سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۹۴۰ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا» ثبت شده است

به اذن عالی اعلا شوم فدای نجف
شبانه روز دلم می تپد برای نجف
خدا سپرده جهان را به ناخدای نجف
علی امام من است و منم گدای نجف

فراق شهر نجف تلخ کرده کامم را
فقط به دست علی می دهم زمامم را

نرفته از سر من نغمه ی اذان حرم
همیشه سجده کنم رو به آستان حرم
نکرده ام طمع شأن زائران حرم
مرا سگی بنویسید و پاسبان حرم

به عشق شهر نجف سر کنم جوانی را
نجف نرفته نمی فهمد این معانی را

به کوه قاف رسد آدم از سیاهه ی چاه
به نام نامی حیدر علی ولی الله
نیامدم به درش بهر کسب حشمت و جاه
نشسته ام دم این خانه محض گوشه نگاه

خودش نوشته مرا اهل مذهبش باشم
اگر قبول کند عبد زینبش باشم

کسی که در غضب از لعنِ منکر مولاست
دروغ گفته موالیّ حضرت زهراست
و دین گریزی مردم به گردن آن هاست...
...که گفته اند تبرّی در این زمانه جفاست

محبت شه مردان بدون لعن مخواه
که "لا اله" روا نیست بعد "الّا الله"

علی است حبل متین و علی است حصن حصین
علی است ناجی مظلوم و همدم مسکین
علی است سینه ی غمدیده ی مرا تسکین
علی علی کنم و کام من شود شیرین

نوا و ذکر علی بهترین مناجات است
دعا بدون علی لاجرم خرافات است

بگو به هرکه به دنبال اولی باشد:
فقط خلیفه ی بعد از نبی علی باشد
ز محکمات کتاب، این بیان جلی باشد
برای هرکه به او مرتضی ولی باشد...

...پیامبر به خدا گفته "وال من والاه"
به شأن منکر او گفته "عاد من عاداه"

زمانه بر سر جنگ است و من گرفتارم
ولی غمی به دلم نیست تا علی دارم
گره زدم دل خود را به زلف دلدارم
اگر که آبرویم رفته و گنهکارم...

...دلم خوش است محب علی و فاطمه ام
علم به دوش ولایت بدون واهمه ام

علی یگانه ی دهر است و صاحب منبر
فقط علی است که خوابیده جای پیغمبر
کسی نبوده حریف نبرد با حیدر
به قدرت علوی کنده شد در خیبر

خلیفه ای که به خیبر فراری از جنگ است
برای امت اسلام مایه ی ننگ است

محبتی که به هر مرده دل حیات دهد
ز پرتگاه هلاکت مرا نجات دهد
به روز حشر فقط مرتضی برات دهد
ندای عفو اگر بهر سیئات دهد...

...صحیفه ی همگی پاک می شود زگناه
قسیم جنت و نار است روز وا نفساه

نگیر خورده به قلبی که از علی خالی است
رسیده نصّ صریح نبی دلیلش چیست
مگر نگفت که معیار طیب مولد کیست؟
حرام زاده یقینا محبّ حیدر نیست

هزار شکر گرفتار مرتضی شده ایم
به لطف فاطمه از منکرش جدا شده ایم

کتاب فضل امیر نجف شده قرآن
علی است قدر و نبأ، هود و غافر و انسان
بیان منقبتش آیه های الرحمن
اگر که گفته خدا کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَان...

به غیر وجه خدا فانی اند اهل زمین
علی است وجه الهی، علی است باطن دین

اگر چه غرق خطا هستم‌ و اگر چه بدم
به سینه سنگ کسی را به غیر او نزدم
بگو به او که بُوَد خالق وجود و عدم:
فقط محبت ذریه ی تو را بلدم

از آن زمان که تو گفتی فمن یمت یرنی
دلیل شوق من و آرزوی مرگ منی

محبت شه مردان به دل اگر دارم
به لطف و مرحمت و لقمه ی پدر دارم
اگرچه سینه ی محزون و چشم تر دارم
ولی ز لطف امیر نجف خبر دارم

علی است مظهر لطف خدای عزّوجلّ
علی نجات دهد شیعه را به وقت اجل

دوباره چله گرفتم دم از علی بزنم
علی علی شده ذکر معطّر دهنم
در این دیار غریبم نجف بوَد وطنم
خدا کند که دم مرگ این شود سخنم:

"اقول اشهد ان لا اله الا الله"
"محمد است رسول و علی ولی الله"

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۰ ، ۱۹:۲۰
عبدالرقیه

ثواب شعر هدیه به روح ملکوتی شهید جواد قاسم کاظمی

 

سوزانده تب زهر، تمام گلویش را
برده است مکافاتِ عطش، رنگ و رویش را

از شرم، سرش رو به زمین است، بمیرم
با رقص، زمین ریخته اند آبرویش را

آن قدر صدای دهل و ساز بلند است
پوشانده صدای لبِ تسبیح گویش را

از هر طرفی پا شد و برخاست، زمین خورد
بُرده است چنان تشنگی از دیده سویش را

در پیش دو چشمش به زمین ریخته اند آب
تا که نکند جستجو این آرزویش را

با آب زمین ریخته آورد به خاطر
مرثیه ی پُر ماتم شرم عمویش را

آن قدر که پیچید به خود در کف حجره
هر گوشه ای از حجره گرفته است بویش را

بردند تنش را به چه وضعی به روی بام
تا که نکند هیچ کسی جستجویش را

خوب است که بر بام ز دورش همه رفتند
خوب است که پوشانده لباسش، گلویش را

سوی تن ارباب ولی آه سنان رفت
تا با نوک نی، قطع کند گفت و گویش را

از بس که به پیشانی او زخم نشسته است
گویا که گرفته است به خونش، وضویش را

با سنگ، کسی آمد و بر صورت او زد
وقتی که نمی دید دگر روبرویش را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۱۴:۰۹
عبدالرقیه

یَا صَاحِبِی فِی شِدَّتِی...

