سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۰۷ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری» ثبت شده است

دانلود بخشی از صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

تو کیستی که حرمت اسلام بند توست
معصوم، مستِ وصف مقام بلند توست

بدو تولدت چه شد ای ماه هل اتی
بوسه به دست های تو زد شاه لافتی

تو کیستی که معرفتت عین واجب است
دستت به دست فاطمه روز محاسبه است

ای عبد صالحی که شدی منتهای عرش
رفعت گرفت ذکر تو در ماورای عرش

در دل به جز "علی" به کسی جا نداده ای
نزد "احد" به گفتن "دو" پا نداده ای

ممسوس ذات بی بدل پنج تن شدی
هر لحظه جان فدای حسین و حسن شدی

روز جمل کنار حسن تا قدم زدی
آرایش سپاه جمل را بهم زدی

یک عمر می شود‌ شهدا در تحیرند
بر جایگاه اُخروی ات غبطه می خورند

ماه بلند نیمه شب این قبیله ای
فخرت همین بس است، کفیل عقیله ای

تسلیم محض بودی و حرفی نداشتی
حرف حسین را روی چشمت گذاشتی

ای قله ی کرامتِ بی وصف و دامنه
هستند ریزه خوار عطایت، ارامنه

بی گوهر ولایت تو می شوم ذلیل
باب الحوائجِ همه ی خلق، الدخیل

عقده گشای هر گرهِ کارهای ما
ای آخرین امید گرفتارهای ما

صحنت همیشه ملجأ و کهف امان ماست
نامت تسلی دل صاحب زمان ماست

هر وصفی از وفا و مرامت شنیده ام
در تکه پاره های امان نامه دیده ام

معصوم ها به پای غمت گریه می کنند
بر چوب سالم علمت گریه می کنند

بین فرات رفتی و لب هات تشنه ماند
جسمت میان لشکری از تیر و دشنه ماند

بر چشم های ناز تو چشم حسود خورد
در علقمه به چهره ی ماهت، عمود خورد

شرمندگی، تمام وجود تو را گرفت
وقتی که تیر حرمله، در مشک جا گرفت

پای حسین ماندی و نقش زمین شدی
یک عمر فخر مادرت ام البنین شدی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۲۱
عبدالرقیه

قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم: «ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب»


حامی مصطفی ابوطالب
شیر مردِ وفا ابوطالب

ای کفیل و پناه و تکیه گهِ...
خاتم الانبیا ابوطالب

سال ها پای دین پیغمبر
خورده ای طعنه ها ابوطالب

ساقی زائران بیت الله
در صفا و منا ابوطالب

از ازل روح محکمت بوده
از پلیدی جدا ابوطالب

ای تجلی "عُروة الوثقی...
لَا انفِصامَ لَها" ابوطالب

هر که شک کرد در مقاماتت
هست از اشقیا ابوطالب

نظری کن، کریم بنده نواز
به من بی نوا ابوطالب

تا قیامت نمی کنم هرگز
حیدرت را رها ابوطالب

پسرت را منم همیشه غلام
تا ابد هر کجا ابوطالب

هم أبِ حیدری و هم احمد
پدر هل أتی ابوطالب

می روی، هر دو تا یتیم شوند
احمد و مرتضی ابوطالب

تازه رفته خدیجه از دنیا
نرو ای آشنا ابوطالب

خم شود بعد رفتنت قطعا
کمر مصطفی ابوطالب

رفتی و حرمت رسول شکست
بعد تو بارها ابوطالب

رفتی و در مدینه بعد نبی
فتنه ها شد به پا ابوطالب

رفتی و سوخت در دل آتش
بیت خیرالنسا ابوطالب

تو نبودی و بسته شد به طناب
دست شیر خدا ابوطالب

نوه ات رفت روی نیزه سرش
تشنه در کربلا ابوطالب

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۴۴
عبدالرقیه

چه خیری دارد این روضه، چه حالی، احسن الحال است
عزا و گریه بر موسی بن جعفر، خیرالاعمال است

هر آن کس زد صدا در زندگی، باب الحوائج را
علی رغم تمام مشکلاتِ خود، خوش اقبال است

کسی که اعتقادش بر شفای روضه اش سُست است
اساساً ریشه ی توحید و ایمانش پُر اشکال است

همین که نام او در خاطر بیمار می آید
طبیب از راه می آید، شفایش هم به دنبال است

همیشه کار سائل ها، تمنا از کریمان است
کریمان بینشان همواره بخشش، رسم و منوال است

زن بدکاره را با یک نظاره زیر و رو کرد و...
زن افتاده به سجده، نزد معبودش سبک بال است

کسی که عرشیان مشتاق بر پابوسی اش هستند
چرا منزلگهش بر خاک نمناک سیهچال است؟!

