبان کاظم بشارت
که خیر تمام است در این ولادت

سلام خداوند بر نجمه خاتون
بر آن بانوی طاهر و با فضیلت

رسیده امامی که با نوکری اش
شدم صاحب عزت و با اصالت

علی بن موسی الرضا المرتضی را
چنان دوست دارم، ندارد نهایت

کم از بچه آهوی وحشی صحراست
کسی که نفهمیده اوصاف حضرت

عذاب است پایان هر روسیاهی
که بر ساحتش کرده باشد اهانت

اهانت کننده بر او در سقوط است
کم از عنکبوت است و از قوم لوط است

***

گدایم گدای علی بن موسی
وجودم فدای علی بن موسی

نگین چیست در این جهان و قیامت؟
به سینه ولای علی بن موسی

هوای مرا از همان کودکی داشت
فدای وفای علی بن موسی

شده سالیانی است چون والدینم
دلم مبتلای علی بن موسی

در ایران به لطف خدا سربلندیم
به زیر لوای علی بن موسی

فقط از عنایات معصومه بوده
شدم خاک پای علی بن موسی

هر آنچه که شأن و مدارج گرفتیم
از اولاد باب الحوائج گرفتیم

***

صلاة دل بنده، پابوس باشد
به صحن امامی که در طوس باشد

همان کس که گرمای عشقش به سینه
همیشه عیان است و محسوس باشد

جهان از قدومش پر از نور گشته
جهان بی وجودش چو کابوس باشد

در این روزگاری که تاریک و سرد است
حریمش چنان نور فانوس باشد

هر آنجا که باشد به یاد امام است
دلی که به میخانه مأنوس باشد

به بالین سلمانی اش، لحظه ی مرگ
خودش رفت و نگذاشت مأیوس باشد

به قول و قرارش عمل می کند او
مرا وقت مرگم بغل می کند او

***

الهی که حبش به قلبم بماند
به من طعم دیدار خود را چشاند

دلم چون کبوتر به صحنش نشسته
الهی دلم را ز صحنش نراند

نشد قسمتم کربلا چند سال است
ولی او بخواهد اگر، می تواند

نمی دانم اصلا که امسال آقا
به ماه محرم مرا می رساند؟

الهی بخواند خودش روضه ها را
مرا مثل ابن شبیبش بداند

الهی به آهی به غم های شاهی
دلم را دوباره به مقتل کشاند

بخواند از ارباب و آتش بگیرم
برای لب خشک جدش بمیرم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۰۹
عبدالرقیه

امام علی علیه السلام: الدُّنیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ وَالنّاسُ فیها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ فیها نَفسَهُ فَأَوبَقَها، ورَجُلٌ اِبتاعَ نَفسَهُ فَأَعتَقَها.

دنیا مقر نبود، مَمر بوده، ای رفیق
اینجا فقط برای گذر بوده، ای رفیق

بدجور دل به مال و منالش سپرده ایم
پیمان ما که حرف دگر بوده، ای رفیق

آخر خدا چگونه ازین بنده می خرد
عمری که در معاصی و شر بوده، ای رفیق

غافل شدیم ازینکه برای وصال یار
عالی ترین مجال، سحر بوده، ای رفیق

فرموده اند راز شهیدان درگهش
در فیضِ اشک و دیده ی تر بوده، ای رفیق

دل را حریم ذکر علی کن که بی علی
عمری نماز و روزه ضرر بوده، ای رفیق

جز ثامن الحجج به کسی رو مزن دگر
از نزد اوست خیری اگر بوده، ای رفیق

از او بخواه کرب و بلا را که از ازل...
دست رضا برات سفر بوده، ای رفیق

یاد حسین آه بکش چون که بی رمق
در بین سی هزار نفر بوده، ای رفیق

باور کن آن زمان که لگد خورد پهلویش
یاد مصاف مادر و در بوده، ای رفیق

اصلا نپرس شیون زینب برای چیست
او شاهد بریدنِ سر بوده، ای رفیق

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۱ ، ۰۴:۰۸
عبدالرقیه

مِی عشقی که در سبو داریم
گر وجودی حسین جو داریم
از خمینی است آبرو داریم
هیئت و روضه را از او داریم

 

