سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

باید شکست ساغر و از می وضو گرفت

باید ز دست بانی باده سبو گرفت

از عرش آمده است… زمین آبرو گرفت

هر عاشقی که باده ی خود را از او گرفت

 

 

گفته است این که از همه ی دلبران سر است

نامش رضاست زاده ی موسی ابن جعفر است

 

گیسو کمند، خوش قد و بالا و محشری

کارت شده است از همه ی خلق دلبری

پیغمبری و حضرت زهرا و حیدری

یعنی صفات حضرت حق را تو مظهری

 

ای نام دلربات دوای فقیرها

اصلا رسیده ای تو برای فقیرها

 

باید که سر دهیم همه بی مقدمه

روحی فداک یابن علی، یابن فاطمه

با عشق تو ز هول قیامت چه واهمه

سلطان ماسوایی و عبد تو ما همه

 

ما سال هاست ریزه خور سفره ی توایم

هشتم امام ! ما همه آواره ی تو ایم

 

مجنونم و جنون دل زار بی حد است

جانم ز دوری حرمت بر لب آمده است

مثل کبوتری که به امید گنبد است

اصلا دوای این دل بیمار مشهد است

 

آخر به من اجازه ی پابوس می دهی

اذن زیارت حرم طوس می دهی

 

یکبار هم محل به من بی نوا بده

قلبم سیاه گشته، تو آن را جلا بده

دردی که داده اید برایش دوا بده

جان جواد کرب و بلای مرا بده

 

مردم همه به لطف تو حاجت روا شدند

امروز اگر مسافر کرب و بلا شدند

 

حالا که چند وقت دگر ماه ماتم است

عاشق به فکر نوکری اش در محرم است

با تو بساط گریه ی ما هم فراهم است

گریه برای روضه ی کرب و بلا کم است

 

روضه بخوان که ابن شبیب تو ایم ما

هر شب به یاد جد غریب تو ایم ما

 

یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند

یابن شبیب جد مرا با عصا زدند

یابن شبیب عمه ی ما را چرا زدند؟

نامردها برای رضای خدا زدند

 

وقتی حسین در ته گودال رفته بود

زهرا کنار پیکرش از حال رفته بود

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۳
علی سپهری

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علیه السلام و الائمة المعصومین علیهم السلام

 

از همان آغاز چشم مرتضی ما را گرفت

از ازل نام علی بر روی لبها جا گرفت

 

این دل ویرانه ی مارا علی آباد کرد

از همان روزی که عشقش در دل ما پاگرفت

 

من گدای بی پناه و زار و بی کس بوده ام

پنجه ی مشکل گشای یار دستم را گرفت

 

شیعه در محشر ندارد غصه ی فردوس را

چون ز دستان یل خیبر گشا امضا گرفت

 

با تمام روسیاهی آمدم بیعت کنم

بلکه دستان مراهم همسرش زهرا گرفت

 

فوق ایدیهم »«یداللهِ» علی گردیده از...

...آن زمان که دست او را مصطفی بالا گرفت

 

پیک حق بهر ادای احترامی آمد و

بوسه ای از دستهای حضرت مولا گرفت

 

بی ولای مرتضی توحید هم پوشالی است

تا علی شد مقتدا دینِ خدا معنا گرفت

 

عاشق آن باشد که امشب از سر شوق وصال

تا سحر با نام مولایش علی احیا گرفت

 

کور می گردد دو چشم منکر مولای من

تا ببیند فاطمه دست مرا فردا گرفت

 

#مهدی_علی_قاسمی  ۹۴/۷/۹

#شیعه

#عید_غدیر 

#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۸
مهدی علی قاسمی
السَّلامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَقِرِّینَ فِی أَمْرِ اللَّهِ
وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِینَ فِی تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ وَ
عِبَادِهِ الْمُکْرَمِینَ الَّذِینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا

 

قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا

 

 

 

می شود دل، گیرِ این منزل اگر عاشق شود

 

با دو لقمه نانِ حضرت، از تنور سامرا

 

 

 

سهم دوری را دل دیوانه بر هم می زند

 

با سلامی بر امامان صبور سامرا

 

 

 

با وجود این کریمان هرچه تحریمش کنند

 

جای حیرت نیست می چرخد امور سامرا

 

 

 

پست را آقا و کوچک را عزیزش می کنند

 

پادشاهی را ببین در چشم مور سامرا

 

 

 

شکر حق که دور تا دور حرم ساکن شدند

 

شیعیان عاشق و جِیْشِ غیور سامرا

 

 

 

تا خود بحر النجف هم می رسد این بوی خوش

 

عطر لیموی حرم از راه دور سامرا

 

 

 

لالم از توصیف این لذت، چشیدن لازم است

 

خواندن یک جامعه دورِ قبور سامرا

 

 

 

غالبا هر کس حرم رفته روایت کرده از

 

نیمه شب های غریب و سوت و کور سامرا

 

 

 

با وجود این ضریح سبز چوبی می رسد

 

بوی مادر از حریم جمع و جور سامرا

 

 

 

عاقبت این شهر را مهدی گلستان می کند

 

می رسد یک روز هم روز سرور سامرا

 

 

 
 

محمد جواد شیرازی_ ۹۴/۷

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۰
عبدالرقیه

السلام علیک یا  مسلم بن عقیل

محکوم بر نقض است عهدِ "بی وفا" حتما

جا می زند در وقت سخت ابتلا حتما

 

مردان کوفه غالبا این گونه می باشند

این خلق و خو حاکی است از صد ماجرا حتما

 

نان حرام و شبهه قوتِ مردم این جاست

نانی که محبوسش شود ذکر و دعا حتما

 

آقا شما، مولا شما لیلا شما هستی

مجنون شدم تا زنده ام هستم به راهت من

 