به لب خلصنی یا رب دارد و مانند صدیقه
نمی دانم چرا جسمش شبیه باغ آلاله است

چرا جسم نحیفش از رد شلاق گلگون شد؟!
چرا آخر عبای ریش ریش او لگدمال است؟!

چرا مولای ما افتاده گیر بددهانی پست؟!
چرا هر صبح و شب در دور آقا جار و جنجال است؟!

چگونه ساق پایش را شکسته سندی ملعون؟!
تکان که می خورد پایش، تمام روز بدحال است

چکیده اشک روضه بر لبِ خشکیده از زهرش
به یاد غربت لب تشنه ای در بین گودال است

مگر آخر چه شد در وقت غارت کردن ارباب؟!
به دست هر کسی یک تکه از پیراهن و شال است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی_ رمضان ۹۹

 

رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیله
رسیده با طمع بخشش از اله عقیله

به هر دری زدم و عبد سر به راه نبودم
مرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیله

گناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتد
اگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیله

مرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخ
قسم به حرمت والا و جایگاه عقیله

خوشا به حال شهیدان جان فدایی زینب
خوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیله

به یاد قلب سلیم مدافعان شهیدش
سلام می کنم امشب به بارگاه عقیله

به روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق است
حسین، ذکر لب ماست در پناه عقیله

نگو به مقتل ارباب، قتلگاه حسینی
که قتلگاه حسین است و قتلگاه عقیله

چه شد که این همه کعبِ سنان به پیکر او خورد؟!
مگر نبود کفیلش، نبود ماه عقیله؟!

اگرچه سنگ به پیشانی اش زدند ولی باز
ندید چشم کسی عجز و اشک و آه عقیله

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۵۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_  ۱۵ رجب ۹۸ حسینیه صنف لباس فروشها

آن بانویی که داشت نورش جلوه ی رب
آن بانویی که بود نامش زینتِ أب
آن بانویی که جلوه بخشیده به مکتب
در بستری بی سایه بان می سوخت در تب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

با صبرِ زهرایی حماسه آفریده
یک زن چگونه این همه غربت چشیده؟!
بی بی چه زجری بین نامحرم کشیده
در ازدحام دشمنانش شد معذب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

آن قدر بر دستش، نشانِ ریسمان دید
آن قدر داغ و روضه های بی کران دید
آن قدر در جسم عزیزانش، سنان دید
بر کعبه ی داغ و رزایا شد ملقب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

ای وای از داغِ چهل منزل اسیری
در شام، شرمنده شدن با سر به زیری
آیا شده با آستینت رو بگیری؟!
در شام و کوفه قامت او شد مورّب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

بزم شراب و زینب و چشمان پرخون
بودند آن جا کاش زیر چرخ گردون
یا زینبیون یا سپاه فاطمیون
بودند آن جا کاش یارانی مقرب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

دارد بساط گریه بر ارباب هر روز
یک سال و نیم آشفته و بی تاب هر روز
هم ناله می شد با رباب و آب هر روز
یاد حسینش، تشنه خوابیده است هر شب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

می دید در گودال غرق خون، تنش را
می دید با چشمان تر، جان کندنش را
می دید، دشمن می کِشد پیراهنش را
می دید جسمش می رود در زیر مرکب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

یاد حسین تشنه اش، وقت اجل کرد
یاد نظاره کردنش از روی تل کرد
پیراهن خونی دلبر را بغل کرد
جانش رسید از داغِ آن لب تشنه، بر لب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۰۱
عبدالرقیه

تربیت کردی مرا با مهر حیدر، سوختی
در دلم نور ولای فاطمه افروختی

از تو ممنونم برای نان پاک سفره ات
نوکری آل عصمت را به من آموختی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۵۱
عبدالرقیه

مهر و ولای آل علی در سبوی ماست

راه و مرام خامنه ای آبروی ماست

 

روز پدر رسیده و با شوق و اشتیاق

بوسه زدن به دست پدر آرزوی ماست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۳۹
عبدالرقیه

ماه رجب در پای سفره ازدحام است
چون سفره دارش اسوه ی اهل کرام است

تبریک ما را بر ابوطالب رسانید
آن عاشقی که احترامش مستدام است

بنت اسد فهماند بر اهل دو عالم
مولودِ کعبه، برکتِ بیت الحرام است

در هر فراز و هر فرود و هر بلایی
با مرتضی، احمد ازین پس هم کلام است

در عرش، مسجودِ ملائک شد همان که
روی زمین بر زخمِ ایتام، التیام است

آمد علی و قبله ی اهل یقین شد
بابای ما، حیدر امیرالمؤمنین شد

***

ماییم و بحر رحمتِ مواج حیدر
اهل کرم هستند هاج و واج حیدر

پیغمبران در سیر قربِ خود به الله
بودند در هر مرحله محتاج حیدر

دائم به طوف کعبه ی عشق و ولایش
مَستند با ذکر علی، حجاج حیدر

نعلینِ پُر وصله به پایش در کنارِ...
تکه حصیری بود تخت و تاج حیدر

معراج احمد گرچه در هفت آسمان بود
بوده کنار فاطمه، معراج حیدر

حبش برای هر عمل، شرط قبول است
بالاترین وصف علی، زوج البتول است

***

سوگند بر بیت الحرام و بر شکافش
کفر است هر راهی که باشد بر خلافش

سینه برایش چاک داده حق تعالی
تا که بگوید هست کعبه در طوافش

این حرف آغازینِ شأنِ قنبر اوست
آن قله که عمری است نامیدند " قافش"

