سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۱۸ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا :: 6- محمد جواد شیرازی» ثبت شده است

 

قَالَ الرِّضَا عَلَیه السَّلام:
...إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ‏ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ...
 
از نفاق بی فضیلت ها، فضیلت کشته شد
خاک عالم بر سرم دریای رحمت کشته شد
 
بی بصیرت ها به قصد قُرب سنگش می زدند
زینت دوش نبی از جهل امت کشته شد
 
چند عضو حضرتش از تشنگی حسی نداشت
عاقبت هم با لبان تشنه حضرت کشته شد
 
هرچه تیر و نیزه مانده بود رویش ریختند
با هزار و نهصد و چندین جراحت کشته شد
 
آه از آن حرفی که فرموده است مولانا الرضا
روز عاشورا عزیز ما به ذلت کشته شد
 
گفته مقتل خنجری کُند از قفا با ضربه ها...
نصّ مقتل گفته آقا با مشقت کشته شد
 
دختری که معجرش آتش گرفته ناگهان
زیر سم اسب، در هنگام غارت کشته شد
 
خواهری با دست بسته در کناره ناقه گفت:
ساقی لشگر کجایی، شرم و غیرت کشته شد
 
قاسم و عباس و جعفر، اکبر و عون و حسین
هرچه مَحرم داشتم، در چند ساعت کشته شد
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۴۷
عبدالرقیه

آخر ذبیح وحشت این رخش شد تنت

نامت علی است یکصد و ده بخش شد تنت

 

باید چگونه جمع کنم پیکر تو را؟!

مثل انار دانه شده پخش شد تنت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۵۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی محرم ۹۷ روز هشتم

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا بذری محرم ۹۸

غافلم، باز خبردارم کن

یوسف فاطمه، بیدارم کن

 

بار سنگین گناه آوردم

از سر لطف، سبک بارم کن

 

ای طبیبی که پی بیماری

نظری بر دل بیمارم کن

 

آمدم توبه کنم، پاک شوم

مهربان... خالی از اغیارم کن

 

کمکم کن نروم سمت گناه

با کتک هم شده وادارم کن

 

بین عشاق حسین بن علی

بی بهایم، تو بهادارم کن

 

آمدم بین عزا جان بدهم

کشته ی قافله سالارم کن

 

وسط گریه، میان روضه

لحظه ای لایق دیدارم کن

 

بر غم ذبح عظیم اصغر

تا خود حشر گرفتارم کن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۵۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب هفتم محرم ۹۷

تشنه شدی و ساقه ی شعله ورت شکست

چون چوبِ خشک هر دو لب لاغرت شکست

 

هر سو دوید مادر تو زمزمی نبود

طفل ذبیح خیمه، دل هاجرت شکست

 

با گریه ی تو هر دویمان آب می شویم

با گریه ات غرور پدر مادرت شکست

 

نامت علی است، محترمی مثل مرتضی

این احترام، ارثیه ی حیدرت شکست

 

می خواستم برای تو کاری کنم، نشد

خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست

 

تا باد تیر حرمله از چله اش گذشت

مانند یاس خشک شده حنجرت شکست

 

تیزی یک پر از سه پر تیر، ذره ای

بر بازویت کشید، عزیزم پرت شکست

 

این حجم تیر کل تنت را گرفته است

مانند مادرم همه ی پیکرت شکست

 

خون گلوی تو به روی صورت من است

از بس که بی هوا قدح کوثرت شکست

 

با فکر پاسخی که بگویم به مادرت

بُهتم کنار جسم و تن بی سرت شکست

 

حالا که می روی ز چه لبخند می زنی؟!

قد مرا همین نظر آخرت شکست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۵۲
عبدالرقیه

تقدیم به دوستان خوبم در هیئت منتظران حضرت مهدی عج که دیشب به لطف حضرت قاسم علیه السلام مهمان شهید گمنام بودند.

 

قاسم است و به قسمت نظرش

سر به راه و مریدمان کرده

 

جز عنایات اهل بیت کرم

از همه ناامیدمان کرده

 

از گناهان خرابه ای بودیم

یک بنای جدیدمان کرده

 

رو سیاه آمدیم نزد حسین

از کرم رو سپیدمان کرده

 

دو سه شب نام او به لب بردیم

میهمان شهیدمان کرده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۱۷
عبدالرقیه

 

روحِ سالم به ما عنایت کرد
عشقِ دائم به ما عنایت کرد
 
رزق یک سال را امام حسن
شب قاسم به ما عنایت کرد
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۰۸
عبدالرقیه

حرام زادگی خویش بر ملا نکنید

نگاه شوم به داماد کربلا نکنید

 

آهای لشگریانِ سواره ی کوفه

طمع به کشتن فرزند مجتبی نکنید

 

همیشه و همه جا حق، مسیرِ آل علی است

دوباره فتنه، شبیه جمل به پا نکنید

 

همین که گفت أنا بن الحسن فرار کنید

به راه ازرق بیچاره اقتدا نکنید

 

شبیه مرد بجنگید یا به خانه روید

مسیر حیله و نیرنگ دست و پا نکنید

 

