سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۶۶ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری :: 12- ذی الحجه» ثبت شده است

خدا آورده در وصف علی آیات انسان را
به یمن او خدا نازل کند بر خلق، باران را

علی، مجد و شکوه حق، میان طور سینا بود
که شیدا کرد نور جلوه اش موسی بن عمران را

نه تنها بهره ها بردند مردم از بیاناتش
که حتی رام کرده خطبه اش گرگ بیابان را

علی شمشیر بیرون از غلاف حزب توحید است
به برقِ تیغ خود عاجز نموده حزب شیطان را

فقط محبوب خالق یک نفر، آن هم علی باشد
که احمد میل فرماید کنارش مرغ بریان را

کسی که انبیا قاصر ز درک رتبه اش هستند
به روی دوش خود بالا بَرد شأن یتیمان را

نجات انبیا از هر بلا کار علی باشد
امین الله فی ارضه، سزاور علی باشد


علی را در مقام نفس خود، طه پسندیده
علی را از ازل، انسیةالحورا پسندیده

به جای زرق و برق زندگانی، ساقی کوثر...
حیات ساده ای با حضرت زهرا پسندیده

"بگو بر هر که دنبال نشانیِ خداوند است
علی اسم خدا باشد که حق او را پسندیده"

خدا تا که عیان دارد علی فاضل ترین مرد است
برایش زینتی چون زینب کبری پسندیده

نه اینکه قرب او بر حق، به قدر "قَابَ قَوْسَینْ‌ِ" است
خدا او را چنان احمد به "أَوْ أَدْنی‌" پسندیده

قرین با حق شدن یعنی علی حق است و حق با اوست
هر آنچه او پسندد را، خدا یکجا پسندیده

علی اصل و اساس دین و غیر از او فروعش شد
دلم مدهوش خاتم بخشیِ بین رکوعش شد


چه گویم در مقامش که نماند جای افسوسی
علی قدیسی از نور است و از آیات قدوسی

علی را جز علی معنا نخواهد کرد و در بابش
نباشد معنی کامل، میان هیچ قاموسی

میان ظلمت دنیای تیره، تابش حبش
منور کرده قلب شیعیان را همچو فانوسی

نجف وادی امن است و نجات از نار می یابد
مشرف می شود هر کس برای عرض پابوسی

فلانی و فلانی را رها کن تا که بگریزند
علی تا هست در لشگر، نباشد جای مأیوسی

به سجده تیرِ بیرون آمده از پای او می گفت:
عجب دلداده ای هستی، عجب با یار مأنوسی

چرا بنت اسد را حق، اقامت در حرم داده؟
چرا در سجده احمد بر علی حق را قسم داده؟


علی راه خدا، باب خدا، معشوق سبوح است
به نام نامیِ او راه های بسته، مفتوح است

تمام کوه ها غرقند در دریا و نوح ایمن
چرا که نام حیدر، حک شده بر کشتی نوح است

علیِ مرتضی بر پشت خود جوشن نمی بندد
در این یک ویژگیِ منحصر، صد نعتِ ممدوح است

به دور مصطفی روز اُحد چون شیر می چرخد
اگرچه با نود زخمی که خورده، سخت مجروح است

به یمن پاکی دامان مادرها، برای ما
بیان منقبت های علی، آرامش روح است

به سوی هر دو قبله خوانده با احمد نمازش را
به هر خیر اولین است و علی توحیدِ مشروح است

به دست او خدا انوار را تکثیر خواهد کرد
علی را "قل هو الله احد" تفسیر خواهد کرد


خدا روز غدیر خم، چنین بخشیده تفضیلش
امیرالمؤمنین را کرده بر دین، شرط تکمیلش

علی شد شرط ابلاغ رسالت در کلام حق
که علامه امینی ها بیان کردند تفصیلش

بساط بت پرستی در کنار کعبه برپا بود
علی با قهر ابراهیمیِ خود کرد تعطیلش

چنان بی واهمه جای نبی خوابید در بستر
که از سوی خدا مدح و ثنا فرمود جبریلش

سقایت کرد در بدر آن چنان شیر خدا حیدر
هزار و یک ملک رفتند در صحرا به تجلیلش

قوام مسجد کوفه به صوت مرتضی باشد
به قربان مناجاتش، فدای لحن ترتیلش

برای اهل ایمان، حب او اتمام نعمت شد
غدیر خم برای شیعیان، روز ولایت شد


صدف در قعر دریا بود، قدرش را ندانستند
به هر دردی مداوا بود، قدرش را ندانستند

به هر دل خسته و هر سائل و هر طفل درمانده
علی مانند بابا بود، قدرش را ندانستند

که غیر از او لباسش ساده تر از خادمش بوده؟
چقدر این مرد آقا بود، قدرش را ندانستند

بساط سفره ی خیرات مولا بهر سائل ها
همیشه پهن و برپا بود، قدرش را ندانستند

علی بالاترین اعجاز احمد در رسالت بود
علی هارونِ طه بود، قدرش را ندانستند

کلام و سیره اش، حتی سکوتش هم هدایت بود
در او هر خیر پیدا بود، قدرش را ندانستند

چه شد آخر غدیرش را چرا از یادها بردند؟!
چرا هیزم به پشت خانه‌ی خیرالنسا بردند؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۰۳ ، ۲۱:۴۷
عبدالرقیه

ندیدم جز علی شاهی که با ایتام جوشیده
لباس نو به خادم داده و خود کهنه پوشیده

برایش آیه نازل شد که مولی المتقین باشد
کسی که خاتمش را در رکوع خویش بخشیده

بگو بر هر که دنبال نشانیِ خداوند است
علی اسم خدا باشد که حق او را پسندیده

اگر کشتی نوح ایمن گذشت از اوج طوفان ها
بدان نام علی را روی الوارش تراشیده

کسی که مرتضی را از نبی، نفسی جدا داند
یقین دارم که توحید و نبوت را نفهمیده

ندارد شوق دیدار بهشت و حوریانش را
هر آن که صحن حیدر را میان سجده بوسیده

کسی که بوسه بر انگور فردوس ضریحش زد
به باغ سینه اش مِهری بجز حیدر نروییده

شده حاجت روا هر که کلون خانه ی او را
به یاد حضرت ام البنین یک دفعه کوبیده

شیخ مهدی علی قاسمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۵۶
عبدالرقیه

مدح امیرالمؤمنین بر اساس روایات

شده نام علی بر پایه ی عرش خدا مسطور
خدا با نور حیدر می دهد بر کل عالم نور
علی ذکر خدا باشد که فرموده است در قرآن
از او هرکس کند اعراض نابینا شود محشور

در این دنیای فانی راه حیدر بهترین راه است
کسی که بی علی باشد تمام عمر گمراه است
ندارد شیعه از فقر و نداری اضطراری، چون
امیرالمؤمنین در هر دو عالم رحمت الله است

همیشه رانده ام با حب حیدر از دلم غم را
علی در قبضه دارد اختیار هر دو عالم را
سلیمان صاحب یک حرفِ اسم اعظم است اما
خدا در سینه ی حیدر نشانده اسم اعظم را

دم از حیدر زند هرکس که مشغول مناجات است
خدای بی امیرالمؤمنین وهم و خرافات است
به وقت مرگ مشغول عبادت می شوم زیرا
نظر کردن به رخسار علی جزو عبادات است

امیرالمؤمنین نور خداوند جلی باشد
ندارد بویی از ایمان کسی که بی ولی باشد
بگو ذکر علی بن ابی طالب به هر مجلس
که زینت بخش هر مجلس نوای یا علی باشد

علی باشد یگانه تکیه گاه من در این دنیا
شوم با کشتی نوح ولایت راهی دریا
نگردد غرق در دریای گمراهی هر آن کس که
تمسّک جسته با مهر علی بر عروة الوثقی

به یمن ذکر یا حیدر دهان ما معطر شد
به خاک افتاد هر کس بی ولایش، خاک بر سر شد
نبین که ظاهرا حاجی به طوف کعبه بسیار است
فقط حجّش شود مقبول هرکس عبد حیدر شد

علی اول علی آخر علی ظاهر علی باطن
شود هر امر ناممکن به اذن مرتضی ممکن
به جز کافر ندارد بغض حیدر را کسی در دل
فقط حبّ علی باشد درون سینه ی مؤمن

همیشه بر لبم ذکر وصیّ مصطفی باشد
مسیرم از مسیر منکرین او جدا باشد
وجود حبّ و بغض او شده معیار در عالم
اگر باران شود نازل به عشق مرتضی باشد

نخواهم بی علی یک لحظه دنیا و حیاتش را
خدا بر بنده اش کرده عیان راه نجاتش را
شهادت داده هرکس بر ولای حیدر کرار
یقینا حق بیامرزد تمام سیئاتش را

فقط بر پایه ی حبّ علی باشد بقای من
علی صوم و صلاة من علی ذکر دعای من
اگر بهر فقیران سفره ای رنگین به پا کرده
ولی یک شب نخورده نان گندم مقتدای من

موحّد حبّ دنیا در وجود خود نخواهد دید
به جز عشق به مولا در وجود خود نخواهد دید
علی حتی اگر پای منافق کوه زر ریزد
منافق حبّ او را در وجود خود نخواهد دید

خدا وقتی علی را نفس احمد بین مردم کرد
چنان مهر علی در سینه ی احمد تجسّم کرد
که در معراج وقتی فوق عرش حق قدم می زد
خدا با صوت حیدر با نبیّ خود تکلّم کرد

اگرچه عاشق حیدر به دنیا شتم خواهد شد
اگر چه فضل حیدر در زبان ها کتم خواهد شد
علی راه خدا باشد که هر راهی به غیر از او
مسیرش شک ندارم در هلاکت ختم خواهد شد

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۰۲ ، ۱۹:۳۹
عبدالرقیه

مدح امیرالمؤمنین بر اساس زیارت غدیریه

پیمبر شهر علم و مرتضی دروازه ی آن است
سراغ غیر حیدر هرکسی رفته است حیران است
علی که وارث علم تمام انبیا باشد
کنار سفره ی علمش تمام خلق مهمان است