زهدِ علی را هیچ مخلوقی نفهمید
حتی عبای وصله دار و پشم بافش

شیران خون ریز عرب در بین میدان
انکار می کردند خود را در مصافش

رو کرد در هر معرکه، دستِ دغل را
انداخت از رونق علی، لات و هبل را

***

هر عاشقی، یک بار مهمان نجف شد
در کل عمرش مست سلطان نجف شد

آدم کنار نوح، در بین ملائک
عمری است با عزت نگهبان نجف شد

حِصن حصین نوکران آل عصمت
در سایه سار صحن ایوان نجف شد

باده برای شیعیان شد حوض کوثر
ساقی علی و صحن میخانه نجف شد

از مادریِ فاطمه، از رحمت او
یک عمر رزق نان ما، نان نجف شد

در نیمه ی ماه رجب مست لقاییم
یا ذالکرم، دلتنگ صحن کربلاییم

***

بنت اسد آمد، به دستش قرص ماهش
شوق ابوطالب عیان شد با نگاهش

طفل میان گاهواره آیه می خواند
" قَد أفلَحَ..." می خواند با صوت إلهش

پیغمبر آمد سوی حیدر، کل عالم...
تعظیم کردند آن زمان بر پیشگاهش

بوسه به لب های علی می زد پیمبر
قاری قرآن هست و آخر جایگاهش

اما حسین آن لحظه که قرآن به لب داشت
چوب و سنان می خورد بین قتلگاهش

تا تکه دندانش شکست و بر زمین خورد
بالای مقتل خواهرش با سر زمین خورد

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۴۹
عبدالرقیه

خاک در قنبرم، حیدری ام حیدری
ریزه خور این درم، حیدری ام حیدری

رزق به دستان اوست، ساقی و صاحبْ سبوست
مست میِ کوثرم، حیدری ام حیدری

از دم قالوا بلىٰ، با کرم مرتضی
فاطمه شد مادرم، حیدری ام حیدری

اصلِ اصول خداست ، نفسِ رسول خداست
شیعه ی پیغمبرم، حیدری ام حیدری

به چه مبارک شده، با خط خوش حک شده
بر روی انگشترم، حیدری ام حیدری

مِهر علی منجلی است، حجت سید علی است
پشتِ سر رهبرم، حیدری ام حیدری

هرکه بپرسد مرا، کیست تو را ناخدا؟
نام علی می برم، حیدری ام حیدری

راه و مسیرم علی است، نور ضمیرم علی است
نعره کشد باورم، حیدری ام حیدری

قهر کند یا عطا، درد دهد یا شفا
هر چه دهد می خرم، حیدری ام حیدری

حب علی آبروست، صحن نجف آرزوست
در به در حیدرم، حیدری ام حیدری

ذکر علی چون عسل، شد سخنم از ازل
تا نفس آخرم، حیدری ام حیدری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۵۷
عبدالرقیه

یا فاطمه معصومه اطلبنا بزیارتک

 

از غربتت این روزها، جانم به لب آمد

عرض ارادت کم شد و قحطِ ادب آمد

 

کهف الوری بودی و ما در خانه ها ماندیم

دور از شما، انواع بیماری و تب آمد

 

دجال ها گفتند بیماری است، برگردید

زاهد مردد ماند و از صحنت عقب آمد

 

جان را فدایت می کنیم، امروز اما نه !!!

از وعده های بی عمل، جان در عجب آمد

 

عاشق نخوانم که خجالت می کشم بانو

دیدی اگر من را بگو دنیاطلب آمد

 

ماه رجب ماه تشرف بر کریمان است

دشمن دقیقا با هدف، ماه رجب آمد

 

بستند درب روضه ها را، درب برکت را

نور از میان شهر رفت و رنگ شب آمد

 

مرده است ایمان های مستحکم، حرم خالی است

از غربتت این روزها، جانم به لب آمد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۴۰
عبدالرقیه

در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب

از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علی است راغب

تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب

معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب

از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب

در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب

تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب

من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب

یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب

حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب

شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب

مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب

بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید
می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۱۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ اول رجب ۹۸

