سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۲۵ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری» ثبت شده است

ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری

 

آیه ی فضل عظیمم، غم عظمی شده ای
تازه داماد حرم بودی و تنها شده ای

مثل باباحسنت ذکر لبت فاطمه بود
بر زمین خوردی و چون اُم ابیها شده ای

جگر تشنه ات از سوز عطش گفت: حسن
با لب تشنه ی خود جلوه ی بابا شده ای

آسمان بدنت پر شده از شکل هلال
چه سرت آمده اینگونه معما شده ای؟!

دست و پا میزنی از دردِ دهانی که شکست
سوختم بس که تو مشغول تقلا شده ای

فأنا بن الحسنی که به رجز می خواندی
کرد اثبات در این سن کم آقا شده ای

تا که افتاد نقابت به سویت سنگ زدند
علت بغض من و زینب کبری شده

همه جا پر شده از رایحه ی عطر حسن
بس که آمیخته با تربت صحرا شده ای

جوشنی لحظه ی رفتن نشد اندازه ی تو
چه سرت آمده هم قامت سقا شده ای؟!

خوش ذوق حرمم، نور دلم، عمر عمو
طعم شیرین تری از شهد عسل ها شده ای

از همین خنده ی وقت سفرت فهمیدم
پدرت آمده و مست تولا شده ای

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۰۱ ، ۱۲:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب پنجم محرم ۱۴۰۱

عهد و پیمان خود نمی شکنیم
پای عشق حسین، هم سخنیم

دل سپرده به روضه ها شده ایم
فارغ از غصه های خویشتنیم

مُهر عشق حسین بر تن ماست
تا نفس می کشیم سینه زنیم

با دو ارباب بندگی زیباست
هم غلام حسین، هم حسنیم

دم به دم یاد ما دعا کردند
همه مدیون لطف پنج تنیم

به کسی جز حسین دل ندهیم
به کسی جز حسین رو نزنیم

وطن ماست کربلای حسین
سخت دلتنگ دیدن وطنیم

سنت اهل بیت، گریه بر اوست
دلسپرده به أحسنُ السُّنَنیم

بدنش سنگ خورد و با گریه
مرهم زخم های آن بدنیم

یاد داغی دوباره می سوزیم
یاد تاراج کهنه پیرهنیم

داغ یک بوریا به سینه ی ماست
گریه کن های شاه بی کفنیم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب پنجم محرم ۱۴۰۱

بساط هلهله در قتلگاه برپا شد
به دور جسم عمویم چقدر غوغا شد
به نیزه تکیه زد و بی سپاه و تنها شد
در آن محاصره، مشغول ذکر و نجوا شد

صدای ناله و آهش به گوش آمده بود
سرش شکسته و خونم به جوش آمده بود

دویدم از سوی عمه به سمت قربانگاه
صدا زدم فأنا ابن الحسن به گریه و آه
به اشتیاقِ شهادت، مسیر شد کوتاه
چه خورد بر نظرم؟! لااله الا الله

کسی عموی مرا داشت با حسد می زد
حرامزاده به بال و پرش لگد می زد

شدیم تشنه و بی حال از حرارت جنگ
محاصره شده و عرصه بود تنگاتنگ
زدند ضربه به پیشانی ام چنان با سنگ...
که شد تمام رخم چون حسین خونین رنگ

صدای یا حسنم تا رسید بر گوشش
مرا کشید عمو در میان آغوشش

به فکر رأس عمو بود خولی بی درد
وضو گرفت در این راه، اشعث نامرد
صدای قهقهه ی شمر را چه باید کرد؟!
هر آنچه داد کشیدم نداشت دستاورد

شدم سپر به امامی غریب، با سر و جان
به ضربه ای پر من شد به پوست آویزان

اگر بناست کسی بشکند سبویم را
بگو به حرمله آورده ام گلویم را
بگو مرا بزند، ول کند عمویم را
خرید پیش پدر عِزّ و آبرویم را...

همین سری که جدا از تنم شد و افتاد
به خونِ ریخته ام خون یار قیمت داد

رسید قاتل بی رحم و مست بعد از من
به چکمه آمد و حرمت شکست بعد از من
به روی سینه ی مولا نشست بعد از من
گرفت گیسوی او را به دست بعد از من

عزیز فاطمه را دید گشته بی حربه
زد از قفا به گلویش دوازده ضربه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب چهارم محرم ۱۴۰۱

در بزم عشق بازان فرصت فراهم افتاد
قرعه به نام ما و ماه محرم افتاد

پرچم نماد قبر و شش گوشه ی حسین است
بغضم شکست هر بار چشمم به پرچم افتاد

بزم شهود یعنی تنها حسین بود و...
قبل از وجود عالم، مِهرش به قلبم افتاد

هر سائلی مسیرش بر منزلی می افتد
راهم به لطف حق بر بیتی مکرم افتاد

صدها هزار عاشق در خون خود تپیدند
تا این علم به دست امثال ما هم افتاد

گرمای ماتم او آتش زده به جانم
غیر از غمش ز چشمم هر داغ و ماتم افتاد

آیات ابتدایِ مریم که گشت نازل
دلشوره ای مکرر بر جان خاتم افتاد

لب تشنه شد حسین و چشمش غبار می دید
با ضربه از روی اسب، شاه دو عالم افتاد

تاریکی مجسم آمد به سوی مقتل
با خنجرش به جان آن نور اعظم افتاد

تا که حسینِ خود را تنها و بی رمق دید
زهرا کنار مقتل با قامت خم افتاد

آن قدر دست و پا زد تا با صدای مادر
لرزه بر آستانِ عرش معظم افتاد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۳۶
عبدالرقیه