اگرچه جنس بی بهای دور ریز و مانده ام
فدای صاحبم شوم که از درش نرانده ام

هر آن زمان که بی پناه و خسته خورده ام زمین
به دست خود مرا بلند کرده و تکانده ام

بلای آخر الزمان مرا اسیر خود نکرد
نگاه صاحب الزمان از این بلا رهانده ام

به غیر از او که وقت حاجتم، معطلم نکرد
به هر کسی که رو زدم همیشه سر دوانده ام

خراب و لاابالی گناه بوده ام ولی
دلش نیامد و خودش به روضه ها کشانده ام

ازین برو بیا دلم مقید حسین شد
به اشک روضه های خود، حسین پرورانده ام

اگرچه دورم از حرم، دلم میان کربلاست
سلام وقت هر سحر، به کربلا رسانده ام

فدای داغ و غربت امام های تشنه لب
مصیبت جواد را به سینه ام نشانده ام

غریب مثل مجتبی و تشنه لب چنان حسین
برای داغ اعظمش همیشه روضه خوانده ام

چگونه می شود که همدمت مقابلت شود؟!
در این غریبی زیاد و بی حساب مانده ام

به یاد جسم روی بام و جسم زیر آفتاب
همیشه از دو دیده، اشک بی امان فشانده ام
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۱۳:۴۲
عبدالرقیه

مظهر اسماء و آیه های الهی
ختم شود بی تو راه ها به تباهی
ای که قیامت برای خلق پناهی
پشت درت با امید گوشه نگاهی
حلقه به در می زند غلام سیاهی

شکر، خدا را که از تبار غدیرم
نیستم اهل سقیفه گرچه حقیرم
پر شده عشقت میان جان و ضمیرم
عبد در قنبرم بیا بپذیرم
ای که دهی کوه را بابت کاهی

لعن به هرکس که کرده بر تو خیانت
منکر فضلت نبرده بوی دیانت
هر که به اهل سقیفه داشت ارادت
صوم صلالتش نبوده غیر ضلالت
بی تو اوامر شوند جمله نواهی

از غم هجر نجف شکسته سبویم
غصه ی دل را بگو که با که بگویم
اشک دو چشمم شده است آب وضویم
یک نظری کن به آه و بغض گلویم
من نجفی می شوم اگر که بخواهی

دست خدا بر دلم نوشت علی جان
خاک مرا با گلت سرشت علی جان
خورده گره با تو سرنوشت علی جان
هست صدای در بهشت علی جان
می دهد این وعده را رسول، گواهی

پادشه عالمین کیست به جز تو؟
بهر نبی نور عین کیست به جز تو؟
روح قیام حسین کیست به جز تو؟
فاتح بدر و حنین کیست به جز تو؟
صاحب تیغ دو دم، امیر سپاهی

مادر من خورده مِی زجام ولایت
باده به کامم چشانده بعد ولادت
بهتر از این هیچ کس نکرده سقایت
کرده به شیرش مرا گدای سرایت
مرحمتش کن به لطف لایتناهی

دیده ی کورم کجا و نور جمالت؟
دلخوشی روز و شبم یاد و خیالت
خون مرا لطف کن بریز، حلالت
در به درم کرده آرزوی وصالت
از غم عشقت مبادا که بکاهی

نُورُکَ یا مرتضی دلیلُ رَشادی
حُبُّکَ لی عُدةٌ لِیوم مَعادی
ذِکرُکَ بَردٌ علی لهیبِ فُؤادی
بَعدَ صَلاتی بِکُلِّ یَومٍ اُنادی:
تَحتَ عنایاتِک عَرفتُ الهی

شیخ مهدی علی قاسمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۰۰ ، ۱۹:۲۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ولادت امام رضا علیه سلام ۱۴۰۰

