سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۲۷ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا :: 6- محمد جواد شیرازی» ثبت شده است

کار نکن، فاطمه جان غم به دلم بار نکن
جان علی، پیش علی تکیه به دیوار نکن

امن نبوده حرمم، جرم علی را تو ببخش
تا که رَوی از بر من، این همه اصرار نکن

نان نپز و درد نکش، دست به دستاس نزن
مرد خودت را به خودت باز بدهکار نکن

با غم جانکاه نرو، آه نرو، راه نرو
چادر خاکی شده را، چادر گلدار نکن

من چه کنم تا که بر این غمکده جارو نکشی؟!
خاک نکن، پاک نکن، چشم مرا تار نکن

با پر زخمی به سر زینب خود شانه نزن
بین پر زخمی خود، درد تلمبار نکن

زار و گرفتار نمان، خیره به مسمار نمان
آبرویم را بخر و حال مرا زار نکن

چشم ورم کرده ی تو قاتل جان علی است
روی نگیر از من و این حادثه انکار نکن

داغ پی داغ رسد، بقچه چرا باز شده؟!
پای کفن ضجه نزن، گریه ی بسیار نکن

پیرهن بافته ات، کار کفن را بکند
روضه ی گودال نخوان، صحبتِ اسرار نکن

هر دوی ما بعد نبی روزه ی غم داشته ایم
جام لقا سر نکش و فاطمه افطار نکن

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۴۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

به یک جمله بده بر قلب این دلداده تسکینی
به لبخندی خلاصم کن ازین هجران و غمگینی

تمام عمر با فکر و خیالت رفت، تا شاید
دمی هم صحبتت باشم، عجب رؤیای شیرینی

کنار من نشستن کسر شأنت بود اما گاه
نمی افتد مگر راه کریمان سوی مسکینی

جوانی رفت و گفتم وقت پیری محضرت باشم
ولیکن زنده می مانم، نمی دانم، چه تضمینی؟!

همه نوکر شدیم و روضه برپا کرده ایم آقا
به این امید تا شاید میان روضه بنشینی

"شنیدن کی بود مانند دیدن" آن چه را یک عمر
شندیم از مصیبت های این ایام، می بینی

علی مأمور بر صبر است و زهرا راهی میدان
چه صبر سخت و دشواری، عجب اندوه سنگینی

تصور کن ولی الله با چشمان خود باید
ببیند می خورد بر روی گل، سیلیِ گلچینی

سقیفه ریشه بود و نینوا محصول آن ریشه
شهید جهل امت شد، امام و پایه ی دینی

صدای تشنه ای از گودی گودال بالا رفت
میان هجمه ی سرنیزه های رو به پایینی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۲۸
عبدالرقیه

وابسته است مسجد و منبر به فاطمه
رکن تمام دین شده باور به فاطمه

تنها نه این که جن و ملک خادمش شدند
خدمت کنند مریم و هاجر به فاطمه

درهای آسمان به رویش باز شد سریع
هر دم رسید سائلِ مضطر به فاطمه

دنیا شده است، فاطمه ریحانةُ النبی
عقبی، بهشت هست معطر به فاطمه

حتی دو چشم دشمن او دید روز و شب
کل مدینه بود منور به فاطمه

هر جا که کار سخت شد و فتنه پا گرفت
بوده همیشه دیده ی رهبر به فاطمه

وابسته است نزد خداوندِ ذوالجلال
کار شفاعت همه، محشر به فاطمه

حتی مقربینِ خدا بین انبیاء
محتاج می شوند در آخر به فاطمه

دلتنگِ یار می شد و محتاج و تشنه بود...
روزی سه بار دیده ی حیدر به فاطمه

نامرد، روزگار چه کرده که هاج و واج
خیره شده است فاتح خیبر به فاطمه؟!

از در مپرس، هر چه کشیدیم از در است
بدجور خورد ضربه ی آن در به فاطمه

مُردند شیعیانِ امیر عرب مگر؟!
باید که دومی بزند سر به فاطمه؟!


****

آن نیزه ای که خورد به پهلو عیان نمود
رفته شهادتِ علی اکبر به فاطمه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۲۰:۰۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ فاطمیه دوم ۹۸

چه شد که مجتبی دگر به جز غم و فغان نداشت؟!
چه دیده بود در گذر، تحمل بیان نداشت؟!

چه حالتی است؟! آسمان چرا به خاک می کشد؟!
رشیده ی علی که قد و قامتی کمان نداشت!