باهات دارم بابایی یه حرف دخترونه
از روزی که تو رفتی موهام نخورده شونه

خودش بهم لگد زد زجر حرومی بابا
حالا ازم می پرسه چرا قدت کمونه ؟

لکنت من رو خیلی مسخره کردن اما
خیال بکن هنوزم گلت شیرین زبونه

خودم با مشت شیکوندم دندونای شیریم و
آخه دیدم که لبهات زخمیه خیزرونه

خدا کنه نسوزه زخمای روی لبهات
وقتی که اشک چشمام میچکه دونه دونه

یادت میاد میگفتی چشام چقدر قشنگه
حالا ببین تو چشمام بابایی لخته خونه

دستمو محکم بگیر تا دوباره گم نشم
خرابه نیست جای من، منو ببر به خونه

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۱ ، ۱۷:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب سوم محرم ۱۴۰۱

نوکر همیشه عشق خود ابراز می کند
با یا حسین نوکری آغاز می کند

دل خوش نکرده ایم به اعمال خیر خود
ما را غم حسین سرافراز می کند

هر کار کوچکی که در این خیمه می کنیم
زهرا به دست خویش، پس انداز می کند

دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه
تا کربلا دو مرتبه پرواز می کند

سرّ است روضه ها و دلم را امام عصر
محرم به درک قدری ازین راز می کند

ویرانه ی دلی که پر از معصیت شده
ذکر حسین، قلعه ی نوساز می کند

درهای معرفت که به عالم گشوده نیست
گریه به داغ دختر او باز می کند

ما را محبتی که به دل بر رقیه هست
نزد عزیز فاطمه ممتاز می کند

جانم فدای شأن عظیمش که سال هاست
با دست های کوچکش اعجاز می کند

فرمود رو به نیزه ی بابا ببین که زجر
با ضرب تازیانه مرا ناز می کند

پرده نشین عرش خداییم، پس چرا
بر ما نگاه، شمر نظرباز می کند؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب دوم محرم ۱۴۰۱

چه شد که ریخت دلم بی هوا، نمی دانم
چقدر دلهره دارم، چرا پریشانم
من از شلوغی این نخل ها هراسانم
حسین گریه نکن جان من، نسوزانم

چه بوی سیب عجیبی گرفته این صحرا
چقدر نام حزینی است نام کرب و بلا

بیا و مرهم غم های بی شمارم باش
قرار، رفته ز جان و دلم قرارم باش
همیشه روشنی چشم های تارم باش
شبیه فرصت این سال ها کنارم باش

به زیر سایه ی لطفت، خیال من تخت است
نبودنت به کنارم، تصورش سخت است

نبین که در دل این دشت اسیر خَناسیم
نبین که در به درِ خلقِ قدر نشناسیم
اگرچه آینه هستیم اگرچه حساسیم
هزار شکر که ما در پناه عباسیم

به سوی تشنه لبان با شتاب می آید
به هیبت پدرم بوتراب می آید

دلم خوش است به دیدار روی پیغمبر
بگو قدم بزند باز هم علی اکبر
صدای رحمت وحی است گریه ی اصغر
سکینه ات چقدر رفته است بر مادر

فدای روی رقیه که مثل خورشید است
گمان کنم کمی از اهل کوفه ترسیده است

چرا به چشم ترت خیره سوی گودالی؟!
اگر غلط نکنم فکر روز جنجالی
در آن زمان که لبت تشنه است و بی حالی
خدا کند که نبینم غریب و پامالی

خدا کند ته گودال زیر و رو نشوی
اسیر شمر و سنان درنده خو نشوی

نگاه کن همه مهمان قوم نامردیم
دروغ بود همه نامه ها و دلسردیم
اگر صلاح بدانی بیا که برگردیم
خودت ببین که عزیزم، کفن نیاوردیم

نصیب پیکرت اینجا حصیر خواهد شد
به دست حرمله، زینب اسیر خواهد شد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، صبح روز اول محرم ۱۴۰۱

سر دارالعماره زار و بی جانم، حلالم کن
نوشتم که بیا اما پشیمانم، حلالم کن

نکردم لحظه ای گریه برای غربتم اصلا
برای غربتت اینگونه گریانم، حلالم کن

فقط یک پیرزن در کوفه از مسلم حمایت کرد
اسیر خدعه های ابن مرجانم، حلالم کن

سر فرزند یک بدکاره عهد خود رها کردند
من از این قوم کوفی روی گردانم، حلالم کن

هر آن کس حرف حق گوید، دهانش سنگ خواهد خورد
به فکر زینبین و سنگ بارانم، حلالم کن

علی اکبر، علی اصغر، نبینی داغ اولادت
فدای بچه هایت جان طفلانم، حلالم کن

همینکه بی هوا چشمم به چوب خیزران افتاد
میان ظرف آب افتاد دندانم، حلالم کن

به قطره قطره خونی که میان مشت من پر شد
نوشتم بر زمین، با دست لرزانم حلالم کن

اگر این آب، خونی شد فدای کام عطشانت
مُواساتم شد اینگونه که عطشانم، حلالم کن

شهیدانت همه بر روی پایت جان دهند اما
غریبانه اسیر درد هجرانم، حلالم کن

اراذل با منِ مسلم چه ها کردند در کوفه
به یاد خواهرت خیلی پریشانم، حلالم کن

تنم را بر زمین در پشت مرکب می کشند اما
برای پیکرت پاره گریبانم، حلالم کن

زبانم لال این ها تشنه ی تاراج تو هستند
بخوان این نکته را از جسم عریانم، حلالم کن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۴
عبدالرقیه