ولای مرتضی را شیعه گر مختار خود کرده
مرامش را هم اصل و پایه ی کردار خود کرده
اگر تنها علی باشد امین الله فی ارضه
سفیه است آن که غیر از مرتضی را یار خود کرده

امیرالمؤمنین دین قویم خالق یکتاست
مزار انورش قطعا حریم خالق یکتاست
هزاران راه در دنیا به گمراهی شود مختوم
فقط حیدر صراط المستقیم خالق یکتاست

علی تا پای جان بهر دفاع از مصطفی جنگید
به غیر از مرتضی در بستر احمد چه کس خوابید؟
علی بین خبرهای الهی اعظم آن هاست
که بر هر امّتی فضلش چنان خورشید می تابید

فضیلت های حیدر گرچه در عالم فراوان است
ولی اوج مقاماتش برای خلق پنهان است
خدا بر مصطفی فرمود فرزند ابوطالب
امام المتّقین و شاه پیشانی سفیدان است

بدون مرتضی مختوم بر نار است هر راهی
نبی فرموده شک بر فضل او کفر است و گمراهی
کسی که بعد پیغمبر سراغ غیر حیدر رفت
خدا داند که دینِ او ندارد ارزش کاهی

علیٌّ عُروةُ الوثقی علیٌّ معدنُ الأسرار
علی رکن زمین است و وصیّ احمد مختار
هزاران سال دنبال زوال نور او بودند
ولی هرگز نشد خاموش نور حیدر کرار

امیرالمومنین اصل و اساس اعتقاد ماست
محبّت بر علی معیار پاکی نهاد ماست
هدایت می کند با نور خود کلّ خلایق را
علی تنها ذخیره بهر سختیِ معاد ماست

برای حفظ دین وقتی علی میرفت در میدان
حریف دلدل او هم نمی گردید یک گردان
خلیفه نیست آن کس که فرار از جنگ می کرده
خدا فضل مجاهد را بیان کرده است در قرآن

علی در خاک برده با خودش عدل و عدالت را
شده ضرب المثل عدل علی بین مسیحی ها
نشد حقّ کسی ضایع سر تقسیم بیت المال
به نزد مرتضی فرقی ندارد بنده با مولا

ولای مرتضی باشد اساس سنجش ایمان
مریدش حاتم طائی شده در بخشش و احسان
طعام سفره ی خود را به سائل داد بی منّت
بیان کرده نمی از فضل او را سوره ی انسان

علی باشد طریق روشنِ عالم بدون شک
که بوده دستگیر حضرت آدم بدون شک
خدا را شکر در بند ولای مرتضی هستیم
خدا بخشیده بر ما نعمت اعظم بدون شک

علی باشد یگانه مقتدای عالم بالا
به نامش مرده را کرده است زنده حضرت عیسی
به جز پروردگار و غیر پیغمبر در این عالم
کسی قادر نباشد فضل حیدر را کند احصا

عدالت در حکومت ریشه ی افکار حیدر بود
نشستن با فقیران روز و شب کردار حیدر بود
معاویه ملاکش حیله و نیرنگ بود و بس
ولی تنها رضای حق ملاک کار حیدر بود

علی پای عبادت احسن الخلق خدا باشد
که ضرب خندقش افضل ز فعل ما سوا باشد
به هنگام نمازش تیر از پایش جدا کردند
درون سجده از دنیا و مافیها جدا باشد

تمام عزّت مؤمن، امیرالمؤمنین باشد
که با عشق علی، سختی عالم دلنشین باشد
نباید لحظه ای مؤمن جدا از مرتضی گردد
خدا دستور داده در کنار صادقین باشد

نباشد بنده ی حق، هرکه بدخواه علی باشد
علی همراه حق و حق به همراه علی باشد
سقیفه بی علی تشکیل شد پس باطل محض است
مدار حق در این دنیا فقط راه علی باشد

علی بعد از نبی باشد یگانه محور وحدت
نباشد جانشین حق به جز حیدر در این امت
اگر حیدر به امر حق هدایت می کند ما را
فلانی هم به سمت آتش دوزخ کند دعوت

به کام مرتضی سلطانی دنیا گوارا نیست
به جز او حاکمی زاهد چنین در دار دنیا نیست
که تکه استخوان خوک در دست جذامی ها
به چشم مرتضی برتر از این دنیای ظلمانی است

پس از احمد که باید بین مردم درس دین می گفت
فقط نام خدا را مرتضی روی زمین می گفت
همان وقتی که آن دو می پرستیدند بت ها را
علی در سجده ذکر یا اله العالمین می گفت

پناه اول و آخر امیرالمؤمنین باشد
خلیفه بعد پیغمبر امیرالمؤمنین باشد
پس از احمد علی نسبت به جان مؤمنین اولاست
خدا گفته فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد

علی در دست دارد خلق انسان را به تنهایی
هدایت می کند تا حشر، انسان را به تنهایی
چنانچه ظالمین یعسوبشان اموال این دنیاست
علی یعسوب باشد اهل ایمان را به تنهایی

توسل بر علی کرده است هنگام بلا، آدم
گرفته بیعت از امت برایش حضرت خاتم
شهادت می دهم حیدر امیرالمومنین باشد
که قرآن بر ملا کرده ولایش را در این عالم

کسی که بر دلش مهر امیر المؤمنین شد حک
نخواهد شد مسیر و مقصدش از نور حق منفک
نه تنها مهر حیدر در دل شیعه فراوان است
خدا هم دل سپرده بر علی باشد بدون شک

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۰۲ ، ۱۹:۳۴
عبدالرقیه

غدیری هستم و عبدم امام المتقینی را
که پیمودم به حب او مسیر راستینی را

نبی روز غدیر خم، کمال بعثتش رو شد
به امر حق بیان فرمود امر جانشینی را

دو دست مرتضی در دست خاتم بود، یعنی حق...
سزا دانست بر خاتم، چنین دُر و نگینی را

فقط باشد علی لایق که بر دوشش بیاندازد
ردای وصف زیبای امیرالمؤمنینی را

بگو لبیک با یک یاعلی، مَن کُنتُ مولا... را
خدا را شکر کن داری چنین نور مبینی را

چه می فهمیم حیدر کیست؟! چه می فهمیم حقش چیست؟!
خدا رحمت کند امثال علامه امینی را

غذای بچه هایش را به ایتام و فقیران داد
ندیده چشم عالم شاهمردِ اینچنینی را

شب معراج، حق بود و نبی بود و سکوتی محض
شنید احمد به ناگه یک صدای دلنشینی را

صدایی که تمام انبیا دلگرم آن بودند
همان که شاد می فرمود هر اندوهگینی را

از آن لب های نورانی، از آن حلقوم ربانی
الهی بشنوم آوای رب العالمینی را

علی حتی به مور در مسیرش هم نظر می کرد
یقین دارم علی دارد فقط این تیزبینی را

چنین مردی رئوف و مهربان در نزد یارانش
نشان داده است در میدان حماسه آفرینی را

درِ خیبر به دستش بود و بر لب ذکر هو می گفت
کجا داری سراغ اینگونه شیر بی قرینی را

چه گویم از کراماتش، چه گویم از مقاماتش
به چالش می کشد اوصاف او عقل زمینی را

شدم دلتنگ کوی حیدر و آرامش محضش
ندیدم از نجف بهتر به عمرم سرزمینی را

تصور کن نشستی در میان حجره ی صحنش
خدا قسمت کند دیدار او در اربعینی را

تمام عمر، پیغمبر سفارش کرد بر حبش
رها کردند این امت عجب حبل المتینی را

امان از ناسپاسی کردن و حمله به بیت وحی
گرفتند از علی آخر چه یار و همنشینی را

پس از زهرا علی زانو بغل می کرد طوری که
نوشته صاحب مقتل تصور کن جنینی را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۱ ، ۱۰:۵۰
عبدالرقیه

به سر فکری به جز مدح یل خیبر نمی باشد
به لب ذکری به غیر از ساقی کوثر نمی باشد
شقی شد هر که بغض مرتضی در سینه اش دارد
سعادتمند غیر از عاشق حیدر نمی باشد

پیمبر مرتضی را دوست دارد همچنان جانش
عیان گردیده بر ما قطره ای از سر پنهانش
کسی که با دل و دست و زبانش یاور مولاست
بشارت داده پیغمبر که تکمیل است ایمانش

علی تنها به جنگ صد نفر، پایش نمی لغزد
جهانی هم شود زیر و زبر پایش نمی لغزد
اگر که بر صراط حق بلغزد شیعه یک پایش
به لطف حب بر حیدر دگر پایش نمی لغزد

شود آباد با نام علی هر خانه ی ویران
رسولان اولوالعزم اند بر خوان علی مهمان
امام المتقین تنها امیرالمومنین باشد
«علیٌّ حُبّه تَقوی علیٌّ حُبُّه إیمان»

علی مقصود از قرآن و اصل مطلبش باشد
قیامت او شفیع مذنبین مذهبش باشد
اگر کافر ببیند جایگاه شیعه را محشر
فقط «یا لیتنی کنت ترابا» بر لبش باشد

کسی که چشم بر قرآن و راه روشنش دارد
مدال نوکری مرتضی را گردنش دارد
به کشتی نجات حق پناهنده شود هر که
تولّی بر علی و دشمنی با دشمنش دارد

به عشق مرتضی عاشق همیشه جان به کف باشد
برای خلقت عالم ولای او هدف باشد
بشارت داده مولا که عماد دین حق شیعه است
برای دین پیغمبر فقط شیعه شرف باشد

یقین کردم همان روزی که چشمانم به گنبد خورد
به جز بر داغ دوری از نجف غصه نباید خورد
محب مرتضی همسایه ی حق است در فردوس
تأسّف بهر این دنیای بی ارزش نخواهد خورد

علی مقصود از خلق زمین و آسمان باشد
علی حلوای قند روزگار شیعیان باشد
محبت بر علی باب نجات ذات رحمن است
که هرکس وارد آن شد از آتش در امان باشد