روزی فراوان گدایان قدیمت
یک عمر رسید از کرم دست کریمت

داده است بها نوکری ات شیخ بها را
داده عظمت بر علما شأن عظیمت

هم اهل تضرع شد و هم اهل سحر شد
هر کس که نفس زد سحری بین حریمت

تنها نه که بی تاب نموده دل ما را
هستند ملائک همگی مست شمیمت

حیف است نگاهت که شود خرج شفایم
وقتی که شفا داده مرا خاک گلیمت

دلمرده ام آقای خراسان مددی کن
جانم به فدای تو و آن قلب سلیمت

شاد است دل مادر تو حضرت نجمه
این فرصت خوبی است، شماریم غنیمت

لبخند، به روی پدر خود زدی آقا
ای نور دل فاطمه، خوش آمدی آقا


آرامش هر روز و شب حضرت کاظم
دور از تو جهان است سراسر متلاطم

ای عالِم با منزلت آل محمد
اسرار خدا در دل و جانت متراکم

شد شرط پذیرفتن توحید، ولایت
تصریح مقامت به خلائق شده لازم

جبریلِ امین که شرف کل ملک شد
در صحن و سرایت به تفاخر شده خادم

ای رحمت سرشار، کریمان دو عالم
هستند از انعامِ نعیمت، متنعم

خورشید، خودش سائل نورانیت توست
بخشیده ای از نور، بر او نور مداوم

حج فقرایی و مقرب شود آخر
در طوس هر آن کس که شود زائر و مُحرم

پاییز مرا عاقبت کار، بهار است
هر بارِ مرا پاسخ دیدار، سه بار است


کوری به تماشا شده، بینا شدنش را
نقاره گواه است مداوا شدنش را

با چرخ، علیلی به حرم آمد و دیدم
در گوشه ی ایوان طلا، پا شدنش را

عیسی به ازل با دل بیتاب، گرفته
از پنجره فولاد مسیحا شدنش را

یک ذره ای از خاک و گلت در گهرش ریخت
یوسف شده مدیون تو، زیبا شدنش را

بستم به ضریحت دل آواره ی خود را
ای کاش نبینم نفسی وا شدنش را

سلمانی ات از تیغ مطلا شده بگذشت
تا چاره کند لحظه ی تنها شدنش را

آورده جواز سفر کرب و بلایش
عاشق که تمنا کند امضا شدنش را

گریانم و دلواپس بین الحرمینم
چندی است که جا ماندم و دلتنگ حسینم
‌‌

آهو شده ام تا که شوی کهف امانم
از دام بلایای گناهم، برهانم

آشوب جهان می شوم از دوری دلبر
آرام شود با تو دلم، راحت جانم

دلبسته ی دربار خراسانی ام آقا
دل کندن و رفتن؟! نتوانم نتوانم

من را بخر و فرش ورودی حرم کن
با جاروی خدام حریمت بتکانم

طردم نکن از خانه ات ای شاه به پیری
بگذار نمک گیر همین خانه بمانم

دلتنگ وصایای تو بر ابن شبیبم
دلتنگ حسینم، به محرم برسانم

داغ حرمش بر دلم ای کاش نماند
بدجور بهم ریخته و دل نگرانم

یا معتمدی بر دل سائل نظری کن
تا حل شود این عقده و مشکل نظری کن

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۰۰ ، ۲۳:۳۶
عبدالرقیه

با این که دائم مایه‌ی ننگ و عذابم
از خاکساری درت رو برنتابم

لطفا گذشته را فراموشش کن اصلا
امروز دیدن دارد این حال خرابم

"از تو به غیر از تو تمنایی ندارم"
نه خائف از نارم، نه دنبال ثوابم

مشتاق دیدارم بِنَفْسِی‏ أَنْتَ‏ مولای
یابن الحسن از داغ هجرانت کبابم

وقت گرفتاری به سویم می شتابی
شرمنده ام که سوی دنیا می شتابم

از تو به من نزدیک تر آقا کسی نیست
من دورم از تو با گناهم در حجابم

من نقطه ضعفم دوری از صحن حسین است
لطفا مکن با هجر شش گوشه عقابم

زهرم شده این روزهای بی زیارت
فکر حرم نگذاشته راحت بخوابم

هر وقت در حقت بدی کردم، به جایش
در مجلس روضه نشستن شد جوابم

روز و شبت وقف غم جدت حسین است
مثل شما گریان داغ آن جنابم

می خواست دستش را بگیرد، بی رمق گفت:
ای شمر! من لب تشنه ی یک جرعه آبم

من زنده ام سمت خیامم حمله کردید
ای وای زن های حرم... زینب... ربابم...

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۳۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

در جمع خوبانم ولی رسوا ترینم
کرده مرا با گریه کن ها هم نشینم
سر را به زیر انداختم تا که بگویم
شرمنده ی روی کرام الکاتبینم
.
خیلی برای بنده ی عاصی دعا کرد
از بی حیایی های من مولا حیا کرد
گفتم بدش می آید از صوت و صدایم
اما دوباره سائل خود را صدا کرد
.
هر چند از مولای خود فرار بودم
تنها برایش باعث آزار بودم
بخشید اعمال مرا رب کریمم
چون که محب حیدر کرار بودم
.
یک یاعلی گفتم بدم را خوب کرده
عشقش گناهان مرا مغلوب کرده
نزد خدا من که ندارم آبرویی
حب علی پیشش مرا محبوب کرده
.
خالی است دستانم ولی ارباب دارم
عشق حسینش شد تمام اعتبارم
یک سال شد کرب و بلا را من ندیدم
یک سال با درد فراقش بیقرارم
.
هستم اگر امروز پابست رقیه
آقا خودش کرده مرا مست رقیه
فهمید جایی را جز این خانه ندارم
قلاده ام را داد در دست رقیه
.
چکمه روی بال و پرش رفته سه ساله
در دست دشمن زیورش رفته سه ساله
می سوخت اما چادرش روی سرش بود
خیلی به زهرا مادرش رفته سه ساله
.
حالا به دیدارش پدر با سر رسیده
سر را بغل کرده است با قد خمیده
می گفت: بابا قاتلت موی مراهم
مثل خودت از پشت بدجوری کشیده

 

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۴۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۰ رمضان ۱۴۰۰

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست

چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت
در دست های خالی ام حتی کلافی نیست

یک بار شد توبه کنم مردانه برگردم؟
شرمنده ام که توبه ام چون بُشر حافی نیست

هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد
رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست

گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن یا رب
چیزی بگو، بخشیدنِ تنها که کافی نیست

سرچشمه ی توحید امیرالمؤمنین باشد
این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست

تا نور راهم از نجف هست و از ایوانش
راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست

گفته می آید وقت مرگ و در کنارم هست
حق است حیدر، وعده هایش را خلافی نیست

لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب...
طوری علی را زد که قادر بر مصافی نیست

درد علی اما، شکاف سینه ی زهراست
زخم سرش اصلا برای او شکافی نیست

یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را
یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست

دور سر حیدر چنان پروانه می چرخید
آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟!

بهر حسینش گریه کرد و پیرهن می دوخت
سهم حسینش جز لباس دست بافی نیست

ای کاش رحمی داشت قاتل یا که می فهمید
پیراهنی که در تنش مانده، اضافی نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۳:۵۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۸ ماه رمضان ۱۴۰۰

روزم از دوری ات ای خورشید من، شب می شود
کاسه ی صبرم ازین هجران لبالب می شود

دیر شد دیگر، جوانی رفت، مویم شد سپید
دارد آقا قامتم، کم کم مورب می شود

از خودت دورم مکن که حاصلش آوارگی است
بنده، دور از بیت مولایش معذب می شود

خسته ای از دست این نوکر، حسابی خسته ای
قول داده نوکرت، دیگر مؤدب می شود

بنده ای که جز گناه اصلا به روی لب نداشت
ذکر بر روی لبش "العفو یا رب" می شود

بدترین هستم ولی ای بهترین، این بدترین
با نگاهت عاقبت روزی مقرب می شود

هر سحر بوی نجف می آید و دق می کنم
روزی ام از هجر ایوان، گریه و تب می شود

حال و روز من مرتب بود با صحن حسین
از فراقش حال و روزم نامرتب می شود

منتقم برگرد و بر این داغ ها پایان بده
خنده ی اشرار سهم اشک زینب می شود

بی کس و بی یار بر روی زمین، جسم حسین
بین مقتل زیر و رو با سُم مرکب می شود

قاری قرآن لبش زخمی است، مرهم پس چه شد؟!
بوسه های خیزران مرهم بر آن لب می شود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۹:۵۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۷ ماه رمضان ۱۴۰۰