چگونه خورد بر زمین که وقت پا شدن فقط
به خاک پنجه می کشید و در بدن توان نداشت

مگر چگونه ضربه خورده بود؟! بعدِ چند ماه
شبی خلاصی از هجوم درد استخوان نداشت

کسی که نان سفره ها نتیجه ی دعاش بود
دگر به بازویش توان پختِ قرص نان نداشت

چرا به جست و جوی گوشواره اش نشسته بود؟!
عزیز مصطفی دو چشم تار، بی گمان نداشت

به هر طریق پا شد و تکاند خاک چادرش
برای رفتنِ به خانه بیش از این زمان نداشت

به روی صورتش کشیده بود گل، حجاب را
چرا که تابِ دیدنش، نگاه باغبان نداشت

حسن به سینه ریخت این مصیبت عظیم را
از آن زمان دگر به جز دو چشم خون فشان نداشت

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۰۳
عبدالرقیه

در دلی و در جانی، قاسمِ سلیمانی
مست جام ایمانی، قاسم سلیمانی

پای رحمت حیدر، پای سفره ی مادر
فاطمیه مهمانی، قاسم سلیمانی

بر لب ملک اسمت، گریه کرده بر جسمت
رهبرِ خراسانی، قاسم سلیمانی

ای غریبِ از میهن، شد سرت جدا از تن
ای شهید قربانی، قاسم سلیمانی

ای علم به دوشِ یار، یاعلی بگو سردار
با نوای طوفانی، قاسم سلیمانی

شد به ذکر یا زهرا، انتقام سخت ما
از عدو به آسانی، قاسم سلیمانی

شیر لشکر زینب، تا ابد در این مکتب
عزت شهیدانی، قاسم سلیمانی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۸ ، ۰۷:۰۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ فاطمیه اول ۹۸

فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی است
روضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی است

آن قدر نامش بها دارد میان شاعران
نام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی است

هر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شود
حب زهرا، برترین کردار اهل بیتی است

مهر زهرا را علی در سینه ی ما ریخته
دل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی است

این که بر همسایه می بخشید نان خانه را
گوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی است

حاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهبرش
فاطمه، الگوی این سردارِ اهل بیتی است

گریه بر زهرای مرضیه عمومی نیست، نه
کار چشمان تر ما، کارِ اهل بیتی است

روضه را مستوره باید خواند، دستم بسته است
روضه ی صدیقه از اسرار اهل بیتی است

ماجرای غسل زهرا... ماجرای بازویش...
ماجرای روضه ی دشوارِ اهل بیتی است

روی نیلی و کبود فاطمه، تا روز حشر
بغض هر دلداه و غم خوارِ اهل بیتی است  

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۸ ، ۰۵:۴۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه ۹۸

در لجن زار معاصی، از بها افتاده ایم
دور از مولای خود در تنگنا افتاده ایم

راه را گم کرده و بیراهه دائم می رویم
در غل و زنجیرِ اوهام خطا افتاده ایم

کیست بیچاره تر از ما بندگان بی پناه؟!
از امام عصر، از مولا جدا افتاده ایم

برکت از اموال مردم رفت، مشکل از کجاست؟!
گیرِ مال شبهه و مال ربا افتاده ایم

رنگ ایمان رفته از این شهر، تقوا رفته است
وای بر ما... شاید از چشم خدا افتاده ایم

منتقم، خون شهیدان ریخت، دیگر العجل
با امید فتح در راه شما افتاده ایم

با تمام غصه ها، از رحمت صاحب زمان
در پناه خیمه ی خیرالنسا افتاده ایم

هیچ کس ما را زمین افتاده در دنیا ندید
در نجف تنها به پای مرتضی افتاده ایم

فاطمیه آمد و ما هم به حالِ گریه بر...
چادری که ماند زیر دست و پا افتاده ایم

یاد آن ساعت که در افتاد روی فاطمه
یاد مظلومیت آل عبا افتاده ایم

یاد درد سینه ی زهرا میان بسترش
یاد آن مظلومه بر حال بکا افتاده ایم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۸ ، ۱۵:۱۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ فاطمیه اول ۹۸

با ضرب پا افتاد گل، گلزار خونی شد
در بی هوا پرتاب شد، دیوار خونی شد

خیلی نمی دانم چه پیش آمد ولی ناگاه
گل غرقِ خون شد، تیزیِ مسمار خونی شد

وقتی دو دستش بسته شد با ریسمان صبر
چشم پر آب حیدر کرار خونی شد

از بس فشار آمد به بار شیشه ی آن گل
روی سپید غنچه اش انگار خونی شد

بالقوه محسن یک حسین و یک حسن بوده
بالفعل در راه علی، آن یار خونی شد

تا سِرّ مُستودع فدا شد فضه راهی شد
بال و پر آن مَحرم اسرار خونی شد

در کربلا جسم حسین آن قدر زخمی بود
هم پیرهن، هم شال، هم دستار خونی شد

از بس که با کینه به جسمش نیزه را جا کرد
حتی لباس و دستِ نیزه دار خونی شد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۸ ، ۱۲:۱۶
عبدالرقیه

دانلود فیلم شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

در بیت مکرم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی_ ۹۸/۱۰/۱۴

قسم به جلوه ی ایمان و عصمت زهرا

بیا که شاد شود قلب حضرت زهرا

 

گناهکاری ما را ببخش آقا جان

به حرمت نظر لطف و رحمت زهرا

 

دعا برای محبین خود به لب داری

میان نافله ات، طبق عادت زهرا

 