غدیری هستم و عبدم امام المتقینی را
که پیمودم به حب او مسیر راستینی را

نبی روز غدیر خم، کمال بعثتش رو شد
به امر حق بیان فرمود امر جانشینی را

دو دست مرتضی در دست خاتم بود، یعنی حق...
سزا دانست بر خاتم، چنین دُر و نگینی را

فقط باشد علی لایق که بر دوشش بیاندازد
ردای وصف زیبای امیرالمؤمنینی را

بگو لبیک با یک یاعلی، مَن کُنتُ مولا... را
خدا را شکر کن داری چنین نور مبینی را

چه می فهمیم حیدر کیست؟! چه می فهمیم حقش چیست؟!
خدا رحمت کند امثال علامه امینی را

غذای بچه هایش را به ایتام و فقیران داد
ندیده چشم عالم شاهمردِ اینچنینی را

شب معراج، حق بود و نبی بود و سکوتی محض
شنید احمد به ناگه یک صدای دلنشینی را

صدایی که تمام انبیا دلگرم آن بودند
همان که شاد می فرمود هر اندوهگینی را

از آن لب های نورانی، از آن حلقوم ربانی
الهی بشنوم آوای رب العالمینی را

علی حتی به مور در مسیرش هم نظر می کرد
یقین دارم علی دارد فقط این تیزبینی را

چنین مردی رئوف و مهربان در نزد یارانش
نشان داده است در میدان حماسه آفرینی را

درِ خیبر به دستش بود و بر لب ذکر هو می گفت
کجا داری سراغ اینگونه شیر بی قرینی را

چه گویم از کراماتش، چه گویم از مقاماتش
به چالش می کشد اوصاف او عقل زمینی را

شدم دلتنگ کوی حیدر و آرامش محضش
ندیدم از نجف بهتر به عمرم سرزمینی را

تصور کن نشستی در میان حجره ی صحنش
خدا قسمت کند دیدار او در اربعینی را

تمام عمر، پیغمبر سفارش کرد بر حبش
رها کردند این امت عجب حبل المتینی را

امان از ناسپاسی کردن و حمله به بیت وحی
گرفتند از علی آخر چه یار و همنشینی را

پس از زهرا علی زانو بغل می کرد طوری که
نوشته صاحب مقتل تصور کن جنینی را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۱ ، ۱۰:۵۰
عبدالرقیه

به سر فکری به جز مدح یل خیبر نمی باشد
به لب ذکری به غیر از ساقی کوثر نمی باشد
شقی شد هر که بغض مرتضی در سینه اش دارد
سعادتمند غیر از عاشق حیدر نمی باشد

پیمبر مرتضی را دوست دارد همچنان جانش
عیان گردیده بر ما قطره ای از سر پنهانش
کسی که با دل و دست و زبانش یاور مولاست
بشارت داده پیغمبر که تکمیل است ایمانش

علی تنها به جنگ صد نفر، پایش نمی لغزد
جهانی هم شود زیر و زبر پایش نمی لغزد
اگر که بر صراط حق بلغزد شیعه یک پایش
به لطف حب بر حیدر دگر پایش نمی لغزد

شود آباد با نام علی هر خانه ی ویران
رسولان اولوالعزم اند بر خوان علی مهمان
امام المتقین تنها امیرالمومنین باشد
«علیٌّ حُبّه تَقوی علیٌّ حُبُّه إیمان»

علی مقصود از قرآن و اصل مطلبش باشد
قیامت او شفیع مذنبین مذهبش باشد
اگر کافر ببیند جایگاه شیعه را محشر
فقط «یا لیتنی کنت ترابا» بر لبش باشد

کسی که چشم بر قرآن و راه روشنش دارد
مدال نوکری مرتضی را گردنش دارد
به کشتی نجات حق پناهنده شود هر که
تولّی بر علی و دشمنی با دشمنش دارد

به عشق مرتضی عاشق همیشه جان به کف باشد
برای خلقت عالم ولای او هدف باشد
بشارت داده مولا که عماد دین حق شیعه است
برای دین پیغمبر فقط شیعه شرف باشد

یقین کردم همان روزی که چشمانم به گنبد خورد
به جز بر داغ دوری از نجف غصه نباید خورد
محب مرتضی همسایه ی حق است در فردوس
تأسّف بهر این دنیای بی ارزش نخواهد خورد

علی مقصود از خلق زمین و آسمان باشد
علی حلوای قند روزگار شیعیان باشد
محبت بر علی باب نجات ذات رحمن است
که هرکس وارد آن شد از آتش در امان باشد

به حیرت می کشد مدح علی کل عجائب را
خدا از ما نگیرد رزق گفتن از مناقب را
امام شیعه فرموده است بین برترین اعیاد
غدیر خم چنان ماهی است نورانی کواکب را

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۷
عبدالرقیه

نبی مدح علی را گفته دائم با لسان خود
فقط بر او عیان می کرد اسرار نهان خود
نبی مشتاق دیدار محبین علی بوده
سلامش را رسانده مرتضی بر شیعیان خود

محبین علی روز قیامت در امان باشند
به دنیا هم سر خوان ولایت میهمان باشند
چنانچه پیشگام اهل آتش منکر مولاست
یقینا سابقین اهل جنت شیعیان باشند

خدا راضی است تنها از محب حیدر کرار
نگاه رحمتش در جمعه ها جاری است بر ابرار
خدا دستور داده تا ملائک با لسان خود
برای شیعه ی حیدر بفرمایند استغفار

علی باشد امام شیعه و ما رعیت مولا
همیشه کام ما شیرین شده از صحبت مولا
درون سینه ی ما پر شد از اسرار آل الله
سرشته طینت ما را خدا از طینت مولا

هر آنچه خالی از حب علی بدنامی است و ننگ
در این دنیا نزن بر ریسمانی جز ولایش چنگ
نگین خاتم شیعه عقیق سرخ می باشد
چرا که بر ولای مرتضی اقرار کرد این سنگ

رساندند انبیا حرف خدا را سوی مربوبش:
فقط از آفرینش، حب حیدر بوده مطلوبش
یقین دارم که حب و بغض، اصلش اکتسابی نیست
خدا الهام کرده حب مولا را به محبوبش

نکردند اعتنا بر حکم قرآن بعد پیغمبر
همه کردند رسما نقض پیمان بعد پیغمبر
روایت این چنین تصریح دارد، بی علی هرگز
نمی گشتند معروف اهل ایمان بعد پیغمبر