همان خالق که بر سر، سایه ی رحمت نگه دارد
مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد

زمانی با عطای خود، زمانی با عقاب خود
کنار خود گدایش را، به هر صورت نگه دارد

به عزت می رسد هر کس که در این ماه، با تقوا
به دور از معصیت باشد، کمی حرمت نگه دارد

به ذکر حق، زبانش می شود گویا زمان مرگ
اگر بنده، زبان از تهمت و غیبت نگه دارد

اگرچه عبد نافرمان، فقط سربار ارباب است
امیرالمؤمنین ما را چه بی منت نگه دارد

دعای فاطمه تا هست دیگر غصه ی نان چیست
خودش در سفره ی سینه زنان برکت نگه دارد

زمانه، دوره ی سختی است اما از مصیبت ها
مرا این روضه رفتن ها، در امنیت نگه دارد

کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است
چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد

همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر
برای سجده، در سجاده اش تربت نگه دارد

عزا و داغ سنگین رقیه، تا دم مرگم
میان سینه ام رنگ غم و غربت نگه دارد

چه داغ اعظمی دیده مگر این دختر کوچک
که دستش را روی پهلو به صد زحمت نگه دارد

به سختی رو گرفته با حجابِ آستین هایش
نمی شد چادرش را لحظه ی غارت نگه دارد

چه تلخ است اینکه بعد از مدتی شیرین زبان بودن
زبانِ بچه را از گفت و گو لکنت نگه دارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۰۶
عبدالرقیه

قلب شکسته ی من بوی خدا گرفته
چشمان پرگناهم حال بکا گرفته

میخانه گشته باز و بتخانه گشت بسته
آری دلم هوای میخانه را گرفته

گم کرده راه بودم او راه را نشان داد
بیهوده نیست صوتم سوز دعا گرفته

من کور گشته بودم در شهوت وتباهی
مولا برای عبدش گویا عصا گرفته

شبهای ماه رحمت تا این که آمد از راه
حال و هوای این دل بوی رضا گرفته

هر چند پیش اویم اما به کس نگفتم
این دل فقط هوای ایوان طلا گرفته

بابای من علی و زهراست مادر من
حق با نوای حیدر دست مرا گرفته

من عاشق حسینم بیچاره ی حسینم
با گریه بر غم او قلبم شفا گرفته

می سوزم از فراق و هجران کربلایش
با یاد اوست تنها این دل صفا گرفته

از روی تل به سختی زینب نظاره می کرد
گیسوی دلبرش را یک بی حیا گرفته

رو کرد بر مدینه زینب به مادرش گفت
بنگر سر حسینت برنیزه جا گرفته

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۰۵
عبدالرقیه

نیمه ی ماه را قمر حسن است
طاعت ما سلام بر حسن است

هر چه از پنج اصل دین خواندیم
با فروعش، نهفته در حسن است

حمد و توحید و قدر و اعطیناست
کل قرآن به مختصر، حسن است

در سحر برکتی است لایُوصَف
علت برکت سحر حسن است

روح لبخند مرتضی و بتول
بهجت مادر و پدر حسن است

سائلی که جذام هم دارد
همدم سفره اش نگر، حسن است

هم غذا با سگی گرسنه شدن
مردِ اینگونه با هنر حسن است

فحش می خورد و مرحمت می کرد
این چه خُلقی است این قدر حسن است

دید تاریخ در میان جمل
فاتح خیبری دگر حسن است

رعد تکبیرهاش، زلزال است
خار چشم فَمَن کَفَر، حسن است

قاسمی که غیور کرب و بلاست
وارث تیغ شیر نر، حسن است

تیغ صلحش به عالمی فهماند
صاحب شوکت و ظفر حسن است

عزت مؤمنین ولایت اوست
صدفِ شأن را گهر حسن است

آن کسی که میان آل کسا
از همه شد شکسته تر حسن است

آن کسی که به چشم خود دیده
مادر افتاده در گذر حسن است

کوچه... دیوار... طشت... زهر جفا...
معنی لفظ خون جگر حسن است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۲۹
عبدالرقیه

"أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ"

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۴ ماه رمضان ۱۴۰۰


تو چنانی که منم شیفته و در به درت
نظری کن که بیایم نظری در نظرت

هر چه دیدی طمعِ بیشتر و بیشترم
باز دیدم کرمِ بیشتر و بیشترت

این همه جرم و خطا کرده ام و در عجبم
نشد اصلا که مجازات شوم با تشرت

کیستم؟! این همه تحویل مگیرم که منم...
بنده ی عاصی و رسوا شده و خیره سرت

شرمسارم که همیشه عوضِ این همه لطف
بوده ام در همه ی عمر فقط دردسرت

لطف کردی و رساندی منِ تنها شده را
به مناجات ابوحمزه و فیض سحرت

قسمت می دهم امشب بِعَلیٍ بِعَلی
قسمت می دهم آری، قسم معتبرت

ثمر خلقت هستی است در انگور نجف
بچشان بر لب من، جرعه ای از این ثمرت

گفتمت راه تقرب به سویت چیست بگو
گفتی از کرب و بلا راه بجویم به درت

گفتم اصلا چه زمان یاد حسینت باشم
گفتی آن ثانیه که سوخت زبان و جگرت

گفتمت تشنه که گشتم چه کنم یاد غمش
گفتی آن لحظه مدد جوی ز چشمان ترت

گفتمت روضه بخوان تا که دلم نرم شود
گفتی از تشنه لبِ در دل خون غوطه ورت

گفتم اصلا چه شده خم شده آقا کمرش
گفتی ای کاش نبینی غم و داغ پسرت

کاش هرگز نشود تا که ببینی روی خاک
مثل تسبیح تنش ریخته در دور و برت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۱۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ شب ۱۳ ماه رمضان ۱۴۰۰