نور، در پرده ماند و شب آمد
جانِ دل مردگان به لب آمد

برسانید بر سرای امام

عبدِ عاصی و بی ادب آمد

جلو افتاده پیش مولایش
هر که در معصیت، عقب آمد

کی شود تا جهان نظاره کند
دلبری فاطمی نسب آمد

بندگان سفره ی کرم پهن است
ماهِ پر برکت رجب آمد

یا مَن أرجُوه... یا علی مددی
سائلی مرتضی طلب آمد

تا دم یاعلی به لب گفتم
بر لبم مزه ی عنب آمد

ظرف دل را نجف فرستادم
مِس فرستادم و ذَهَب آمد

از علی خیر را طلب کردم
برترین فعل مستحب آمد

دلِ من رفت کربلایِ حسین
رحمت مستدام رب آمد

مادری گفت: فابک لِلمظلوم
سینه ی ما به تاب و تب آمد

هر چه سنگ و سنان و خنجر بود
به سوی شاه تشنه لب آمد

نیزه داری زمان تسبیحش
سوی ارباب، با غضب آمد...

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۰۷:۴۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

با خطا خون به دل پاک جنابش کردم

چقدر با طمعِ نفس، عذابش کردم

 

چشم او شاهد رسوایی من بود ولی

کمتر از دیده ی یک طفل حسابش کردم

 

سحر و نافله و حال بکایم چه شدند؟!

حال خوش داشتم، از جهل خرابش کردم

 

نه که دل از منِ رسوا بکند، نه هرگز

او مرا خواند ولی باز جوابش کردم 

 

نام زیبای علی را ز همان روز ازل

بر روی سینه ی خود کندم و قابش کردم

 

تا حرم رفتم و در صحن نجف، حیدر را

پدر و حضرت رزاق خطابش کردم

 

کربلا هر شب جمعه، سحرش غوغایی است

بازهم یادی از آن لحظه ی نابش کردم

 

توبه و چشم ترم را نپذیرفت خدا

تا که با گریه بر ارباب مُجابش کردم

 

روضه ی نیمه شبم را به عنایاتِ حسین

نذر بانوی وفا، نذر ربابش کردم

 

 حرمله نعره نکش، کودک من خوابیده

با مکافات در این همهمه خوابش کردم

 

 مُردم و زنده شدم تا که پس از رفتن او

مشت من تر شد و در نهر، پُر آبش کردم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۸ ، ۰۷:۱۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه دوم ۹۸

همه خوابند، فقط چند نفر بیدارند
چند تن جای همه دلهره و غم دارند

داغ سنگین که شود، پیر شدن هم دارد
خانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم دارد

هر که یک گوشه از این خانه عزادار شده است
جای جایِ حرم فاطمه گلدار شده است

خانه از بوی گل یاس معطر مانده
روی دستاس رد پنجه ی مادر مانده

سرخ شد پلک علی بس که جراحت می دید
آسمان سوخت دلش وقت غروب خورشید

آب می ریخت ولی آب دگرگون می شد
نه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شد

داغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت است
وای بر بازوی او رد غلافی سخت است

حق تعالی جلوی چشم جهان پرده کشید
تا علی دست به بازوی ورم کرده کشید

دست از غسل کشید و ولی الله نشست
همه دیدند قد حیدر کرار شکست

سر به دیوار زد و ناله زد از عمق وجود
فاطمه کاش علی ثانیه ای زنده نبود

داشت کل بدن شیر خدا می لرزید
پیکر فاطمه را بین کفن می پیچید

داغ ها را به دلش ریخت و مسکوت گذاشت
بدنی ناحله را داخل تابوت گذاشت

بچه هایی که ازین داغ سراسر دردند
آستین بین دهان گریه فقط می کردند

بدنش را چه غریبانه ز خانه بردند
طبق فرموده ی صدیقه شبانه بردند

اشک، چشمان حسن را سر کوچه پر کرد
یادی از خاکِ نشسته به روی چادر کرد

یادش آمد وسط کوچه چه آمد به سرش
بار شیشه به زمین خورد به پیش نظرش

دست بر بند کفن، با دلِ پُر صبر گذاشت
پدر خاک تن فاطمه در قبر گذاشت

خوب شد تا که علی فاتحه بر فاطمه خواند
خوب شد دفن شد این پیکر و بر خاک نماند

خوب شد خنده به چشم تر اطفال نشد
خوب شد هیچ کسی داخل گودال نشد

خوب شد تشنه لبی ناله نزد وا عطشا
وای از تشنگی تشنه لب کرب و بلا...