این روزها خیلی به یاد مرتضی هستم

این ها تو را هم می کنند آخر رها حتما

 

رأس مرا با میخ بر دروازه می بندند

پیغام ها دارد همین رأس جدا حتما

 

مهمان از این مردم اگر چیزی بخواهد هم

با سنگ هاشان می شود حاجت روا حتما

 

اشکی که خون شد روی پلکم علتش این است

دلشوره دارم از برای خیمه گاهت من

 

وقتی تنی را از بلندی ها بیاندازند

می شکند هر عضو آن از چندجا حتما

 

جسم مرا مشتی اراذل بر زمین بردند

خون می شود از جسم بی سر هرکجا حتما

 

این تیرهای حرمله مصرف نشد این جا

پس استفاده می شود در کربلا حتما

 

شمر ابن ذی الجوشن برایت نقشه ها دارد

در فکر جاه و قدرت است آن بی حیا حتما

 

گیرم که بوسه حرزِ در زیر گلو باشد

با تیغِ کُندش می بُرد سر از قفا حتما

 

یٰس پیغمبر ته گودال می مانی

حاء سرت را می برد سر نیزه ها حتما

 

کوفه میا جان من این جا صحبت از دین نیست

محکوم بر نقض است عهدِ "بی وفا" حتما

 

#محمد_جواد_شیرازی

۹۴/۰۶/۳۱

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت این مداحی با نوای حاج رضا غضنفری

 

کاری نکرده نام ما را گدا نوشتند

در جمع نوکران آل عبا نوشتند

 

من که به قدر کلب کوی علی نبودم

اصلا کسی نبودم من را چرا نوشتند؟

 

یک گوشه چشم قنبر ما را بس است والله

کار غلام حیدر را کیمیا نوشتند

 

عشق علی صراطم حلال مشکلاتم

این عشق را برایم مشکل گشا نوشتند

 

بیراهه رفته آنکه حب علی ندارد

از خیل آدمیزاد او را جدا نوشتند

 

هم اول است و آخر هم ظاهر است و باطن

بی خود نبوده برخی او را خدا نوشتند

 

صحن و سرای حیدر بهتر ز صد بهشت است

اصلا بهشت ما را ایوان طلا نوشتند

 

با اینکه بی نواییم ریزه خور رضاییم

ما را گدا و عبد کوی رضا نوشتند

 

آقا دعام کرده حاجت روام کرده

با اذن او برایم کرب و بلا نوشتند

 

دیدند پر گناهم من را به روضه بردند

بی شک به جای هیأت،دار الشفا نوشتند

 

در بین روضه ها بر ارباب گریه کردم

در نامه ی سیاهم این جمله را نوشتند:

 

“هرچند رو سیاهی زهرا تو را خریده

با لطف او تو را از آتش رها نوشتند”

 

جای کفن برایم یک بوریا بیارید

وقتی نصیب اربابم بوریا نوشتند….

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۱
علی سپهری

یاجوادالائمه ادرکنی

 

بی مهری اش کاشانه را دلگیر کرده

 

غم را میان سینه ام تکثیر کرده

 

 

 

غربت میان شهر، جای خود بماند

 

غربت در این خانه دلم را پیر کرده

 

 

 

خیلی برای قتل من زحمت کشیده

 

خیلی برای کشتنم تدبیر کرده

 

 

 

با تیغ... نه... اما به من زهری که داده

 

کار هزاران ضربه ی شمشیر کرده

 

 

 

مثل امام مجتبی چیزی نگفتم

 

پاره جگر این زهر را تفسیر کرده

 

 

 

سر روی پای خواهری باشد چه خوب است

 

خواهر ندارم تا بگویم دیر کرده

 

 

 

من آبرودارم ولی این بی مروت

 

با سوت و کِل خیلی مرا تحقیر کرده

 

 

 

فریاد من شد العطش، با خنده هایش

 

فریاد من را سخت بی تأثیر کرده

 

 

 

حرف از عطش شد یاد جدم می کنم باز

 

داغش دل و جان مرا تسخیر کرده

 

 

 

بستند، تنها آب را بر روی جدم

 

آبی که گرگ تشنه را هم سیر کرده

 

 

 

یاد وداع عمه ام از قتلگاهش

 

این لحظه ها فکر مرا درگیر کرده

 

 

 

زینب مدینه خواب هجران دیده و شمر

 

در کربلا این خواب را تعبیر کرده

 

 

 

عمه برادر را اگر نشناخت حق داشت

 

وقتی که هر عضو تنش تغییر کرده

 

 

 

بیرون کشید از پیکرش صد تیر و مانده

 

سر نیزه ای که در گلویش گیر کرده

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۴/۶/۲۰

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۷
عبدالرقیه

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

 

دوباره مرغ این سینه به فکر سِیر در طوس است

 

خدا را شکر می گویم که این دل با تو مأنوس است

 

 

 

رجب...ذی القعده... می چسبد زیارت کردنت آقا

 

زیاراتی که منصوص و زیاراتی که مخصوصه است

 

 

 

چنان که قبل ذی الحجه رسیده ماه ذی القعده

 

بدون طوف در مشهد طواف کعبه منحوس است

 

 

 

‌"برو" یعنی "بمان پیشم"، "نمی خواهی نمی آیم"

 

تکلم کردن عاشق پر از افعال معکوس است

 

 

 

میان زندگیِ تک تک ما را که می گردی

 

عطایای تو ملموس و کرامات تو محسوس است

 

 

 

سگ ولگرد در مشهد، نگاهش خورد بر گنبد

 

به یمن این نظر کردن، مقرّب تر ز طاووس است

 

 

 

عَسیٰ أنْ تَکْرَهوا شیئًا...هُوَ خیرٌ لَکم... باشد...

