سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۸۸۶ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی

رفته تابِ شیرخواره وای بیچاره رباب

نیست وقتِ استخاره وای بیچاره رباب

 

برد آقا تا که سیرابش کند، با ناله کرد...

بر لب خشکش اشاره وای بیچاره رباب

 

تا که فرمود: "...إرحموا هذا الرضیع" تیری رسید

حرف او شد نیمه کاره وای بیچاره رباب

 

حرمله با تیر مرد افکن علی را ذبح کرد

حنجرش شد پاره پاره وای بیچاره رباب

 

میخِ محکم را به روی تخته ی نازک بکوب

رفته تاب از استعاره، وای بیچاره رباب

 

پیکرش را برد بابا تا که پنهانش کند

قلبِ مادر زد شراره، وای بیچاره رباب

 

عاقبت در پشت خیمه قبرِ مخفی شد عیان

نیست دیگر راه چاره وای بیچاره رباب

 

رأسِ او را روی نی بستند، این بی رحم ها

کرد با حسرت نظاره وای بیچاره رباب

 

همسر ارباب ما دیگر شبی راحت نخفت

هر شبش شد پر ستاره وای بیچاره رباب

 

جای چنگ آخرش روی گلویش سوخت باز

خیره شد بر گاهواره وای بیچاره رباب

 

بیتِ آخر را فقط فهمید هرکس مادر است

شیر در سینه دوباره... وای بیچاره رباب

 

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۶:۵۲
عبدالرقیه

...

«عز و الله علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک او یجیبک فلا ینفعک‏»....

 

بین میدان با نقابی ماه تابان آمده

سیزده ساله ترین پیرِ جوانان آمده

 

 

بس که با هیبت رسیده من نفهمیدم دگر

یک تنه او آمده یا کل گردان آمده؟!

 

 

آن قدَر شوق پریدن در دلش دارد که او

بند کفشش را نبسته سوی میدان آمده

 

 

تا که خواند: "إن تنکرونی فأنا ابن المجتبی"

پیرمردان جمل گفتند: طوفان آمده

 

 

هرکسی که تن به تن جنگید با او گفته اند...

بین میدان، عمرِ ننگینش به پایان آمده

 

 

چهار فرزندِ لعین را کشت با ذکرِ علی

ازرقِ شامی خودش حالا هراسان آمده

 

 

بندِ نعلین تو باز است... ازرقِ شامی تویی؟!

کفر، از ترفندِ قاسم مات و حیران آمده

 

 

این بت کفار هم زد بر زمین ابن الحسن

تیغِ ابراهیمی اش بر فرقِ شیطان آمده

 

دوره اش کردند و هر کس سنگ در دامان گرفت

نیزه ای خورد و به لب هایش عموجان آمده

 

 

شاخِ شمشادِ حرم در هم شکست آیینه اش

تا که سویش جای نقل از سنگ باران آمده

 

 

پیکرش را بس که بر روی زمین چرخانده اند

خارها بر روی هر زخمش فراوان آمده

 

 

پای اسبی روی کندوی لبش رفت و عسل...

از لب و دندان چکیده تا به مژگان آمده

 

 

روی هر بند تنش جای هلال افتاده است

بس که بر روی تنش نعلِ ستوران آمده

 

 

دست و پا که می زند حالِ عمو بد می شود

بعدِ اکبر غصه اش حالا دو چندان آمده

 

 

قاسم است اما به دست گرگ ها قسمت شده

آیه هایش کم شده... تحریفِ قرآن آمده...

 

 

محمد جواد شیرازی - ۲۶ مهر ۹۳

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۴
عبدالرقیه

یا امام حسن مددی

عمه بنگر که عمو از روی زین افتاده
همه ی عرش ز بالا به زمین افتاده

دست من نیست، نفس بین دلم حبس شده
پر زخم است عموجان و چنین افتاده

جای آن سنگ، مرا سخت بهم ریخته است
از زمانی که نگاهم به جبین افتاده

زخم هایش که شمردم شده هفتاد و دوتا
یاد اصحاب شهیدش به یقین افتاده

جرعه ای آب ندادند و همه سیرابند
حضرت آب خودش تشنه ترین افتاده

به خدا من پسرِ فاتح جنگ جملم
من نمردم که عدو فکر کمین افتاده

ساربان در سر خود فکر و خیالی دارد
به گمانم که نگاهش به نگین افتاده

به خدا تابِ جداییِ عمو نیست مرا
طاقت دیدن خنجر به گلو نیست مرا

محمد جواد شیرازی - شهریور ۹۳

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۱
عبدالرقیه

اللهّمّ یا ربّ الحسین بحقّ الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجّة

 

 صوت شعر با صدای کربلایی محمد حسین پویانفر

 

در سینه، نیتم همه اش نذر تو حسین
حالِ عبادتم همه اش نذر تو حسین

خرده فروش نیستم و عمده می دهم
یکجا محبتم همه اش نذر تو حسین

روزِ ازل خدا گل من را که می سرشت
بنوشته قسمتم همه اش نذر تو حسین

تا زنده ام برای شما سینه می زنم
نیرو و قوتم همه اش نذر تو حسین

از لطف مادرم همه ی زندگی شده
این جمله عادتم: همه اش نذر تو حسین

مادر، پدر، برادر و خواهر، قبیله ام
این جان و ثروتم همه اش نذر تو حسین

فرموده است پیر جماران به عالمی:
ارکان نهضتم همه اش نذر تو حسین

در اوج روضه، گاه فقط آه می کشم
این آه حسرتم همه اش نذر تو حسین

***

کنج خرابه بغض گلویش گرفت و گفت:
این اوج غربتم همه اش نذر تو حسین

مویم به یاد زلف تو بابا سپید شد
غرق شباهتم... همه اش نذر تو حسین

هر ضلع و هر وجب ز تنم درد می کند
دردِ مساحتم همه اش نذر تو حسین

لکنت زبان گرفته ام از بعدِ... بگذریم
اصلا فصاحتم همه اش نذر تو حسین

 

گفتم گله کنم ز تو اشکم امان نداد
خوردم شکایتم... همه اش نذر تو حسین

محمد جواد شیرازی - ۲۴ مهر ۹۳

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۸
عبدالرقیه

یا رحمة الله الواسعه

مشکلاتم با توسل کردن آسان می شود
دردهایم غالبا در روضه درمان می شود

 

ابر چشمانم فقط بهر شما باریده است
شکر، در ماه عزا باران دوچندان می شود

 

شهر آلوده دوباره پاک و سالم می شود
با علم هایت مزین هر خیابان می شود

 

بار عام است و گنهکاران همه برگشته اند
هرکه می گوید حسین از نو مسلمان می‌شود

 

خوش به حالم هر سحر بر تو سلامی می دهم
شب به شب ذکرم فقط جانم حسین جان می شود

 

شب به شب در روضه ها تا عرش بالا می روم
قالی در روضه ات فرش سلیمان می شود

 

هر کسی که طعنه زد بر این لباس مشکی ام
می رسد یک روز از حرفش پشیمان می شود

 

در عزایت عرشیان لطمه به صورت می زنند
حضرت جبریل هم پاره گریبان می شود

 

آب، کم می نوشم و حالم دگرگون می شود
کام من یاد لبت وقتی که عطشان می ‌شود

 

هرکه دارد کیشِ خود، من پای عشقت مانده ام
سینه ام یاد تنت تا حشر عریان می شود

 

دستباف فاطمه آخر به غارت می برند
زینبت هم از تعجب مات و حیران می شود

 

می کُشد تا می کِشد خنجر مرا شمر لعین
سینه ام می سوزد آقا، شمر خندان می شود

 

روضه هایی هست اما کو توان گفتنش
الغرض فعلا میان سینه کتمان می شود

 

ذکرِ لعن من نصیب ابن سعد و حرمله
بر یزید و شمر و زجر و ابن مرجان می شود

 

نوجوانان حسینیه همه «فهمیده» اند
«روضه ی قاسم» به پا در «هشت آبان» می شود

 

خوش به حال هر کسی که یار او را می خرد
ظهر عاشورا برایش عید قربان می شود

محمد جواد شیرازی - ۲۴ مهر ۹۳

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۱
عبدالرقیه

چون تو هستی به کنارم گله ای نیست هنوز

با تو چون من، که دلِ یکدله ای نیست هنوز


 لحظه ای از تو اگر دور شوم می میرم

شُکر، بینِ من و تو فاصله ای نیست هنوز


 طاقِ ابروی تو صد سجده ی واجب دارد

وقت تنگ و سخن از نافله ای نیست هنوز


 پیش من راه برو... سیر تماشات کنم

تا که بالای سرت هلهله ای نیست هنوز


 بین محمل همه ی دخترکان آرامند

بهتر از این به خدا قافله ای نیست هنوز


 بر سر و دست همه اهلِ حرم زیور هاست

دورِ دستانِ کسی سلسله ای نیست هنوز


 هست عباس و کسی فکر جسارت نکند

دور تا دور حرم ولوله ای نیست هنوز


 بر سر دوش علمدار رقیه خواب است

 در کف پای کسی آبله ای نیست هنوز


 کوفیان گرچه شکستند دلم را اما

چون تو هستی به خدا مسئله ای نیست هنوز

 