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۲۰:۴۸
عبدالرقیه

کار نکن، فاطمه جان غم به دلم بار نکن
جان علی، پیش علی تکیه به دیوار نکن

امن نبوده حرمم، جرم علی را تو ببخش
تا که رَوی از بر من، این همه اصرار نکن

نان نپز و درد نکش، دست به دستاس نزن
مرد خودت را به خودت باز بدهکار نکن

با غم جانکاه نرو، آه نرو، راه نرو
چادر خاکی شده را، چادر گلدار نکن

من چه کنم تا که بر این غمکده جارو نکشی؟!
خاک نکن، پاک نکن، چشم مرا تار نکن

با پر زخمی به سر زینب خود شانه نزن
بین پر زخمی خود، درد تلمبار نکن

زار و گرفتار نمان، خیره به مسمار نمان
آبرویم را بخر و حال مرا زار نکن

چشم ورم کرده ی تو قاتل جان علی است
روی نگیر از من و این حادثه انکار نکن

داغ پی داغ رسد، بقچه چرا باز شده؟!
پای کفن ضجه نزن، گریه ی بسیار نکن

پیرهن بافته ات، کار کفن را بکند
روضه ی گودال نخوان، صحبتِ اسرار نکن

هر دوی ما بعد نبی روزه ی غم داشته ایم
جام لقا سر نکش و فاطمه افطار نکن

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۴۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی شب دوم فاطمیه دوم

در مقامی که نبی مستِ خصال زهراست
نور توحیدی حق، وصف جمال زهراست

فخر حیدر به همین همسر زهرا شدن است
همنشینیِ علی، اوج کمال زهراست

لیلة القدر که بهتر ز هزاران ماه است
تابشِ کوچکی از روح زلال زهراست

همه ی هستی خود را به فقیران بخشید
زیور و زینت این خاک، وبال زهراست

فاطمه کوکبِ دُرّی است در افلاک رسول
أنتِ مِنّیِ نبی، شرح جلال زهراست

می چشد از نفسش ختم رسل، عطر بهشت
روح معراج نبی، حب وصالِ زهراست

ما اگر پای ولی تا دم آخر ماندیم
اثر تربیت و نان حلال زهراست

هر کسی مهر علی داشت، مدالش دادند
سینه ی سوخته با میخ، مدال زهراست

نور سرخی که به چشمان علی تابیده
نور خورشید رخِ رو به زوال زهراست

بر بهارش چقدر رنگ خزان پاشیدند
قاتل جان علی، قد هلال زهراست

****

صورت و بازو و پهلوی کبودش گویاست
منشأ روضه ی جانسوز سه ساله زهراست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۳۹
عبدالرقیه

وابسته است مسجد و منبر به فاطمه
رکن تمام دین شده باور به فاطمه

تنها نه این که جن و ملک خادمش شدند
خدمت کنند مریم و هاجر به فاطمه

درهای آسمان به رویش باز شد سریع
هر دم رسید سائلِ مضطر به فاطمه

دنیا شده است، فاطمه ریحانةُ النبی
عقبی، بهشت هست معطر به فاطمه

حتی دو چشم دشمن او دید روز و شب
کل مدینه بود منور به فاطمه

هر جا که کار سخت شد و فتنه پا گرفت
بوده همیشه دیده ی رهبر به فاطمه

وابسته است نزد خداوندِ ذوالجلال
کار شفاعت همه، محشر به فاطمه

حتی مقربینِ خدا بین انبیاء
محتاج می شوند در آخر به فاطمه

دلتنگِ یار می شد و محتاج و تشنه بود...
روزی سه بار دیده ی حیدر به فاطمه

نامرد، روزگار چه کرده که هاج و واج
خیره شده است فاتح خیبر به فاطمه؟!

از در مپرس، هر چه کشیدیم از در است
بدجور خورد ضربه ی آن در به فاطمه

مُردند شیعیانِ امیر عرب مگر؟!
باید که دومی بزند سر به فاطمه؟!


****

آن نیزه ای که خورد به پهلو عیان نمود
رفته شهادتِ علی اکبر به فاطمه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۲۰:۰۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ فاطمیه دوم ۹۸

چه شد که مجتبی دگر به جز غم و فغان نداشت؟!
چه دیده بود در گذر، تحمل بیان نداشت؟!

چه حالتی است؟! آسمان چرا به خاک می کشد؟!
رشیده ی علی که قد و قامتی کمان نداشت!

چگونه خورد بر زمین که وقت پا شدن فقط
به خاک پنجه می کشید و در بدن توان نداشت

مگر چگونه ضربه خورده بود؟! بعدِ چند ماه
شبی خلاصی از هجوم درد استخوان نداشت

کسی که نان سفره ها نتیجه ی دعاش بود
دگر به بازویش توان پختِ قرص نان نداشت

چرا به جست و جوی گوشواره اش نشسته بود؟!
عزیز مصطفی دو چشم تار، بی گمان نداشت

به هر طریق پا شد و تکاند خاک چادرش
برای رفتنِ به خانه بیش از این زمان نداشت

به روی صورتش کشیده بود گل، حجاب را
چرا که تابِ دیدنش، نگاه باغبان نداشت

حسن به سینه ریخت این مصیبت عظیم را
از آن زمان دگر به جز دو چشم خون فشان نداشت

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۰۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ فاطمیه اول ۹۸

فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی است
روضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی است

آن قدر نامش بها دارد میان شاعران
نام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی است

هر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شود
حب زهرا، برترین کردار اهل بیتی است

مهر زهرا را علی در سینه ی ما ریخته
دل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی است

این که بر همسایه می بخشید نان خانه را
گوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی است

حاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهبرش
فاطمه، الگوی این سردارِ اهل بیتی است

گریه بر زهرای مرضیه عمومی نیست، نه
کار چشمان تر ما، کارِ اهل بیتی است

روضه را مستوره باید خواند، دستم بسته است
روضه ی صدیقه از اسرار اهل بیتی است

ماجرای غسل زهرا... ماجرای بازویش...
ماجرای روضه ی دشوارِ اهل بیتی است

روی نیلی و کبود فاطمه، تا روز حشر
بغض هر دلداه و غم خوارِ اهل بیتی است  

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۸ ، ۰۵:۴۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ فاطمیه اول ۹۸

با ضرب پا افتاد گل، گلزار خونی شد
در بی هوا پرتاب شد، دیوار خونی شد

خیلی نمی دانم چه پیش آمد ولی ناگاه
گل غرقِ خون شد، تیزیِ مسمار خونی شد

وقتی دو دستش بسته شد با ریسمان صبر
چشم پر آب حیدر کرار خونی شد

از بس فشار آمد به بار شیشه ی آن گل
روی سپید غنچه اش انگار خونی شد

بالقوه محسن یک حسین و یک حسن بوده
بالفعل در راه علی، آن یار خونی شد

تا سِرّ مُستودع فدا شد فضه راهی شد
بال و پر آن مَحرم اسرار خونی شد

در کربلا جسم حسین آن قدر زخمی بود
هم پیرهن، هم شال، هم دستار خونی شد

از بس که با کینه به جسمش نیزه را جا کرد
حتی لباس و دستِ نیزه دار خونی شد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۸ ، ۱۲:۱۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

ای بی نیاز، وصف مرا جز نیاز نیست
جز رحمتت، گناه مرا چاره ساز نیست
 
آلوده آمدم... چه کسی گفته یا کریم
بابِ انابه رو به گنهکار باز نیست؟!
 
ناشُکر بوده ام همه ی عمر، عفو کن
دیگر زبان من به جهالت دراز نیست
 
می خواستی که بنده و هم صحبتت شوم
شرمنده ام اگر که نمازم، نماز نیست
 
آرامشی که در نجف و خاک حیدر است
در خاک هیچ ناحیه حتی حجاز نیست

بر سر درِ دلم که پر از مهر حیدر است
غیر از لوای فاطمه در اهتزاز نیست
 
وقتی که نان سفره ی ما نان فاطمه است
دیگر به نان مردم عالم نیاز نیست

در هیچ مسلکی، زدنِ دختر رسول
در روزهای سخت فراقش، مُجاز نیست

بر قلب زار و زخمی زهرای مرضیه
چون ذکرِ یاحسین، دمی دلنواز نیست

هر قدر هم که روضه بخوانیم، روضه ای...
مانند سوز تشنگی اش، جان گداز نیست

تشنه لبی که تابِ تکان خوردنش نبود
با سنگ و نیزه زخم زدن، امتیاز نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۹:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم مطهر سید الکریم_ دی ماه ۹۸

هق هقِ کودک که از سینه بر آید
روی سرش دست لطفِ پدر آید

جام علی می دهد باده ی نابش
عبد چو شرمنده با چشم تر آید

کوهِ عمل بی علی هیچ نیرزد
ذره به مِهر علی در نظر آید

کاش همین نیمه شب، بر دل زارم...
از حرم مرتضی یک خبر آید

شیعه اگر مضطری، قصد نجف کن
در نجفش غصه و غم به سر آید

در حرمش باش تا روضه بخوانیم...
از غمِ خیرالنساء، تا سحر آید

باز می آید بوی هیزم و آتش
باز بوی چادری شعله ور آید

کاش که در، بر سر و سینه نگیرد
کاش که بی دردسر میخ، درآید

****

تیزی مسمار شد تیزی نیزه
کرب و بلا خواهری خون جگر آید

از تنِ یک بی کفن نیزه در آرد
نیزه که بیرون شود، دردسر آید

تا که بلندش کنند از تن بی سر
کعب نیِ دشمنان با تشر آید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۸ ، ۰۶:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها _ شهادت حضرت ۹۸

غم دیدی و غربت چشیدی صبر کردی
هجران چشیدی، زجر دیدی صبر کردی

از داغ دوری پدر، قدت کمان شد
از غربتِ زندان شنیدی، صبر کردی

هر دفعه دلتنگِ رضا جانت که بودی...
چون شمعِ گریانی چکیدی، صبر کردی

عزم سفر کردی، بلا دیدی در این راه
با شوقِ این که می رسیدی، صبر کردی

در ساوه خویشان را به خون دیدی، بمیرم
زهرِ جفا را سر کشیدی، صبر کردی

تا شهر قم رفتی به عشاقت رسیدی
بینِ مریدان با امیدی صبر کردی

تا قم رسیدی، یادِ زینب گریه کردی
پیراهن از داغش دریدی، صبر کردی

گفتی چگونه عمه در داغ حسینت
تا قتلگاهِ او دویدی صبر کردی؟!