شعاع نور بصیرت به ما عنایت کن

از آفتاب رفیع بصیرت زهرا

 

رسیده ایم که ما را علی شناس کنی

به پای مکتب درس ولایت زهرا

 

کمی به ما بچشان مزه ی عبادت را

قسم به گریه ی وقت عبادت زهرا

 

هزار شیر، چنان قاسمِ سلیمانی

گرفته اند شجاعت، ز غیرت زهرا

 

به خون خویش تپید و به شعله سوخت ولی

رسید با پرِ خونی به خدمت زهرا

 

اجازه هست شریک غم شما بشویم؟

برای ناله زدن در مصیبت زهرا

 

چه شد که اهل مدینه پس از رسول خدا

عوض شدند و شکستند حرمتِ زهرا؟!

 

چرا مصیبت خود را به بیت الاحزان بُرد؟!

چه بوده علت اصلی غربت زهرا؟!

 

چه شد که چهره ی خود را ز حیدرش پوشاند؟!

مگر چه بوده عیان، بین صورت زهرا؟!

 

چرا همیشه پر از لاله بود پیرهنش؟!

چگونه بوده به دیوار اصابت زهرا؟!

 

غلاف را به چه وضعی زدند بر بازو؟!

چه شد که خوب نشد این جراحت زهرا؟! 

محمد جواد شیرازی

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۸ ، ۱۳:۲۸
عبدالرقیه

در کمال وقار و زیبایی
حاج قاسم، شدی تماشایی

پدر کفر را درآوردی
با ولای علی به تنهایی

مالک اشترِ سپاه ولی
ای که چون ذوالفقار مولایی

خون و یادت همیشه جاوید است
تا ابد در قلوب شیدایی

سخت ما انتقام می گیریم
از حسودان کورِ دنیایی

می رسد روز مرگ اسرائیل
می رسد لحظه ی صف آرایی

مثل قاسم تنت شده خونی
همچنان اکبر ارباً اربایی

دست هایت بریده شد آری
مثل عباس، مثل سقایی

بدنت سوخته میان شرر
این هم از داغ های زهرایی

دور از میهنی شبیه حسین
شرحی از آیه ی فَدَینایی

خوب شد خاتمت به دستت ماند
بر سرت نیست جنگ و دعوایی

خوب شد دخترت کنارت نیست
تا بگوید به ناله " بابایی" ...

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۸ ، ۰۸:۵۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

ای بی نیاز، وصف مرا جز نیاز نیست
جز رحمتت، گناه مرا چاره ساز نیست
 
آلوده آمدم... چه کسی گفته یا کریم
بابِ انابه رو به گنهکار باز نیست؟!
 
ناشُکر بوده ام همه ی عمر، عفو کن
دیگر زبان من به جهالت دراز نیست
 
می خواستی که بنده و هم صحبتت شوم
شرمنده ام اگر که نمازم، نماز نیست
 
آرامشی که در نجف و خاک حیدر است
در خاک هیچ ناحیه حتی حجاز نیست

بر سر درِ دلم که پر از مهر حیدر است
غیر از لوای فاطمه در اهتزاز نیست
 
وقتی که نان سفره ی ما نان فاطمه است
دیگر به نان مردم عالم نیاز نیست

در هیچ مسلکی، زدنِ دختر رسول
در روزهای سخت فراقش، مُجاز نیست

بر قلب زار و زخمی زهرای مرضیه
چون ذکرِ یاحسین، دمی دلنواز نیست

هر قدر هم که روضه بخوانیم، روضه ای...
مانند سوز تشنگی اش، جان گداز نیست

تشنه لبی که تابِ تکان خوردنش نبود
با سنگ و نیزه زخم زدن، امتیاز نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۹:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ فاطمیه اول ۹۸

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی _ فاطمیه ۹۸

قبول کن تو مرا تا که مستجاب شوم
دوباره گریه کنِ مادرت حساب شوم

مرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکن
ز محضرت بروم هر کجا، خراب شوم

به هر دری که زدم قبل تو جواب شدم
به هر دری بزنم بعد تو جواب شوم

خودت کشیدی ام از چاه معصیت بیرون
نخواستی که زمینگیرِ منجلاب شوم

بیا که سوختم از درد دوری ات عمری
بگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟

به برکت نظرت، در عزای فاطمیه...
دوباره نوکر این خانه انتخاب شوم

زمان روضه ی سخت بتول، چون اسپند
میان شعله ی آتش پر التهاب شوم

چه عاشقی است که با درد، فاطمه می گفت:
فدای غربت و اشکِ ابوتراب شوم

برای اینکه نبندند دست حیدر را
به خون سینه ی خود پشت در، خضاب شوم

سریع فضه بپوشان رخ کبودم را
علی خجل بشود، از خجالت آب شوم

حسین تشنه نمانَد، حسین را دریاب
فدای تشنگی اش زیر آفتاب شوم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۸ ، ۱۱:۰۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم مطهر سید الکریم_ دی ماه ۹۸