نبی باشد یگانه حامی و دلدار هر شیعه
همینکه عرضه می گردد به او رفتار هر شیعه
برای سیئات او کند هر جمعه استغفار
شود خوشحال از نیکویی کردار هر شیعه

کسی که منکر مولاست، زهرا کرده نفرینش
خدای بی علی را من نخواهم کرد تمکینش
همانگونه که مردم ماه را با شوق می بینند
ملائک هم نظر دارند بر روح محبّینش

قیامت هم قیامت می کند صحرای محشر را
خدا گر رو کند شأن و مقام عبد حیدر را
محب مرتضی در وقت مرگش می شود خوشحال
ببیند در کنار بسترش نفس پیمبر را

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۳
عبدالرقیه

فقط حب علی باشد به عالم محور وحدت
جداگردد کسی از او سراپا می شود ظلمت
محب مرتضی شأنش قیامت آنچنان بالاست
که همراه و رفیق حضرت حمزه است در جنت

در آیات کتاب الله حقی منجلی باشد
که بر عالم پس از خاتم، علی تنها ولی باشد
صراطی را که حق توصیف کرده در کتاب خود
جواز رد شدن از آن فقط حبّ علی باشد

تقرّب چیست غیر از سجده بر خاک در حیدر
تقرّب بر خدا جویم به حبّ خواجه ی قنبر
فقط با تکیه بر حبّ علی بن ابی طالب
مَلَک در نزد حق هر روز می گردد مقرّب تر

ندارد غصه ای در وقت مرگش شیعه ی مولا
ندارد واهمه از تشنگی روز وانفسا
«سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ...» یعنی که مستان علی گویند:
«الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها»

چه ربطی بین نور و ظلمت بی انتها باشد
غدیری پیرو نور است و از ظلمت جدا باشد
به پاکی ولادت شیعه ی حیدر سرافراز است
چرا که دشمن مولا وجودش از خطا باشد

به جز مُهر علی را عاشقش بر جان نخواهد زد
دم از عشقش بجز انسان با ایمان نخواهد زد
محبت بر امیرالمؤمنین آن قلعه ی خیری است
که فرمودند منکَر هم ضرر بر آن نخواهد زد

همه خوبان این عالم فدای قنبر حیدر
تمام مادران ما کنیز مادر حیدر
بمیرد منکر مولا به مرگ جاهلی اما
شهادت می شود محسوب، مرگ نوکر حیدر

کسی که عمر خود را‌ وقف عشق یار خواهد کرد
دم جان دادنش با دلبرش دیدار خواهد کرد
همانگونه که جانِ انبیا بگرفته عزرائیل
به نرمی با محبّین علی رفتار خواهد کرد

کسی که بعد پیغمبر به دنبال حقایق نیست
امامش هم به غیر از بت پرستی پست و فاسق نیست
فقط مؤمن محب مرتضی باشد در این عالم
به قلب هیچکس بغض علی غیر از منافق نیست

سرشک از دیده ام جاری به روی گونه می گردد
تمام دلخوشی ها بی نجف وارونه می گردد
اگر ترک طواف مرقد حیدر کند بنده
نگاه لطف حق هرگز نصیب او نمی گردد

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۴۱
عبدالرقیه

نشان داده ولای مرتضی راه نجاتم را
گرفتم از علی و آل او برگ براتم را
همانگونه که آتش هیزمش را می برد از بین
به سینه، حب مولا محو کرده سیّئاتم را

مقام مرتضی را درک کردن از محالات است
همین اذکار هم بی او سرانجامش خرافات است
علی حبّش ملاک هر عمل در نزد حق باشد
جزای مِهر او مُهر قبولی عبادات است

بحمدالله عمری اعتقاد من چنین باشد
نماز بی ولایت همچو فحشای مبین باشد
تفاخر می کند با نامه ی اعمال خود، شیعه
که عنوانش محبت بر امیرالمومنین باشد

اگر در عمر خود شخصی هزاران حج به جا آرد
اگر شب تا سحر در سجده از هر دیده خون بارد
هزاران سال اگر اهل نماز و روزه هم باشد
به آتش می رود، در دل اگر بغض علی دارد

خلیل الله اسم شاه دین را گر نمی آموخت
درون آتش نمرود قطعا بی علی می سوخت
اگر کل خلائق دوستدار مرتضی بودند
خدا هرگز برای خلق خود آتش نمی افروخت

یقینا حب مولا دُرّ و قلب ما صدف باشد
کسی که عاشق او نیست با آتش طرف باشد
اسیر حضرت حق خوانده خواهد شد در این عالم
کسی که عبد دربار شهنشاه نجف باشد

مرا در هر دو عالم جز علی یاری نمی باشد
بدون حب او خون در رگم جاری نمی باشد
خبر آورده خاتم از زبان حمزه و جعفر
که افضل از محبت بر علی، کاری نمی باشد

کسی را منکر حیدر، شفیع خود نمی یابد
ازین رو در قیامت میشود حالش سراپا بد
فقط لب میگزد وقتی ببیند شیعه ی مولا
چنان ماه درخشان چهره اش در حشر می تابد

اگر "الیوم اکملت لکم" پیغام جبریل است
یقینا با ولای مرتضی اسلام تکمیل است
همانگونه که توحید و امامت عِدل هم باشند
محبت بر امیرالمومنین هم عین تهلیل است

ندارد ارزش بیت علی را صدهزاران ارگ
به اذن اوست امر ماسوا حتی سقوط برگ
خدا اینگونه می خواهد برای دوستدار او
که باشد راحت و آسان، مصیبات زمان مرگ

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۱۹:۳۹
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، مشهد ماه رجب ۱۴۰۱