دیدی از غصه و غم خسته و مالامالم
آمدی باز خودت زود به استقبالم

از وفایت چه بگویم که شبیه مادر
هر کجا رفته ام و آمده ای دنبالم

مرگ همسایه و اقوام مرا زنده نکرد
بس که با حرص و طمع، در طلب آمالم

از سیه رویی و احوال بدم هیچ مپرس
شرمسارم، چه بگویم؟! به همان منوالم

چه گرفتاری و بیماری سختی دارم
شب به شب، وقت مناجات و دعا بی حالم

نظری کن که فقط جلد نجف باشم و بس
نکند گم بشوم، مُهر بزن بر بالم

بی علی هر دم و هر بازدمی معصیت است
با علی حکم عبادات گرفت اعمالم

سفر کرب و بلا تذکره اش با زهراست
آه مادر چه شده تذکره ی هر سالم؟!

من همان سینه زن داغ حسینت هستم
که پریشان شده از تشنگی اش، احوالم

کاش بودم به کنارش که تنش پا نخورد
سال ها گریه کن آن بدن پامالم

کاش بودم که به او این همه نیزه نزنند
یاد آن جسم مقطع شده در گودالم

کاش بودم که شوم غارت و غارت نشود
داغدار تن غارت شده در جنجالم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۲۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۱ ماه رمضان ۱۴۰۰

دانلود صوت شعر با نوای حاج سیدرضا نریمانی

معصیت بین دلم آمد و تسخیرم کرد
بال پرواز مرا بست، زمینگیرم کرد

روزگاری، دل بامعرفتی بود مرا
چه شد آخر که خطا اینهمه دلگیرم کرد

عملم رنگ قبولی نگرفت از بس که
نفس، سرگرم ریا کردن و تزویرم کرد

حب دنیا عقب انداخت مرا در طلبت
حب اغیار مرا در غل و زنجیرم کرد

خواب دیدم که نجف رفتم و صحن علی ام
ریخت اشکم به روی گونه و تعبیرم کرد

مرتضی وضع مرا تاب نیاورد و خودش
پدرانه به سویم آمد و تطهیرم کرد

سال ها ریزه خور خوان خدیجه شده ام
کرمش بر سر این سفره نمک گیرم کرد

تشنه ام شد، جگرم سوخت و گفت آه حسین
اقتدا بر جگرم، ناله ی شبگیرم کرد

اولین بار، حرم، بر در باب القبله
نظر فاطمه در خیر، سرازیرم کرد

هیچ جایی، دلم آرام نشد جز حرمش
دیدن کرب و بلا از همه جا سیرم کرد

چه کنم دست خودم نیست نسوزم ز غمش
روضه ی تشنگی اش زود مرا پیرم کرد

فکر آن پیکر و ده مرکب و نعل تازه
روز و شب در نظرم آمد و درگیرم کرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۲۰
عبدالرقیه

السلام ای ضریح شش گوشه
تشنه هستم برای دیدارت
اشک چشمم ببین شده جاری
دل من تا ابد گرفتارت

بنده چون نوح اگر که عمر کند
گر نبیند تو را شود ناکام
کربلا دیده می کند تأیید
هر که بیند تو را شود آرام

ومن الماء کل شی ء حی
گریه ها کرده ام ز دوریتان
ای بهشت خدا به روی زمین
از فراقت رسیده بر لب جان

پرچمت در میان هر دو جهان
هست بالاترین بیرق ها
موج پرچم به روی گنبد تو
زیر و رو کرد حال و روزم را

چشم من مثل ابر پاییزی
در فراق تو گشته بارانی
جعل الله فیکمُ الرحمة
بی سبب نیست برتر از جانی

سهم من از تو شد فراق، فراق
سهم برخی ز تو وصال، وصال
من بیچاره زائرت هستم
هر شب جمعه در خیال، خیال

آرزویم شده است سجده ی شکر
روی خاک زمین کرب و بلا
عمر من قد دهد خدا، آیا؟
که ببینم زمین آن جا را

طی شده چند سالی از عمرم
دور از صحن کربلای حسین
کاش گویم که اول این قرن
رفته ام بارها سرای حسین

تشنه بودی و گشته ام تشنه
از برای زیارت حرمت
بطلب این گدای بی کس را
تا که افتد به ساحت کرمت

ناله ی مادرت شب جمعه
زیر و رو می کند دل همه را
با قدی خم صدا زند پسرم
پیر کرده غم تو فاطمه را

در کنار فرات مهریه ام
تشنه... سر از تنت جدا کردند
دست و پا می زدی و من دیدم
با تن زخمی ات چِها کردند

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۲۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ششم ماه رمضان ۱۴۰۰

دلم خوش بود بر عمه، که او را دست کم دارم
بیابان است و تاریک است و تازه ترس هم دارم

لباسم پاره و سرما مرا بدجور آزرده
چه بد... گرمای آغوش عمو را باز کم دارم

همیشه وقت مشکل های سخت و وقت تنهایی
توسل بر علی و فاطمه، چون عمه ام دارم

توسل کردم و آمد به سویم مادرم زهرا
رسید و گفتمش باید که فرصت مغتنم دارم

چه میبینم؟! خمیده آمدی؟! من درد یادم رفت
سوال از ماجرای کوچه و درب حرم دارم

نپرس از حال من، بابا ندارم، بعد عاشورا...
دو چشم تار و روی نیلی و آوای بم دارم

خدایا بازهم دارد، صدای زجر می آید
چه ترسی از صدای پای او در هر قدم دارم

به زیر چادرت مادر مرا پنهان کن و برگرد
ازین ملعون، کبودی در تنم چندین رقم دارم

به پهلویم لگد خورد و ببین یا فاطمه دیگر
شبیه تو ازین پس من همیشه قد خم دارم

برو مادر برو اما اگر دیدی تو بابا را
بگو از قول من، بعد از تو هر ثانیه غم دارم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۰ ، ۱۷:۱۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب پنجم ماه رمضان ۱۴۰۰