محمد جواد شیرازی - ۲۹ مهر ۹۳

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۳ ، ۱۵:۰۷
عبدالرقیه

 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أمینَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ

 

 گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود

چنگی به دل نمی زد اگر مرتضی نبود

 

ما را نوشته اند گدایان مرتضی
بر روی سینه حک شده این لوح یاد بود

 

شایسته است رو به نجف، عاشق علی
شب را سحر کند همه در حالت سجود

 

روح الامین ز جانب حق ذاکر علی است
گهگاه اگر به سمت نبی می کند فرود

 

ما را ز خاک پای علی آفریده اند
در کثرتیم اگر همه از وحدت وجود

 

تنها امیر هر دو جهان گشته مرتضی
کوری چشم دومی و آن زن حسود

 

حاجی به دور کعبه و ما دور مرتضی
حج ها بدون حب علی واقعا چه سود؟!

 

من خاک پای هرکه شده زائر علی
بر زائران خاک نجف رحمت و درود

 

رفتم بهشتِ مشهد و کرب و بلا ولی

خاک بهشت هم به دلم چون نجف نبود

 

حال دلم بد است، نجف روزی ام کنید
رحمت به شاعری که به شعر این چنین سرود:

 

"چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است"
ایوان طلای یار، دل از عاشقان ربود

 

با ذکر یاعلی ز جهان محو می کنیم
آل سعود روزی و روز دگر یهود

 

 

محمد جواد شیرازی - ۱۶ مهر ۹۳

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۳ ، ۰۰:۰۰
عبدالرقیه

یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ

یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا

اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا

یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه

 

دانلود صوت شعر با نوای حاج سید مجید بنی فاطمه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

دانلود صوت مداحی با نوای حاج عبدالرضا هلالی

دانلود صوت شعر با نوای حاج سید مهدی میرداماد
 

دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف

بی وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف

 

کلِ عالم خون بگرید در عزای تو کم است

ارضیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف

 

إرباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردی اش

زهرِ کاری یک طرف، رقاصه ها از یک طرف

 

تشنه ای و طالبِ آبی و این ها یک طرف

بر زمین می ریزد آب، آن بی حیا از یک طرف

 

می کشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت...

... می خورد بر کنج پله، بی هوا از یک طرف

 

خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده اند

داغِ مادر یک طرف، کرب و بلا از یک طرف

 

تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان

بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف

 

پیر مردان آمدند و بهرِ قربت می زدند

با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف

 

کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت...

...بادِ داغ از یک طرف، زلفِ رها از یک طرف

 

روزی ماه محرم از شما خواهم گرفت

رزقِ اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف

 

از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم

راهی ام کن اربعین کرب و بلا از یک طرف

 

محمد جواد شیرازی-  ۱ مهر ۹۳

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۰۱:۵۶
عبدالرقیه


یا رحمة الله الواسعة

"حسین جان"

 

صوت شعر با صدای کربلایی حسن حسین خانی 

صوت شعر با صدای کربلایی جواد مقدم(صوتی و تصویری)

 

 

دوباره بغض و کمی آه، علتش این است

حرم نرفته بمیرم...خجالتش این است

 

«سلام می دهم از بام خانه سمت حرم

ببخش نوکرتان را بضاعتش این است»

 

هنوز توبه نکرده، مرا خرید آقا

محبت و کرم یار سرعتش این است

 

به ذکر و نام قشنگش لبم شده شیرین

تمام لذت فرهاد و خلوتش این است

 

رقیق شد دل آلوده از گناهم باز

کمی ز معجزه ی چای هیئتش این است

 

به قطره قطره ی اشکم ملک خورَد غبطه

که اشکِ روضه ی ارباب قیمتش این است

 

شفای هر مرضی گشت، خاک تربت دوست

چه ها کند نظرش آنکه تربتش این است

 

عجیب نیست که بدکاره هم شود زاهد

که جذبه ی نظرِ یار، قدرتش این است

 