بسم آن وجه خدا، باب مراد
بندگانیم به دربار جواد

نزد ما شأن و مقامش والاست
عُلقه اش در دل ما لطف رضاست

با جوادش همه مأنوس شدیم
کاظمینی شده از طوس شدیم

می دهد برکت و خیر از هر سو
گریه کن های جوادش را او

باز با رخصت آقاجانم
روضه ای از پسرش می خوانم

نور چشمان رضا بی کس ماند
همسرش سخت دلش را سوزاند

محتضر بود امامش، کف زد
نه دعا خواند، نه قرآن، دف زد

نمک از کینه به زخمش پاشید
در حرم بین کنیزان رقصید

سوخت چون شمع، دل پروانه
جای رقاصه نبود آن خانه

تشنه شد از جگرش آه کشید
سوخت و ناله ی جانکاه کشید

ناله اش بر جگرش تاب نداد
یک نفر هم به امام آب نداد

میوه ی قلب امام هشتم
ناله اش بین صداها شد گم

او که داغ پدرش را دیده
مثل بابا به خودش پیچیده

وقت رفتن شده باید چه کند؟
خواهری هم که ندارد چه کند؟

روضه اش روضه ی غمناکی شد
همه ی بال و پرش خاکی شد

آه، عمامه اش از سر افتاد
وسط هلهله آخر جان داد

بر تنش داغ پر ابهام رسید
با چه وضعی به روی بام رسید

دل، ازین روضه ی حساس گرفت
پله ها بوی گل یاس گرفت

گرچه از منزلتش شرم نشد
زیر مرکب بدنش نرم نشد

شد رها پیکر او عریان نه
بین شمشیر و سنان پنهان نه

نیزه از قوم نظر تنگ نخورد
خوب شد بر بدنش سنگ نخورد

گرچه بر بام، تنش تنها بود
خوب شد بال کبوترها بود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۱ ، ۲۲:۳۲
عبدالرقیه

بده بر محبان کاظم بشارت
که خیر تمام است در این ولادت

سلام خداوند بر نجمه خاتون
بر آن بانوی طاهر و با فضیلت

رسیده امامی که با نوکری اش
شدم صاحب عزت و با اصالت

علی بن موسی الرضا المرتضی را
چنان دوست دارم، ندارد نهایت

کم از بچه آهوی وحشی صحراست
کسی که نفهمیده اوصاف حضرت

عذاب است پایان هر روسیاهی
که بر ساحتش کرده باشد اهانت

اهانت کننده بر او در سقوط است
کم از عنکبوت است و از قوم لوط است

***

گدایم گدای علی بن موسی
وجودم فدای علی بن موسی

نگین چیست در این جهان و قیامت؟
به سینه ولای علی بن موسی

هوای مرا از همان کودکی داشت
فدای وفای علی بن موسی

شده سالیانی است چون والدینم
دلم مبتلای علی بن موسی

در ایران به لطف خدا سربلندیم
به زیر لوای علی بن موسی

فقط از عنایات معصومه بوده
شدم خاک پای علی بن موسی

هر آنچه که شأن و مدارج گرفتیم
از اولاد باب الحوائج گرفتیم

***

صلاة دل بنده، پابوس باشد
به صحن امامی که در طوس باشد

همان کس که گرمای عشقش به سینه
همیشه عیان است و محسوس باشد

جهان از قدومش پر از نور گشته
جهان بی وجودش چو کابوس باشد

در این روزگاری که تاریک و سرد است
حریمش چنان نور فانوس باشد

هر آنجا که باشد به یاد امام است
دلی که به میخانه مأنوس باشد

به بالین سلمانی اش، لحظه ی مرگ
خودش رفت و نگذاشت مأیوس باشد

به قول و قرارش عمل می کند او
مرا وقت مرگم بغل می کند او

***

الهی که حبش به قلبم بماند
به من طعم دیدار خود را چشاند

دلم چون کبوتر به صحنش نشسته
الهی دلم را ز صحنش نراند

نشد قسمتم کربلا چند سال است
ولی او بخواهد اگر، می تواند

نمی دانم اصلا که امسال آقا
به ماه محرم مرا می رساند؟

الهی بخواند خودش روضه ها را
مرا مثل ابن شبیبش بداند

الهی به آهی به غم های شاهی
دلم را دوباره به مقتل کشاند

بخواند از ارباب و آتش بگیرم
برای لب خشک جدش بمیرم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۰۹
عبدالرقیه

امام علی علیه السلام: الدُّنیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ وَالنّاسُ فیها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ فیها نَفسَهُ فَأَوبَقَها، ورَجُلٌ اِبتاعَ نَفسَهُ فَأَعتَقَها.

دنیا مقر نبود، مَمر بوده، ای رفیق
اینجا فقط برای گذر بوده، ای رفیق

بدجور دل به مال و منالش سپرده ایم
پیمان ما که حرف دگر بوده، ای رفیق

آخر خدا چگونه ازین بنده می خرد
عمری که در معاصی و شر بوده، ای رفیق

غافل شدیم ازینکه برای وصال یار
عالی ترین مجال، سحر بوده، ای رفیق

فرموده اند راز شهیدان درگهش
در فیضِ اشک و دیده ی تر بوده، ای رفیق

دل را حریم ذکر علی کن که بی علی
عمری نماز و روزه ضرر بوده، ای رفیق

جز ثامن الحجج به کسی رو مزن دگر
از نزد اوست خیری اگر بوده، ای رفیق

از او بخواه کرب و بلا را که از ازل...
دست رضا برات سفر بوده، ای رفیق

یاد حسین آه بکش چون که بی رمق
در بین سی هزار نفر بوده، ای رفیق

باور کن آن زمان که لگد خورد پهلویش
یاد مصاف مادر و در بوده، ای رفیق

اصلا نپرس شیون زینب برای چیست
او شاهد بریدنِ سر بوده، ای رفیق

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۱ ، ۰۴:۰۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