الهی و ربی ببین بی نوایم
ثوابی ندارم، سراپا خطایم

من آنقدر توبه شکستم که دیگر
به پیش تو رنگی ندارد حنایم

به اخم و سکوتت، ز من رو مگردان
مرانم از این در ، بده ناسزایم

به پشت در خانه ات می نشینم
بگو تا که داخل بیایم نیایم؟

وفایت همیشه به دادم رسیده
ببخشم که عمری فقط بی وفایم

بدم من ولی صاحبانم کریمند
گدای بتولم، سگ مرتضایم

نبین روسیاهم، نبین پر گناهم
محب قدیمی اهل کسایم

چنان چاه کوفه دلم مرتضایی است
ولای علی داده قدر و بهایم

چه هجران سختی، تمامی ندارد
شب و روز، دلتنگِ کرب و بلایم

قسم بر سحرهای ماه مبارک
گرفتم من از خاک تربت، شفایم

حسین است گرمای اشک روانم
به داغ غمش سال ها مبتلایم

غروبی لبم خشک شد، برایش
ز بس گریه کردم، گرفته صدایم

چه داغ بزرگی، چه تصویر سختی
به فکر تنِ مانده بر بوریایم

چه آه حزینی، بُنیّ بُنیّ...
پریشان این آه خیرالنسایم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۴۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۴ رجب ۱۴۰۰ حرم مطهر امام رضا علیه السلام

دیدی چقدر در به درم، ایها الرئوف
دیدی که سوخته جگرم، ایها الرئوف
خواندی مرا به سوی حرم، ایها الرئوف
منت گذاشتی به سرم ایها الرئوف

آلوده را روانه ی دربار کرده ای
بر خود، مرا دوباره بدهکار کرده ای

ای نور لم یَزالِ دلم، شمع انجمن
ای نظم در صدای تپش های قلب من
جمع وجود آل عبا، جمع پنج تن
هستی همیشه صاحب من، یا ابالحسن

عشقت نجات داده مرا از مسیر کج
مهمان خانه ات شده ام ثامن الحجج

هستند انبیا همه در طوف مرقدت
کل ملک، فقیر عنایات بی حدت
جنت کجاست؟! گوشه ای از شهر مشهدت
با چشم خیس خیره شدم سوی گنبدت

تا که دل سیاه مرا شست و شو کنی
با یک نگاه قلب مرا زیر و رو کنی

من عاجزم به گفتن و وصف صفات تو
محتاجم ای کریم به حبل نجات تو
زر می کند وجود مرا التفات تو
عمرم تمام، پرشده از معجزات تو

یادم نمی رود جلوات خدایی ات
الطاف بی نهایت موسی الرضایی ات

ذکری نداشتیم به جز یا رضا و بس
افتاده ایم در طلبت بر نفس نفس
چشم امید ماست فقط بر شما و پس...
"لطفی کن ای کریم به فریاد ما برس"

حالم بد است، حال مرا روبراه کن
وجه خدا، به بی سروپا یک نگاه کن

دلگرمی ام به مرحمتِ بی بهانه ات
احساس کردنِ نظر عاشقانه ات
بوسه زدن به تربت بر آستانه ات
مجنون شدن به نغمه ی نقاره خانه ات

دل را خراب لطف رئوفانه می کند
بیتاب یک نگاه عطوفانه می کند

بیمارم از گناه، شفای مرا بده
لطفی نما، جواب صدای مرا بده
پاسخ به التماس دعای مرا بده
برگ برات کرب و بلای مرا بده

چندی است دورم از حرم و درد می کشم
از سینه، آه غمزده و سرد می کشم

فهمیدم از سفارشِ "إن کُنتُ باکیاً..."
باید فقط گریست بر آن شاه بی کفن
بر آن غریب تشنه لبِ دور از وطن
یک کوه تیر و نیزه و شمشیر و یک بدن؟!

گفتی حسین با لب تشنه شهید شد
با ضربه ی مکرر دشنه شهید شد

کار غریب فاطمه بالا گرفته بود
نیزه میان پهلوی او جا گرفته بود
قاتل به پنجه، گیسوی او را گرفته بود
خیلی صدای زینب کبری گرفته بود

تنها نه اینکه بر روی جسمش قدم زدند
با نعل تازه، نظم تنش را بهم زدند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۰ ، ۱۹:۵۸
عبدالرقیه