کوری چشم دشمنان نظام
هست الگوی ما مرام امام

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۰۱ ، ۱۹:۵۵
عبدالرقیه

هر که ز عشقت شده دلسوخته
بر دو جهان مِهر تو نفروخته

جز نظر مرحمتت یا رضا
نیست مرا توشه و اندوخته

سرد نشد آتش عشقی که رب
روز ازل در دلم افروخته

آهوی آواره ی صحن دلم
چشم به لطف نظرت دوخته

رحمت حق بر نفس مادرم
نوکری ات را به من آموخته

عشق، کشانده است مرا سوی طوس
عبد توام حضرت شمس الشموس

***

حل بشود یا نشود مشکلم
فرق ندارد، به درت سائلم

دار و ندارم فقط این گریه است
رد نکن این هدیه ی ناقابلم

نقص مرا حال که پوشانده ای
با نظر خویش نما کاملم

دُر گران است بهای صدف
معرفتت هست عیار دلم

خواست حق بوده که عبدت شوم
ریخته از خاک درت در گلم

کاش بماند به سرم سایه ات
کاش شوم خادم و همسایه ات

***

ای که پناه دل هر مضطری
هر دو جهان دین مرا محوری

کس نخریده است متاع مرا
بار یخ عمر مرا می خری؟

حالِ مرا با نفسی چاره کن
زیر و رویم کن به دمی حیدری

جان جوادت که مراد من است
باز مرا کرب و بلا می بری؟

بر رد زخم روی پلکت قسم
از همه ی خلق حسینی تری

روضه بخوان ابن شبیبت شوم
گریه کن جد غریبت شوم

***

شرح بده علت جنجال را
داغ حسین و غم گودال را

چکمه نفهمید مقامات او
ریخت بهم آن همه اجلال را

خنجر اگر کُند شود، بی حساب
زجر دهد تشنه ی بدحال را

با که بگویم غم آن سینه ی...
زیر سم اسب لگدمال را

غارت پیراهن او بس نبود؟!
برد کسی از کمرش شال را

هلهله در معرکه تا پا گرفت
خولی ملعون سر او را گرفت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۱ ، ۱۱:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

نه فقط در پی آنم که امانم بدهند
بیشتر در پی آنم که عنانم بدهند

غافل از مرگم و ای کاش تکانی بخورم
قبل از آن که وسط قبر، تکانم بدهند

ترسم این است که در نزد رُؤوس الأشهاد
هر چه کردم، همه را خوب نشانم بدهند

کاش تا هست زمان توبه ی مردانه کنم
نیست تضمین که دگر بار زمانم بدهند

رزقم از سفره ی زهراست، به عالم ندهم
قرص نانی که از آن سفره و خوانم بدهند

مستم از جام امیر نجف و جز مولا
جرعه ای باده نخواهم دگرانم بدهند

منشأ زندگی ام از نجف و کرب و بلاست
این دو عشقند که در دل ضربانم بدهند

روز محشر به لبم ذکر حسین است، اگر...
قدرتی بهر تکلم به زبانم بدهند

حال که نیست کسی زائر فردوس بقیع
کاش در آن عتبه، جا و مکانم بدهند

صادق آل عبا گفت: خدا آمده اند
تا که زحمت به من و قد کمانم بدهند

مشکلی نیست مرا هر چه که شلاق زنند
ناسزا بر پدرانم نگرانم بدهند

ای خدا آبرویم را بخر آن ثانیه که
بی عبا، پشت فرس، داغ گرانم بدهند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۱ ، ۰۴:۲۰
عبدالرقیه

ثواب شعر تقدیم به شهید سرافراز حاج حسین همدانی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب شهادت امام صادق علیه السلام ۱۴۰۱، مسجد ارک تهران

صدا زدم سر سجاده ی دعا، زهرا
چرا که هست به ما حجت خدا زهرا
همینکه ناله زدم یاد روضه ها، زهرا
میان شعله، درِ خانه سوخت، یا زهرا

به روی آتشِ برخاسته میان حریم
قدم زدم که بدانند أنا ابنُ ابراهیم

گرفته اند دم سجده ام، مجالم را
به ناسزا چه بهم ریختند حالم را
کسی نکرد مراعات سن و سالم را
گرفته اند به سخره، قد هلالم را؟!

به من مجال ندادند قدر یک نفسی
میان نافله، سجاده را کشید کسی

تمام شهر به ما ظلم بی عدد کردند
به یکدگر سر این ظلم ها مدد کردند
چرا عبای مرا زیر پا لگد کردند؟!
چقدر با منِ شیخ الائمه بد کردند

رفیق های پُر از ادعا کجا بودند؟!
زمان واقعه، شاگردها کجا بودند؟!

شدم زمان تهاجم عذاب، مثل علی
زمانه بر سر من شد خراب، مثل علی
غمم به سینه شده بی حساب، مثل علی
دو دستِ بسته میان طناب، مثل علی

چقدر مثل علی ماتمم شد اما نه
فقط زدند مرا با لگد، زنم را نه

به پشت اسب، شبانه دوانده اند مرا
به روی خاک به کینه کشانده اند مرا
شبیه آینه بودم، شکانده اند مرا
به یاد داغ رقیه رسانده اند مرا

مرا میان گذرگاه، کو به کو بردند
چقدر داد کشیدند و آبرو بردند

اگرچه سوختم از غصه، خون جگر نشدم
به آتش غم فرزند، شعله ور نشدم
عذاب، با غم جان کندنِ پسر نشدم
کنار کاظم خود، مثل محتضر نشدم

به یاد داغ و عزای حسین نوحه کنید
تمام عمر برای حسین نوحه کنید

خودم اسیر شدم، خواهرم اسیر نشد
کسی به نیت نیزه زدن اجیر نشد
چنان حسین کسی زیر دشنه، پیر نشد
نصیب پیکر من تکه ای حصیر نشد

زدند بعد کشاکش برای پیرهنش
هزار و نهصد و پنجاه ضربه بر بدنش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۱۱
عبدالرقیه