 

...شده روزی من خیری، که در دوری و افسوس است

 

 

 

مرا بیست و سه ی ذی القعده دعوت کن دلم تنگ است

 

تمام حاجتم این روزها یک اذن پابوس است

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۴/۶/۱۳

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۴۹
عبدالرقیه

با عنایاتت درِ این خانه خدمت می کنم

با غزل گفتن فقط عرض ارادت می کنم

 

دلبر شیر خدایی و کنیز فاطمه

با ثنایت از علی جلب رضایت می کنم

 

مثل زهرا مادرم هستی و نامت فاطمه است

پس از این بابت به تو حس قرابت می کنم

 

قوم و اجدادم همه عبد و غلامت بوده اند

بین مردم افتخار از این اصالت می کنم

 

تا ابد با دشمنان تو عداوت می کنم

تا ابد با نوکران تو رفاقت می کنم

 

نوکری زیر علم میرفت و گفتی ای جوان

روز محشر از تو من حتما شفاعت می کنم

 

ارمنی ها بی شمار از معجزاتت گفته اند

گاهی از اوقات بر آنها حسادت می کنم!

 

یا أبافاضل دخیلک…ذکر هر روز و شبم

حل مشکل های خود با این عبارت می کنم

 

چای ریز و نوکر دربست فرزند تو أم

چای می ریزم ولی دارم عبادت می کنم

 

هر کجا که روضه ی عباس باشد می روم

من میان روضه احساس سعادت می کنم

 

التماست می کنم جانِ حسین فاطمه

تا جواز کربلای خویش را حتمی کنم

 

در دلم افتاده بی بی کربلایم می بری

در دلم افتاده سقا را زیارت می کنم

 

در میان روضه چشمانم اگر گریان نشد

بعد هیأت تا سحر خود را ملامت می کنم

 

مردک پستی عمود خویش بالا برد و گفت

من خیال شمر از عباس راحت می کنم

 

دختری گریان صدا می زد میان خیمه ها

عمه سقا رفت…من فکر اسارت می کنم

 

شاعر:علی سپهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۸
علی سپهری

لسلام علیک یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ 

عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ اَمَتِکَ جآءَکَ مُسْتَجیراً بِذِمَّتِکَ

 

دانلود صوت این مداحی با نوای حاج محسن صائمی

 

عبد دربار توام، بنما نگاهی یا علی

بنده ی زار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

دستهایم را بگیر از روی لطف ای ذوالکرم

کلبِ دربار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

سرپرستی کرده ای بر این گدایت در عوض...

...من فقط عار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

حتم دارم که می آیی و مرا هم می خری

بین بازار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

هرکه آمد در نجف از هیبتت در سجده رفت

ساجدِ خوار توام ، بنما نگاهی یا علی

 

کاش روزی را ببینم ، که چو میثم آخرش...

...بر سر دار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

فاطمه کرده مرا دیوانه ی کوی حسین

بر سر کار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

تا دم مرگم دو چشمم بر در است و منتظر...

...بهر دیدار توام ، بنما نگاهی یاعلی

 

#مهدی_علی_قاسمی ۹۴/۶/۷

#نجف_حرم_امیرالمومنین_بالاسر

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۱۶
مهدی علی قاسمی

گاهی میان راه عقب را نگاه کن

خیر کثیرِ حضرت رب را نگاه کن

 

بی خود نبوده که شب و روزت علی شده

از لطف فاطمه است سبب را نگاه کن

 

هرگز پیِ فلان و فلان زاده ها نرو

 در راه عشق، اصل و نسب را نگاه کن

 

از برکت زراعت حیدر چنین شده

شیرینی میان رطب را نگاه کن

 

هرجا که رد شده است بهشتی بپا شده

خاک نجف وجب به وجب را نگاه کن

 

سوگند میخورم که به چشمش طلا کند

در زیر پاش ظرف حلب را نگاه کن

 

از من نپرس این همه سائل برای چیست؟!

کیسه به دوشِ نیمه ی شب را نگاه کن

 

تا که طبیب شد، همه بیمار او شدند

خیل مریض پشت مطب را نگاه کن

 

در جنگ تن به تن که همه خوف کرده اند

تنها امیرِ داوطلب را نگاه کن

 

عمربن عبدود سر خود را به باد داد

بنشین و رزم شیر عرب را نگاه کن

 

نَفسُ الرَّسول بودن او جای خود سپس...

"زوج البتول" گشت... "لقب" را نگاه کن

 

نذر نگاه او صدقه، سر عطا نما

یعنی طریق ام وهب را نگاه کن

 

زهرا اجازه داد... محب علی شدیم

خیر کثیرِ حضرت رب را نگاه کن

 

محمدجواد شیرازی

۹۴/۶

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۳۵
عبدالرقیه

صل الله علیک یا بقیة الله

 

باده ز دست ساقی امشب چشیدنی است!

ناز نگارزاده ی امشب خریدنی است!

امشب جمال یوسف زهرا چه دیدنی است!

از اهل عشق وصف جمالش شنیدنی است :

 

او دلبری است کز همه ی دلبران سر است

از نسل و از سلاله ی ساقی کوثر است

 

ای وارث علوم پیمبر خوش آمدی

ای صاحب شجاعت حیدر خوش آمدی

امّیدِ قلب حضرت مادر خوش آمدی

صاحب زمان! حضرت دلبر خوش آمدی!

 

جنت ز عطر و بوی تو آقا معطر است

از یمن مقدمت همه عالم منور است

 

ایران که هیچ،کل جهان کشور شماست!