به حیرت می کشد مدح علی کل عجائب را
خدا از ما نگیرد رزق گفتن از مناقب را
امام شیعه فرموده است بین برترین اعیاد
غدیر خم چنان ماهی است نورانی کواکب را

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۷
عبدالرقیه

نبی مدح علی را گفته دائم با لسان خود
فقط بر او عیان می کرد اسرار نهان خود
نبی مشتاق دیدار محبین علی بوده
سلامش را رسانده مرتضی بر شیعیان خود

محبین علی روز قیامت در امان باشند
به دنیا هم سر خوان ولایت میهمان باشند
چنانچه پیشگام اهل آتش منکر مولاست
یقینا سابقین اهل جنت شیعیان باشند

خدا راضی است تنها از محب حیدر کرار
نگاه رحمتش در جمعه ها جاری است بر ابرار
خدا دستور داده تا ملائک با لسان خود
برای شیعه ی حیدر بفرمایند استغفار

علی باشد امام شیعه و ما رعیت مولا
همیشه کام ما شیرین شده از صحبت مولا
درون سینه ی ما پر شد از اسرار آل الله
سرشته طینت ما را خدا از طینت مولا

هر آنچه خالی از حب علی بدنامی است و ننگ
در این دنیا نزن بر ریسمانی جز ولایش چنگ
نگین خاتم شیعه عقیق سرخ می باشد
چرا که بر ولای مرتضی اقرار کرد این سنگ

رساندند انبیا حرف خدا را سوی مربوبش:
فقط از آفرینش، حب حیدر بوده مطلوبش
یقین دارم که حب و بغض، اصلش اکتسابی نیست
خدا الهام کرده حب مولا را به محبوبش

نکردند اعتنا بر حکم قرآن بعد پیغمبر
همه کردند رسما نقض پیمان بعد پیغمبر
روایت این چنین تصریح دارد، بی علی هرگز
نمی گشتند معروف اهل ایمان بعد پیغمبر

نبی باشد یگانه حامی و دلدار هر شیعه
همینکه عرضه می گردد به او رفتار هر شیعه
برای سیئات او کند هر جمعه استغفار
شود خوشحال از نیکویی کردار هر شیعه

کسی که منکر مولاست، زهرا کرده نفرینش
خدای بی علی را من نخواهم کرد تمکینش
همانگونه که مردم ماه را با شوق می بینند
ملائک هم نظر دارند بر روح محبّینش

قیامت هم قیامت می کند صحرای محشر را
خدا گر رو کند شأن و مقام عبد حیدر را
محب مرتضی در وقت مرگش می شود خوشحال
ببیند در کنار بسترش نفس پیمبر را

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۳
عبدالرقیه

فقط حب علی باشد به عالم محور وحدت
جداگردد کسی از او سراپا می شود ظلمت
محب مرتضی شأنش قیامت آنچنان بالاست
که همراه و رفیق حضرت حمزه است در جنت

در آیات کتاب الله حقی منجلی باشد
که بر عالم پس از خاتم، علی تنها ولی باشد
صراطی را که حق توصیف کرده در کتاب خود
جواز رد شدن از آن فقط حبّ علی باشد

تقرّب چیست غیر از سجده بر خاک در حیدر
تقرّب بر خدا جویم به حبّ خواجه ی قنبر
فقط با تکیه بر حبّ علی بن ابی طالب
مَلَک در نزد حق هر روز می گردد مقرّب تر

ندارد غصه ای در وقت مرگش شیعه ی مولا
ندارد واهمه از تشنگی روز وانفسا
«سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ...» یعنی که مستان علی گویند:
«الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها»

چه ربطی بین نور و ظلمت بی انتها باشد
غدیری پیرو نور است و از ظلمت جدا باشد
به پاکی ولادت شیعه ی حیدر سرافراز است
چرا که دشمن مولا وجودش از خطا باشد

به جز مُهر علی را عاشقش بر جان نخواهد زد
دم از عشقش بجز انسان با ایمان نخواهد زد
محبت بر امیرالمؤمنین آن قلعه ی خیری است
که فرمودند منکَر هم ضرر بر آن نخواهد زد

همه خوبان این عالم فدای قنبر حیدر
تمام مادران ما کنیز مادر حیدر
بمیرد منکر مولا به مرگ جاهلی اما
شهادت می شود محسوب، مرگ نوکر حیدر

کسی که عمر خود را‌ وقف عشق یار خواهد کرد
دم جان دادنش با دلبرش دیدار خواهد کرد
همانگونه که جانِ انبیا بگرفته عزرائیل
به نرمی با محبّین علی رفتار خواهد کرد

کسی که بعد پیغمبر به دنبال حقایق نیست
امامش هم به غیر از بت پرستی پست و فاسق نیست
فقط مؤمن محب مرتضی باشد در این عالم
به قلب هیچکس بغض علی غیر از منافق نیست

سرشک از دیده ام جاری به روی گونه می گردد
تمام دلخوشی ها بی نجف وارونه می گردد
اگر ترک طواف مرقد حیدر کند بنده
نگاه لطف حق هرگز نصیب او نمی گردد

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۱
عبدالرقیه

نشان داده ولای مرتضی راه نجاتم را
گرفتم از علی و آل او برگ براتم را
همانگونه که آتش هیزمش را می برد از بین
به سینه، حب مولا محو کرده سیّئاتم را

مقام مرتضی را درک کردن از محالات است
همین اذکار هم بی او سرانجامش خرافات است
علی حبّش ملاک هر عمل در نزد حق باشد
جزای مِهر او مُهر قبولی عبادات است

بحمدالله عمری اعتقاد من چنین باشد
نماز بی ولایت همچو فحشای مبین باشد
تفاخر می کند با نامه ی اعمال خود، شیعه
که عنوانش محبت بر امیرالمومنین باشد

اگر در عمر خود شخصی هزاران حج به جا آرد
اگر شب تا سحر در سجده از هر دیده خون بارد
هزاران سال اگر اهل نماز و روزه هم باشد
به آتش می رود، در دل اگر بغض علی دارد

خلیل الله اسم شاه دین را گر نمی آموخت
درون آتش نمرود قطعا بی علی می سوخت
اگر کل خلائق دوستدار مرتضی بودند
خدا هرگز برای خلق خود آتش نمی افروخت

یقینا حب مولا دُرّ و قلب ما صدف باشد
کسی که عاشق او نیست با آتش طرف باشد
اسیر حضرت حق خوانده خواهد شد در این عالم
کسی که عبد دربار شهنشاه نجف باشد

مرا در هر دو عالم جز علی یاری نمی باشد
بدون حب او خون در رگم جاری نمی باشد
خبر آورده خاتم از زبان حمزه و جعفر
که افضل از محبت بر علی، کاری نمی باشد

کسی را منکر حیدر، شفیع خود نمی یابد
ازین رو در قیامت میشود حالش سراپا بد
فقط لب میگزد وقتی ببیند شیعه ی مولا
چنان ماه درخشان چهره اش در حشر می تابد

اگر "الیوم اکملت لکم" پیغام جبریل است
یقینا با ولای مرتضی اسلام تکمیل است
همانگونه که توحید و امامت عِدل هم باشند
محبت بر امیرالمومنین هم عین تهلیل است

ندارد ارزش بیت علی را صدهزاران ارگ
به اذن اوست امر ماسوا حتی سقوط برگ
خدا اینگونه می خواهد برای دوستدار او
که باشد راحت و آسان، مصیبات زمان مرگ

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۳۹
عبدالرقیه

ثواب شعر هدیه به روح محب امیرالمؤمنین مرحوم کربلایی علی محمد علی قاسمی

 

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ روز عیدغدیر ۱۴۰۰

گواهی می دهم بر ذات حق خواهِ علی تنها
میسر می شود توحید، از راه علی تنها

هر آنچه خیر از روز ازل نازل بر عالم شد
تماماً بوده از خیرات درگاه علی تنها

تمام صحبت و پندار اهل فضل این عالم
ندارد فضل یک گفتار کوتاه علی تنها

هم از تاریکی زندان و هم از چاه، یوسف را
خلاصی داده نور چهره ی ماه علی تنها

تمام عمر بر مردم تفاخر می کنم آری
اگر یک دم شوم خاک قدمگاه علی تنها

علی از قبل خلقت هم میان عرش، حاکم بود
علی دست خدا در خَلق افلاک و عوالم بود

 


خدا خود خواست حیدر با رسولش همنشین باشد
قرین فاطمه باشد، امیرالمؤمنین باشد

زمان وحی قرآن بر نبی از جانب خالق
ثناگوی علیِ مرتضی، روح الامین باشد

بهای حب او را میثم تمار می فهمد
اراده کرده حق، حب علی معیار دین باشد

به زیر باب خیبر بر تمام خلق ثابت شد
علی دست خداوند جلی در آستین باشد

بدون حب او هر طاعتی معصیت و فسق است
اراده کرده خالق تا قیامت اینچنین باشد

دل خود را به حبش با صفا و صیقلی کردند
تمام انبیا سجده بر انوار علی کردند


علی در معرکه بر پشت خود می بست جوشن؟ نه
فرارش را مگر دیده است وقت جنگ، دشمن؟ نه

اُحد دور نبی خالی شد و اصحابِ بی تقوا
به فکر جان خود بودند اما سرور من نه

مگر آن شب که طرح قتل احمد را عیان کردند
کسی جز مرتضی جای نبی خوابید؟ اصلاً نه

قسم بر منصب قنبر، محال است اینکه کس گوید
علی یک جامه، بهتر از غلامش کرده بر تن، نه

نه اینکه او فقط حق است بلکه حق ملاکش اوست
نبی خوانده است حیدر را قَسیمُ النّارِ والجَنّة

میان اعتقاد ما علی بالاترین اصل است
ولای او پس از طه بلاشک و بلافصل است


علی گفتن به شور و شوق می آورد طه را
برای او فقط خوانده نبی "مَن کُنتُ مولا..." را