همین که شد پدر او دچار کوچه بس است

برای کشتن او باز کوچه وا نکنید

 

به جای نُقلِ شب اول عروسیِ او

به قصد قُرب سویش سنگ را رها نکنید

 

سنان به پهلوی زهرا نشان او نزنید

ز زین اسب تن زخمی اش جدا نکنید

 

پُر از کبودی سنگ است جسم بی جانش

به سُم اسب دگر جسمش آشنا نکنید

 

زمان بردن نام حسین، با مرکب

به روی صحن دهانش برو بیا نکنید

 

تمام دشت، عسل شد بس است نامردان

به کندوی عسلش باز نیزه جا نکنید

 

به دور دست، سر گیسویش نپیچانید

برای غارت رأسش خدا خدا نکنید

 

کریم زاده عطایش به پست هم برسد

بزن بزن سر عمامه و عبا نکنید

 

حسین از نفس افتاد هلهله کافی است

به پیش چشم عمویش سر و صدا نکنید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۴۷
عبدالرقیه

دانلود فایل صوتی شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ روز چهارم محرم ۹۷

زینب شده ام چون گوهری فاضله دارم

از سیرت زهرا و علی شاکله دارم

 

من دختر کرارترین مرد جهانم

شیران جگر دار در این قافله دارم

 

قربانی من را نپذیرفتی و حالا

خیلی سر این غصه ز دستت گله دارم

 

این دو بروند از حرمم مسئله ای نیست

من با غم تنها شدنت مسئله دارم

 

دایی شده ای تا که بیفتند به پایت

بگذار بیفتند به خون، حوصله دارم

 

نگذار بمانند و ببینند که در شام

بر دستِ ورم کرده ی خود سلسله دارم

 

بهتر که نباشند ببینند دو طفلم

تنها شدم و پای پر از آبله دارم

 

جان می دهم ای یار سر افکنده نباشی

در خیمه روم تا که تو شرمنده نباشی

 

من با خبرم از جگرِ عُون و محمد

بنشین و نظر کن هنر عون و محمد

 

جز فکر تو یک لحظه میان سرشان نیست

عشق است فقط در نظر عون و محمد

 

سردار حریم دل خواهر به سلامت

نذرِ سرت ای عشق، سرِ عون و محمد

 

حاشا که بگیرد به پرت تیزی سنگی

تا هست به تن بال و پر عون و محمد

 

داغ تو نبیند دل و صد بار ببیند

در خون بدن غوطه ور عون و محمد

 

آنقدر دلم سوخته از داغ جوانت

سهل است برایم خبر عون و محمد

 

این بار سپردم که ابالفضل بیاید

جای منِ دلخون به بر عون و محمد

 

هر قدر در این جا سرشان سنگ بریزند

در شام سر مادرشان سنگ بریزند

 

ای وای از آن دم که در انظار می افتند

در دام پُر از حیله ی اشرار می افتند

 

تشنه شده اند و همه جا تار شد اما

یادِ عطش قافله سالار می افتند

 

گفتند علی، ضربه به فرق سرشان خورد

با فرق شکسته، صد و ده بار می افتند

 

هر دانه ی تسبیح من افتاد، دلم ریخت

با دانه ی تسبیح من انگار می افتند

 

نیزه که میان بدن و سینه شان رفت

یاد دلِ سنگِ نوک مسمار می افتند

 

وقتی که چشیدند فشار سم مرکب

یک مرتبه یاد در و دیوار می افتند

 

آن قدر بهم ریخته شد پیکر این دو

بین گذر از دوش علمدار می افتند

 

من مهر برادر به جهانی نفروشم

رخصت بده من هم زره رزم بپوشم

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۰۲
عبدالرقیه

#حضرت_رقیه سلام الله علیها

#زمینه

دانلود زمینه صوت شعر زیر

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

بابایی

عجب... سری به ما زدی

بابایی

به دیدنم خوش اومدی

بابایی مشکل غربتم رو حل کن

 

بابایی

یه دست بکش روی سرم

بابایی

موهام رو شونه کن یکم

بابایی یه بار دیگه منو بغل کن

 

خبر داری

دلم گرفته این شبا شدیدا

به زخم من همه نمک پاشیدن

چادرمو تو ازدحام کشیدن

 

چیزی دیگه

به انتهای ماجرام نمونده

مرهمی غیر گریه هام نمونده

یه جای سالمم برام نمونده

 

آه من از دست بسته

ز بال شکسته

شدم دیگه خسته

 

وای بابا دیر رسیدی ۳

 

می دونی

چرا دلم گرفت زیاد

می دونی

کسی منو بازی نداد

من میرم بیا یکم دنبال من کن

 

میدونی

به قامتم میخندیدن

میدونی

به لکنتم میخندیدن

بابا جون یه فکری ام به حال من کن

 

به روم نیار 

درسته کل صورتم کبوده

این همه سیلی حق من نبوده

روسریمو یه بی حیا ربوده

 

چی کار کنم

تا که لبت رو بدی یه تکونی

بوسم کنی با این لبای خونی

دیگه پیش خودم باید بمونی

 

وای تو انظار نبودی

تو بازار نبودی

گرفتار نبودی

 

وای بابا دیر رسیدی ۳

 

جون من

رو پام نمیتونم پاشم

جون من

نذار دوباره تنهاشم

جون من ببین که دست و پام خضابه

 

جون من

نمونده طاقتی برام

جون من

سه سال بسه بذار بیام

جون من ببر منو از این خرابه

 

خسته شدم

آروم نمیشه چرا درد زانوم؟!