اصلا تمام إنس و ملَک لشکر شماست

سردار قدس کشور ما قنبر شماست

سید علی خامنه ای اشتر شماست

 

“بی شک امید و رهبر سید علی تویی“

پشت و پناه و یاور سید علی تویی

 

دیگر در این بساطِ دلِ من جز آه نیست

دیگر کسی شبیه منِ رو سیاه نیست

در نامه ام به غیر خطا و گناه نیست

امّید من به غیر نگاه تو شاه نیست

 

من را بخر برای خودت یابن فاطمه

با خود ببر برای خودت یابن فاطمه

 

تنها ترین مسافر صحرا ظهور کن

آرامش و قرار دل ما ظهور کن

آقا بیا به خاطر زهرا ظهور کن

اصلا بحق زینب کبری ظهور کن

 

هر صبح و هر مساء تو گریان زینبی

خود گفته ای به ما که پریشان زینبی

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۸
علی سپهری

جام ها بی تاب از رزقِ شراب و باده اند

 

صحن ها بهر حضور سائلان آماده اند

 

 

 

با امید وصل این جنت تقلا می کنند

 

ذره هایی که میان راه، بین جاده اند

 

 

 

کوثر است آب میان صحن و پاکم می کند

 

حوض های این حرم الحق که فوق العاده اند

 

 

 

مادرم می گفت: "سجاده نمی خواهد حرم

 

سنگ های خاکی اش بالاتر از سجاده اند"

 

 

 

چند عاشق با دو چشم خیس از راه آمدند

 

گوشه ی باب الجوادت از نفس افتاده اند

 

 

 

عده ای با نام زیبای تو مستی می کنند

 

عده ای هم دور مرقد جامعه سر داده اند:

 

 

 

"یا ولی الله ضامن شو گنهکار آمده

 

تا همین جا هم به لطف توست راهم داده اند

 

 

 

نسل در نسلت همه آقا و اهل بخششند

 

نسل در نسلم همه محتاج و نوکر زاده اند"

 

 

 

هرچه هم باشند این مردم رعایای تواند

 

عاشقت هستند و در این عشق صاف و ساده اند

 

 

 

اهل ایمان شد هر آن کس که نگاهش کرده ای

 

وای بر آن ها که از چشم شما افتاده اند

 

محمدجواد شیرازی

۹۴/۶

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۰۵:۴۱
عبدالرقیه

یا رقیه مددی

سر و پا رنگ فاطمی دارد

 

قصد و آهنگ فاطمی دارد

 

چادرش از سرش نمی افتد

 

بسکه فرهنگ فاطمی دارد

 

 

 

حاجیان در طواف چشمانش

 

پوشیه شد غلاف چشمانش

 

ذوالفقار است و بر زمین خوردند

 

شامیان در مصاف چشمانش

 

 

 

دست هایش نحیف و کوچک بود

 

جنگجو بود اگرچه کودک بود

 

همه جا حامی ولایت شد

 

نام زهرا به سینه اش حک بود

 

 

 

با خودش لج نمی کند که کسی

 

راه را کج نمی کند که کسی

 

کعبه وقتی کنار ما باشد

 

عزمِ بر حج نمی کند که کسی

 

 

 

جنس بد بودم و مرا نفروخت

 

آتشی بین سینه ام افروخت

 

حرف ساده بلد نبودم من

 

معجزه کرد و شاعری آموخت

 

 

 

تا شنیدم رقیه بود فقط

 

هرچه دیدم رقیه بود فقط

 

جنت حق که هیچ، روی زمین

 

تا رسیدم رقیه بود فقط

 

 

 

نرخ دنیا نداد تغییرم

 

لعن آل امیه می گیرم

 

گفته ام بارها و می گویم:

 

"من برای رقیه می میرم"

 

 

 

می رسد رحمت خصوصی دوست

 

لب من محوِ "پای بوسی دوست"

 

گیرم اصلا که کافرم خوانند

 

افتخاری است "چاپلوسی دوست"

 

محمدجواد شیرازی

۹۴/۵

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۵
عبدالرقیه

کاسه ی صبرم دگر لبریز شد آقا کجاست؟

این بهار زندگی پاییز شد آقا کجاست؟

 

سالها دنبال ذکری خاص گشتیم آخرش...

...بهر بیماری ما تجویز شد: آقا کجاست؟

 

بُرده داغ هجر او من را به کنج خانه ام

کار من از این و آن پرهیز شد آقا کجاست؟

 

آنکسی که لطف او بر این دلم تابید و بعد...

...با نگاهش بنده ی ناچیز شد آقا ، کجاست؟

 

عصر غیبت در قنوت وتر جای ذکرها

بر لب هر عاشق شب خیز شد : آقا کجاست؟

 

عده ای در آخر هفته پیِ خوشحالی اند

جمعه ها برما چه حزن انگیز شد ، آقا کجاست؟

 

بسکه دم از او زدم این دل گرفته بوی او

سر درِ ویرانِ دل،  آویز شد : آقا کجاست؟

 

مثل او وقتی که خواندم روضه ی شیب الخضیب

این زمینِ قلب ، حاصلخیز شد، آقا کجاست؟

 

تا که زهرا پشت در فرمود مهدی جان بیا

ذکر دیوار و در و قرنیز شد: آقا کجاست؟

 

#مهدی_علی_قاسمی 

۹۴/۵/۲۳

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۲
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی محمد حسین پویانفر

دارم هوای تربت شیخ الائمه

چشمم به دست رحمت شیخ الائمه

 

منت خدایی را که ما را خلق کرده

از خاک پای حضرت شیخ الائمه

 

اسلام ناب جعفری سرمایه ی ماست

جانم فدای نهضت شیخ الائمه

 

شاگردهای مکتبش روزی گرفتند

از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه

 

هرکس نمازش را سبک دارد بداند

بی بهره است از رحمت شیخ الائمه

 

"کونوا لنا زینا..." ولی ای وای بر من

یک عمر گشتم زحمت شیخ الائمه

 

با اینکه سربارش شدم دیدم کریم است

آقا شدم با عزت شیخ الائمه

 

می چسبد آخر یک جهادی در مدینه

خادم شدن با دعوت شیخ الائمه

 