نبی فرموده حب او چو آتش محو خواهد کرد
چنان هیزم که می سوزد، گناهان و بدی ها را

نبی فرموده در حیدر نظر کن چون که خواهی دید
علوم آدم و ادراک نوح و زهد یحیا را

نبی فرمود از قول امین وحی جبرائیل
امیرالمؤمنین تنها سزاوار است زهرا را

خلاصه کل جریان در عَلیٌ مِنّی اش پیداست
سپس فرمود أنا مِنهُ که گوید سرّ اعلا را

علی لایوصف است و تا ابد اینگونه خواهد بود
وجود نازنینش برترین اعجاز احمد بود


بزرگی چیست؟ یک عمری حقیر مرتضی بودن
نمک گیر و بدهکار غدیر مرتضی بودن

یقین دارم که برتر از تمامی عبادات است
ثناگوی صفات بی نظیر مرتضی بودن

امین اللهِ فی أرضه، سفیر الله فی خلقه
سعادت چیست؟ تنها در مسیر مرتضی بودن

چه رؤیای قشنگی، تحت ایوان نجف ماندن
چه تعبیر بلندی، مستجیر مرتضی بودن

به ابن ملجم ملعون هم از شیر یتیمان داد
تفاوت می کند حتی اسیر مرتضی بودن

علی وجه خداوند است و او از هر طرف پیداست
فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا... وجه آقای نجف پیداست


فرار از جنگِ ترسوها لطیفه نیست اصلا نیست
فراری لایق وصف خلیفه نیست اصلا نیست

میان قوم و اجداد و تمام اهل و اولادم
خدا را شکر از اهل سقیفه نیست اصلا نیست

وظیفه گفتن از حق علی و از غدیر اوست
هر آنچه غیر از این واجب، وظیفه نیست اصلا نیست

چه احمق بود ملعونه، به جنگ مرتضی آمد
حریف دلدلش هم آن ضعیفه نیست اصلا نیست

به جز عشاق حیدر فاطمه ننوشته نامی را
از اهل فسق نامی در صحیفه نیست اصلا نیست

چه ها کرده، عطا کرده، برایم مادری کرده
دعا فرموده زهرا تا دلم را حیدری کرده


خدا نام علی را در تمام دهر گنجانده
برای غیر از او خورشید خود را برنگردانده

اگر سلمان و جُندب معرفت بر نور حق دارند
علی از نور خود قدری به قلب آن دو تابانده

چنان جان بر کف و مستانه از احمد حمایت کرد
حدیث منزلت را در مقاماتش نبی خوانده

ولی الله اعظم با دَم خود معجزه کرده
اگر آتش، خلیل الله عالم را نسوزانده

به غارت کردنِ عَمرو لعین در معرکه هرگز
علی قلب و وجود خواهر او را نلرزانده

شبیه مرتضی مرد و جوانمردی نمی بینم
به جز حیدر به اهل درد، همدردی نمی بینم


بخوان اوصاف حیدر را، خضوعش را، خشوعش را
بخوان تفسیر خاتم بخشیِ بین رکوعش را

به خاطر دارد آری جای جای مسجد کوفه
نوای ذکر تسبیح و مناجات و دموعش را

نداد از سهم بیت المال حتی سکه ای ناحق
برادر هم ندید از حق عدولش را، رجوعش را

اگر خورشید بالا رفت هر صبح و نمایان شد
گرفت از گنبد شاه نجف اذن طلوعش را

نپرس از ختم این دیوانگی از دوری صحنش
بپرس از صاحب ایوان طلا راز شروعش را

علی معیار حزب الله و تنها راه این حزب است
صَدَق اللهِ بی نام علی بر پایه ی کذب است


چنان شمعی که بر بال و پر پروانه ارزش داد
علی بر ذات اعمال خداخواهانه ارزش داد

نجف ویرانه ای دور از نگاه اهل معنا بود
نفس های علی بر خاک این ویرانه ارزش داد

مگر کعبه نبود اول پر از بت های رنگارنگ
خلیل اللهیِ حیدر بر این بتخانه ارزش داد

قدم های علی خیرِ فراوان داشت بر هرجا
قدم های علی بر مسجد حنانه ارزش داد

ندارد ارزشی بی مرتضی پیمانه ی کوثر
وجود ساقی کوثر بر این پیمانه ارزش داد

به عشق دیدن رویش خراب و خانه بر دوشم
من از دست کسی غیر از علی کوثر نمی نوشم


تمام عرشیان دلتنگ رخسار علی هستند
ملائک یک به یک مجنون و تبدار علی هستند

نبی فرموده در معراج، دیدم با دو چشم خود
تمام انبیا مشتاق دیدار علی هستند

نزول "هل اتی" در شأن او اینگونه ثابت کرد
کریمان دو عالم هم گرفتار علی هستند

نه تنها شیعیان او، مخالف های آیینش
نمک گیر سخن های گهربار علی هستند

سلیمان را معلم بود، علی آن خضرِ موسی بود
رسولان تا خود محشر، بدهکار علی هستند

علی ذکر درختان و علی تسبیح امواج است
علی مانند کعبه در میان اهل معراج است


همان روزی رسانی که کرم، کار مدامش شد
میان سفره، قرص نان خشکِ جو طعامش شد

زمین از شرق تا غربش کمی از ملک این آقاست
تمام عالم هستی، همان اول به نامش شد

چنان ملجأ به موجودات عالم وقت غربت بود
که حتی گرگ وحشیِ بیابان همکلامش شد

تمام آیه های سابقون و حکمت و تطهیر
به صوت حضرت جبریل، نازل در مقامش شد

چه نیکو مطلعی کعبه شده زایشگه حیدر
شهیدِ بین سجاده شدن حُسن ختامش شد

علی باور شدن پایان گمراهی و هر شکی است
علی تنها درِ شهر علوم احمد مکی است


سفارش های پیغمبر فراموش و دگرگون شد
غریبیِ علی بعد از سقیفه روز افزون شد

بیان ظلم هایی که به او کردند در تاریخ
شبیه حُسن هایش از توان وصف بیرون شد

چه ها کردند با خیبرشکن، زانو بغل می کرد
دل حیدر پس از احمد به داغ همسرش خون شد

صدای ناله ی فضه خُذینی کشت مولا را
علی خیره به دست غرق خون فضه خاتون شد

اگرچه مرتضی در خاک غربت دفن شد اما
حسینش بین تیر و نیزه و شمشیر مدفون شد

حسینش را غریبانه به روی بوریا چیدند
بنی هاشم کنار پیکرش چون ابر باریدند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۱۹
عبدالرقیه

علت این است اگر جَلد و اسیر نجفم
مست از باده ی میخانه ی پیر نجفم

جز علی وقت گدایی به کسی رو نزدم
سالیانی است که محتاج و فقیر نجفم

کار من نیست به جز پوزه کشیدن به درش
چه کسی گفته ثناگوی امیر نجفم

آبرو نیست مرا بین خلایق اما
فخرم این است که عمری است حقیر نجفم

چند وقتی است ز پابوسی او محرومم
آرزومند حرم، روز غدیر نجفم

بی سبب نیست بلند است به هر سو آهم
نجفم دیر شده اذن حرم میخواهم


مثل مادر پدر و طایفه و اجدادم
عبد آل علی و نوکر مادر زادم

صید دل کار کسی نیست به غیر از زهرا
او دلش خواست که در دام علی افتادم

بارها برد خطاهای مرا از یادش
پدری های امامم نرود از یادم

هر که پرسید چه داری بدهی در راهش؟
چشمِ پر اشک و دلِ زار نشانش دادم

کلب کهف علوی باشم اگر، من را بس
"چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم"

او سبب هست و خلائق‌ همگی معلولش
عرشیان تا به ابد سجده کنان مشغولش


شأن او بیشتر از عقل کم انسان است
مدحش آیات الهی است که در قرآن است

بارها گفت پیمبر که عَلِیٌّ مِنِّی
جز علی کیست که پیغمبر ما را جان است؟

بی علی معرفتی نیست برای مؤمن
حبّ او بین خلائق محک ایمان است

اهل محشر همگی روز جزا گریانند
هرکسی شد علوی روز جزا خندان است

منفعت نیست به اعمال کسی جز شیعه
ذات او در صف محشر به یقین میزان است

با علی راه ندارد به دلم غم هرگز
غیر او نیست پناهی به دو عالم هرگز


نور او در دل ظلمت زدگان جا نشود
دُرّ نایاب که در مزبله پیدا نشود

بنده در حشر چه خاکی به سرش خواهد ریخت
با ولای علی از قبر اگر پا نشود؟

با علی تلخ ترین ثانیه ها شیرین است
بی علی چشمه ی تسنیم، گوارا نشود

بین اصحاب فقط بود علی کفو بتول
جز علی هیچ کسی همسر زهرا نشود

به خداوند قسم جز به توسل به علی
از رسولان اولوالعزم مسیحا نشود

آدم آن روز که بهرش مَلَک آمد به سجود
در دلش نور علی بن ابی طالب بود


دَم بگیرید همه ذکر مسیحا دَم را
سجده بر اوست که انسان بکند آدم را

گر خدا گفت به پیغمبر خود: "نادَ علی..."
ذکر او می برد از هر دل غمگین، غم را

مثل او نیست کرامات کسی اینگونه
سیره ی زندگی اش درس دهد حاتم را

روز خیبر همه دیدند میان اصحاب
که پیمبر به علی داد فقط پرچم را

امر کرده است خدا تا همه برتر دانند
کاشف کرب نبی، تاج سر خاتم را

حاکمی مثل علی در دل این امت نیست
جز علی هیچکسی لایق این خلعت نیست


عاجز از وصف درون گرچه شده گفتارم
ولی از سِرّ درون، داده خبر رخسارم

بی برائت ندهد حبّ علی منفعتی
داده کج فهمی این مدعیان آزارم

بارها گفته ام و بار دگر می گویم
که من از غاصب بستان فدک بیزارم

گرچه شاد است دل شیعه ولی در فکرِ
روضه ی حوریه ی بین در و دیوارم

کار زهرا شده لعن دو نفر بعد نماز
لعنشان بعد نمازم شده هر شب کارم

با ولایت شده ام مست خدایا شکرت
بغض ثانی به دلم هست خدایا شکرت

شیخ مهدی علی قاسمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۰ ، ۱۷:۱۵
عبدالرقیه