هق هقِ کودک که از سینه بر آید
روی سرش دست لطفِ پدر آید

جام علی می دهد باده ی نابش
عبد چو شرمنده با چشم تر آید

کوهِ عمل بی علی هیچ نیرزد
ذره به مِهر علی در نظر آید

کاش همین نیمه شب، بر دل زارم...
از حرم مرتضی یک خبر آید

شیعه اگر مضطری، قصد نجف کن
در نجفش غصه و غم به سر آید

در حرمش باش تا روضه بخوانیم...
از غمِ خیرالنساء، تا سحر آید

باز می آید بوی هیزم و آتش
باز بوی چادری شعله ور آید

کاش که در، بر سر و سینه نگیرد
کاش که بی دردسر میخ، درآید

****

تیزی مسمار شد تیزی نیزه
کرب و بلا خواهری خون جگر آید

از تنِ یک بی کفن نیزه در آرد
نیزه که بیرون شود، دردسر آید

تا که بلندش کنند از تن بی سر
کعب نیِ دشمنان با تشر آید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۸ ، ۰۶:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

رزق حلالِ فاطمی از آسمان نخورد
هر کس که غصه ی غمِ صاحب زمان نخورد

با بدترین گناه، تفاوت نمی کند
آن طاعتی که مُهر ولی پایِ آن نخورد

باید که شک کند به مسیرِ تقربش
عاشق اگر که طعنه و زخم زبان نخورد

سگ شهره شد به خوی وفا، چون تمام عمر
از دستِ غیرِ صاحب خود، استخوان نخورد

خوشبختِ واقعی است گدایی که لحظه ای
از پشت خانه ی گلِ نرجس تکان نخورد

زاهد به زُهد محض به جایی نمی رسد
دودِ چراغ اگر درِ این آستان نخورد

شیعه نخوان هر آن که به نعمت قرین شد و...
اندوهِ جیب خالیِ یک ناتوان نخورد

هر دل که سوخت پای غریبی مرتضی
جز مُهر عشقِ فاطمه، مُهر و نشان نخورد

باید دروغ روضه بخوانیم، چاره چیست؟!
خیرالنساء... سیلیِ نامحرمان نخورد

وقتی که رنگ از رخ زردِ بتول رفت
با صورتش به چوبه ی در، بی گمان نخورد

ضربِ غلافِ قنفذ ملعون، به بازوی...
حوریه ی امیر عرب، آن زمان نخورد


***

اصلا که گفته؟! قاری قرآن و خیزران؟!
کامِ حسین بین طبق خیزران نخورد

محمد جواد شیرازی
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۸ ، ۲۰:۳۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

باغ و بهارم، در خزانی زرد، برگرد

گرمایِ عمرم، در هوایی سرد، برگرد

 

عمر گران، بی دیدنِ رویت هدر شد

هجران، چه خاکی بر سر ما کرد، برگرد

 

از معصیت ها، عاقبت رنگِ سیاهی...

سایه به روی شهرمان گسترد، برگرد

 

دوریِ از خورشید، در دوران تاریک

غم را میان سینه ها پرورد، برگرد

 

خسته شدی از دست ما؟! العفو، العفو

خسته شدیم از دوری ات، برگرد، برگرد

 

برگرد تا یاری کنی خیرالنسا را

زهراست تنها و چهل نامرد... برگرد

 

آقا قسم بر ناله ی " فِضه خُذینی"

آقا قسم بر سینه ی پر درد برگرد

 

****

 

ای شاهِ لب تشنه که در گودال ماندی

زهرا برایت ظرف آب آورد، برگرد

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۸ ، ۰۷:۴۵
عبدالرقیه

ریش و لباس و نام ولایت وسیله شد
تا شهر ما اسیر خدایان حیله شد

وقتی ملاک رأی فقط شهوت است و بس
حیرت نکن که شهر، شبیه طویله شد

باید گرفت شام غریبان عشق را
روزی که ذکر نام شهیدان رذیله شد

نام شهید حذف نشد دوستان ولی
افشا حرام لقمگی این قبیله شد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۸ ، ۰۹:۳۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

سال ها طی شد و دل، زائرِ محبوب نبود
این همه سال نشستن به دعا خوب نبود

نه غم قحطی و نان داشت، نه داغ پیری
جز غم دوری یوسف، غم یعقوب نبود

هرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنم
بین بار عملم، توشه ی مرغوب نبود

حاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمود
گرچه حاجت به دلم مانده‌ و مکتوب نبود

از ازل سینه ی زهرایی ما سینه زنان
جز به آقای نجف، ملحق و منسوب نبود

نکند قسمت من نیست برات عتبات
سال ها بود دلم این همه آشوب نبود

چشم خشکیده ی از معصیتم، جز به غم و...
روضه های پسر فاطمه مغلوب نبود

نیزه ها در بدنش بود ولی حداقل
کاش جسمش ته گودال لگدکوب نبود

چقدر بوسه زدش پیش همه ختم رسل
حق آن صورت و دندان به خدا چوب نبود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۸ ، ۰۸:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها _ شهادت حضرت ۹۸