بسته نمیشه چرا زخم پهلوم؟!

بهتر نمیشه بابا دیگه بازوم؟!

 

گریه کنم؟!

که پیکرم دوباره رعشه دار شه

دوباره قلب عمه بی قرار شه

دوباره زجر لعنتی بیدار شه

 

وای

قدم زود کمون شد

بهارم خزون شد

تنم رنگ خون شد

 

وای بابا دیر رسیدی ۳

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۴۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب ۳ محرم ۹۷

به غارت برده دشمن دودمانم، دیده ای یا نه؟!

غروب عمر را در آسمانم دیده ای یا نه؟!

 

همان دُ دختر شیرین زبا بان تُ تو هستم

گرفته آبرویم را زبانم دیده ای یا نه؟!

 

پدر موی سرم شانه زدن دیگر نمی خواهد

شرر را در میان گیسوانم دیده ای یا نه؟!

 

شدم سرگرمی خندیدن طفلان این کوچه

دلیل خنده های این و آنم، دیده ای یا نه؟!

 

هر آن که رد شد از ویرانه با حیرت نشانم داد

ورم کرده سر و چشم و دهانم دیده ای یا نه؟!

 

دوتایی سنگ ها خوردیم، بابا من تو را دیدم

تو هم من را، بگو تا که بدانم دیده ای یا نه؟!

 

بیا تا زجر خوابیده بگیرم بین آغوشت

به لب آمد ز هجران تو جانم، دیده ای یا نه؟!

 

اگر من را پذیرفتی، شهادت را نصیبم کن

صلاحم را به ترکِ آشیانم دیده ای یا نه؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۷ ، ۰۵:۴۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی_ شب ۱ محرم ۹۷

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رستمی_ شب ۱ محرم ۹۷


سلام ای نازنین شاه و حبیبم

بیابان گرد تنهای غریبم

 

نوشتم که بیا، شرمنده هستم

من از این نامه ها شرمنده هستم

 

تمام قول ها از دم دروغ است

سرِ آهنگران خیلی شلوغ است

 

نوشتند و تو را ای یار خواندند

ولیکن پای این پیمان نماندند

 

ولایت در وجودم منجلی بود

گناهم بردن نام علی بود

 

هر آنچه کوشش و همت نمودند

شنیدی که حریف من نبودند

 

تمام دشمنان را خوار کردم

شبیه مرتضی پیکار کردم

 

امان دادند، عهد خود گسستند

به کعب نیزه دندانم شکستند

 

از اولاد زنا نیرنگ خوردم

من از زن های کوفه سنگ خوردم

 

صدای العطش آمد به گوشم

خبر داری نشد آبی بنوشم

 

خدا را شاکرم آبی نخوردم

فدای کام خشکت، کام خشکم

 

سر دارالعماره گریه کردم

به یاد شیرخواره گریه کردم

 

عجب جشنی به پا شد عید قربان

سرم از تن جدا شد نذر جانان

 

تنم را بین هر کوچه کشیدند

به روی سینه ام طفلان دویدند

 

همه دارایی ام را غصب کردند

سرم را روی نیزه نصب کردند

 

در این شهر جفا و نا امیدی

کنار مزبله ماندم، شنیدی؟!

 

نگویم مابقی ماجرا را

نگویم کوچه ی قصاب ها را

 

به زیر نور مهتاب و ستاره

تنم آویخته شد بر قناره (۱)

 

نیا کوفه که کوفه قحط آب است

نفاق و خدعه هاشان بی حساب است

 

نیا تا دخترت در تب نیفتد

نظر بر سایه ی زینب نیفتد

 

رقیه طاقت دوری ندارد

توان درد مهجوری ندارد

 

نیا تا شمر شمشیری نسازد

نیا تا حرمله تیری نسازد

 

برای دیدنت در انتظارند

برای کشتنت برنامه دارند

 

نیا تا پیکرت عریان نماند

سنان در پهلوی قرآن نماند

 

تو آقا زاده ی بنتُ الرسولی

نده گیسوی خود را دست خولی

 

خلاصه ای امیر هر دو عالم

حلالم کن، حلالم کن، حلالم

محمد جواد شیرازی

۱. چنگک قصابی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۹
عبدالرقیه

حی علی الحسینیه ماتم شروع شد

بغضم شکست و بارش نم نم شروع شد

 

فصل رسیدن به خدا در حسینیه

در سایه سار بیرق و پرچم شروع شد

 

مثل همیشه فاطمه بانی روضه هاست

از آه و ناله ی جگرش، دم شروع شد

 

پیراهن حسین پُر از خون میان عرش

آویخته شده، غم عالم شروع شد

 

پیراهن سیاه بپوشید نوکران

عرض ادب کنید، محرم شروع شد

 

توبه بهانه بود حسینی شود دلش

با یا حسین گریه ی آدم شروع شد

 

با یا حسین سوره ی والفجر شد تمام

با یا حسین سوره ی مریم شروع شد

 

تا قطره اشک کوچکی از دیده ام چکید

لطف خدا و خیر دمادم شروع شد

 

هر دفعه که حسین زمین خورد بعد از آن

در قلب خواهرش تپش غم شروع شد

 

از کودکی شنیده قضایای کربلا

ای وای، شرح روضه ی مبهم شروع شد

 

این رو سیاه کیست به گوال می رود؟!