اهل غدیرم و سر بازار حیدرم
تا روز حشر بنده ی دربار حیدرم
گرچه نمی برم عملی در خورش ولی
من فخر می کنم که گنهکار حیدرم

هستم همیشه جزء گدایان مرتضی
در سفره ام نبوده مگر نان مرتضی
در زیر منت کس دیگر نرفته ام
چشمم همیشه بوده به احسان مرتضی

باده نخورده مست شوم با فضائلش
عشقش شود رهاییِ از نار، حاصلش
باید که جان دهم سر سجده به رسمِ شُکر
وقتی شنیده ام که گِلم هست از گِلش

ذکر علی است مزه ی شیرین بر لبم
فکر علی است طاعت هر روز و هر شبم
عشق امیر را زپدر ارث برده ام
عبد سرای آل علی هست منصبم

حیدر همان کسی است که حق را اقامه بود
لحظه به لحظه زندگی اش رنج نامه بود
در سفره اش ندید کسی غیر نان جو
فکر فقیرهای حجاز و یمامه بود

طی شد به قرص نان ‌و نمک روزگار او
همسفره با فقیر شدن بود کار او
جز یک لباس کهنه دگر جامه ای نداشت
جانم فدای پیرهن وصله دار او

هم مظهر است رب غفور و رحیم را
هم آینه است یا علی و یا عظیم را
جز او‌ ندیده ایم امیری که اینچنین
بر روی شانه اش بگذارد یتیم را

هرکس که عبد او شده اصلا فقیر نیست
در به در است هرکه به راه غدیر نیست
بیچاره آن که خواجه ی افلح امام اوست
ما را به غیر خواجه ی قنبر، امیر نیست

پشت و پناه لشکر اسلام در نبرد
غیر از علی نبود به دنبال کس نگرد
نفس رسول و فاتح خیبر امام ماست
نه آن کسی که چون بز کوهی فرار کرد

از خاطرم دوباره کرامات او گذشت
باید نوشت از علی و ماجرای طشت
فهمیده ایم بسط یدش بی نهایت است
وقتی که با اراده ی او شمس بازگشت

غرق گناه هم که شدی رو به شاه کن
دل را به نام و یاد علی رو به راه کن
حالا که او قسیم بهشت و جهنم است
"شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن"

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۰ ، ۱۳:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ایام شهادت حضرت ۱۴۰۰

در خاطرم مانده غمی سخت و نفسگیر
از کربلا و ماتمی سخت و نفسگیر

یک عمر، دلداری به هر بیتاب دادم
تا تشنه لب دیدم، به دستش آب دادم

روز دهم، داغ حسین و روز غربت
در خاطرم مانده تنی غرق جراحت

بی جان شد و لشگر به سویش می دویدند
با حوصله کل تنش را می دریدند

ای وای بر من پیکرش بی پیرهن شد
بر بوریا چیدند و جسمش بی کفن شد

در خاطرم مانده رقیه رفت از حال
وقتی دوید و رفت تشنه سوی گودال

وای از اسارت بین شهر کوفه و شام
چشمان خیره، محمل مکشوفه و شام

دارم گلایه از شلوغی های بسیار
خیلی جسارت شد به ما در بین بازار

پاها ورم کرده، بدن ها خسته بودند
بابای من را با چه وضعی بسته بودند

پنجاه و سه سال است دائم گریه کردم
یاد اسیریِ محارم گریه کردم

در زیر دست و پا زمین افتاده بودم
عمه نبود از ضربه ها جان داده بودم

در خاطرم مانده کتک خوردن، کبودی
رفتن میان کوچه ی تنگ یهودی

یک خاطره هر روز و شب داده عذابم
من کشته ی این زهر نه، بزم شرابم

از بی حیاها، عمه ام زخم زبان خورد
قاری قرآن بر دهانش خیزران خورد

وای از شب تاریک و سرمای خرابه
وای از نفس های پر از بغض ربابه

زخمی ترینِ آل هاشم از حرم رفت
هم بازی ام با دیدن سر از برم رفت

دل سنگی آل امیه آتشم زد
جان کندن عمه رقیه آتشم زد

مانند بابایم حسینی مذهبم من
در وقت جان دادن به یاد زینبم من

در سایه جان دادم به روی ریگ ها نه
در بستر افتادم به زیر دست و پا نه

ذی الحجه نه، پاییز من یوم الحسین است
روضه برای او به پا در نشأتین است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۰ ، ۲۳:۴۴
عبدالرقیه

به اذن عالی اعلا شوم فدای نجف
شبانه روز دلم می تپد برای نجف
خدا سپرده جهان را به ناخدای نجف
علی امام من است و منم گدای نجف

فراق شهر نجف تلخ کرده کامم را
فقط به دست علی می دهم زمامم را

نرفته از سر من نغمه ی اذان حرم
همیشه سجده کنم رو به آستان حرم
نکرده ام طمع شأن زائران حرم
مرا سگی بنویسید و پاسبان حرم

به عشق شهر نجف سر کنم جوانی را
نجف نرفته نمی فهمد این معانی را

به کوه قاف رسد آدم از سیاهه ی چاه
به نام نامی حیدر علی ولی الله
نیامدم به درش بهر کسب حشمت و جاه
نشسته ام دم این خانه محض گوشه نگاه

خودش نوشته مرا اهل مذهبش باشم
اگر قبول کند عبد زینبش باشم

کسی که در غضب از لعنِ منکر مولاست
دروغ گفته موالیّ حضرت زهراست
و دین گریزی مردم به گردن آن هاست...
...که گفته اند تبرّی در این زمانه جفاست

محبت شه مردان بدون لعن مخواه
که "لا اله" روا نیست بعد "الّا الله"

علی است حبل متین و علی است حصن حصین
علی است ناجی مظلوم و همدم مسکین
علی است سینه ی غمدیده ی مرا تسکین
علی علی کنم و کام من شود شیرین

نوا و ذکر علی بهترین مناجات است
دعا بدون علی لاجرم خرافات است

بگو به هرکه به دنبال اولی باشد:
فقط خلیفه ی بعد از نبی علی باشد
ز محکمات کتاب، این بیان جلی باشد
برای هرکه به او مرتضی ولی باشد...

...پیامبر به خدا گفته "وال من والاه"
به شأن منکر او گفته "عاد من عاداه"

زمانه بر سر جنگ است و من گرفتارم
ولی غمی به دلم نیست تا علی دارم
گره زدم دل خود را به زلف دلدارم
اگر که آبرویم رفته و گنهکارم...

...دلم خوش است محب علی و فاطمه ام
علم به دوش ولایت بدون واهمه ام

علی یگانه ی دهر است و صاحب منبر
فقط علی است که خوابیده جای پیغمبر
کسی نبوده حریف نبرد با حیدر
به قدرت علوی کنده شد در خیبر

خلیفه ای که به خیبر فراری از جنگ است
برای امت اسلام مایه ی ننگ است

محبتی که به هر مرده دل حیات دهد
ز پرتگاه هلاکت مرا نجات دهد
به روز حشر فقط مرتضی برات دهد
ندای عفو اگر بهر سیئات دهد...

...صحیفه ی همگی پاک می شود زگناه
قسیم جنت و نار است روز وا نفساه

نگیر خورده به قلبی که از علی خالی است
رسیده نصّ صریح نبی دلیلش چیست
مگر نگفت که معیار طیب مولد کیست؟
حرام زاده یقینا محبّ حیدر نیست

هزار شکر گرفتار مرتضی شده ایم
به لطف فاطمه از منکرش جدا شده ایم

کتاب فضل امیر نجف شده قرآن
علی است قدر و نبأ، هود و غافر و انسان
بیان منقبتش آیه های الرحمن
اگر که گفته خدا کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَان...

به غیر وجه خدا فانی اند اهل زمین
علی است وجه الهی، علی است باطن دین

اگر چه غرق خطا هستم‌ و اگر چه بدم
به سینه سنگ کسی را به غیر او نزدم
بگو به او که بُوَد خالق وجود و عدم:
فقط محبت ذریه ی تو را بلدم

از آن زمان که تو گفتی فمن یمت یرنی
دلیل شوق من و آرزوی مرگ منی

محبت شه مردان به دل اگر دارم
به لطف و مرحمت و لقمه ی پدر دارم
اگرچه سینه ی محزون و چشم تر دارم
ولی ز لطف امیر نجف خبر دارم

علی است مظهر لطف خدای عزّوجلّ
علی نجات دهد شیعه را به وقت اجل

دوباره چله گرفتم دم از علی بزنم
علی علی شده ذکر معطّر دهنم
در این دیار غریبم نجف بوَد وطنم
خدا کند که دم مرگ این شود سخنم:

"اقول اشهد ان لا اله الا الله"
"محمد است رسول و علی ولی الله"

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۰ ، ۱۹:۲۰
عبدالرقیه

مظهر اسماء و آیه های الهی
ختم شود بی تو راه ها به تباهی
ای که قیامت برای خلق پناهی
پشت درت با امید گوشه نگاهی
حلقه به در می زند غلام سیاهی

شکر، خدا را که از تبار غدیرم
نیستم اهل سقیفه گرچه حقیرم
پر شده عشقت میان جان و ضمیرم
عبد در قنبرم بیا بپذیرم
ای که دهی کوه را بابت کاهی

لعن به هرکس که کرده بر تو خیانت
منکر فضلت نبرده بوی دیانت
هر که به اهل سقیفه داشت ارادت
صوم صلالتش نبوده غیر ضلالت
بی تو اوامر شوند جمله نواهی

از غم هجر نجف شکسته سبویم
غصه ی دل را بگو که با که بگویم
اشک دو چشمم شده است آب وضویم
یک نظری کن به آه و بغض گلویم
من نجفی می شوم اگر که بخواهی

دست خدا بر دلم نوشت علی جان
خاک مرا با گلت سرشت علی جان
خورده گره با تو سرنوشت علی جان
هست صدای در بهشت علی جان
می دهد این وعده را رسول، گواهی