مانند گل دانه به دانه با دل خون
از پیکرش سر نیزه چیدی، صبر کردی

در شام، وقتی چادرت می سوخت، دورت...
نه یار بود و نه مریدی، صبر کردی

جای تمام بچه ها شلاق خوردی
از دردِ کعبِ نی خمیدی، صبر کردی

تا روز آخر روضه های کربلا را
در سینه ی ما پروریدی، صبر کردی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۲۱:۳۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها _ شهادت حضرت ۹۸

بیشتر آن چه که در فرقه ی ما مرسوم است
سائلی کردنِ از فاطمه ی معصومه است

دختر بابِ حوائج شدنش حکمت داشت
چون کریمه شد و بر باب کرم موسوم است

چه مقامی است که معصوم "فداها..." گوید؟!
شأن او شأن امام است که نامعلوم است

اوج خوشبختی ما کلبِ سرایش شدن است
هر کسی نیست سگِ فاطمه، بختش شوم است

چهارده نور به دل دارم و این بانو هم
خواهر حضرت خورشید در این منظومه است

نام زوار حریمش که بهشتی شده اند
در میان صحف مادر او مرقوم است

هر کسی عرض ارادت به مقامش نکند
از عنایات غریب الغربا محروم است

روز محشر به محبش برسد دار نعیم
سهم هر کس نشود نوکر او زقوم است

حرمش جلوه به فردوس برین خواهد داد
جنتِ بی حرمش باغچه ای موهوم است

سال ها دوری بابا و برادر دیدن...
گوشه ای از غم و دردِ دل این مظلومه است

در غریبی زیادش فقط این نکته بس است
شیعیانش نشنیدند که او مسموم است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۱۱:۳۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

عبدی خطاکارم، مولایَ یا مولای
شرمنده ای زارم، مولای یا مولای

ماندم به چشم تر، خسته شدم دیگر
از نفسِ بیمارم، مولای یا مولای

تو صاحب رحمت، من صاحب درد و...
غم های بسیارم، مولای یا مولای

بی تو گرفتارم، بی ارزش و خوارم
بر خویش مگذارم، مولای یا مولای

چندی است بی تابم، با گریه می خوابم
میل نجف دارم، مولای یا مولای

از مسجد کوفه، یک عمر می آید
آوایِ دلدارم "مولای یا مولای"

آخر می افتد بر، روی علی یک شب
این دیده ی تارم، مولای یا مولای

اصلا چه می دانم؟! شاید همین لحظه...
آمد به دیدارم، مولای یا مولای

در هر شب جمعه، دلتنگ ارباب و...
صحن علمدارم، مولای یا مولای

بر ناله ی زهرا، بر دلبری تنها
عمری گرفتارم، مولای یا مولای

تشنه زمین افتاد، نیزه تکانش داد
گریان بر آن یارم، مولای یا مولای

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۰۶:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

سائلم، مستجیرِ نیمه شبم
دلهره دارم و به تاب و تبم

توبه ام بارها عقب افتاد
بس که سرگرمِ شهوت و غضبم

بی ادب بودنِ مرا تو ببخش
آمدم تا خودت کنی ادبم

خیرِ خود را خودم نمی فهمم
هر چه خیر است از تو می طلبم

پیر راه من است ابوطالب
تا ابد دشمن ابولهبم

جز برای علی نمی میرم
مست از جام چشمه ی رجبم

خواستم چون سگِ نجف بشوم
دیدم از هر جهت از او عقبم

فاطمه می شود دعاگویم
تا حسین است ذکر روی لبم

سیّدی تشنه ی یک آغوشم
فرض کن من بُریر یا وهبم

سال ها بی قرار و گریه کنِ...
روضه های عقیلةُ العربم

یک زن و این همه بلای عظیم؟!
یک زن و قتلگاه؟! در عجبم...

محمدجواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۸ ، ۰۶:۱۷
عبدالرقیه

کشته ی محزون کجا و کشته ی دلخون کجا؟!