لعنت به شمر، ماتم اعظم شروع شد

محمد جواد شیرازی

 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

مثنوی مباهله

مسیحیان برای ادعا به یثرب آمدند

به اتفاق جمعشان و چند راهب آمدند

 

نماز را به سمت شرق خوانده اند یک صدا

چه بوده حرف حقشان مقابل نبی ما؟!

 

از آن زمان که نبض این زمین و آسمان زده

کسی بزرگ تر ز زاده ی خدا نیامده

 

مسیح هست و خلقتش ز دیگران جداست او

پدر نداشته یقین که زاده ی خداست او

 

تبر به دوش خود گرفت آن نواده ی خلیل

رسید وحی و خواند آیه از نزول جبرئیل

 

چه خصلتی مگر که در مسیح ابن مریم است؟!

همین قضیه ماجرای خلق جسم آدم است؟!

 

مسیح اگر که زاده ی خداست پس بگو مگر...

نداشت نه پدر، نه مادر آدم ابوالبشر؟!

 

نداشتند حرف حق ولی غرور داشتند

مقابل کلام حق دلی شرور داشتند

 

مسیحیان که بی جواب طاقتی نبودشان

بجز تعصب غلط طریقتی نبودشان

 

کلام حق رسید و راه چاره ای نداشتند

به حکم حق قرار بر مباهله گذاشتند

 

قرار شد نبی بیاورد هر آن که جان اوست

و آن قبیله هم بیاورند هر چه آبروست

 

رسید روز این مصاف و اهل بیت آمدند

بزرگ زاده های آن قبیله زود جا زدند

 

نبی رسید و حیدر و بتول و دو سلاله اش

رسید کار راهب بزرگشان به حد غش

 

یقین بدان که جرأت مباهله نمی کنند

ازین به بعد با نبی مقابله نمی کنند

 

چه آیه ایست آیه ی مباهله برای ما

چه هدیه ایست این سخن ز جانب خدای ما

 

چه بوده غیر از این مگر مراد از "أنفُسَنا"

علی است جان مصطفی، نبی است جان مرتضی

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۱۶
عبدالرقیه

آقا سلام امام رضا، أیها الرئوف

برگشته ام به سوی تو یا أیّها الرئوف

 

زانو زدن، زمان رسیدن سعادت است

سجده به سوی گنبدت اوج لیاقت است

 

بر صورتم همینکه غبار حرم نشست

بغضم میان هق هق طفلانه ام شکست

 

مانده اگرچه بر رخ زردم نشانِ شرم

آرام شد دلم، دمِ باب الجواد گرم

 

شرمنده ی تو مانده ام و گریه می کنم

اذن دخول خوانده ام و گریه می کنم

 

وقتی دلم شکست، چه مرغوب می شود

آشفتگی و حال بدم خوب می شود

 

خالی است دست من کرمت را نشان بده

یک کنجِ دنج، از حرمت را نشان بده

 

من آمدم نگاه رئوفانه ام کنی

عقل از سرم بگیری و دیوانه ام کنی

 

بیمار نفسم و به تو رو کردم ای طبیب

مثل غریبه ها به تو رو کردم، ای غریب

 

گفتم غریب و سوخت دلم یاد غربتت

لعنت به مردمی که شکستند حرمتت

 

آزار دادنِ تو فقط بود ذکرشان

لعنت به واقفیه و آن طرز فکرشان

 

اصلا نبود این همه طعنه سزای تو

خیلی دلت شکست، بمیرم برای تو

 

از دست خشک مغزی آن ناسپاس ها

آخر شدی اسیر قیافه شناس ها

 

لعنت به هر کسی که نفهمید کوثری

از نسل مادری و ز اولاد حیدری

 

مأمون کجاست تا که ببیند امیر کیست؟!