پادشه عالمین کیست به جز تو؟
بهر نبی نور عین کیست به جز تو؟
روح قیام حسین کیست به جز تو؟
فاتح بدر و حنین کیست به جز تو؟
صاحب تیغ دو دم، امیر سپاهی

مادر من خورده مِی زجام ولایت
باده به کامم چشانده بعد ولادت
بهتر از این هیچ کس نکرده سقایت
کرده به شیرش مرا گدای سرایت
مرحمتش کن به لطف لایتناهی

دیده ی کورم کجا و نور جمالت؟
دلخوشی روز و شبم یاد و خیالت
خون مرا لطف کن بریز، حلالت
در به درم کرده آرزوی وصالت
از غم عشقت مبادا که بکاهی

نُورُکَ یا مرتضی دلیلُ رَشادی
حُبُّکَ لی عُدةٌ لِیوم مَعادی
ذِکرُکَ بَردٌ علی لهیبِ فُؤادی
بَعدَ صَلاتی بِکُلِّ یَومٍ اُنادی:
تَحتَ عنایاتِک عَرفتُ الهی

شیخ مهدی علی قاسمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۰۰ ، ۱۹:۲۹
عبدالرقیه

در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود
حتی میان عرش، آن بالا علی بود

اصلی ترین اعجاز احمد در رسالت
قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود

قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد
هر جای قرآن گشته ام، پیدا علی بود

"ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد
شرط کمال بعثتش، تنها علی بود

در جنگ های سخت آن دوران، همیشه
ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود

از ماجرای فتح خیبر شد نمایان
تنها یل بی باک و بی همتا علی بود

در سختی جنگ احد، از گِرد احمد
رفتند اصحاب نبی اما علی بود

آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش
در بسترش خوابید بی پروا، علی بود

با او کسی احساس تنهایی نمی کرد
بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود

حیرت زده هستند سلمان و اباذر
هر منزلی رفتند در آن جا علی بود

با یا علی، موسی کلیم الله گشت و...
ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود

آن کس که مست سجده هایش بود جبریل
آن عاشق دلداده، مولانا علی بود

سُبحانَ رَبّی... جای حیرت نیست، محشر
دیدی اگر که رَبّی الأعلی، علی بود

بالاتر از هر رتبه ای را مرتضی داشت
آرامش انسیة الحورا علی بود

ممسوس حق بودند در یک نور واحد
حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ عید غدیر ۹۹

وقت و بی وقت است کار دل، هوایش می کنم
دلبری دارد دلم، حیدر صدایش می کنم

بردن نام علی از واجبات هر شب است
هر شبی یادم رود، فورا قضایش می کنم

جان فدای مهربانی و سَلونی گفتنش
باب علم است و به جهل خود ثنایش می کنم

پای حیدر سنگ خوردن، طعنه خوردن، برکت است
کور خوانده هر کسی گفته رهایش می کنم

با علی تا آخر خط هستم و در این مسیر
اقتدا بر وصله ی روی عبایش می کنم

دست اگر سوی طعام دشمن مولا رود
پیش چشمان همه از تن جدایش می کنم

راحت و آسوده ام از فکر نان، چون تکیه بر...
دست های رازق و مشکل گشایش می کنم

آن کسی که نام حیدر را برایم مشق کرد
تا ابد، بعد از نماز خود دعایش می کنم

آن قدر می گویم از روز غدیرش، عاقبت
بی خبر هرکس که باشد، آشنایش می کنم

نفسِ احمد بودنش بالاتر از هر رتبه ایست
مثل پیغمبر دلم را مبتلایش می کنم

در اُحد با جسم مجروحش نبی را حفظ کرد
تا ابد صحبت از ایمان و وفایش می کنم

باب خیبر... خطبه ی بی نقطه... یا که ردّ شمس...
شک به بنده بودنش با کارهایش می کنم

‌خلقتش، تأیید توحید است و الله الصمد
با ثنای مرتضی، شکر خدایش می کنم

خاک، سجده گاه مؤمن شد، علی هم بوتراب
در نمازم، روز و شب سجده برایش می کنم

نیستم پیغمبر اما مرتضی فرمان دهد
کودکم را ذبح در پایین پایش می کنم

او که جای خود اگر که قنبرش لب تر کند
هرچه را دارم همه یک جا فدایش می کنم

آه، بر لب... اشک، بر دیده... به لب جان می رسد
تا نظر بر عکس ایوانِ طلایش می کنم

گر که شرط وصل در مرگ است، پس با این حساب
آرزوی مرگ با شوق لقایش می کنم

تا نفس در سینه ام باقی است، در هر حالتی
گریه بر جسم حسینِ سرجدایش می کنم

روضه را سر بسته می گویم کفن پیدا نشد
شرم از تشریح داغ بوریایش می کنم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۴۸
عبدالرقیه

قطره حریف شوکت دریا نمی شود
نور علی به ظرف دلی جا نمی شود
مدحش درون دفتری املا نمی شود
گفتم نخوانمش به لب اما نمی شود
زیباترین تجلی گفتار حیدر است

نام علی که می شنوم شاد می شوم
شیرینی اش چشیده و فرهاد می شوم
از بند نفس سرکشم آزاد می شوم
پاک از گناه خویش چو نوزاد می شوم
حصن حصین عبد گنهکار حیدر است

مهر علی دهد به دلِ مرده ام حیات
جز خوان رحمت و کرمش تا دم وفات
هرگز نمی کنم به سوی خوانی التفات
دارم به این یقین که در امواج حادثات
آرامش و قرار دل زار حیدر است

ذکر علی اگر به لب آید عبادت است
از عشق او درون دل ما حرارت است
هرکس که شیعه نیست خودش بی لیاقت است
سرتاسر کتاب همین یک عبارت است:
در این جهان امیر جهاندار حیدر است

تنها علی امیر و امام من است و بس
جز او نمی روم سوی دربار هیچکس
از حبّ غیر نیست به دل قدر یک عدس
تنها به عشق او زده ام هر نفس، نفس
یار و قرار هر دل بیدار حیدر است

من روز و شب برای نجف گریه می کنم
یاد غروب های نجف گریه می کنم
تا مردنم به پای نجف گریه می کنم
تا که شوم فدای نجف گریه می کنم
اشک مرا یگانه خریدار حیدر است

مثل امیر ما که فقیرانه کرد زیست
گشتم نبوده هیچ امیری نگرد نیست
رزمش عیان نموده به عالم نبرد چیست
فهمیده ایم از آیه ی نجوا که مرد کیست
تنها محب احمد مختار حیدر است

هرچه دم از علی بزنم باز هم کم است
نامش برای هر دل غمدیده مرهم است
کوری هرچه منکر حیدر در عالم است
گویم فقط علی است که فاروق اعظم است
بر منصب امام، سزاوار حیدر است

هر دو خلیفه از دل خیبر گریختند
هی لاف می زدند، در آخر گریختند
پیش نگاه آن همه لشکر گریختند
احمد نداشت واهمه ای گر گریختند...
...یار نبی دلاور کرّار حیدر است

تیغ علی فقط سرِ فرمانده می زند
هرگز کسی حریف نبردش نمی شود
زانو مقابلش زده عمرو بن عبدوَد
مرحب به گرد دلدل حیدر نمی رسد
یکه سوار، در دل پیکار حیدر است

تبلیغ در غدیر بیان حقیقت است
یک عده گفته اند که پمپاژ نفرت است
قائل به این سخن چقدَر بی بصیرت است
از اعتقاد رد شده دنبال وحدت است
وحدت، به محور شه ابرار حیدر است

در پیش منکرش علنی جار می زنم
نام غدیر را حسنی جار می زنم
همچون اویسم و قرنی جار می زنم
در دسته های سینه زنی جار می زنم
ذکر لب تمامی احرار حیدر است

شأن نزول آیه ی اکمال دین شده
بر خاتم رسول مکرّم نگین شده
کوری چشم هرکه در آن جا حزین شده
حیدر امیر بر همه ی مؤمنین شده
در چشم هر حسودِ لعین خار حیدر است

اول پیمبر اذن ز بالا گرفت و بعد
یک خطبه خواند و ذکر تولا گرفت و بعد
اقرار بر ولایت عظمی گرفت و بعد
بر روی دست، دستِ علی را گرفت و بعد
اعلان نمود ماه شب تار حیدر است

توحید بی ولای علی یک توهّم است
دوریّ از غدیر متاعش تجسّم است
شیعه اگر که فاتح بحث و تکلّم است
با تیغ خطبه های علی در تهاجم است
محور برای پاکی افکار حیدر است

حب علی نوشته شده در صحیفه ام
لعنت به منکران علی شد وظیفه ام
عشق ولایِ مادر پاک و عفیفه ام
باعث شده که مبغض اهل سقیفه ام
از قاتلین فاطمه بیزار حیدر است

در روز حشر منکر او رو سپید نیست
حتی درون جنگ بمیرد شهید نیست
اصلا کسی به جز علویّون سعید نیست
بهر نجات منکر حیدر امید نیست
راه نجات عبد گرفتار حیدر است

آن دم که بر مخالف حیدر شود عتاب
شیعه درون جنت و او می چشد عذاب
یا لیتنی... بگوید و قلبش شود کباب
این است وجه و جلوه ی نام ابوتراب
در روز حشر حاکم و معیار حیدر است

در راه انتشار مطاعن نشد تلاش
ما جار می زدیم در این روزگار کاش...
...خون دلی که خورد پیمبر از این قماش
بر آن زنی که سرّ نبی را نموده فاش
اعلان کنید محرم اسرار حیدر است

در راه بغض دشمن او کرده تنبلی
هرکس نبرده است به لب لعن اولی
با ذکر لعن دل بشود پاک و صیقلی
ما را بر این حساب مذمّت کنی ولی
آن کس که کرده لعنت بسیار حیدر است

دنیای بی غدیر جسارت به خاتم است
از نحسی سقیفه جهان غرق ماتم است
دنیای بی غدیر تهش داغ فاطمه است
با چاه کوفه حیدر کرار همدم است
گریان روضه ی در و دیوار حیدر است

دنیای بی غدیر به جنجال می رسد
تیر خلیفه تا ته گودال می رسد
هر دم صدای گریه ی اطفال می رسد
وقتی زمان غارت خلخال می رسد...
... دلخون از این جنایت اشرار حیدر است

شاعر: مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۲۳:۰۷
مهدی علی قاسمی

با سجده بر خاک نجف شاه زمینم
در باغ انگور ولایت خوشه چینم
با خط زهرا حک شده روی جبینم:
من تا ابد عبد امیرالمومنینم

هرکس قدم برداشته در راه مولا
قطعا نشسته زیر ابر لطف زهرا

از روز اول که نجف رفتم خمارم
طی می شود با حب حیدر روزگارم
بی او خزانی هستم و با او بهارم
در قبر هم جز با علی کاری ندارم

در روز غربت دلخوشی ماست حیدر
تنها پناه و ملجا دنیاست حیدر

دنیای بی صحن نجف ذاتش عذاب است
از غصه و هجر حرم حالم خراب است
با هر نفس یاد علی کردن ثواب است
شرح همین قول پیمبر صد کتاب است...