احسن الحال است حال آنکه مهمانت شده
سهم این بیچاره اما حیف هجرانت شده

خیره ام بر عکس صحن و گنبدت با اشتیاق
باز هم می سازم و می سوزم از درد فراق

از همه رانده شدم، تنهایم و بی کس منم
ضامن آهو تویی و کلب دلواپس منم

خارم اما عاشقم، عاشق به رخسار گلم
شکر حق از بچگی مِهر تو بوده در دلم

تیغه ی سلمانی ات با گوشه چشمت شد طلا
قلب سنگم را خودت کردی به عشقت مبتلا

مهربانی و سه جا گفتی کنارم می رسی
در کنارم وقت سخت احتضارم می رسی؟

خاکِ پای زائرت آقا شفایم می دهد
غیر تو آیا کسی کرب و بلایم می دهد؟

بانی روضه شدی با ناله ی یابن شبیب
روضه خوان گشتی به یاد حضرت شیب الخضیب

چند روزی می شود جدت به راه افتاده است
چشم گریانت سوی اهل سپاه افتاده است

این طرف شاه جهان و آن طرف شهزاده اش
پشت سر عباس، بر دوشش برادر زاده اش

دست بابا شانه بر موی سه ساله می زند
یاد زهرا بوسه بر روی سه ساله می زند

گشته دست اصغرش حلقه به انگشت رباب
می زند لبخند لب های علی هنگام خواب

هرکه تشنه می شود با مَشک، سقا می رسد
می رود امروز، اما حیف فردا می رسد

حیف از فردا که طفلانند در بند سپاه
بعد عباسند آل فاطمه بی سر پناه

حیف از فردا که بین کوفه و بازار شام
می نشیند سنگ، بر رأس حسین از روی بام

‌محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۰ ، ۱۷:۵۵
عبدالرقیه

قرن جدید قرن ظهور نگار ماست
سال هزار و چهارصد و... کی قرار ماست؟

قرن جدید قرن تهاجم به کفر و جهل
آری ظهور توامِ با اقتدار ماست

قرن جدید آخر یلدای غیبت است
پاییز طی شده است زمان بهار ماست

فتنه زیاد گشته، غم و غصه بی حد است
این ها نوید آمدن شهریار ماست

آیا شود که زنده بمانیم و بنگریم
آقای ما پس از غمِ هجران کنار ماست

ما منتظر برای طلوعش نشسته ایم
شمس نگار مرهم چشمان تار ماست

وقت فلق رسیده گمانم که می رسد
آقای ما که دلبر ایل و تبار ماست

آقا ببخش چون که دگر زار و خسته ایم
از سوز هجر این همه ما دل شکسته ایم

 

حاج مجتبی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۵۹
مجتبی قاسمی

در کویتان به ناله، ساکن شدم من امشب
دستی بکش به رویم تا که نمردم از تب

ای صاحب کرامت بنگر به حال زارم
از شوق دیدن تو جانم رسیده برلب

فصل شباب عمرم، رفت و رسیده پاییز
دست توسلم هست بر دامنت مجرب

عالم شب سیاهی گشته است از فراقت
کج راهه گشته راه و بی راهه گشت مذهب

تنها امید هستی باشد طلوع رویت
برگرد تا ببینند هستی تو شمس مکتب

دور از شما همیشه مظلوم بوده شیعه
از ظلم و کینه عالم پر گشته و لبالب

یک قرن دیگر آقا با درد هجر طی شد
مقصود ماست وصلت از هر ندای یارب

بگذار تا بگویم این آخرین کلام است
محتاج بر نگاهیم این است کل مطلب

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۰۴
مجتبی قاسمی

شب های دل ماست، پیاپی شب هجران

یک قرن دگر رفت و نشد طی شب هجران

 

سال نو اگر سال ظهور است، مبارک

سر می شود ای یوسف دل کی شب هجران؟!

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۵۲
عبدالرقیه

در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود
حتی میان عرش، آن بالا علی بود

اصلی ترین اعجاز احمد در رسالت
قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود

قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد
هر جای قرآن گشته ام، پیدا علی بود

"ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد
شرط کمال بعثتش، تنها علی بود

در جنگ های سخت آن دوران، همیشه
ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود

از ماجرای فتح خیبر شد نمایان
تنها یل بی باک و بی همتا علی بود

در سختی جنگ احد، از گِرد احمد
رفتند اصحاب نبی اما علی بود

آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش
در بسترش خوابید بی پروا، علی بود

با او کسی احساس تنهایی نمی کرد
بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود

حیرت زده هستند سلمان و اباذر
هر منزلی رفتند در آن جا علی بود

با یا علی، موسی کلیم الله گشت و...
ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود

آن کس که مست سجده هایش بود جبریل
آن عاشق دلداده، مولانا علی بود

سُبحانَ رَبّی... جای حیرت نیست، محشر
دیدی اگر که رَبّی الأعلی، علی بود

بالاتر از هر رتبه ای را مرتضی داشت
آرامش انسیة الحورا علی بود

ممسوس حق بودند در یک نور واحد
حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۰۰
عبدالرقیه

پشیمان شد گنهکار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!
رسیده عبد فرّار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

بداحوالم بداحوال، پریشانم پریشان
گرفتارم گرفتار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

بیا با من که زار و حقیر و بی پناهم
نکن با قهر رفتار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

به هر سو رفتم و باز، پشیمان باز گشتم
به اشک و شرم بسیار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

مرا امشب ادب کن، ولی از خود مران و‌...
به دست غیر مسپار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

اگر دستم نگیرد، اگر در را ببندد
علی مولای کرار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

چه طولانی شد آخر، فراق صحن حیدر
در این هجران دشوار إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

پناه و ملجأ من، فقط کهف الحسین است
به جز مأوای این غار إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

چه شد رزق زیارت؟! دلم تنگ حسین است
بگو با این دل زار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

فدای جون گردم، ادب کرد و چنین گفت
زمان غربت یار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

مرا تا آخر عمر، عزادار حسین و...
لب خشکش نگهدار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۰۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ ماه رجب ۹۹