شاهی که هست وارث یومُ الغدیر کیست

 

مأمون کجاست تا که ببیند شبانه روز

طوف حرم کنند مریدان تو هنوز

 

ما کیف می کنیم، بیا احتجاج کن

اهل کتاب را به سخن هاج و واج کن

 

بر هر کلام و هر سخنت فخر می کنیم

پیش همه به داشتنت فخر می کنیم

 

ما بی خیال جنت و پاداش آخرت

شادیم... چون شدیم دو روزی مجاورت

 

این گریه های باهم ما را قبول کن

دل، پهن کرده ایم به پایت، نزول کن

 

تو قول داده ای که سه جا یاری ام کنی

در لحظه های سخت هواداری ام کنی

 

روضه بخوان که پای نفس هات دق کنم

یابن الشبیب را به خودم منطبق کنم

 

گفتی عزیز فاطمه شد دور از وطن

گفتی که جد بی کس من ماند بی کفن

 

گفتی گرفت روضه اش از دیده هام خواب

با کام تشنه ماند میانِ دو نهر آب

 

وقت نبرد، خدعه و نیرنگ می زدند

از هر طرف به سوی تنش سنگ می زند

 

در دست های خولی و شمر و سنان چه بود؟!

گفتی زدند جد مرا با هر آنچه بود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۰۴:۳۹
عبدالرقیه

و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

#عرفه

عرفه آمد و مهمان حسینیم همه

خیره بر رحمت دستان حسینیم همه

 

عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم

بازهم پاره گریبان حسینیم همه

 

وسط روز رسیدیم و همه می بینند

عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه

 

دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم

در پی نسخه ی درمان حسینیم همه

 

حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم

عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه

 

ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند

ما بدهکار به احسان حسینیم همه

 

او مناجات کند کار همه می گیرد

تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه

 

عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب

در ره عشق به قربان حسینیم همه

 

اشک ما خرج برای غم اغیار نشد

روزگاری است که گریان حسینیم همه

 

آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است

داغدارِ تن عریان حسینیم همه

 

چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد

کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه

 

ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم

مات از جود فراوان حسینیم همه

 

خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید

ما اسیر لب و دندان حسینیم همه

 

#محمد_جواد_شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۹
عبدالرقیه

من گم شدم، مانند بغض در گلویم

یا نور و یا برهان، بیا در جست و جویم

 

خیلی دلت را با گناهانم شکستم

خسته شدم دیگر من از این خلق و خویم

 

تو آبروی آبرودارن عرشی

من بنده ای رسوایم و بی آبرویم

 

عمری برایت وصله ای ناجور بودم

یک لحظه هم حتی نیاوردی به رویم

 

می خواستم با گریه برگردم به سویت

دست کریمت زودتر آمد به سویم

 

من بی ادب بودم برایت شعر گفتم

تو برتر از آنی که من از تو بگویم

 

هربار کارم سخت برهم ریخت، فورا

گفتم حسین و زود کردی زیر و رویم

 

ای کاش زنده باشم و ماه محرم

دیگ غذای روضه هایش را بشویم

 

ای کاش زنده باشم و از قول قاسم

گویم به شور و هروله "ای وای عمویم..."

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۱۳
عبدالرقیه

مثل احسان سلیمان که نصیبِ مور است

بخششت بر فقرا نزد همه مشهور است

 

قلب هر عاشق آواره پیِ قبله گهی است

ملجأ و قبله ی ما وادی نیشابور است

 

گریه و جامعه و رحمت و بخشیده شدن

جنس ما در حرمت خوب خدایی جور است

 

آمدم در حرمی که به شعف روح الامین...

بر نگهبانی و جاروکشی اش مأمور است

 

اجر زائر شدن این جا به هزاران حج است

از خودم نیست، روایت شده و مأثور است

 

حرمت نور، رواق و در و دیوارش نور

چشم تا کار کند نور و سراسر نور است

 

دل ما پیشِ خودت، تنگِ خودت مانده هنوز

این چه عشقی است که در وصل و فراقش شور است

 

نیمه شب آمده ام تا که تماشام کنی

نیمه شب آمدنم را، نظری منظور است

 

مهربان بودنتان اهل طمع کرده مرا

کربلایی بنویسید... اگر مقدور است

 

تو بگو یابن شبیب و بسپارش بر ما

گریه بر جد شما بر دل ما دستور است

 

چه کسی گفته حسین است که عریان مانده؟!

زیر شمشیر و سنان کل تنش مستور است

 

***

سوره ی مریم و شرح طبقش را خواندم

سرِ در بین طَبق جزء کدامین سوره است؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۷ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ مشهد مقدس

أینَ لِیَ النَّجاة؟! که حیران رسیده ام

از راه دور سوی خراسان رسیده ام

جانم به لب رسید و به جانان رسیده ام

شکر خدا که محضر سلطان رسیده ام

 

گریان شدن دلیل سبک بالی ام شده

باب الجواد رافعِ بد حالی ام شده

 

پاسخ به اشکِ دیده و آهم نمی دهی؟!

از دست خود پناه بخواهم، نمی دهی؟!

یاذالکرم مجالِ نگاهم نمی دهی؟!

راهم کسی نداد... شما هم نمی دهی؟!