..."حبُّ علیِّ بن ابیطالب عباده"
الحمدللهِ علی طیبِ الولاده

ای نفس پیغمبر نظر کن بر گدایت
فکری بکن بر عاشق گنبد طلایت
یک شب مرا مهمان نما پایین پایت
من دوستت دارم علی جان بی نهایت

پیش کسی سر خم نکردم من به جز تو
در زیر ایوان گفته ام واللهِ فُزتُ

ریزه خور این در شدم الحمدلله
دیوانه ی حیدر شدم الحمدلله
مست از خم کوثر شدم الحمدلله
خاک در قنبر شدم الحمدلله

خوشبخت یعنی من که بر کویش اسیرم
من عبد دربار و علی باشد امیرم

وقتی میان صحن مولا مینشینی
در عرش هستی گرچه بر روی زمینی
بر حق حیدر تو اگر اهل یقینی
هستی به زیر دِین علامه امینی

با الغدیرش شیعه هر دم رو سپید است
با تیغ برهانش حماسه آفریده است

دیگر نباشد فایده در شبهه سازی
علامه ی هندی نموده سرفرازی
متن کتاب او ندارد هم طرازی
مالیده شد بر خاک پوز فخررازی

کرده دفاع از حق مولا در شدائد
جان همه گردد فدای میرحامد

هر تشنه که سیراب از جام غدیر است
دنبال بالا بردن نام غدیر است
برخیز ای شیعه که هنگام غدیر است
از برترین اعمال اطعام غدیر است

آن کس که میبرده به دوشش کیسه ی نان
خیلی سفارش کرده ما را بر فقیران

رسم پیمبر دائما مدح علی بود
با دیدن روی علی میگشت خشنود
وابستگی او به مولا بود مشهود
در پیش روی قوم خود اینگونه فرمود:

اَنتَ وَلیٌّ لِلَّذی کُنتُ نَبیَّه
یَا مُرتضی شیعَتُکَ خَیرُالبَریَّه

در کل عالم شهریاری جز علی نیست
در سختی محشر حصاری جز علی نیست
بر کعبه ی ایمان مداری جز علی نیست
بهر پیمبر جان نثاری جز علی نیست

در جنگ ها تنها شود هم غم ندارد
حیدر که باشد، هیچ چیزی کم ندارد

هرکه طرف شد با علی کارش تمام است
کار علی کشتارِ یل های به نام است
با منکر حیدر خطابم یک کلام است
تنها یل خیبر گشا بر ما امام است

نه آن که در هر معرکه نیرنگ می کرد
مثل بز کوهی فرار از جنگ می کرد

ای من فدای مرتضی و خلق و خویش
هستم زمان مرگ خود در جست و جویش
من آرزو دارم که باشم کلب کویش
مرهم به نیش دشمنان نوش سبویش

مست امیرم در دو عالم شاد هستم
چون آهوی دامش پی صیاد هستم

ما عاشقان مرتضی مشتاقِ داریم
ما دست از لعن و تبری بر نداریم
بر چشم های منکرین شیعه خاریم
با این تبری های خود امیدواریم...

...فردا بگیرد دست ما را در قیامت
وقتی که زهرا می رسد بهر شفاعت

فضل علی بن ابیطالب عیان است
غیر از علی گفتن به هر منبر زیان است
در سینه ی شیعه دو گوهر جاودان است...
...از یک طرف بغض فلانی و فلان است

از یک طرف حب علی و عترت اوست
این حب و بغض ما نشان از رحمت اوست

ما بر در میخانه ی حیدر اسیریم
ما باده نوشان مست از دست امیریم
اهل سقیفه نیستیم اهل غدیریم
آخر تقاص از قاتل زهرا بگیریم

امروز روز شرح و بسط و موشکافی است
فردا که مهدی می رسد، روز تلافی است

مردم همه با مرتضی بیعت نمودند
ده ها هزاران بی وفا بیعت نمودند
زن ها ز پشت پرده ها بیعت نمودند
حیدر نشد مولا؟ چرا بیعت نمودند؟

اصلا چه شد که دومی می گفت: " بَخٍّ
أَصْبَحْتَ مَوْلاَیَ وَ مَوْلَی کُلِّ مُؤْمِن.."

حق پیمبر را چه زود امت ادا کرد
بیعت شکستند آن همه مردان بی درد
آنکس که بَخٍّ گفت آخر هیزم آورد
هر کینه ای که از ولایت داشت نامرد...

...پشت در خانه تلافی کرد با پا
می سوخت بر روی زمین دنیای مولا

شاعر: مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۳۵
مهدی علی قاسمی

یک تار موی مرتضی بودند آیا؟

ممسوسِ در ذات خدا بودند آیا؟

 

حیدر که زخمی در اُحد شمشیر می زد

آن دو به دور مصطفی بودند آیا؟

 

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۴۷
عبدالرقیه

خاک در قنبرم، حیدری ام حیدری
ریزه خور این درم، حیدری ام حیدری

رزق به دستان اوست، ساقی و صاحبْ سبوست
مست میِ کوثرم، حیدری ام حیدری

از دم قالوا بلىٰ، با کرم مرتضی
فاطمه شد مادرم، حیدری ام حیدری

اصلِ اصول خداست ، نفسِ رسول خداست
شیعه ی پیغمبرم، حیدری ام حیدری

به چه مبارک شده، با خط خوش حک شده
بر روی انگشترم، حیدری ام حیدری

مِهر علی منجلی است، حجت سید علی است
پشتِ سر رهبرم، حیدری ام حیدری

هرکه بپرسد مرا، کیست تو را ناخدا؟
نام علی می برم، حیدری ام حیدری

راه و مسیرم علی است، نور ضمیرم علی است
نعره کشد باورم، حیدری ام حیدری

قهر کند یا عطا، درد دهد یا شفا
هر چه دهد می خرم، حیدری ام حیدری

حب علی آبروست، صحن نجف آرزوست
در به در حیدرم، حیدری ام حیدری

ذکر علی چون عسل، شد سخنم از ازل
تا نفس آخرم، حیدری ام حیدری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۵۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی غدیر ۹۸

گِل آدم و رد پای نجف

گِل نوح، از ناخدای نجف

گِل هود و صالح، فدای نجف

به جان همین انبیای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

رسیدم به خیرِ کثیرِ غدیر

که بیعت کنم با امیر غدیر

موحد شدم از مسیر غدیر

به هر ذره ی حق نمای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

قسیم است بین سعید و شقی

نرفته سرم زیر هر بیرقی

غدیریه خوانده علیَ النَّقی...

که باشم به زیر لوای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

نمک گیر، از سفره ی حیدرم

علی رازقِ اول و آخرم

به ‌خوش یمنی عصمتِ مادرم...

شدم از ازل مبتلای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

به نور کمیل و مناجات خود

به تفسیر قرآن و آیات خود

به این عبدِ آیینه از ذات خود...

مباهات دارد خدای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

چه ننگی است، جویای فانی شدن

گرفتار هر آستانی شدن

مرید فلان و فلانی شدن

چه دانند قدر و بهای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

چه خوب است میل عنب داشتن

ارادت به ماه رجب داشتن

علیٌ مَعَ الحَق به لب داشتن...

سر کوی دارالشفای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

ره عاشقی را رصد می کنم

به خود، "ذکرِ هو" گوشزد می کنم

توسل به بنت اسد می کنم...

که جویم دلِ مقتدای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

به نور علی شد قرین، فاطمه

علی دین و معیار دین، فاطمه

در این راه، تنها معین، فاطمه

دهد بوی او جای جای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

هلاک بتولم، هلاک علی

شدم فاطمی، سینه چاک علی

به یک جرعه باده ز تاک علی...