غم دیدی و غربت چشیدی صبر کردی
هجران چشیدی، زجر دیدی صبر کردی

از داغ دوری پدر، قدت کمان شد
از غربتِ زندان شنیدی، صبر کردی

هر دفعه دلتنگِ رضا جانت که بودی...
چون شمعِ گریانی چکیدی، صبر کردی

عزم سفر کردی، بلا دیدی در این راه
با شوقِ این که می رسیدی، صبر کردی

در ساوه خویشان را به خون دیدی، بمیرم
زهرِ جفا را سر کشیدی، صبر کردی

تا شهر قم رفتی به عشاقت رسیدی
بینِ مریدان با امیدی صبر کردی

تا قم رسیدی، یادِ زینب گریه کردی
پیراهن از داغش دریدی، صبر کردی

گفتی چگونه عمه در داغ حسینت
تا قتلگاهِ او دویدی صبر کردی؟!

مانند گل دانه به دانه با دل خون
از پیکرش سر نیزه چیدی، صبر کردی

در شام، وقتی چادرت می سوخت، دورت...
نه یار بود و نه مریدی، صبر کردی

جای تمام بچه ها شلاق خوردی
از دردِ کعبِ نی خمیدی، صبر کردی

تا روز آخر روضه های کربلا را
در سینه ی ما پروریدی، صبر کردی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۲۱:۳۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها _ شهادت حضرت ۹۸

بیشتر آن چه که در فرقه ی ما مرسوم است
سائلی کردنِ از فاطمه ی معصومه است

دختر بابِ حوائج شدنش حکمت داشت
چون کریمه شد و بر باب کرم موسوم است

چه مقامی است که معصوم "فداها..." گوید؟!
شأن او شأن امام است که نامعلوم است

اوج خوشبختی ما کلبِ سرایش شدن است
هر کسی نیست سگِ فاطمه، بختش شوم است

چهارده نور به دل دارم و این بانو هم
خواهر حضرت خورشید در این منظومه است

نام زوار حریمش که بهشتی شده اند
در میان صحف مادر او مرقوم است

هر کسی عرض ارادت به مقامش نکند
از عنایات غریب الغربا محروم است

روز محشر به محبش برسد دار نعیم
سهم هر کس نشود نوکر او زقوم است

حرمش جلوه به فردوس برین خواهد داد
جنتِ بی حرمش باغچه ای موهوم است

سال ها دوری بابا و برادر دیدن...
گوشه ای از غم و دردِ دل این مظلومه است

در غریبی زیادش فقط این نکته بس است
شیعیانش نشنیدند که او مسموم است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۱۱:۳۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

عبدی خطاکارم، مولایَ یا مولای
شرمنده ای زارم، مولای یا مولای

ماندم به چشم تر، خسته شدم دیگر
از نفسِ بیمارم، مولای یا مولای

تو صاحب رحمت، من صاحب درد و...
غم های بسیارم، مولای یا مولای

بی تو گرفتارم، بی ارزش و خوارم
بر خویش مگذارم، مولای یا مولای

چندی است بی تابم، با گریه می خوابم
میل نجف دارم، مولای یا مولای

از مسجد کوفه، یک عمر می آید
آوایِ دلدارم "مولای یا مولای"

آخر می افتد بر، روی علی یک شب
این دیده ی تارم، مولای یا مولای

اصلا چه می دانم؟! شاید همین لحظه...
آمد به دیدارم، مولای یا مولای

در هر شب جمعه، دلتنگ ارباب و...
صحن علمدارم، مولای یا مولای

بر ناله ی زهرا، بر دلبری تنها
عمری گرفتارم، مولای یا مولای

تشنه زمین افتاد، نیزه تکانش داد
گریان بر آن یارم، مولای یا مولای

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۸ ، ۰۶:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

سائلم، مستجیرِ نیمه شبم
دلهره دارم و به تاب و تبم

توبه ام بارها عقب افتاد
بس که سرگرمِ شهوت و غضبم

بی ادب بودنِ مرا تو ببخش
آمدم تا خودت کنی ادبم

خیرِ خود را خودم نمی فهمم
هر چه خیر است از تو می طلبم

پیر راه من است ابوطالب
تا ابد دشمن ابولهبم

جز برای علی نمی میرم
مست از جام چشمه ی رجبم

خواستم چون سگِ نجف بشوم
دیدم از هر جهت از او عقبم

فاطمه می شود دعاگویم
تا حسین است ذکر روی لبم

سیّدی تشنه ی یک آغوشم
فرض کن من بُریر یا وهبم

سال ها بی قرار و گریه کنِ...
روضه های عقیلةُ العربم

یک زن و این همه بلای عظیم؟!
یک زن و قتلگاه؟! در عجبم...

محمدجواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۸ ، ۰۶:۱۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

با نور عشق، دل غمِ ظلمت نمی کشد
با اهل بیت، خواری و خفت نمی کشد

آزادگی است سیره ی مردان روزگار
عبدِ نگارِ فاطمه، ذلت نمی کشد

در فتنه ها، مریدِ حقیقیِ فاطمه
دست از حمایتش ز ولایت نمی کشد

هر کس که بار عشقِ امام زمان کشید
صحرای حشر، بار ندامت نمی کشد

با یک سلام، روزیِ ما می رسد رفیق
کارِ زبان، به گفتنِ حاجت نمی کشد

بی منت است لطفِ امام کریم ما
این جا گدا ز شاه خجالت نمی کشد

عبدی گناهکار که محتاج بخشش است
صورت به جز به صورتِ تربت نمی کشد

با معرفت هر آن که رود سمت کربلا
کارِ شفاعتش به قیامت نمی کشد

من را بس است روضه ی لب های تشنه اش
وسعم به شرحِ روضه ی غارت نمی کشد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۸ ، ۱۵:۰۳
عبدالرقیه

کشته ی محزون کجا و کشته ی دلخون کجا؟!

حضرت نرجس کجا و جعده ی ملعون کجا؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۸ ، ۱۲:۳۳
عبدالرقیه

چند صباحی بمان، یا حسن عسکری
بار مبند ای جوان، یا حسن عسکری

لحظه ی دردسرت، آمده بالاسرت
مهدیِ صاحب زمان، یا حسن عسکری

شکرِ خدا در گذر، حضرت نرجس ندید
دست تو در ریسمان، یا حسن عسکری

تشنه لب سامرا، ماه ربیعت چرا
گشته شبیه خزان؟! یا حسن عسکری

در دل زهرایی ات، خاطره ی محسنش
ریخته داغی گران یا حسن عسکری

داغِ دلت این شده، از غم محسن شده...
فاطمه، قامت کمان، یا حسن عسکری

رنگِ رخت را عجیب، زهر بهم ریخته
تشنه لبی بی گمان، یا حسن عسکری

خورد اگر ظرف آب، بر لب و دندان تو
نیست ولی خیزران... یا حسن عسکری

گرچه لبت سوخته، پنجه مکش روی خاک
شد پسرت نیمه جان، یا حسن عسکری

راحت ازین پس بخواب، نیست دگر پاسبان
خسته ای از پادگان یا حسن عسکری

در وسط قتلگاه، جد شما مانده بود...
تشنه و بی سایه بان یا حسن عسکری

آه که از هر طرف، بر بدنش می زدند
سنگ، زمانِ اذان یا حسن عسکری

خورد تکان آسمان، تا که سنان با سنان
داد تنش را تکان، یا حسن عسکری

خوب شد اصلا نبود آخرِ این ماجرا
دور و برت ساربان، یا حسن عسکری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۸ ، ۲۰:۱۴
عبدالرقیه

نرفته غربتش از یاد، یا رسول الله
ز داغ فاطمه فریاد، یا رسول الله

به ضربه ای درِ آتش گرفته با مسمار
به روی دخترت افتاد یارسول الله

****

چه شد که حُرمت این بیت، در مدینه شکست؟!
درِ حریمِ الهی به خشم و کینه شکست

چه شد وصیتِ بر دوستی به اهل کسا؟!
سه روز بعد شما استخوان سینه شکست

***

پیام غربت او شد به عاشقان ابلاغ
که پر کشید پرستو نیامده از باغ

شکست شاخه و افتاد سِرّ مُستَودع
نشست فاطمه بر خاک، آه از این داغ

***

برای دفن، تنش دستِ خادمه مانده
به گاهواره ی او خیره فاطمه مانده

می آید آخرِ سر روز دادخواهیِ او
به روز حشر نخستین محاکمه مانده

***

ندید چشم فلک رحمت نگاهش را
ندید چهره ی معصوم و بی گناهش را

اگرچه منزلتش هم تراز معصوم است
هنوز شیعه نفهمیده جایگاهش را

***

دل امام زمان در مصیبتش خون است
هر آن که حرمت او را شکست ملعون است

تن مطهر این میوه ی بَنِی الزَّهرا
در آستانه ی بیت بتول مدفون است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۸ ، ۱۴:۵۸
عبدالرقیه

قال الرضا علیه السلام:  إِنَّ یَوْمَ قَتْلِ اَلْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا أَرْضُ کَرْبَلاَءَ أَوْرَثَتْنَا اَلْکَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى یَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ اَلْبَاکُونَ فَإِنَّ اَلْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ ۳۰ صفر ۹۸

 

بر روی خاک بال و پرت می کشی چرا؟!
با اشک، سرمه بر نظرت می کشی چرا؟!

با تو چه کرده زهر که رنگت پریده است
اینقدر آه از جگرت می کشی چرا؟!

بیرون زدی ز کاخ و نشستی به روی خاک
پنجه به خاکِ دور و برت می کشی چرا؟!

مانند بچه مرده فقط داد می زنم
داری عبا به روی سرت می کشی؟! چرا؟!