 

افتاده ام زمین سرِ زانو نگاه کن

من را شبیه بچه ی آهو نگاه کن

 

هم شادم از رسیدن و هم ضعف کرده ام

پای شکستگیِ پرم ضعف کرده ام

گفتی بیا، قدم به قدم ضعف کرده ام

در گوشه ی رواق حرم ضعف کرده ام

 

الطاف تو دوباره قوی می کند مرا

نقاره خانه ات علوی می کند مرا

 

گفتم رضا و رحمت و رأفت به من رسید

صدها هزار لطف و عنایت به من رسید

زحمت به تو رسید، شفاعت به من رسید

مثل قدیم ها برکاتت به من رسید

 

ای منتهای حاجت و بغض صدای من

روحی فداک حضرت موسی الرضای من

 

جان را به جز برای تو آقا نمی دهم

صحن و سرات را به دو دنیا نمی دهم

اصلا به رفتن به جنان پا نمی دهم

در سینه ام به غیرِ تو را جا نمی دهم

 

حیف از دل است تا که شود خرج این و آن

آقا همیشه در دلِ تنهای من بمان

 

گوشه نشین صحن گوهرشاد می شوم

بیمارِ پشت پنجره فولاد می شوم

از دل نرو که طعمه ی صیاد می شوم

باشد دخیل روضه ی اولاد می شوم

 

تا که مرا به یک نفست زیر و رو کنی

فکری به حال نوکر بی آبرو کنی

 

جان تمام شیعه نثار جوادتان

رنگ خزان گرفت بهار جوادتان

آه از غریبی و دل زار جوادتان

خیلی شلوغ بود کنار جوادتان

 

روضه تمام... هلهله شد، خاک بر سرم

دورِ امام هلهله شد، خاک بر سرم

 

ای وای از حسین و علی اکبر حسین

پُر گشته بود هلهله دور و بر حسین

آتش گرفته بود دل مضطر حسین

گریه کنید بر دل شعله ور حسین

 

سر را به روی صورت پیغمبرش گذاشت

دیگر حسین آرزوی زندگی نداشت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۷ ، ۰۶:۲۶
عبدالرقیه

دل را نما مهیا از راه دور و نزدیک

جاری شو سوی دریا از راه دور و نزدیک

 

چه شاه... چه گدایی...، باید فقط بیایی

با دست های بالا از راه دور و نزدیک

 

گیرم شکسته پایت، بال محبتت هست

بال صعود بگشا از راه دور و نزدیک

 

مثل همند، حقاً زائر شدی خدا را

زائر شوی رضا را از راه دور و نزدیک

 

گویم رضاست شاهم، آقا و تکیه گاهم

شادیِ قلب زهرا از راه دور و نزدیک

 

شوق زیارت ما، اشک ارادت ماست

پنهان و آشکارا، از راه دور و نزدیک

 

از فرش می توان رفت، تا عرش می توان رفت

با یک سلام... تنها، از راه دور و نزدیک

 

گفتم به قلب محزون، لعنِ خدا به مأمون

لعنت به خصم مولا، از راه دور و نزدیک

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۷ ، ۰۷:۴۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


پای جانان، نثارِ جان عشق است

طعنه خوردن از این و آن عشق است

 

نیمه شب فرصت تقرّب ماست

یادِ معشوق، در نهان عشق است

 

هر که ظرفش شکست بالا رفت

چون که همراهِ امتحان عشق است

 

همه دنبال سود و منفعتند

ضرر و نفعِ عاشقان عشق است

 

هرچه جز عشق بی گمان فانی است

آنچه باقی است بی گمان عشق است

 

اول صبح با تمام وجود

ذکر یا صاحب الزمان عشق است

 

خیر من وصل یا که هجران است؟

هرچه او خواسته همان عشق است

 

بگذارید در به در بشوم...

وسط صحن جمکران، عشق است

 

اربعین، رفتنِ به سوی حسین

بی قرار و جَزع کنان عشق است

 

پابرهنه به شارع العباس

برسم لحظه ی اذان عشق است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۱
عبدالرقیه

لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

روح من سخت زمینگیر شده، کاری کن

از هوس بسته به زنجیر شده، کاری کن

 

پای طولِ اَملم توبه نکردم عمری

دل من از گنهم پیر شده، کاری کن

 

بس که دستم جلوی غیر دراز است، دلم

غافل از منشأ تأثیر شده، کاری کن

 

فکر تنهایی قبرم به سرم افتاده

مهربانا چه کنم؟! دیر شده، کاری کن

 

سال ها دوری از یوسف زهرا سخت است

دوری اش بغض گلوگیر شده، کاری کن

 

دل، گرفتار علی هست و خمار نجفش

زود با این دلِ تسخیر شده کاری کن

 

شب جمعه است، اجازه بده با گریه دلم

بشود طیب و تطهیر شده، کاری کن

 

ناله زد زینب کبری چه کنم یا جداه؟!