شدم مست ایوان طلای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

دوباره دچار مُحرم شدم

دچارِ نگارِ محرم شدم

ببین بیقرار محرم شدم

حسینی شو از کربلای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

اگر غم چشیدی، بگو یاحسین

اگر آب دیدی، بگو یاحسین

کفن گر خریدی، بگو یا حسین

برو گریه کن پا به پای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

محمد جواد شیرازی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۲۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

(به سبک میخانه دگر جای من بی سرو پا نیست)

 
ایوان نجف! باز دلم کرده هوایت
رحمت به خلیلی که چنین کرده بنایت
 
ای کاش کنم روبروی صحن تو سر خم
مستانه به دور سر آقام بچرخم
 
ای کعبه ی من، روی حیدر
بهتر از وطن، کوی حیدر
 
****
با بوی گنه آب و گلم ریخته برهم
آقا نظری کن که دلم ریخته برهم
 
دور از نجفت غرق بلا شد، شب و روزم
تا کی من از این داغ نفسگیر بسوزم
 
بر من خراب کن نگاهی
یا ابوتراب کن نگاهی
 
****
گیرم که دلم عصمت دیدار ندارد
اصلا تو بگو باغ مگر خار ندارد؟!
 
باشد دل من لایق بر طور نجف نیست
گر قسمت من باده ی انگور نجف نیست
 
جان من بگیر، من تمامم
ساقی غدیر، تشنه کامم
 
****
من تشنه لب چشمه ی جوشان غدیرم
جز باده کوثر ز کسی باده نگیرم
 
هم جان منی، هم نفس و معنی دینم
با هرکه تو را دوست ندارد ننشینم
 
ای قبله و میزان، لک لبیک
ای باطن قرآن، لک لبیک
 
****
دلگرم توام گرچه شدم از همه دلسرد
عمری است که بابای منی، بی برو برگرد
 
با لطف خودت نوکر این درگهم آقا
بر چادر زهرا قسمت می دهم آقا
 
ای حی و مجیر یاعلی جان
دست من بگیر یاعلی جان
 
****
 
ای چشمه ی جوشان نوه ات تشنه فدا شد
رأس علی آن کودک بی شیر جدا شد

از خون علی صورت ارباب خضاب است
بعد ازین فقط حسرت و غم کار رباب است

دلبرم بخواب، لایی لایی
اصغرم بخواب، لایی لایی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۲۱
عبدالرقیه

منم که سائل یار و گدای خوبانم
عبید روسیهی در سرای خوبانم
تمام عمر اسیر نوای خوبانم
خوشم که تا به ابد مبتلای خوبانم

فقیرم و شده ام اشکبار شاه نجف
من از ازل شده ام بی قرار شاه نجف

علی است کوه کرامت علی است سرِّ ممات
علی است باب امامت علی است راه نجات
علی است شاه قیامت علی است رمز حیات
علی است مرد شهامت علی است معنی ذات

چو لعن دشمن او تا همیشه کار من است
غلامی حرمش تاج افتخار من است

کبوتر حرمم آب ودانه می خواهم
زیارت حرم او شبانه می خواهم
منی که از سر کویش نشانه می خواهم
برای گریه به پایش بهانه می خواهم

همیشه در حرمش چشمهای تر دارم
عجیب حال وهوای نجف به سر دارم

رسید آیه که حیدر پس از نبی مولاست
کسی است سرور عالم که همسرش زهراست
محمد است نبی و علی ولی خداست
که مدعی ِ به جز او ریاستش به خطاست

حرام زاده بُوَد منکر امامت او
خدا کند که شوم کشته ی زعامت او

غدیر روز مبارک برای مستان است
غدیر معنی توحید و عمق ایمان است
غدیر راه رسیدن به اوج عرفان است
غدیر روح اطاعت برای انسان است

تمام زندگی من فدای شاه نجف
خدا کند که بمیرم به پای شاه نجف

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۱۷
مجتبی قاسمی

خیر، یعنی ذوالجلالی داشتن

بابتِ توبه مجالی داشتن

 

بهر پوزش، زیر نور آفتاب

وقتِ ناب و ایده آلی داشتن

 

خیر یعنی با دل آلوده هم

با کریمان اتصالی داشتن

 

علت این سر به زیریِ من است

محضرت دستانِ خالی داشتن

 

می شود درد و غم صاحب زمان

بنده هایِ بی خیالی داشتن

 

حقِ فرزند است بر بابای خود

گاه آغوشِ وصالی داشتن

 

خیر، یعنی از تنور فاطمه

لقمه ی نان حلالی داشتن

 

از تمامِ خیرها بالاتر است

چون علی مولی الموالی داشتن

 

خیر یعنی با مناجات حسین

لذت شوریده حالی داشتن

 

باز هم جا ماندم از کرب و بلا

کربلا یعنی تعالی داشتن

 

باید اصلا رو کند سوی حسین

کوفه وقتِ خشکسالی داشتن

 

می شود حاصل به اشک روضه اش

باطن و روح زلالی داشتن

 

زینب و فریاد، یعنی بین خون...

نورِ چشمِ پایمالی داشتن

 

درد یعنی این وسط، دنبالِ یک...

کهنه پیراهن، جدالی داشتن

 

روضه را بدجور مشکل می کند

دورِ پهلو... آه... شالی داشتن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۴
عبدالرقیه

وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان

غم بر دلت نشست، حدیث کسا بخوان

 

حبل المتین، تمسکِ بر دامن علی است

تا رشته ات گسست، حدیث کسا بخوان

 

آسان شود مقرب آل عبا شدن

جبریل شاهد است، حدیث کسا بخوان

 

روزی خلق در گرو امر فاطمه است

ای عبد تنگدست، حدیث کسا بخوان

 

وقتی که بغضِ دوریِ از صحن کربلا

راه گلوت بست، حدیث کسا بخوان

 

وقتی تمام دهر به تو پشت می کنند

وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۲۷
عبدالرقیه

 

قل هو الله بخوان... اول و آخر حیدر
ظاهر و باطن دین است سراسر حیدر
 
نه فقط بین صحابه است مُقدم شدنش
هست از جمعِ رسل یک تنه برتر حیدر
 
هر کسی منزلتی داشت به آن می نازد
یک نفر بود فقط نفس پیمبر، حیدر
 
چه کسی بود اُحد دور نبی می چرخید؟
چه کسی بود مگر فاتح خیبر؟ حیدر
 
جنگ خندق شد و آن لحظه تمام اصحاب
خوف کردند ولی لا یَتَغَیَّرْ حیدر
 
این بشر کیست که عمری است تمام فقها
هرچه گفتند از آن بود فراتر حیدر
 
نیستم پیرو ابلیس که سجده نکنم
آمدم روی زمین سجده کنم بر حیدر
 
ذکر معراجی حیدر شده زهرا زهرا
ذکر زهراست فقط نغمه ی حیدر حیدر
 
عُلقه ی مِهر نجف با جگرم خورده گره
منم و این دل مجنون و مُسخر، حیدر...
 
وسعتِ ظرف، عطا کن پس از آن باده بریز
وقت تنگ است، مدد ساقی کوثر حیدر
 
از نجف که بروم زود دلم می گیرد
قستم کن برسم باز مکرر حیدر
 
خاک عالم به سرم لال شوم آقاجان
چه کسی لعن تو را کرد به منبر حیدر؟!
 
مَن یَمُت گفتی و من ماندم و شوق یَرَنی
مرگ من را بنما زود مقدر حیدر
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۷ ، ۰۷:۰۱
عبدالرقیه

صاحب سر خدا مخزن اسرار علیست

معنی رحمت حق مظهر غفار علیست

 

ما گدایی نجف را به دو عالم ندهیم

رازق ارض وسماء حیدر کرّار علیست

 

جای صد عمره نجف رفتن ما می ارزد

قبله ام روی علی ، کعبه ی احرار علیست

 

دل طوفان زده با نام علی آرام است

تا ابد در همه جا سیدالاذکار علیست

 

نام او برده ام و می ز لبم می ریزد

علت قهقهه و مستی بسیار علیست

 

بی ولایش عمل دهر هباءً منثور

با ولایش همه مقبول، که معیار علیست 

 

قاری حق علی و قاری حیدر قران

ناصر دین خدا در همه ادوار علیست

 

چیست در خاک نجف، عشق علی دُر گشته 

دُر زِ خاک و گوهر خلقت دوارعلیست

 

بعد نامش به خدا (هو) چه قدر می چسبد

هو الارباب ، هوالّرب، شه ابرار علیست

 

تا که فرمود علی با حق و حق با علی است

فاش شد تا به ابد سید و سالار علیست

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۷ ، ۱۹:۵۳
مجتبی قاسمی

مثنوی مباهله

مسیحیان برای ادعا به یثرب آمدند

به اتفاق جمعشان و چند راهب آمدند

 

نماز را به سمت شرق خوانده اند یک صدا

چه بوده حرف حقشان مقابل نبی ما؟!

 

از آن زمان که نبض این زمین و آسمان زده

کسی بزرگ تر ز زاده ی خدا نیامده

 

مسیح هست و خلقتش ز دیگران جداست او

پدر نداشته یقین که زاده ی خداست او

 

تبر به دوش خود گرفت آن نواده ی خلیل

رسید وحی و خواند آیه از نزول جبرئیل

 

چه خصلتی مگر که در مسیح ابن مریم است؟!

همین قضیه ماجرای خلق جسم آدم است؟!

 

مسیح اگر که زاده ی خداست پس بگو مگر...

نداشت نه پدر، نه مادر آدم ابوالبشر؟!

 

نداشتند حرف حق ولی غرور داشتند

مقابل کلام حق دلی شرور داشتند

 

مسیحیان که بی جواب طاقتی نبودشان

بجز تعصب غلط طریقتی نبودشان

 

کلام حق رسید و راه چاره ای نداشتند

به حکم حق قرار بر مباهله گذاشتند

 

قرار شد نبی بیاورد هر آن که جان اوست

و آن قبیله هم بیاورند هر چه آبروست

 

رسید روز این مصاف و اهل بیت آمدند

بزرگ زاده های آن قبیله زود جا زدند

 

نبی رسید و حیدر و بتول و دو سلاله اش

رسید کار راهب بزرگشان به حد غش

 

یقین بدان که جرأت مباهله نمی کنند

ازین به بعد با نبی مقابله نمی کنند

 

چه آیه ایست آیه ی مباهله برای ما

چه هدیه ایست این سخن ز جانب خدای ما

 

چه بوده غیر از این مگر مراد از "أنفُسَنا"

علی است جان مصطفی، نبی است جان مرتضی

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۱۶
عبدالرقیه

و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

#عرفه

عرفه آمد و مهمان حسینیم همه

خیره بر رحمت دستان حسینیم همه

 

عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم

بازهم پاره گریبان حسینیم همه

 

وسط روز رسیدیم و همه می بینند

عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه

 

دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم

در پی نسخه ی درمان حسینیم همه

 

حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم

عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه

 

ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند

ما بدهکار به احسان حسینیم همه

 

او مناجات کند کار همه می گیرد

تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه

 

عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب

در ره عشق به قربان حسینیم همه

 

اشک ما خرج برای غم اغیار نشد

روزگاری است که گریان حسینیم همه

 

آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است

داغدارِ تن عریان حسینیم همه

 

چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد

کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه

 

ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم

مات از جود فراوان حسینیم همه

 

خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید

ما اسیر لب و دندان حسینیم همه

 

#محمد_جواد_شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۹
عبدالرقیه