محبتش زِ ازل با گلم شد آغشته

که ماجرای من و عشق قدمتش این است

 

خوشا میانِ عزا جان دهم، همه گویند:

غلامِ کویِ حسینیه قسمتش این است

 

محمد جواد شیرازی

 26شهریور 93

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۵۷
عبدالرقیه

یا امامَ الرئوف

 

 

زائرت تا در حرم بغض و تضرع می کند

خیر و برکت سوی او فوراً تجمع می کند

 

 

مادری با کودکش حاجت روا رو به حرم

خنده بر لب، اشک در چشمش تلألؤ می کند

 

 

من یقین دارم ضریح و پنجره فولاد تو

ارمنی را هم در آخر پر توقع می کند

 

 

علتش این است اگر خورشید گشته پر فروغ

نور گنبد چون که تابیده تشعشع می کند

 

 

آنقدر سخت است دل کندن برای زائرت

سوی تو عرض ادب در هر تقاطع می کند

 

 

محمدجواد شیرازی

 ۱۷ شهریور ۹۳

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۴۳
عبدالرقیه

یا اباعبد الله

دوباره حال دلم را خراب می بینم
که هر چه دارم ازین عشق ناب می بینم

 

ذلیل بودم و در درگهت بزرگ شدم
بزرگی ام ز تو عالیجناب می بینم

 

اگر چه باز بدی کردم و خراب شدم
ولی دوباره به نیکی جواب می بینم

 

دلم برای نگینِ عقیق  می سوزد
همینکه نام تو را بر رکاب می بینم

 

چقدر نقشه کشیدم که زائرت بشوم
و نقشه ام همه نقش بر آب می بینم

 

خدا کند که نمیرم، به کربلا برسم
که مرگ را پیِ خود چون عقاب می بینم

 

به مادرم سر شب گفتم التماس دعا
دعای مادر خود مستجاب می بینم

 

سعادت است شب جمعه روضه های حسین
به سینه ام ز غمش التهاب می بینم

 

مصیبتش به درون غزل نمی گنجد
مصائبی که به صدها کتاب می بینم

 

"بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد"
تمام عرش به روی تراب می بینم

 

 

نگاه کرده ام از بین گرد و خاک انگار
شفیع حشر به زیر رکاب می بینم

 

صدای مادری از قتلگاه می آید:
محاسنِ پسرم را خضاب می بینم

محمد جواد شیرازی ۱۳شهریور ۹۳

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۲۶
عبدالرقیه

در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست
هیچ کس از بخششت در مشهدت مأیوس نیست

 

 

شکرِ حق که حب مشهد در دلم کم کم نشست
واقعا بیچاره هرکس با حرم مأنوس نیست

 

 

کربلا و کاظمین و سامرا، حتی نجف
هیچ جا بهر من درمانده همچون طوس نیست

 

 

دُرّ و مرجانی که از احسان به سائل می دهی
در صدف های کفِ اعماق اقیانوس نیست

 

 

از دیارت هر که آمد بوی جنت می دهد
بوی جنت هیچ جا چون در حرم محسوس نیست

 

 

این کبوتر که به دور گنبدت در گردش است
هم طراز هر پرش صدها پرِ طاووس نیست

 

 

دانه دانه ذکر تسبیحم فقط شد "یا رضا"
شأن ذکرت کمتر از "یا نور و یا قدوس" نیست

 

 

زائرانت پشت هم مرکب به مرکب آمدند
این همه زائر ولی روزی من، افسوس نیست

 

 

نه عبا میخواهم و نه تیغه ی سلمانی ات
حاجتم این روزها چیزی بجز پابوس نیست

 

محمدجواد شیرازی
8شهریور 93

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۲۴
عبدالرقیه

بسم الله الرحمن الرحیم

مردم شهر را دعا می کرد
ذکر حق بود، لب که وا می کرد

عمر خود، خرج مکتبِ حق کرد
نفسش ظرفِ مس طلا می کرد

تا که میگفت شیعه جان ندهد
محتضر را ملک رها می کرد

نفسش مُحیی مسیحا بود
نگهش دردها دوا می کرد

حرکتِ کوه در تصرف داشت
بی عصا بحر را دوتا می کرد

خود خلیل است او که می بینید
بین آتش برو بیا می کرد

قدرِ او را کسی ندانست و
شِکوه از قوم بی وفا می کرد

نیمه شب بود حمله ور گشتند
در قنوتش خدا خدا  می کرد

پا برهنه، بدون عمامه
طلب چند آشنا می کرد

پیش چشم عیال و فرزندش
شرم از فحش و ناسزا می کرد

نانجیبی پیاده می بردش
کاش از سن او حیا می کرد

مچ پایش که در گذر پیچید
استخوان تنش صدا می کرد

پشت مرکب نفس زنان یادِ
دختر شاه کربلا می کرد

بود از درد پیری اش یا که
داغ عمه قدش دوتا می کرد؟

یاد عمه رقیه اش بود و
نذر مویش چه گریه ها می کرد

گفت: عمه فدای یک مویت
چه کسی شعله زد به گیسویت؟!