حضرت نرجس کجا و جعده ی ملعون کجا؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۸ ، ۱۲:۳۳
عبدالرقیه

چند صباحی بمان، یا حسن عسکری
بار مبند ای جوان، یا حسن عسکری

لحظه ی دردسرت، آمده بالاسرت
مهدیِ صاحب زمان، یا حسن عسکری

شکرِ خدا در گذر، حضرت نرجس ندید
دست تو در ریسمان، یا حسن عسکری

تشنه لب سامرا، ماه ربیعت چرا
گشته شبیه خزان؟! یا حسن عسکری

در دل زهرایی ات، خاطره ی محسنش
ریخته داغی گران یا حسن عسکری

داغِ دلت این شده، از غم محسن شده...
فاطمه، قامت کمان، یا حسن عسکری

رنگِ رخت را عجیب، زهر بهم ریخته
تشنه لبی بی گمان، یا حسن عسکری

خورد اگر ظرف آب، بر لب و دندان تو
نیست ولی خیزران... یا حسن عسکری

گرچه لبت سوخته، پنجه مکش روی خاک
شد پسرت نیمه جان، یا حسن عسکری

راحت ازین پس بخواب، نیست دگر پاسبان
خسته ای از پادگان یا حسن عسکری

در وسط قتلگاه، جد شما مانده بود...
تشنه و بی سایه بان یا حسن عسکری

آه که از هر طرف، بر بدنش می زدند
سنگ، زمانِ اذان یا حسن عسکری

خورد تکان آسمان، تا که سنان با سنان
داد تنش را تکان، یا حسن عسکری

خوب شد اصلا نبود آخرِ این ماجرا
دور و برت ساربان، یا حسن عسکری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۸ ، ۲۰:۱۴
عبدالرقیه

نرفته غربتش از یاد، یا رسول الله
ز داغ فاطمه فریاد، یا رسول الله

به ضربه ای درِ آتش گرفته با مسمار
به روی دخترت افتاد یارسول الله

****

چه شد که حُرمت این بیت، در مدینه شکست؟!
درِ حریمِ الهی به خشم و کینه شکست

چه شد وصیتِ بر دوستی به اهل کسا؟!
سه روز بعد شما استخوان سینه شکست

***

پیام غربت او شد به عاشقان ابلاغ
که پر کشید پرستو نیامده از باغ

شکست شاخه و افتاد سِرّ مُستَودع
نشست فاطمه بر خاک، آه از این داغ

***

برای دفن، تنش دستِ خادمه مانده
به گاهواره ی او خیره فاطمه مانده

می آید آخرِ سر روز دادخواهیِ او
به روز حشر نخستین محاکمه مانده

***

ندید چشم فلک رحمت نگاهش را
ندید چهره ی معصوم و بی گناهش را

اگرچه منزلتش هم تراز معصوم است
هنوز شیعه نفهمیده جایگاهش را

***

دل امام زمان در مصیبتش خون است
هر آن که حرمت او را شکست ملعون است

تن مطهر این میوه ی بَنِی الزَّهرا
در آستانه ی بیت بتول مدفون است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۱۴:۵۸
عبدالرقیه

قال الرضا علیه السلام:  إِنَّ یَوْمَ قَتْلِ اَلْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا أَرْضُ کَرْبَلاَءَ أَوْرَثَتْنَا اَلْکَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى یَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ اَلْبَاکُونَ فَإِنَّ اَلْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ ۳۰ صفر ۹۸

 

بر روی خاک بال و پرت می کشی چرا؟!
با اشک، سرمه بر نظرت می کشی چرا؟!

با تو چه کرده زهر که رنگت پریده است
اینقدر آه از جگرت می کشی چرا؟!

بیرون زدی ز کاخ و نشستی به روی خاک
پنجه به خاکِ دور و برت می کشی چرا؟!

مانند بچه مرده فقط داد می زنم
داری عبا به روی سرت می کشی؟! چرا؟!

در هر قدم، دوبار می افتی به روی خاک
تا حجره جسمِ محتضرت می کشی چرا؟!

گریه نکن، مپیچ به خود، تشنه می شوی
کار از دو چشمِ شعله ورت می کشی چرا؟!

از حال می روی به سر و صورتت نزن
عکسِ غلاف در گذرت می کشی چرا؟!

تا حجره آمدی، در و دیوار روضه خواند
وقتِ ورود، تیزی مسمار روضه خواند

چشمت اگرچه تار ولی روی یار دید
خواهر نبود محضرت اما پسر رسید

قربان پلکِ زخمی ات از ماتمِ حسین
بر خاک حجره باز نمِ گریه ات چکید

سنگی به قصد بوسه زدن بر رُخت نخورد
آمد جواد و از رُخت ای ماه بوسه چید

پیراهنت دریده نشد بین گرگ ها
بالاسرت عزیزِ دلت، پیرهن درید

قلبت به یاد روضه ی اربابِ بی کفن...
وقتِ وداع با پسرش، تند می طپید

آمد حسین با سر زانو، نفس زنان
وقتی علی به روی زمین داد می کشید

صورت به صورت پسرش زار می زد و...
با چشم خیس هلهله و خنده می شنید

پاشیده بود میوه ی قلبش به زیر پا
تکه به تکه چید علی را روی عبا

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۸ ، ۰۹:۵۵
عبدالرقیه