در هر قدم، دوبار می افتی به روی خاک
تا حجره جسمِ محتضرت می کشی چرا؟!

گریه نکن، مپیچ به خود، تشنه می شوی
کار از دو چشمِ شعله ورت می کشی چرا؟!

از حال می روی به سر و صورتت نزن
عکسِ غلاف در گذرت می کشی چرا؟!

تا حجره آمدی، در و دیوار روضه خواند
وقتِ ورود، تیزی مسمار روضه خواند

چشمت اگرچه تار ولی روی یار دید
خواهر نبود محضرت اما پسر رسید

قربان پلکِ زخمی ات از ماتمِ حسین
بر خاک حجره باز نمِ گریه ات چکید

سنگی به قصد بوسه زدن بر رُخت نخورد
آمد جواد و از رُخت ای ماه بوسه چید

پیراهنت دریده نشد بین گرگ ها
بالاسرت عزیزِ دلت، پیرهن درید

قلبت به یاد روضه ی اربابِ بی کفن...
وقتِ وداع با پسرش، تند می طپید

آمد حسین با سر زانو، نفس زنان
وقتی علی به روی زمین داد می کشید

صورت به صورت پسرش زار می زد و...
با چشم خیس هلهله و خنده می شنید

پاشیده بود میوه ی قلبش به زیر پا
تکه به تکه چید علی را روی عبا

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۸ ، ۰۹:۵۵
عبدالرقیه

نفس راحت رسول، حسن
رازدارِ دل بتول حسن
مات از رحمتت عقول، حسن
پایه ی اصلیِ اصول، حسن

گُل خوشبوی خانه ی زهرا
برکت آشیانه ی زهرا

ای که دریایی از کرم داری
حُسن ها را همه رقم داری
در دل نوکران، حرم داری
سینه چاکانی از عجم داری

أحسنُ الخُلق، نور لَم یَزَلی
دوست دارم تو را شبیه علی

از خودی های خود بلا دیدی
لطف کردی ولی جفا دیدی
هرچه دیدی از آشنا دیدی
نیش زهر، از نوک عصا دیدی

من بمیرم، سرت چه آورده؟!
ران پایت چرا ورم کرده؟!

گریه در زیر آفتاب نکن
بعد از این، یاری انتخاب نکن
دل ما را دگر کباب نکن
روی یاران خود حساب نکن

لشگرت با تو زاویه دارند
دست خط، از معاویه دارند

طشت، خون جگر، گرفتاری
باز هم زهر، باز دشواری
شده خونابه از لبت جاری
جگری پاره در دهن داری

چه بلاهای اعظمی دیدی...
هفت باری که زهر نوشیدی

داغ تو زهر نیست فدات شوم
غربتِ دهر نیست فدات شوم
طعنه ی شهر نیست فدات شوم
این همه قهر نیست فدات شوم

سال ها گریه، دیده ات را بست
داغ تو داغِ " یَومُ الإثنَین" است

آن دوشنبه که مادرت افتاد
یاسِ چون لاله در برت افتاد
گوشوارش برابرت افتاد
سرش افتاد تا، سرت افتاد

وقت رفتن تو را خودش می برد
وقت برگشت، هی زمین می خورد

دشمنی رو سیاه، پیرت کرد
سرخی روی ماه، پیرت کرد
چادری بین راه، پیرت کرد
مادری پا به ماه، پیرت کرد

دیدنش داغِ کارسازی شد
با غرورت عجیب بازی شد

وقت رفتن حسین شد سخنت
تا که دیدی به دست او کفنت
به دل ما، زمان پر زدنت...
شعله زد این کلامِ دل شکنت

نیست روزی شبیه روز حسین
آه از داغ سینه سوز حسین

تشنه بین دو نهر آب، سرش...
می شود از قفا جدا، نظرش...
سوی خیمه است خیره و جگرش...
سوخت از زینب و دو چشم ترش

کفنش تکه ای حصیر شود
وای اگر زینبت اسیر شود

وای اگر خواهرت به شام رود
بین مردانِ بی مرام رود
سرِ بازار و ازدحام رود
وسط مجلس حرام رود

چه کند خواهری که معصومه است؟!
آه زینب چقدر مظلومه است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۸ ، ۱۲:۱۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب بیست و هشتم صفر ۹۸

السلام ای امین وحی خدا
السلام ای وصیتت تقوا

معدن خیر، رحمت سرشار
ای پسر عمّ حیدر کرار

آبروی همه بنی هاشم
روح اسلام، یا ابالقاسم

باطنِ آیه های قرآنی
هرچه گویم فراتر از آنی

ای مقرّب به صاحبِ معراج
أنتَ بابُ الکَرَم، أنَا المُحتاج

گر نباشی شهید، یا احمد
پس شهادت چه ارزشی دارد؟!