نه فقط در پی آنم که امانم بدهند
بیشتر در پی آنم که عنانم بدهند

غافل از مرگم و ای کاش تکانی بخورم
قبل از آن که وسط قبر، تکانم بدهند

ترسم این است که در نزد رُؤوس الأشهاد
هر چه کردم، همه را خوب نشانم بدهند

کاش تا هست زمان توبه ی مردانه کنم
نیست تضمین که دگر بار زمانم بدهند

رزقم از سفره ی زهراست، به عالم ندهم
قرص نانی که از آن سفره و خوانم بدهند

مستم از جام امیر نجف و جز مولا
جرعه ای باده نخواهم دگرانم بدهند

منشأ زندگی ام از نجف و کرب و بلاست
این دو عشقند که در دل ضربانم بدهند

روز محشر به لبم ذکر حسین است، اگر...
قدرتی بهر تکلم به زبانم بدهند

حال که نیست کسی زائر فردوس بقیع
کاش در آن عتبه، جا و مکانم بدهند

صادق آل عبا گفت: خدا آمده اند
تا که زحمت به من و قد کمانم بدهند

مشکلی نیست مرا هر چه که شلاق زنند
ناسزا بر پدرانم نگرانم بدهند

ای خدا آبرویم را بخر آن ثانیه که
بی عبا، پشت فرس، داغ گرانم بدهند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۱ ، ۰۴:۲۰
عبدالرقیه

ثواب شعر تقدیم به شهید سرافراز حاج حسین همدانی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب شهادت امام صادق علیه السلام ۱۴۰۱، مسجد ارک تهران

صدا زدم سر سجاده ی دعا، زهرا
چرا که هست به ما حجت خدا زهرا
همینکه ناله زدم یاد روضه ها، زهرا
میان شعله، درِ خانه سوخت، یا زهرا

به روی آتشِ برخاسته میان حریم
قدم زدم که بدانند أنا ابنُ ابراهیم

گرفته اند دم سجده ام، مجالم را
به ناسزا چه بهم ریختند حالم را
کسی نکرد مراعات سن و سالم را
گرفته اند به سخره، قد هلالم را؟!

به من مجال ندادند قدر یک نفسی
میان نافله، سجاده را کشید کسی

تمام شهر به ما ظلم بی عدد کردند
به یکدگر سر این ظلم ها مدد کردند
چرا عبای مرا زیر پا لگد کردند؟!
چقدر با منِ شیخ الائمه بد کردند

رفیق های پُر از ادعا کجا بودند؟!
زمان واقعه، شاگردها کجا بودند؟!

شدم زمان تهاجم عذاب، مثل علی
زمانه بر سر من شد خراب، مثل علی
غمم به سینه شده بی حساب، مثل علی
دو دستِ بسته میان طناب، مثل علی

چقدر مثل علی ماتمم شد اما نه
فقط زدند مرا با لگد، زنم را نه

به پشت اسب، شبانه دوانده اند مرا
به روی خاک به کینه کشانده اند مرا
شبیه آینه بودم، شکانده اند مرا
به یاد داغ رقیه رسانده اند مرا

مرا میان گذرگاه، کو به کو بردند
چقدر داد کشیدند و آبرو بردند

اگرچه سوختم از غصه، خون جگر نشدم
به آتش غم فرزند، شعله ور نشدم
عذاب، با غم جان کندنِ پسر نشدم
کنار کاظم خود، مثل محتضر نشدم

به یاد داغ و عزای حسین نوحه کنید
تمام عمر برای حسین نوحه کنید

خودم اسیر شدم، خواهرم اسیر نشد
کسی به نیت نیزه زدن اجیر نشد
چنان حسین کسی زیر دشنه، پیر نشد
نصیب پیکر من تکه ای حصیر نشد

زدند بعد کشاکش برای پیرهنش
هزار و نهصد و پنجاه ضربه بر بدنش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۱۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۹ ماه رمضان ۱۴۰۱

آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز
آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز

بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا
مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز

سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب
آنقدر درمانده ام از خویش، بیدارم هنوز

شرمسارم از اباصالح امام عصر خود
چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز

بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند
سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز

هرچه می خواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم
هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز

سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم
در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز

خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام
هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز

از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام
شد تمام این ماه رحمت، سخت می بارم هنوز

یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع
داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز

وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین
دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز

مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت
هرچه غم در سینه ات داری خریدارم هنوز

مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت
از گلویت بوسه ای را من طلبکارم هنوز

دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی دانی مگر
می دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی سلحشور

نمانده فرصتی، هنوز توشه برنداشتم
لیاقتی برای بهره از سحر نداشتم

چه حیف شد، چه زود ماه رحمتت تمام شد
حلال کن مرا که غیر دردسر نداشتم

تو خواستی که جوشن از عذاب روزی ام شود
اگر نبود رزق روزه ات، سپر نداشتم

از آن طرف چه میزبانی و چه خوان رحمتی
ازین طرف مرا ببخش جز ضرر نداشتم

خلاصه عرض می کنم تمام عزتم تویی
چقدر خوار می شدم تو را اگر نداشتم

ضمانتی نداشتم برای قبر و محشرم
اگر به سوی مشهد الرضا سفر نداشتم

تمام عمر، هر زمان دلم شکست از غمی
به غیر ثامن الحجج، به کس نظر نداشتم

مرا رضا جواز گریه بر حسین داده است
وگرنه از بساط عاشقی خبر نداشتم

پر از غبار می شدم، ذلیل و خوار می شدم
اگر به روضه ی حسین، چشم تر نداشتم

فدای آه خواهرش که با سر حسین گفت:
مرا ببخش بیش از این دوتا پسر نداشتم

غیور من چه خوب شد نبودی و ندیدی ام
که بر سرم بجز حجاب شعله ور نداشتم

سرم به گریه بند شد، شب غمم بلند شد
ولی کنار خود ستاره و قمر نداشتم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۳:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