یک روز "دسته" می برم در کوچه هایش

تحت لوای "هیئت شیخ الائمه"

 

وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم

از دردها و غربت شیخ الائمه

 

دیروز حیدر دست بسته... بی عمامه...‌

امروز آمد نوبت شیخ الائمه

 

پای برهنه پشت مرکب ها دویدن...‌

...برده توان و طاقت شیخ الائمه

 

بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست

کردند هتک حرمت شیخ الائمه

 

صاحب عزای روضه های کربلا بود

در روضه خم شد قامت شیخ الائمه

 

شکر خدا که دخترش اینجا ندیده

در بین مقتل غارت شیخ الائمه

 

شکر خدا که اهل بیتش را نبردند

بازی نشد با غیرت شیخ الائمه...‌

 

محمد جواد شیرازی

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۴۴
عبدالرقیه

در کل سال ، ماه خدا چیز دیگری ست

حال دعا و اشک و نوا چیز دیگری ست

 

یک کوله بار معصیت و ماه رحمت است

گریه میان خوف و رجا چیز دیگری ست

 

با جوشن و مجیر و ابوحمزه آمدم

این جا بساط شاه و گدا چیز دیگری ست

 

در ابتدای ماه اگر محض روی یار

بخشد خدا گناه مرا چیز دیگری ست

 

" مَن إسمُه دَواء " حسین است تا ابد

ذکر حسین بهر شفا چیز دیگری ست

 

ماه صیام آمد و آن سینه ای که از ...

... گریه بر او گرفته جلا چیز دیگری ست

 

با یک دَمَش حبیب حیاتی دوباره یافت

بی شک بقای بعد فنا چیز دیگری ست

 

با لطف مادرش همگی نوکرش شدیم

آری رفیق ! منصب ما چیز دیگری ست

 

محشر میان خلق به سمت خودش اگر

آقا صدا زند " تو بیا " چیز دیگری ست

 

برگ برات کرب و بلای مرا اگر

امضا کند امام رضا چیز دیگری ست

 

فرمود: " اُسْتُجیبَ دُعا تَحتَ قُبَّته "

یعنی به زیر قبه دعا چیز دیگری ست

 

فهمیده هر که زائر شش گوشه اش شده

شب های جمعه کرب و بلا چیز دیگری ست

 

مادر رسیده است بُنیَّ به روی لب

زهرا که روضه خواند بُکا چیز دیگری ست

 

قلبش شکسته است ز زخم جبین ولی

آن ضربه های چوبِ عصا چیز دیگری ست

 

پرسید دختری که پدر جان لبِ تو را

سر نیزه ای به هم زده یا چیز دیگری ست ؟

 

بر روی خاک یک تنِ صد چاک مانده بود

بر روی نیزه زلف رها چیز دیگری ست

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۱
علی سپهری

السلام علیک یا زین العابدین

 

ساقی ز پشت پرده ، تا که برون شد امشب

مستی عاشقان از حدش فزون شد امشب

چشم خمار و مستم یکباره خون شد امشب

بعد از دو شب گدایی وقت جنون شد امشب

 

ساقی بریز باده نور دو عین آمد

مژده که عشق ارباب ابن الحسین آمد

 

باران لطف ایزد امشب دوباره بارید

زین العباد آمد ، شیطان دوباره نالید !

نور جمالش اول بر مادرش درخشید

بعدش رسید دست بابا حسین ، خندید !

 

از یمن مقدم او قلب حسین شاد است

کوری دشمنانش نامش علی نهاده است !

 

پیغمبران مرسل محتاج بر عطایش

جان هزار عاشق قربانی و فدایش

عاجز شده زبان ها از مدح و از ثنایش

ما را بس است امشب قدری ز خاک پایش

 

او مظهر صفات رحمانی خدا شد

آقاترین مردم هم سفره با گدا شد

 

زین العباد بود و آقای ساجدین شد

او اسوه و امام و مقصود زاهدین شد

شمع و چراغ ایزد در بین عابدین شد

حرف تمام مردم در بین مسجد این شد :

 

گرچه ولای او شد شرط قبول طاعات

قوت شبش همیشه شد گریه و مناجات

 

بعد از پدر همیشه گریان کربلا بود

گریان برای شاه عریان کربلا بود

هر روز و شب به یاد عطشان کربلا بود

بعد از پدر پناه طفلان کربلا بود

 

در بین شام و کوفه آقا چه ها کشیده

زخم زبان و دشنام از دشمنان شنیده

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۶
علی سپهری

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی حسین طاهری ۹۷

مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین»

ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین»

 

هرکسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبول

قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین»

 

مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار

بر گدایان درت پیوست یا ام البنین!

 

ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده ایم...

...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین!

 

هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند

نوکر عباس تو دربست یا ام البنین!

 

در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو

دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین!

 

فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت

آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین!

 

خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید

دست زینب را کسی می بست یا ام البنین!

 

بعد عباست برای غارت اهل حرم

حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین!

 

گرچه قدّت تا شده از غصه ی زینب ولی

حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!

 

#مهدی_علی_قاسمی 

۹۴/۵/۱۵

 

پ ن : بنابر نقل برخی از مقاتل آن حرام زاده ای که عمود بر فرق مبارک باب الحوائج زد حکیم بن طفیل ملعون بوده که

خدا لحظه به لحظه بر عذابش زیاده کنه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۰
مهدی علی قاسمی

امشب ز دل میکده پیمانه رسیده

 

جبریل خبر کرده که دردانه رسیده

 

هر کس که به پشت در میخانه رسیده

 

از زیر لبش ناله ی مستانه رسیده :

 

جز ساقی خود با همه بیگانه ام امشب

 

"زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب"

 

هر کس که شده عاشق دلدار بیاید

 

هر غمزده ی بی کس و بی یار بیاید

 

گویید به هر عبد گنهکار بیاید

 

ابلیس طمع کرده که این بار بیاید!