چقدر حرص دین ما خوردی
سنگ از روی بام ها خوردی

تیره شد دیده ی محبانت
در اُحد تا شکست دندانت

کور دل ها به داغت افزودند
سال ها فکر کشتنت بودند

کرد نورت به تیرگی غلبه
شام تاریکِ تنگه ی عَقبه

حال از فتنه ی فلان و فلان
جگرت آمده میان دهان

همسرانت بلا به تو دادند
زهر، جای دوا به تو دادند

ننگ بر دختران لات و هبل
پا مکش روی خاک، وقت اجل

شعله بر سینه ات زده، ای ماه
جمله ی "حَسبُنا کتابَ الله"

به که گویم غمِ " لَیَهجُر" را
بستنِ معدنِ پُر از دُر را

باز هم دم بزن علی حق است
بی علی هر مسیر مُنشَق است

حسنِین اند مست آغوشت
بنشان هر دو را سر دوشت

دم آخر به گریه افتادی
به علی حکم صبر را دادی

حرف رفتن نزن رسول خدا
باردار است دخترت زهرا

می روی گریه اش عجیب شود
بین شهر پدر، غریب شود

شاید اصلا به او جسارت شد
دخترت پشت در اذیت شد

یک زمان در شرر بماند چه؟!
دخترت زیر در بماند چه؟!

وقت غسلت سقیفه بر پا شد
مرتضی یکه ماند و تنها شد

در کنارت، چهار تن داری
خوب شد لااقل کفن داری

لب گشودی به حمد و ذکر و دعا
نیزه داری نبود شکر خدا

تا به لب نامِ آب را بُردی
آب از دست مرتضی خوردی

نور خورشید بر تنت نرسید
اسب بر پشت و سینه ات ندوید
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۸ ، ۱۹:۱۵
عبدالرقیه

والمستقرین فی امر الله...

 

برگشته ام به بنده ی خود اعتنا کنی

با یک نگاه، جان مرا مبتلا کنی

 

من مرغ پر شکسته ام و آمدم که باز

از بال زخمی ام گره کور وا کنی

 

ای مُستَقر به امر خدا، آمدم مرا

ثابت قدم به میکده ی هل أتی کنی

 

صد بار یا رضا مددی یا رضا کنم

با آرزوی اینکه مرا هم صدا کنی

 

دل را به هر کسی که سپردم، رهام کرد

غیر از تویی که نیست گمانم رها کنی

 

عمری است ای رئوف، گدایان خسته را

با شاهراه قرب خدا آشنا کنی

 

حالا که قسمتم نشده کربلا روم

روضه بخوان، درون مرا کربلا کنی

 

قربان ناله هات، بگو فَابکِ لِلحُسَین

تا در وجود سینه زنت کیمیا کنی

 

حاشا به من اگر بخرم بهر خود کفن

وقتی که گریه بر غم یک بوریا کنی

 

فرموده ای: حسین سرش تشنه شد جدا

تا یادی از مصیبت خون خدا کنی

 

شاید که در فرازِ "أذلّوا عَزیزنا"

گریه به غربتِ بدنی زیر پا کنی

 

شاید که یاد روضه ی ذبح سر حسین...

با ضربه ی دوازدهم از قفا کنی

 

دیگر بس است مادرت از حال می رود

باید که فکر حضرت خیرالنسا کنی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۸ ، ۲۰:۵۱
عبدالرقیه

وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ فِی عِلِّیِّینَ...

 

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی روز عرفه ۹۹

 

ای که نامت پناهِ عِلّیین
پاشو از جا سپاهِ عِلّیین

پاشو ای ماه، جلوه ی شب باش
پاشو از جا، کفیل زینب باش

پاشو تا سایه ی سرم باشی
تا نگهبانِ معجرم باشی

خواهرت آمده نگاهش کن
تکیه بر چادرِ سیاهش کن

آه... ای کُشته ی امان نامه
سر فرو بردی از چه در جامه؟!

زانویت را چرا بغل کردی؟!
تو که بر قول خود عمل کردی

خاطرت جمع، مردِ با احساس
هیچ کس باورش نشد، عباس

پاشو دلگرمی دلِ همه باش
قوّتِ قلب آل فاطمه باش

ماه من، بر رخت نقاب بزن
حرز انداز زود، بر گردن

کوفیان، چشمْ شور و نامردند
تیرهای سه شعبه آوردند

چشم هایت چقدر زیبایند
بازوانت مرا تسلایند

بوسه ی مرتضی بر آن خورده
چشم هایت دل خدا برده

من همین گونه هم پریشانم
تو نباشی دگر چه می دانم...

... شاید از گریه غرقِ غم بشوم
شاید اصلا اسیر هم بشوم

شاید اصلا سرم شکسته شود
دست من با طناب بسته شود

شاید از روی تل نگاه کنم
گریه، بالای قتلگاه کنم

چه کنم گر حسین تنها شد؟!
چه کنم قتلگاه غوغا شد؟!

شاید اصلا مرا زمین بزنند
کعب نی بر منِ حزین بزنند

پاسبانِ نمازم، ای عباس
تو نباشی چه سازم، ای عباس؟! 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۸ ، ۱۹:۰۲
عبدالرقیه