تنها نه که نظاره بر آهم نمی کنی
آنقدر دلخوری که نگاهم نمی کنی

آتش زدم به توشه ی عمرم، مرا ببخش
فکری برای عمر تباهم نمی کنی؟

در چاه نفس خویش اسیرم، ولی مرا
هرگز رها به ظلمت چاهم نمی کنی

با این بزرگواری تو آب می شوم
وقتی مؤاخذه به گناهم نمی کنی

بی منت است لطف کثیرت، نظاره بر
اعمال کمتر از پَر کاهم نمی کنی

از هرکسی که دور کنی، ای فدای تو
دور از علی که هست پناهم نمی کنی

تا بر دلم ولای علی نور می دهد
دیگر نظر به روی سیاهم نمی کنی

خیری ندیدم از سفری غیر کربلا
خیر مرا دوباره فراهم نمی کنی؟

رو کرد سوی نیزه و زینب به گریه گفت:
بالانشین! نگاه به ما هم نمی کنی؟

دیدی که همسفر شده ام با سنان و شمر!
فکری برای سختی راهم نمی کنی؟

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۰:۰۵
عبدالرقیه

جان همه ی تشنه لبان در این ماه
قربان لب خشک اباعبدالله

آن تشنه که با ضربه ی سخت نیزه
افتاد زمین از روی مرکب ناگاه

خود را به سر زانو و با صد زحمت
هر طور که شد، کشید تا قربانگاه

لب تشنه به نیزه تکیه داد و با سنگ
می زد به سویش هر که می آمد از راه

اوباش همه دور و برش خندیدند
تا خواهر او کشید آهی جانکاه

با ناله ی خواهرش همه از مقتل
رفتند ولی سنان نیامد کوتاه

آنقدر که زخم جای هر زخم زدند
مدفونِ میان تیر و خنجر شد شاه

محروم فقط نه اینکه از آب شود
حتی بدنش شد از کفن محروم، آه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۰:۳۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۰ ماه رمضان ۱۴۰۱

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی رسولی

یا أبصرَ الناظِرین
از همه رانده و تنها شدنم را دیدی
زیر بار گنهم تا شدنم را دیدی

پای نفسی که تمام ثمرم را سوزاند
دامن آلوده و رسوا شدنم را دیدی

شرمسارم که پس از این همه توبه هربار
خارج از حیطه ی تقوا شدنم را دیدی

روز و شب غافلِ از مرگ و شب اول قبر
قاطیِ بازی دنیا شدنم را دیدی

ملجأ طفل گرفتار، فقط مادر اوست
دست بر دامنِ زهرا شدنم را دیدی

مرده ای بودم و مادر به دعا یادم کرد
با دعا کردنش احیا شدنم را دیدی

به علی کرد سفارش که بگیرد دستم
از زمین با مددش پا شدنم را دیدی

از علی، کرب و بلا دارم و با خرج پدر
زائر عرش معلا شدنم را دیدی

علتش کام حسین است که وقت افطار
خیره بر آب گوارا شدنم را دیدی

دل مجنونِ من افتاده به پایین پایش
بنده ی اکبر لیلا شدنم را دیدی

علی اکبر به پدر گفت: پدر، شکر خدا
سال ها طی شد و رعنا شدنم را دیدی


نگرانم چه می آید به سرت آن ساعت
بر عبایت که معما شدنم را دیدی

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۱۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ظهر شهادت امیرالمؤمنین ۱۴۰۱

بسم ربی که بی قرار علی است
رمضان ماه شاهکار علی است

شده این ماه اگر که ماه کرم
ماه الطاف بیشمار علی است

روزه پر فضل و برکت است اما
قدر و شأنش به اعتبار علی است

روسیاهم ولی رها نشدم
چون زمامم در اختیار علی است

بر لب هر کسی مناجات است
تا خود حشر وامدار علی است

حاجیان دور کعبه می چرخند
چرخش کعبه بر مدار علی است

غایت سیر ماست شهر نجف
مقصد عاشقان، مزار علی است

هر که دلتنگ وصل دلدار است
وقت مرگش در انتظار علی است

خسته است از جنایت و تزویر
هر کجا هر که دوستدار علی است

گردن بی رگ سعودی ها
تشنه ی خشم ذوالفقار علی است

مؤمنین را امیر جز او نیست
این خصیصه در انحصار علی است

روضه ی سخت تشنگی حسین
راز چشمان اشکبار علی است

هر که آمد به قتلگه می گفت
بزنیدش که از تبار علی است

آن عبایی که از ته گودال
می بَرد شمر، یادگار علی است 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۹:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمدرضا طاهری