محمد جواد شیرازی- 30مرداد 93

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۱۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی جواد مقدم

 

وقتی گناهِ شهر مرا از تو دور کرد
باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد

 

صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم
از سوی کربلای تو یکبار عبور کرد

 

چشمی نمانده است تماشا کنم تو را
چشم مرا را فراق حریم تو کور کرد

 

آباد باد خانه ی آن ذاکری که با...
یک یا حسین،  قلب مرا غرق نور کرد

 

دیدم میان هروله از من جوان تر است
پیری که خاطرات حرم را مرور کرد

 

"لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد"
لطفی فرای آنچه سلیمان به مور کرد

 

من یک سوال دارم و آن هم چرا دگر
باید که نعل تازه به پای ستور کرد؟!

 

هر اسب چهار نعل و هر اسب هم دوبار
هشتاد نعل تازه ز جسمت عبور کرد

 

با اشک روضه، منتقمش را صدا بزن
شاید به حرمت غم عظمی ظهور کرد

  

محمد جواد شیرازی- مرداد 93 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۳
عبدالرقیه


بسمک یا عظیم

یا سیدالکریم

...اَلسَّلامُ عَلیْکَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی

اَلسَّلامُ عَلیْکَ یا مَنْ بِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی

اَلسَّلامُ عَلیْکَ عَرَّفَ اللهُ بیْنَنا وَ بیْنَکُمْ فی الْجَنَّة وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ

وَ اَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّکُمْ وَ سَقانا بِکَاْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِبٍ صَلَوات اللهِ عَلیْکُمْ ...

 

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی حسین طاهری

 

مشهد نشد، قم هم نشد، قسمت شد این جا
امشب هر آن کس آمده، دعوت شد این جا

 

سید شدی، آقا شدی، من هم گدایت
بر ما ز پا افتادگان نعمت شد این جا

 

از بس حریمت بوی شهر کربلا داشت
قائم مقام دوم جنت شد این جا

 

جسم تو را پای "درخت سیب" بردند
یعنی که با کرب و بلا قسمت شد این جا

 

من زار قبرک کمن زار حسینا
بر اهل تهران مایه ی رحمت شد این جا

 

شب های جمعه با نوای عرشی یار
منزلگه سینه زن هیئت شد این جا

****

وقتی تو از نسل کریم اهل بیتی
گلدسته هایت موجب حیرت شد اینجا

 

محمدجواد شیرازی - ۲۰ مرداد ۹۳

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۸
عبدالرقیه

 

+ لینک صوت این شعر با نوای حاج محمود کریمی

 

لینک صوت این شعر با نوای حاج حسین سیب سرخی
 

نفس نفس زدن من همه بخاطر توست
خوش آن زمان که ببینم دلم مجاور توست

همه شروط قبولی طاعتم هستی
اگر که عبدِ خدا گشته ام بخاطر توست

"به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد
خوشا کسی که اگر شاعر است، شاعر توست"

شجاعتت به حنین و به بدر و لیل مبیت
چگونه وصف نمایم؟! زبان چو قاصر توست

خوشا سری که به راهت ز تن جدا شود و...
... خوشا تنی که فتاده سر معابر توست

از آن زمان که شنیدم فمن یمت یرنی
نفس به سینه نمانده دلم مسافر توست

بهشت هم ببرندم فقط علی گویم
که بند بندِ وجودم همیشه ذاکر توست

عجیب نیست که مردم تو را خدا گیرند
عجیب اینکه کسی عابد است و منکر توست

معامله سر بازار تو دو سر سود است
عطا و جود و کرم، شیوه ی متاجر توست

مرا اگر به نجف راهی ام کنی چه شود؟!
که بیند این دل زارم دوباره زائر توست

 

                                                                 محمد جواد شیرازی
 25 خرداد 93 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۱
عبدالرقیه