مثل آفت که بگرداند گلستان را خراب
معصیت هم می کند آرام ایمان را خراب

مرد می خواهد که یاد حق کند وقت گناه
با خداترسی بسازد مکر شیطان را خراب

پای عهدِ با خدا هستند در هر مشکلی
اهل دل، هرگز نمی سازند پیمان را خراب

دور از انصاف باشد اینکه پیش چشم خلق
با غضب مولا کُند، عبد پشیمان را خراب

من خراب از غفلتم هستم، ملائک شاهدند
بیشتر از این مکن آلوده دامان را خراب

روی خوش قدری نشانم ده که اخم میزبان
وقت مهمانی کند احوال مهمان را خراب

رکن اصلی تمام طاعتم، حب علی است
دوری از آقا نماید کل ارکان را خراب

مستی ام از طعم انگور نجف مانده به جا
جام حیدر کرده حالِ می پرستان را خراب

سخت محبوسم میان بند نفس و آمدم...
تا کنم با یا حسین این بند و زندان را خراب

آرزوی ماست تنها دیدن کرب و بلا
کرده هجران، روزگار اهل ایران را خراب

داغ غم های حسین و غربت او کرده است
تا قیامت خانه ی شادی انسان را خراب

پیرمردی با عصا زد بر لب خشک حسین
با شماتت کرد حال شاه عطشان را خراب

ننگ بر آنان که کردند از سر بغض و ستم
زیر مرکب، چینش آیات قرآن را خراب

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۰۹:۳۵
عبدالرقیه

سر که از عشق علی دیوانه شد ، سر می شود
دل که از غیر علی بیگانه شد ، زر می شود

هوش از سر می رود با دیدن ایوان او
در شب میلاد ایوانش چه محشر می شود

من مرید قنبرم خاک کف پای علی
نوکر درگاه او بر خلق رهبر می شود

خالق من اذن داده خلق دست او شوم
هر کسی خلق علی شد عبد داور می شود

از اضافات گل او خلق گشته شیعه اش
پس میان هر دو عالم شیعه سرور می شود

تا که چشمم خورد بر طور نجف آدم شدم
کیمیا این است با او پست ، برتر می شود

در شب معراج سهم او معین بوده است
گر چه سیبش روزی و سهم پیمبر می شود

او طهور است و طهارت بی علی ناممکن است
بی ولای او تمام دهر کافر می شود

کاش می شد در شب میلاد بودم در نجف
سائلش باشم میان صحن بهتر می شود

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ ماه رجب ۹۹

دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله
ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله

دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت
گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله

یارب تفضلی کن، خسته شدیم ازین غم
با ما کمی بیا راه، أین بقیة الله

ماه علی است این ماه، از برکتش به مهدی
ما را رسان در این ماه، أین بقیة الله

یک شب نجف عطا کن، تا در حریم حیدر
گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله

مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر
أین بقیة الله، أین بقیة الله

آب از سرم گذشته، عمرم به سر رسیده
از سینه می کشم آه، أین بقیة الله

هر بار روضه رفتیم، هربار گریه کردیم
گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله

یک عمر این مصیبت، سوزانده قلب ما را
مانده است تشنه لب شاه... أین بقیة الله

افتاده گیسوی یار، آن رشته ی هدایت
در دست شمر گمراه، أین بقیة الله

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۲۸
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر

از زبان حضرت زینب سلام الله علیها

 

ام البنین
روضه ی عباسُ بگم فقط همین
بدون دست از روی اسب خوردش زمین
بالا سرش زهرا با قد خم رسید

نظر زدن
تک یلتو بی هوا چند نفر زدن
اهل حرم به صورت و به سر زدن
حسین اومد عمود خیمه رو کشید

سری رو که ضرب عمودشون شکست
یه نانجیبی روی نیزه ها می بست

کاشکی به من میخورد توی بازار شام
سنگی که اومد به روی سرش نشست

جسم ماهُ به زیر پا دیدیم
بعد عباس، چه بلاها دیدیم

برای آب
آخر شدش شرمنده ی طفل رباب
بد جوری میده منو این صحنه عذاب
میخندیدن دور و برش یه عده پست

همین که دید
مارو آوردن توی مجلس یزید
چادر بچه ها رو دشمن می کشید
به روی نیزه ها دیدم چشاشو بست

مادر
نبود که چشم بچه ها شدش کبود
نبود مارو بردن محله ی یهود

همسفرم حرمله و سنان شدن
وقتی پناه بی کسیم پیشم نبود

خیر و بذلِ نون و خرما دیدیم
بعد عباس، چه بلاها دیدیم

رفتش و بعد
قاتل به روی سینه ی حسین اومد
هر کی با هرچی داشت به پیکرش میزد
نگم برات چی شد با موهای سرش

یه بی حیا
درست جلو چشای دختر بچه ها
میکرد سر داداشمو از تن جدا
من بمیرم برا رقیه دخترش

ام البنین مگه میره از خاطرم
افتاده بود تو قتلگاه برادرم

کی گفته عریان شده بود تن حسین
خودم پوشوندمش به زیر چادرم

روی سینش ردی از پا دیدیم
بعد عباس چه بلاها دیدیم

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۳۵
عبدالرقیه

دانلود فایل تصویری شعر_ حاح آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ دیدار با مداحان فاطمیه ۱۴۰۰

بی فاطمه نان شب این خانه، درد است
کاشانه ام بی فاطمه بدجور سرد است

زهرای من، بی گریه یک شب هم نیاسود
ای روزگار پست، حق حیدر این بود؟!

مظلوم هستم، داغِ بی اندازه دارم
هر جای یثرب روضه هایی تازه دارم

دیوار خانه زخمی و در هم شکسته
یک دشت لاله بر روی بستر نشسته

چشمم همین که بر نوک مسمار افتاد
خوردم زمین و زانویم از کار افتاد

بر میخ بی احساس، رد خون زهراست
حتی روی دستاس، رد خون زهراست

بر چادرش باید دو چشمم خون ببارد
هر جای این چادر، هزاران روضه دارد

با گریه می بویم، لباس محسنم را
می گیرم آن دنیا، تقاص محسنم را

گیسوی زینب نامرتب مانده، ای وای
خیلی حسن از غصه در تب مانده، ای وای

پایان ندارد گریه‌های ام کلثوم
زانو بغل کرده حسینم، طفلِ معصوم

از طعنه ی همسایه ها، حالم خراب است
از دیدن نامردها، قلبم کباب است

قنفذ به من می خندد و یاری ندارم
تنها شدم، دیگر هواداری ندارم

زهرا و محسن در کنارم، چه خیالی است
هم بستر زهرا و هم گهواره خالی است

گهواره ی خالی، چه تصویر عجیبی!
مادر بدون طفل، چه حال غریبی!

گهواره بوی شیرخواره می دهد، خب
بر قلب مادر غم دوباره می دهد، خب

گهواره یعنی اصغرم خواب است آرام
شیری نخورده، سخت بی تاب است آرام

از هم جدایی ناپذیرند این سه آخر
گهواره ی خالی، رباب و یاد اصغر 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۳۰
عبدالرقیه