دور بودم از سرایت، حس غربت داشتم
ماه ها بود انتظار ماه رحمت داشتم

خود مرا خواندی به درگاهت و الا من کجا
از برای صحبت با تو لیاقت داشتم؟

بارها کردم گناه و بارها پوشاندی اش
کن حلال این بنده را خیلی اذیّت داشتم

وقت خلوت بندگانت هم کلامت می شوند
جز گنه کاری مگر در وقت خلوت داشتم؟

کاش مثل کودکی هایم میان مجلست
سینه ای سرشار از شور و حرارت داشتم

خوب فهماندی به من در سال هایی که گذشت
سر پناهی امن در ساعات هیئت داشتم

چشم امیدم همیشه بوده بر دست علی
شکر بر شاه نجف عمری ارادت داشتم

جنس بنجل بودم و فورا خریدی ام خودت
تا که دیدی بین دستم خاک تربت داشتم

آخرش از دوری کرب و بلا دق می کنم
روز و شب رؤیای یک لحظه زیارت داشتم

روضه های دختر ارباب دنیای من است
شد روا در روضه هایش هرچه حاجت داشتم

گفت آن طفل سه ساله با سر بابای خود
رفته بودی و به تن رخت اسارت داشتم

قد من کوتاه بود و نیزه ات خیلی بلند
حسرت یک بوسه بر روی لبانت داشتم

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۲۱
عبدالرقیه

حال خوش ما برکتی از حال خدیجه است
امشب شب خیراتِ سر سالِ خدیجه است

تنها نه پیمبر که خداوند تعالی
در هر دو سرا در پی اجلال خدیجه است

احمد برسد در صف محشر به نجاتش
در بندگی اش هر که به دنبال خدیجه است

ای اهل سحر، اهل مناجات بدانید
حتی نمک سفره ی ما مال خدیجه است

او مادری اش منحصرا مختص شیعه است
حب علی انگیزه ی غربال خدیجه است

زهرا چه یتیمانه کنار تن مادر
گریه کن آشفتگیِ حال خدیجه است

در وقت سفر چشم نبی ملتمسانه
خیره سوی بستر به پر و بال خدیجه است

والله قسم راز حسینی شدن ما
یک گوشه ای از برکت اموال خدیجه است

شاه دو سرا گفت: أنا إبنُ خدیجه
تا خلق بدانند که از آل خدیجه است

هر جا کفنی بود بگریید بر ارباب
این سیره تأسیِ بر اعمال خدیجه است

هر مرثیه خوانِ نوه اش خوب بداند
بر روی لبش روضه ی گودال خدیجه است
 

شیخ مهدی علی قاسمی

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب هشتم ماه رمضان ۱۴۰۱

گناه های مرا دیدی و عتاب نکردی
عذاب بود سزایم ولی عذاب نکردی

به سینه ام چقدر دست رد زدند خلائق
فقط تو از من آواره اجتناب نکردی

همیشه با عجله آمدی زمان اجابت
برای قهر ولی ذره ای شتاب نکردی

نخواستی که دل سائلی شکسته بماند
هر آنکه بود خریدی و انتخاب نکردی

هزار بار مرا خواندی و جواب ندادم
صبور بودی و این بنده را جواب نکردی

فدای معرفتت هرچه هم خراب نمودم
به پیش حیدر و زهرا مرا خراب نکردی

مرا که سوختم از دوری نجف دو سه سالی
چه شد که زائر صحن ابوتراب نکردی؟!

فقط بهای همین اشک در عزای حسین است
اگر به حشر گناه مرا حساب نکردی

آهای شمر حرامی که رفته ای ته گودال
نظر به رحمت انوار آفتاب نکردی؟!

تمام شد دگر از سینه ی حسین جدا شو
مگر محاسن او را به خون خضاب نکردی؟!

هرآنچه ناله زد از اوج تشنگی جگرم سوخت
توجهی به نگاهش به سوی آب نکردی

تمام کرب و بلا از نوای فاطمه پُر شد
چگونه شد که حیایی از آن جناب نکردی؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۰۴:۳۶
عبدالرقیه

ثواب شعر هدیه به روح خادم الحسین مرحوم مهدی فلاحیان

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ششم ماه رمضان ۱۴۰۱

شد بنده پشیمان و خدایش بخشید
هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید

انگار نه انگار گنهکاری دید
زود از سر مغفرت خطایش بخشید

مخلوق حیا نکرد هنگام گناه
درد است که خالق از حیایش بخشید

تا بنده دلش نرم شود، گریه کند
شیرینی و لذت دعایش بخشید

هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست
از دوستی آل عبایش بخشید

بخشید به هر بهانه ای هر کس را
ما را به علی و ربنایش بخشید

هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت
بر ساحت پاک مرتضایش بخشید

من بنده ی آن شهم که هنگام رکوع
انگشتری از زیر عبایش بخشید

مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا
در گوشه ی ایوان طلایش بخشید

از شاه نجف هر که فلاحش را خواست
فی الفور برات کربلایش بخشید

بی نام حسین، هر مناجاتی بود
باید که عطایش به لقایش بخشید

آن قدر به مقتلش حسین آه کشید
تا حق، همه را به ناله هایش بخشید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۱ ، ۰۳:۴۹
عبدالرقیه

بیشتر از هر کسی با بنده اش تا کرده است 
مرده بودم مرده را باعشق احیا کرده است 

حقِ من اصلا نبود این عزت و این احترام 
عیب پوشی اش مرا اینگونه آقا کرده است 

داشت می رفت آبرویم بارها پیش همه 
آبرویش را همیشه خرج رسوا کرده است 

چشم هایم خشک بود از معصیت های کثیر
چشم خشک سائلش را همچو دریا کرده است 

در گنه گُم بودم و آمد به دنبالم خودش 
عبد رسوای خودش را زود پیدا کرده است 

با ابوحمزه، مجیر و افتتاح و جوشنش 
خوب زخم بال هایم را مداوا کرده است 

خواست تا شاهی کنم فردای محشر، آمد و 
سینه ام را معدن عشق به مولا کرده است 

وقت افطاری دلم را برد تا کرب و بلا 
روزه ام را با غم کرب و بلا وا کرده است 

کرد منصوبم که باشم نوکر کوی حسین 
این چنین با آبرویم نزد زهرا کرده است 

یاد جسم درهم ارباب زهرا روضه خواند
روضه ای جانسوز در گودال برپا کرده است 

شمر با خنجر رسید و فاطمه از حال رفت
ناله ای زد تا ابد آن ناله غوغا کرده است 

پیش چشمان حسینش آب را بر خاک ریخت
بی حیایی را حرامی خوب معنا کرده است

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۲۱:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب سوم ماه رمضان ۱۴۰۱

صدای گریه شنیدی اگر صدای من است
مرا بزن به مرامت قسم سزای من است

دلت شکسته از این بنده ی نمک نشناس
دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است

بدی من که به دردت نمی خورد اما
تو خوبی ات همه جوره گره گشای من است

فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط
عنایتت سبب این برو بیای من است

هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟
همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است

تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است
نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است

دلیل اشکِ سر سفره، وقت افطارم
لبان تشنه ی ارباب با وفای من است

نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب
حسین راه نجات است و ناخدای من است

که گفته روزی من نیست دیدن حرمش
به دست دختر او رزق کربلای من است

فدای اشک رقیه که با پدر می گفت:
چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است

گرسنه مانده ام اما غذا نمی خواهم
چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۱ ، ۰۳:۴۲
عبدالرقیه