روضه هایت همه تفسیر شده، کاری کن

 

یاعلی... رفته ام از حال، ببین که پسرت

دفن در نیزه و شمشیر شده، کاری کن

 

آه، یا فاطمه... با خنجر کُندش قاتل

سوی گودال سرازیر شده، کاری کن

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۷ ، ۰۳:۵۶
عبدالرقیه

داناود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

بر دور کمر شال بهم ریخته دارد

اندام کهنسال بهم ریخته دارد

 

آتش نکشانید بر این خانه که این مرد

از فاطمیه حال بهم ریخته دارد

 

مانند علی رد طناب است به دستش

در بند، پر و بال بهم ریخته دارد

 

در پشت فرس از نفس افتاده، بمیرم

آخر قدِ چون دالِ بهم ریخته دارد

 

حالا سر پیری به روی خاک نشسته

پیراهن پامال بهم ریخته دارد

 

افتاده زمین پشت فرس، یاد رقیه

چشم تر و احوال بهم ریخته دارد

 

خون از کف پایش به زمین ریخت و فریاد

از آن همه خلخال بهم ریخته دارد

 

مثل همه ی عمر فقط گریه و زاری

بر روضه ی گودال بهم ریخته دارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۷ ، ۰۳:۴۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


بر اهل دنیا رو زدن ارزش ندارد

درخواست جز از ذوالمِنن ارزش ندارد

 

عاشق نگاهش بر سکونتگاه عشق است

نزد اُویس اصلا قَرَن ارزش ندارد

 

پیراهن، ارزش یافته از بوی یوسف

بی عطر یوسف پیرهن ارزش ندارد

 

گفتم فدایت می کنم جان را، نشد حیف

شاید که دیدی جان من ارزش ندارد...

 

سر می کنم همچون زلیخا با فراقت

باشد... دلِ یک پیرزن ارزش ندارد

 

بی ارزشم اما نخواه از تو نخوانم

از تو نخوانم که سخن ارزش ندارد

 

وَانظُر إلَیَّ یا أباصالِح أغِثنی

لطفت نباشد سینه زن ارزش ندارد

 

در خون تپیدند و شهیدان یاد دادند

در عاشقی جان و بدن ارزش ندارد

 

ما به توسل بر کریمان خو گرفتیم

عالَم بدون پنج تن ارزش ندارد

 

با این همه کاخ و زرش این ظرف دنیا

یک ذره، بی صحن حسن ارزش ندارد

 

وقتی که گنبد نیست بالای مزارش

بالم بسوزان، پر زدن ارزش ندارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۷:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

بر نهالی که شکسته، ثمری نیست، نگرد

بین بارم عملی که بخری نیست، نگرد

 

سر به زیر آمده ام تا که بدانی از من

بنده ی عاصی و شرمنده تری نیست، نگرد

 

تو پیِ اشکی و من چشمه ی خشکیده شدم

در بساطم خبر از چشم تری نیست، نگرد

 

اهل بیتند خدایان کرم، طبع مرا

جز سرودن ز کریمان هنری نیست، نگرد

 

ای که بی حبّ علی، دور حرم می گردی

طوفِ بی حبّ علی را اثری نیست، نگرد

 

اگر امروز پی ضامن فردا هستی

جز به دربار خراسان خبری نیست، نگرد

 

دوست دارم بشوم زائر مشهد، یا رب

در دلم حاجت و میل دگری نیست، نگرد

 

کار هربار رسیده است به کوچه، دیدیم

آخر روضه به جز خون جگری نیست، نگرد

 

ای اباصلت... ازین کوچه خیالت راحت

خوب شد بین گذر، رهگذری نیست، نگرد

 

دور این خانه اگرچه پُر خاک است ولی

هیزمِ شعله ور و میخ دری نیست، نگرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۸
عبدالرقیه

 

زوار نجف... دعا بر این سنگ کنید

با اشک، وصال خود هماهنگ کنید

 

انگور ضریح مرتضی را دیدید

یاد از منِ جامانده و دلتنگ کنید

محمد جواد شیرازی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۳۹
عبدالرقیه

به کوی رحمتِ حیدر مقیم یعنی ما

گدای شاه نجف از قدیم یعنی ما

 

فقیر محض شدن اوج لذت دل ماست

کریم... اوست، فقیر کریم یعنی ما

 

تمام خاک نجف نعمت است سرتاسر

همیشه سائلِ دارُالنّعیم یعنی ما

 

نوای یاعلی و یا عظیم یعنی او

دخیلِ یا علی و یا عظیم یعنی ما

 

دل شکسته ی ما تا که ظرف مِهر علی است

خطاب آیه ی "قلبٍ سَلیم" یعنی ما (۱)

 

علی است شاه عظیمی که مانده در بستر

سیاه پوشِ به پشت حریم یعنی ما

 

از آن زمان که شکستند فرقِ حیدر را

دل شکسته و قلب دو نیم یعنی ما

 

ازین به بعد نجویید خنده ی ما را

شبیه کودک کوفه یتیم یعنی ما

 

۱. یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (۸۸ و ۸۹ شعراء)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۶
عبدالرقیه

ساقی بریز باده که تازه گلو کنی

شرمنده آمدم که مرا زیر و رو کنی

 

پیمان شکن شدم سرِ این نفس، حق توست

من را مؤاخذه سرِ این خُلق و خو کنی

 

هر بار جای من، تو حیا کرده ای ولی

دستِ مرا نشد که تو یک بار رو کنی

 

هر شب به این بهانه صدایت زدم فقط

تا با دلِ شکسته ی من گفت و گو کنی

 

امشب نمی شود به نماز شب علی

فکری به حال سائل بی آبرو کنی؟

 

مثل عبای کهنه ی حیدر، دل مرا

آیا شود به دست کریمش رفو کنی؟

 

با روسیاهی آمده ام محضرت که تو

با اشک روضه باز مرا شست و شو کنی

 

ای روزگار... رحم به زینب نمی کنی؟!