 

فطرس به تمنای نگاهی شده راهی

 

پر سوخته تا درگه شاهی شده راهی

 

تا دیده نبی آن رخ تابنده و مه رو

 

گل کرده به روی لب او نغمه ی یاهو!

 

دل برده پسر از پدرش با خم ابرو

 

از یمن قدومش شده در عرش هیاهو

 

او مظهر تابنده ی احسان قدیم است

 

الحق که حسین است!رحیم است و کریم است

 

عاشق همه جا ذکر لبش نام حسین است

 

ورد سحر و نان شبش نام حسین است

 

چشمش که بگرید سببش نام حسین است

 

اصلا همه ی تاب و تبش نام حسین است

 

با اسم حسین است که دردم شده درمان

 

با ذکر حسین است شفا بحر مریضان

 

هم در حرمش ذکر و دعا مست کننده است

 

هم تربت قبرش به خدا مست کننده است

 

عطر حرم کرب و بلا مست کننده است

 

مثل سحر صحن رضا مست کننده است

 

مستانه بخواهید که دلدار رسیده

 

عشق نبی و حیدر کرار رسیده

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۲
علی سپهری

یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه

 

قبل از سلام کردن سائل سلام کرد

این بار هم کرامت خود را تمام کرد

 

در حیرت است واژه ایثار از حسن

نان شبش دوباره نثار غلام کرد

 

تا دید فاطمه که گره خورده کار من

ذکر مرا "کریم علیه السلام" کرد

 

زنجیر عقل مانع عشقش نمی شود

هر کس که پای درس حسن ثبت نام کرد

 

رحمت به آن کریم که از لطف بی حدش

با جبرئیل، شاعر خود هم کلام کرد

 

ابیات مِدحتش همه بیت المقدس اند

ترویج مدح، صاحب بیت الحرام کرد

 

در خاطر یلان عرب ماند، در جمل

جنگی که با سپاه سواره نظام کرد

 

چشمم به احترام قدومش به سجده رفت

کامم برای بوسه به دستش قیام کرد

 

نامرد آمدم به در خانه اش ولی

آقا نظاره کرد و مرا با مرام کرد

 

در خاطرم نمانده که شغلم گدایی است

از بس گدای فاطمه را احترام کرد

 

از خود گریختم که مرا بندِ خود کند

حالا غلام یا سگ خود هر کدام کرد

 

محمد جواد شیرازی

۹۴/۵

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۹
عبدالرقیه

مهر کسی شبیه تو بر ما شدید نیست

 

بُرده است نوکری که ز تو ناامید نیست

 

در فتح باب رحمت حق دست سائلان

 

غیر از محبت به کریمان کلید نیست

 

بی شک که باوفاتر از آن کس که قامتش

 

در راه نوکری تو آخر خمید نیست

 

زیر لبان نوکرتان غیر “یا حسین”

 

فردا اگر مقابل جنت رسید نیست

 

هرکس غلام و خادم این روضه ها نشد

 

محشر به پیش مادرتان روسفید نیست

 

حنانه تر از آن که به لطف نگاه خود

 

ما را به سوی مجلس روضه کشید نیست

 

زهرا کریمه ای است که محشر اگر خدا

 

بخشد گناه خلق به عشقش بعید نیست

 

از دوری حریم تو جان بر لبم حسین

 

صبری برای وصل ضریح جدید نیست

 

با اشک بر تو بود که آدم نجات یافت

 

توبه بدون گریه ی بر تو مفید نیست

 

گریه میان روضه ات اوج سعادت است

 

هر کس که گریه بر تو نکرده سعید نیست

 

وقتی نوشته اند که “چندین هزار زخم”

 

پس تا ابد شبیه تو آقا شهید نیست

 

از روضه های رأس تو چیزی شبیه آن

 

خونابه ای که روی زمین می چکید نیست

 

دیگر مجال روضه ی آن دختری که زجر

 

دنبال او میان حرم می دوید نیست

 

زینب اشاره کرد به سقا و گفت أخا

 

جای مخدرات که بزم یزید نیست

 

شاعر:علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۷
علی سپهری

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 

بر جان عاشقان ولایت خبر رسید

نوباوه ی بتول به وقت سحر رسید

از برکتش خدا به گدا بیشتر رسید

امشب ز راه زاده ی زهرا اگر رسید:

 

آمد که حال خسته ی ما را نظر کند

فکری به حال بنده ی خونین جگر کند

 

امشب عجیب سر به هوایم برای او

دنبال ذکر و مدح و ثنایم برای او

من یک گدای بی سر و پایم برای او

مجنونم و اسیر رضایم ، برای او:

 

زشت است اگر که نوکر خود را کند جواب

حاشا به لطف زاده ی پاک ابوتراب

 

ذکر قنوت روز و شب شیعه یا رضاست

روی لبم ترنّم ذکر رضا رضاست

در کشتی نجات فقط ناخدا رضاست

در ربنای هر شب من، آتنا ، رضاست

 

این دل میان مشهد و قم چون کبوتر است

گویا که وقف زاده ی موسی بن جعفر است

 

ما را نوشته اند گدایان مشهدش

روزی خوران سفره ی احسان بی حدش

مجنون بوی عطر ضریح زبانزدش

یک عمر خم شدیم فقط سمت مرقدش

 

دانه ز دست هرکس و ناکس نخورده ایم

دل را فقط به دست جوادش سپرده ایم

 

ما عاشقان غمزده را مال خود کنید

مارا همیشه در به در آل خود کنید

فکری به حال روزیِ اطفال خود کنید

ما را ذبیح کرده و پامال خود کنید

 

امشب دهید دست گدا جام باده را

امضا کنید کرب و بلای پیاده را

 

یا ثامن الحجج نظری هم به ما نما

بر این گدای پشت درت اعتنا نما

یعنی بیا و روزی من کربلا نما

بعدش مرا برای محرم جدا نما

 

یابن شبیب های تو ما را اسیر کرد

هر آنچه کرد روضه ی تکه حصیر کرد

 

#مهدی_علی_قاسمی 

94/6/2

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۴
مهدی علی قاسمی

الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین قتلوه عطشاناً .

الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین طرحوه عریاناً .

الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً ...

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی

امان از بادها... سوزان وزیدند

امان از تیغ ها برّان رسیدند

 

ألا یا اهلَ العالم جد من را

به روی خاک ها عریان کشیدند

 

ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه

سرش را با لب عطشان بریدند

 

سواره ده نفر ناپاک زاده

به روی آن تن بی جان دویدند

 

جسارت بر تنش کردند اما

فقط از رأس او قرآن شنیدند

 

سرش را داده اند و با بهایش

نمیدانم چقدری نان خریدند؟!

 

محمد جواد شیرازی

۹۴/۴

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۷
عبدالرقیه

السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا

 

 

 

کنار چای خود امشب نبات می خواهم

 

قلم به دست گرفتم دوات می خواهم

 

 

 

امان نمی دهد این اشک گفت و گوی مرا

 

میان گریه کمی هم ثبات می خواهم

 

 

 

سپاه خواسته هایم مرا زمین زده است

 

از این هوا و هوس ها نجات می خواهم

 

 

 

ملامتِ من درمانده در مرامت نیست

 

بگیر دست مرا، التفات می خواهم

 

 

 

امان برای شب دفن خویش می خواهم

 

ضمان برای عبور از صراط می خواهم

 

 

 

کریم بودن تو پر توقع ام کرده

 

حضور قلب میان صلاة می خواهم

 

 

 

به راه آمدنم معجزه نمی خواهد

 

نظاره ای عوضِ معجزات می خواهم

 

 

 

شبیه صحن عتیقت بساز قلب مرا

 

برای صحن دلم انبساط می خواهم

 

 

 

کنار آب خوری های صحن گوهرشاد

 

شرابِ کوثر و آب حیات می خواهم

 

 

 

من از تو غیر خودت را دگر نمی خواهم

 

مجاور تو شدن از دعات می خواهم

 

 

 

دخیل پنجره فولاد می نشینم باز

 

برای کرب و بلایم برات می خواهم

 

 

 

ببین که نذر ابالفضل کرده ام امشب

 

بساط روضه کنار فرات می خواهم

 

 

 

به روز دفن مرا هم کسی کفن نکند

 

حصیر پاره ای از یک دهات می خواهم

 

 

 

محمدجواد شیرازی_ 94/4

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۱
عبدالرقیه

باز هم بنده ی تو گریه کنان می آید

بر من این دوریِ آقام گران می آید

همه جا جار زدم صاحبمان می آید

ای أجل صبر کن امّید جهان می آید

 

آخرش یار سفر کرده می آید از راه

آید از راه شبی منتقم ثارالله

 

یارب العفو که این بنده ی فرّار آمد

از گنه خسته شد و بر در تو زار آمد

شب قدر است ببین عبد گنهکار آمد

عاشق و در به در حیدر کرار آمد

 

ای خدا با همه ی جرم و خطا آمده ام

به امید کرم و لطف و عطا آمده ام

 

معصیت آخرِ سر نان مرا آجر کرد

بایدامشب به برت توبه ای همچون حُر کرد

نام حیدر صدف سینه ی ما را دُر کرد

رحمت واسعه اش ظرف مرا هم پر کرد

 

امشبی را خودِ الله  عزادار علیست

هرکه را می نگرم بنده ی دربار علیست

 

سر او تا دمِ ابرو چه به هم ریخته است

چشمهایش شده کم سو چه به هم ریخته است

دلش از خاطره ی کوچه به هم ریخته است

یاد خونابه ی پهلو چه به هم ریخته است

 

فکر و ذکرش دم آخر شده زهرای بتول

شکوه ها می برد از امت خود پیش رسول

 

درد و دل با پسرش کرد دم آخر خود

کربلا جان تو و زینب غم پرور خود

قتلگه دور کن او را تو ز دور و بر خود

و بگو خوب ببندد گره معجر خود

 

کوفیان در دلشان کینه ی من را دارند

بعد تو شمر و سنان رو به حرم می آرند

 

#مهدی_علی_قاسمی 

94/4

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۲۱:۰۹
مهدی علی قاسمی

عاشق اگرچه شانه به گیسو نمی زند

بهر نیاز پَرسه به هر سو نمی زند

 

عمری است در خیال قدم رنجه ی علی 

با اشکِ چشم، آب به هر گونه می زند

 

مقصود او نظاره ی رخسار ساقی است

بیهوده بین میکده جارو نمی زند

 

از سیلیِ زمانه اگر سرخ رو شود

جز مرتضی به هیچ کسی رو نمی زند

 

هر کس به ظن خویش شود یار بی نوا

حرف از دلیلِ کوچ، پرستو نمی زند

 

کل صفات ذات خدا جز خدایی اش

با مرتضی علی به خدا مو نمی زند

 

عابد بدون حبِ علی چون کسی است که

شیپور را گرفته و وارونه می زند

 

انگورهای روی ضریحش چه می کند

بیهوده شیخ بین حرم "هو" نمی زند

 

من حاضرم قسم بخورم بر ضلالتش

هرکس نجف رسیده و زانو نمی زند

محمد جواد شیرازی ۹۴/۴/۱۶

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۴
عبدالرقیه

جامِ مِی عشاق پر از باده ی ناب است

این مستی بی سابقه تقصیر شراب است

هر کس که خمار است و پریشان و خراب است

بر او ز دل میکده اینگونه خطاب است :