هر چه مصیبت است فقط سهم او کنی

 

دیروز داغ مادر و امروز هم پدر

بر این صبورِ غمزده، بغضِ گلو کنی

 

فرقِ علی شکافته، حالا عقیله را

نامردی است با پدرش رو به رو کنی

 

****

 

بوسه بزن به رأس پدر چون که کربلا

باید وصال رأس حسین آرزو کنی

 

جز حنجر بریده که پیدا نمی کنی

هرچه میان خونِ تنش جست و جو کنی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۲۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی



جنس انگور اگر عسگری اش قیمتی است

دلِ خالص شده هم دلبری اش قیمتی است

 

عبدِ رسوا شده ای که همه جا را گشته

زار برگشتن و جامه دری اش قیمتی است

 

دل رسوای مرا لطف خدا بالا بُرد

از بس این ظرف دلم، مشتری اش قیمتی است

 

تا سحر نام تو را می برم، ای رب کریم

سینه ی سوخته، نوحه گری اش قیمتی است

 

از همان روز ازل فاطمه ما را خوانده

مادر ما به خدا مادری اش قیمتی است

 

دل نبستیم به هر دل که فقط در دل ها

در تمامی جهان حیدری اش قیمتی است

 

کل اعمال گره خورده به حب حیدر

مژده بر دل که علی باوری اش قیمتی است

 

هر کسی ذوب در انوار حسینی باشد

نزد زهرا و علی نوکری اش قیمتی است

 

چشم ما گریه نکرده است به جز بر ارباب

باده ی ناب فقط کوثری اش قیمتی است

 

ساربان با عجله رفت سوی جسم حسین

زیر لب گفت که انگشتری اش قیمتی است

 

حامل راس شریفش کمی آرام برو

این سری که سرِ نی می بَری اش قیمتی است

 

****

 

دست بردار از آن طفل یتیم ای ظالم

مگر اصلا چقدر روسری اش قیمتی است؟

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۰۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


خرابه ای است دلی که ز عشق دم نزند

خدا برای دلی اینچنین رقم نزند

 

رسیده ام به سرایی که صاحبش عمری است

نَزَد ز معصیتم حرف، باز هم نزند

 

کجا رود؟! چه کند؟! با که درد خود گوید

اگر که بنده ی عاصی درِ حرم نزند؟!

 

من آمدم که ازین پس، گناه و معصیتم

بساط بندگی ام را دگر بهم نزند

 

به روز حشر بگویم که دوستش دارم

چنانچه لطف کند مُهر بر لبم نزند

 

دخیل اهل کسایم، چه بی پناه شده است

کسی که رو به خدایان ذوالکرم نزند

 

ز عشق بازی و دلدادگی چه می فهمد؟!

میان صحن نجف هر کسی قدم نزند

 

حسین خون خدا هست و من گدای حسین

گدا چگونه دم از خونِ محترم نزند؟!

 

بگو به صاحب آن خیزران به پیش رباب

به کام شاه، دگر ضربه از ستم نزند

 

بگو که حرفِ کنیزیِ آل عصمت را

به اشکِ دیده ی صاحب علم قسم، نزند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

یا رب از این فعل کمم، اخلاص و قربت را نگیر

هر چیز می گیری بگیر اما حلاوت را نگیر

 

چیزی ندارم آورم بر محضرت جز چشم تر

از آسمان دیده ام باران رحمت را نگیر

 

مشغول دنیا شد دلم با غفلت از "یَومُ النّشور"

از خاطرِ آشفته ام یاد قیامت را نگیر

 

یک عمر با سرپیچی ام بیچاره و رسوا شدم

شرمنده ام یا سیدی از من اطاعت را نگیر

 

خیلی سرِ این بی حیا بودن تو را آزرده ام

جان علی دیگر بیا از من نجابت را نگیر

 

تازه به این ماه علی خو کرده ام ای ذوالکرم

دارد به پایان می رسد، ماه ضیافت را نگیر

 

من هر چه بد باشم، علی دارم، نجف دارم، خوشم

جانم بگیر و در عوض حب ولایت را نگیر

 

دیدی نشد هم آخرش بوسه به شش گوشه زنم؟!

باشد... از این هجران زده بوسه به تربت نگیر

 

نان شب این سفره هم شد گریه بر داغ "حسین"

لطفی کن و از سفره ام این نان هیئت را نگیر

 

مست مناجات است او، ای نیزه دار بی حیا

از حنجر خشکیده اش صوت و فصاحت را نگیر

 

زهرا مکرر با وضو شانه به مویش میزده

ناپاک زاده شرم کن، گیسوی حضرت را نگیر

 

چیزی نمانده از تن و عمامه و خود و زره

ای ساربان، بس کن برو، دنبال غارت را نگیر

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۶
عبدالرقیه