 

برخیز و بیا بر در میخانه ی عباس

مِی سر کش و عاشق شو و دیوانه ی عباس

 

از عرش هوادار حسین آمده دنیا

سقا و علمدار حسین آمده دنیا

عباس به دیدار حسین آمده دنیا

می گفت علی یار حسین آمده دنیا

 

او حیدر ثانی و سپهدار حسین است

صاحب علم و ساقی و سردار حسین است

 

بر عرش برین حضرت عباس نگین است

نامش همه جا زمزمه ی اهل یقین است

دریای ادب بود و دلیلش فقط این است :

اول پسر و شیر یل اُم بنین است

 

مادر پدر و هستی نوکر به فدایش

ای کاش شود جان من آخر به فدایش

 

جز ساقی لب تشنه که دلدار ندارم !‌

جز حضرت عباس خریدار ندارم

" گیرم بخرندم به کسی کار ندارم "‌

از نوکری درگه او عار ندارم

 

من کلب سرای حرمش بوده و هستم

محتاج عطا و کرمش بوده و هستم 

 

باز این دل من پر زده تا صحن و سرایش

جانم به فدای سحر کرب و بلایش

ای کاش که آقا بگذارد که گدایش

یک شب بشود زائر ایوان طلایش

 

تا حشر گرفتار علمدار حسینیم

دلسوخته از دوری بین الحرمینیم

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۳
علی سپهری

گفتند فرق فاتح خیبر شکسته شد

فرقش نه…رکن دین پیمبر شکسته شد

حالا که نیست فاطمه اش، سر شکسته شد

تا زنده بود کِی سر حیدر شکسته شد؟

 

در کوچه فاطمه سپر مرتضاش شد

حالا که نیست اوج غریبیش فاش شد

 

حیدر اگر به بستر خود گریه می کند

در لحظه های آخر خود گریه می کند

تنها برای همسر خود گریه می کند

بر آیه های کوثر خود گریه می کند

 

سی سال قلبش از غم زهرا کباب شد

سی سال با نگاه مغیره عذاب شد

 

فرقش شکست، خانه ولی در خطر نبود

زن پشت درب خانه و آن سو شرر نبود

شکر خدا که دشمن او پشت در نبود

این بار از مغیره و قنفذ خبر نبود

 

شمشیر گرچه تا وسط گونه اش برید

در روز دفن فاطمه آقا قدش خمید

 

عمر علی سرآمده و آخرین شب است

مولا میان بستر خود غرق در تب است

حالا که قلبش از غم و غصه لبالب است

دلواپس حسین و پریشان زینب است

 

عباس تو بمان که نصیحت کند تو را

درباره ی حسین وصیت کند تو را

 

این کینه ها دو مرتبه تکرار می شود

در کربلا حسین گرفتار می شود

در قتلگه که معرکه دشوار می شود

روباه هم شبیه سگِ هار می شود

 

از هر طرف به پیکر او حمله می کنند

در پیش چشم مادر او حمله می کنند

 

تا سعی می کند که به زانوش پا شود

سنگی دوباره سمت جبینش رها شود

با نیزه جسم بی رمقش جا به جا شود

از پشت عاقبت سرش از تن جدا شود

 

عصر دهم به زخم دل ما نمک زنند

طفلان و دختران حرم را کتک زنند

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۵
علی سپهری

السلام علیک یا ابامحمد یا حسن بن علی

 

ما سوی شد سائل دست کریم

هستی ما هست از هستِ کریم

 

نیمه ی ماه خدا حس می کنم

بر سر خود گرمی دست کریم

 

برجمالش ماه هم سجده کُنَد

بسکه نورش هست برجَسته ، کریم

 

گر درون کوچه ای شد ازدحام

رو به روی خانه بنشسته ، کریم

 

سیل سائل ها اگر سویش روند

کی شود از بینوا خسته ، کریم؟

 

بر درِ بیت الحسن دیدم که هست

حاتم طائی تهیدستِ کریم

 

فاش گویم بین اسماء خدا

ذکر من گردیده پیوسته : «کریم»

 

خاک پای آن کسی هستم که هست

خاک پا و واله و مستِ کریم

 

هفت پشت من تماماً بوده اند

سینه چاک و عبد دربستِ کریم

 

من که باشم که دم از حیدر زنم

بر علی گردیده دلبسته ، کریم

 

گر دل ما هست مجنون حسین

این دل ما را گره بسته ، کریم

 

آخرش آن یار می آید زراه

بعد از آن دارد دو گلدسته کریم

 

مهدی علی قاسمی - ۹۴/۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۱:۰۶
مهدی علی قاسمی

پادشاه سخا امام رضا

اول و انتها امام رضا

 

دوره گردم که ذکر روز و شبم

یاحسن بوده یا امام رضا

 

پدرم زیر لب میان قنوت

نیمه شب گفت یا امام رضا

 

تا ابد شاکر توام یارب

چون که دادی به ما امام رضا

 

هر کسی خسته شد ز بدحالی

زود باید رود امام رضا

 

از همان روز اولش بوده

راه ما تا خدا امام رضا

 

علت آفرینش باران

خلقت ما سوا امام رضا

 

بین کشتی و در دل طوفان

نوح را ناخدا امام رضا

 

لب دریای نیل هم بوده

ذکر صاحب عصا امام رضا

 

شرط حج استطاعت است اما

حج شاه و گدا امام رضا

 

هر شب جمعه زیر لب گفتم

یا سریع الرضا امام رضا

 

مطمئنم که روزی سفرِ...

کربلا هست با امام رضا

 

زائر او رسید در یک جا

می رسد در سه جا امام رضا

 

جان دردانه اش امام جواد

ربنا آتنا امام رضا

 

محمد جواد شیرازی

۹۴/۴

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۳۵
عبدالرقیه